مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای پاندمی کووید-19، تعطیلی مدارس بوده است. در این مرور نظام مند با بهره گیری از خرد جهانی برای رویارویی نظام آموزش وپرورش با پاندمی کووید-19، منابع معتبر موجود در حوزه اندیشه و عمل آموزش وپرورش که پس از شیوع ویروس کرونا در جهان انتشاریافته به صورت نظام مند مرور شده است. ده پایگاه اطلاعاتی و موتور جستجو و همچنین شش وب سایت بین المللی با استفاده از کلیدواژگان اصلی پژوهش بررسی و درنهایت 2706 مطالعه بازیابی شده است. مطالعات واردشده به پژوهش به صورت تمام متن تحلیل و گزاره های سیاستی در شش مقوله از پیش تعیین شده زیرنظامهای راهبری و مدیریت؛ برنامه درسی، تدریس و منابع یادگیری؛ تربیت معلم و تأمین منابع انسانی؛ تأمین و تخصیص منابع مالی؛ تأمین فضا، تجهیزات و فناوری و همچنین پژوهش و ارزشیابی بازبینی و بازتعریف شده اند. برخی از توصیه ها عبارت اند از: بازنگری همه سیاستهای تعلیم و تربیت و اسناد بالادستی به منظور چرخش در جهت روال جدید زندگی روزانه؛ پیشگیری از خطر فرسودگی و خستگی معلمان و کارکنان آموزشی با طراحی و اجرای برنامه های حمایتی همه جانبه؛ پیشگیری از خطر «فرسایش والدگری» با طراحی و اجرای دوره ها و برنامه های آموزشی توانمند ساز برای والدین بر پایه نقشه محتوایی همه جانبه. بر اساس یافته های پژوهش حاضر با به کار بستن این سیاستها و استانداردها در حین گذر از این بحران و پس از آن، کیفیت آموزش وپرورش نه تنها آسیب نمی بیند بلکه با حفظ میراثهای ارزشمند کووید-19 نظام آموزش وپرورش بهسازی نیز خواهد شد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اقتصادی بر اساس رویکرد توسعه پایدار در دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اقتصادی بر اساس رویکرد توسعه پایدار برای دوره متوسطه اول بود. روش شناسی مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد ترکیبی، طرح اکتشافی متوالی مدل تدوین طبقه بندی بود. در بخش طراحی الگو، با بهره گیری از روش سنتزپژوهی و در شش گام، منابع نوشتاری ملی و بین المللی در زمینه تربیت اقتصادی و توسعه پایدار، انتخاب، تحلیل و ترکیب شدند. بر اساس نتایج به دست آمده از سنتزپژوهی، چهار ضرورت برنامه درسی تربیت اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار شناسایی شدند که عبارت اند از: رشد و پیشرفت شخصی در زندگی، رشد و پیشرفت اقتصادی کشور، درونی کردن ارزشهای توسعه پایدار در دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. همچنین الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار با چهار عنصر هدف، محتوا و شیوه سازماندهی آن، روش تدریس و شیوه ارزشیابی، طراحی شد. برای اعتبارسنجی الگو، از روش پیمایشی استفاده شد. به این منظور پرسشنامه محقق ساخته را ده تن از متخصصان دانشگاهی در حوزه برنامه درسی و تربیت اقتصادی تکمیل کردند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه برداری تعمدی یا هدفمند از نوع موارد ویژه استفاده شد. نتایج نشان داد که از منظر متخصصان، الگوی پیشنهادی در سطحی مطلوب و قابل قبول طراحی شده است. الگوی طراحی شده به دانش آموزان می آموزد که چگونه می توانند بدون تخریب محیط زیست و با رعایت حقوق دیگران، به رشد و توسعه اقتصادی خود و جامعه کمک کنند.
نگاهی نو به مبانی دینی برنامه درسی: بنیادی برای نظریه پردازی در حوزه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عرضه نگاهی نو به نقش مبانی دینی در قلمرو مطالعات برنامه درسی از طریق توصیف، تحلیل و ارزیابی نقش مبانی دینی در وضع موجود برنامه درسی است. با استفاده از روش پژوهش تحلیل نظرورزانه، نقشهای مبانی دینی برنامه درسی از منظر صاحب نظران شناسایی و مفهوم پردازی شد. از نتایج تحلیلها مشخص شد که نگاه صاحب نظران به مبانی دینی برنامه درسی اغلب نگاهی متأثر از موضع آنها هم در زمینه برنامه درسی و هم برداشتهای موجود در زمینه مبانی دینی برنامه درسی بود که تنها واکنشی به برداشت هر صاحب نظر به مفهوم برنامه درسی است. در مورد برنامه درسی برداشتها متفاوت بود. برخی مفهوم برنامه درسی را به مثابه برنامه ریزی درسی و عده اندکی برنامه درسی را جزء قلمرو مطالعاتی می دانند که این معنا، در پیوند برداشتشان نسبت به مبانی هم وجود دارد، چراکه توجه ناقص به برنامه درسی و ابعادش، منجر به نقش و اثرگذاری محدود مبانی دینی برنامه درسی و نیز کاستی در معنا و مفهوم این بعد معرفتی شده است؛ بنابراین هم فهم نسبت به مبانی و هم فهم نسبت به برنامه درسی باید دستخوش تغییر و دگرگونی شود. این فهم گسترده از معنای برنامه درسی، نقش حداکثری مبانی دینی را در برنامه درسی به همراه دارد. با فهم برنامه درسی به مثابه دانش برنامه درسی می توان نقشهایی اساسی و بنیادین چون مبانی دینی به مثابه شبکه ای معنایی و استدلالی (نظریه) برای برنامه درسی متصور شد.
ارائه مدل ساختاری تأثیر اخلاق حرفه ای و سرسختی شغلی بر تدریس خلاق معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری تأثیر اخلاق حرفه ای و سرسختی شغلی بر تدریس خلاق معلمان بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه معلمان ابتدایی شهرستان کرج به تعداد 4830 نفر بوده است. نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) به تعداد 350 نفر و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای با توجه به جنسیت معلمان انتخاب شده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های سرسختی شغلی مورنو- خیمنز و همکاران (2014)، تدریس خلاقانه چان و یوئن (2014) و اخلاق حرفه ای