تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت دوره 35 پاییز 1398 شماره 139 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تدوین چارچوبی به منظور ارائه آموزش مبتنی بر همدلی در کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارنگاری طراحی آموزشی طراحی آموزشی همدلانه همدلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۵ تعداد دانلود : ۷۶۳
هدف اصلی این پژوهش بررسی دیدگاه معلمان و دانش آموزان در زمینه طراحی آموزشی همدلانه است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن پدیدارنگاری است. جامعه پژوهش معلمان و دانش آموزان شهر تهران بودند که برای انتخاب معلمان از روش نمونه گیری گلوله برفی و برای دانش آموزان از روش ترکیبی استفاده شده است. به منظور گرد آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختارمند استفاده شده و داده های به دست آمده با روشهای کدگذاری باز و مقوله بندی توصیفی و نیز برونداد استنتاجی در نرم افزار MAXQDA کدگذاری و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهند که طراحی آموزشی همدلانه از دیدگاه معلمان، به دو شیوه کلیِ ایجابی و سلبی شکل می گیرد. طراحی همدلانه ایجابی شامل فراالگویی، مشارکتی، ذهنی و یادگیرنده- محور است. طراحی همدلانه سلبی، شامل طراحی غیرمنعطف، طراحی غیرضروری و طراحی هدف- محور است. دانش آموزان معتقدند در طراحی همدلانه نقش معلم باید از دانش آموز مجزا شود. دانش آموزان نقش معلم را در دو بعدِ اخلاق حرفه ای و مهارتهای حرفه ای می بینند. مهارت حرفه ای معلم شامل برنامه ریزی، روش تدریس، مدیریت، روزآمد بودن اطلاعات و سواد علمی بالا، درس پژوهی و سوابق کاری است. بعد اخلاق حرفه ای نیز شامل مؤلفه هایی مانند خودشناسی، انعطاف پذیری، قانون پذیری، وجدان کاری، حسن رفتار و انگیزه شغلی است. نقش دانش آموزان نیز در یک آموزش مؤثر شامل همکاری، یادگیری و درک، انگیزش، عملکرد مناسب، قانون مداری، انضباط و تلاش است. در پایان به منظور طراحی آموزشی مبتنی بر همدلی، چارچوبی جدید برای طراحی همدلانه چهارلایه ای با ابعاد مربوطه ارائه شده است.
۲.

کاوش زمینه های فرهنگی توسعه رهبری توزیع شده در مدارس ابتدایی شهر تهران: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمینه های فرهنگی رهبری توزیع شده مدارس ابتدایی نظریه برخاسته از داده ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۳۴۲
پژوهش حاضر با هدف کاوش زمینه های فرهنگی توسعه رهبری توزیع شده در مدارس ابتدایی شهر تهران به شناسایی چالشها و مشکلات فرهنگی مدارس ابتدایی شهر تهران پرداخته است. در این پژوهش روش کیفی با رویکرد نظریه برخاسته از داده ها به کارگرفته شده است. جامعه مورد مطالعه همه کارکنان مدارس ابتدایی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند و راهبرد نظری، 16 معلم، 8 معاون و 8 مدیر از مناطق 2، 6 و 11 انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند بود. داده ها به روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. در مرحله کدگذاری محوری 19 مقوله اصلی استخراج و مدل زمینه های فرهنگی مدارس ابتدایی شهر تهران طراحی شد. این مقوله ها درک، معنا و تفسیر کارکنان مدارس ابتدایی شهر تهران را از زمینه های فرهنگی نشان می دهند. سپس، در مرحله کدگذاری گزینشی مقوله هسته ای (کانونی) که انتزاع شده تمام مقوله های اصلی بود، تحت عنوان حاکمیت فضای فردگرایانه استخراج و نظریه یکپارچه تدوین شده به صورت روایتی ارائه شد. در پایان با توجه به تحلیل زمینه های فرهنگی شرایط پیاده سازی رهبری توزیع شده در مدارس ابتدایی مورد بررسی قرارگرفت.
۳.

بررسی تطبیقی تلفیق تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره ابتدایی در کشورهای اسکاتلند، چین و استرالیا و ارائه دلالتهایی برای تربیت اقتصادی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تلفیق برنامه درسی تربیت اقتصادی دوره ابتدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۸ تعداد دانلود : ۶۴۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی تلفیق تربیت اقتصادی در دوره ابتدایی در کشورهای اسکاتلند، چین، استرالیا و ایران انجام شده است. این پژوهش، پیمایش تطبیقی است و اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویی از طریق پایگا ههای اینترنتی مانند سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، شبکه بین المللی آموزش مالی و سایتهای آموزش و پرورش کشورهای مورد مطالعه گردآوری شده است. الگوی مورد استفاده، الگوی بردی است. براساس این الگو ابتدا اطلاعات مورد نیاز درباره تجربیات کشورهای مختلف از منابع معتبر گردآوری و تفسیر شدند، سپس در مرحله مجاورت، تفاوتها و شباهتها مطرح و در مرحله آخر داده های حاصل از تفسیر و همجواری مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته اند. از میان کشورهای جهان، سه کشور اسکاتلند، چین و استرالیا با واحد تطبیق نظامهای آموزشی(غیرمتمرکز) و به دلیل تلفیق کامل تربیت اقتصادی در برنامه درسی انتخاب و دلالتهای آن برای تربیت اقتصادی در ایران نیز مطرح شده است. نتایج پژوهش حاکی از آنست که اشتراک کشورهای منتخب در اهداف تربیت اقتصادی در دو حیطه دانش و مهارت است و تفاوت سه کشور، در تأکید کشور استرالیا بر توانایی به کارگیری دانش، مهارت و ارزشها به صورت توامان می باشد. در زمینه شیوه سازماندهی، تلفیق درون موضوعات درسی مختلف به ویژه درس مطالعات اجتماعی به منزله موضوع درسی مشترک میان کشورها مطرح است و نهایتاً در زمینه فرصتهای یادگیری بر استفاده از روشهای فعالیت- محور، کاوشگری، پرسشگری و مناظره همراه با فناوریهای اطلاعات و ارتباطات تأکید شده و تفاوت در ارج نهادن کشور چین به سواد اقتصادی در حکم یک فعالیت فوق برنامه است.
۴.

ارائه الگوی شایستگیهای مورد انتظار برای دانش آموزان دختر مدارس اسلامی دوره متوسطه شهر تهران و دلالتهای آن در محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی شایستگیهای مورد انتظار مدارس متوسطه دختران سند تحول بنیادین آموزش وپرورش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۳۶۴
پژوهش حاضر مطالعه ای کیفی به روش تحلیل محتوای کوربین از نوع توصیفی کاربردی است که به ارائه الگوی شایستگیهای مورد انتظار برای دانش آموزان دختر مدارس اسلامی دوره متوسطه شهر تهران و دلالتهای آن در محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می پردازد. جامعه هدف افراد متخصص و مطلع در حوزه های روانشناسی، علوم تربیتی، مطالعات اسلامی و مشاور تربیت اسلامی در مدارس دخترانه متوسطه تهران بود. ۱۸ متخصص در زمینه موضوع موردمطالعه به صورت هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند قرار گرفتند و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. مصاحبه ها پس از ضبط، بازنویسی و با نرم افزار MAXQDA کدبندی و تحلیل شدند. برای اعتبارسنجی یافته ها از شاخص گوبا و لینکلن استفاده شده است. از یافته های حاصل از تحلیل محتوای کیفی پنج طبقه اصلی شامل حیطه بینش و تربیت دینی، حیطه هویت و کرامت انسانی، حیطه سلامت جسمی- روانی، حیطه توانمندیها و مهارتها و حیطه اخلاق و عمل و 22 زیرطبقه در موضوع موردپژوهش به دست آمد. بر اساس یافته های به دست آمده در زمینه تربیت یافته مطلوب و مقایسه آن با محتوای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش مشخص شد که میان مؤلفه های تبیین شده در این نوشتار و سند تحول بنیادین، مفاهیم مشترکی وجود دارد. نتایج این بررسی می تواند گامی اجرایی در تحقق بخشیدن به گزاره های ارزشی و اهداف کلان سند تحول بنیادین آموزش وپرورش باشد.
۵.

پدیدارنگاری ادراک و تصورات معلمان از مفهوم «صلاحیت تربیتی-آموزشی»؛ مطالعه و مقایسه نگرش دانشجو-معلمان و معلمان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: صلاحیت تربیتی صلاحیت تدریس پدیدارشناسی تصور و ادراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۷۱
هدف این پژوهش، مطالعه ادراک و فهم معلمان از مفهوم «صلاحیت تربیتی-آموزشی» با استفاده از روش پدیدارنگاری است. گستره و میدان پژوهش شامل دانشجو- معلمان مرکز پسرانه دانشگاه فرهنگیان و معلمان مرد مشغول به کار (دارای سابقه خدمت 5 الی 10 سال) در مقطع ابتدایی شهر سنندج بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، مشارکت کنندگانی انتخاب شدند و فرایند گردآوری داده ها ادامه یافت تا در نهایت، براساس الگوی اشباع نظری، 16 دانشجو-معلم و 15 نفر از معلمان مشغول به فعالیت با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختارمند، مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با روش آنالیز موضوعی برای شناسایی دسته ها و تمهای اساسی بررسی شدند و پس از مشخص شدن کدهای اصلی و مضامین برجسته آنها، افقهای درونی و بیرونی ترسیم شدند و فضای نتیجه پژوهش برای هر دو گروه طراحی شد. در بخش نتیجه گیری، با بهره گیری از روش تحلیل تطبیقی تصورات و تجربه دو دسته از دانشجو معلمان و معلمان شاغل، مطالعه و شباهتها و تفاوتهای آنها مشخص شد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که دانشجو-معلمان صلاحیت معلمان را در چهار مضمون اصلی دسته بندی کرده اند: دارا بودن ویژگیهای مطلوب معلمی، آمادگی حرفه ای برای تدریس و آموزش، پاسخگویی به خواسته های محیط در حال تغییر و توانایی تعامل و ارتباط مثبت با دیگران. همچنین گروه دوم، یعنی معلمان مشغول به کار نیز صلاحیتهای تدریس معلمی را در چهار طبقه توصیفی توانایی تاثیر گذاشتن بر محیط و ذینفعان، دانش و توانایی برقراری روابط مثبت و سازنده، ظاهر شدن در نقشهای چندگانه و رعایت اصول حرفه ای تدریس دسته بندی کردند.
۶.

ارائه چارچوب مدیریت اثربخش در مهدکودک با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اثربخشی مدیریت مهدکودک فراترکیب آنتروپی شانون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۲ تعداد دانلود : ۸۳۵
هدف از این پژوهش ارائه چارچوب مدیریت اثربخش در مهدهای کودک است، زیرا مهدهای کودک نقشی بسیار اساسی در رشد همه جانبه کودکان دارند. در واقع مهدکودکی را می توان کارآمد دانست که از سبک و الگوی مدیریتی اثربخش برخوردار باشد. پژوهش حاضر با به کارگیری روش فراترکیب، 163 مقاله و منبع در حوزه مدیریت مراکز نگهداری و آموزش کودکان را مورد ارزیابی قرار داده است. طی مراحل فراترکیب، 55 منبع و مقاله با معیارهای مورد پذیرش، منطبق بود. در نتیجه ترکیب یافته ها، یازده مؤلفه و 175 کد یافت شد که عمومیت بیشتری داشتند و دربرگیرنده عوامل داخلی(مدیر، مربی، والدین، کودکان، کیفیت خدمات) و عوامل خارجی (نظام حاکمیتی، ارزشها و فرهنگ جامعه، سایر مهدهای کودک، دانشگاههای علوم تربیتی، سازمان صدور مجوز فعالیت، سایر سازمانهای مرتبط با کودکان) بودند. پس از آن با روش آنتروپی شانون ضریب اثر کدها تعیین شد و چارچوب مدیریت اثربخش در مهدکودک نیز به شکل مفهومی ارائه شد. یافته های پژوهش انجام شده نشان دادند که بر اساس ضرایب به دست آمده، کدهای مهارتهای مدیریتی مهدکودک در عوامل داخلی، بیشترین ضریب اهمیت و حمایت نظام حاکمیتی نیز در عوامل خارجی مهدکودک بیشترین ضریب اهمیت را به خود اختصاص داده است. از این رو، توجه سازمان مجوز دهنده و جامعه دانشگاهی به مجهز کردن مدیران مهدهای کودک به مهارتهای مدیریتی و حمایت همه جانبه نظام حاکمیتی کشورها از مهدهای کودک در اثربخشی مدیریت مهدکودک و در نتیجه افزایش کودکان بهره مند از خدمات و آموزشهای پیش از دبستان حائز اهمیت است.
۷.

بررسی رابطه میان رهبری موثق و بی تفاوتی سازمانی با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی در میان معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بی تفاوتی سازمانی رهبری موثق توانمندسازی روانشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۳۸۲
در عصر حاضر جلوگیری از بی تفاوتی سازمانی و شیوع آن در میان کارکنان موضوعی مهم برای مدیران سازمانهاست. به همین سبب پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان رهبری موثق و بی تفاوتی سازمانی با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی در میان معلمان دوره ابتدایی شهر کرمانشاه انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری آن همه معلمان دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی97-1396 (5076 نفر) بودند. نمونه آماری 361 نفر بود که با فرمول کوکران و به روش طبقه ای با حجم متناسب انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. برای بررسی رهبری موثق از پرسشنامه والمبوا، آوولیو،گاردنر، ورنزینگ و پیترسون(2008)، برای بررسی بی تفاوتی سازمانی از پرسشنامه دانایی فرد، حسن زاده و سالاریه (1389) و برای بررسی توانمندسازی روانشناختی نیز از پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر و میشرا(1995) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی smartpls2 به کار رفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میان رهبری موثق و بی تفاوتی سازمانی(0/208- =β) رابطه وجود دارد. میان رهبری موثق و توانمندسازی روانشناختی(0/598=β) رابطه وجود دارد. میان توانمندسازی روانشناختی و بی تفاوتی سازمانی (0/726- =β) رابطه وجود دارد. همچنین میان رهبری موثق و بی تفاوتی سازمانی با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی (0/641- =β)رابطه وجود دارد. در این رابطه، وقتی که توانمندسازی روانشناختی به مثابه متغیر میانجی وارد معادله می شود، دارای قدرت بیشتری است. به عبارت دیگر، می توان گفت که رهبری موثق با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی سبب کاهش بی تفاوتی سازمانی در میان معلمان می شود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱۶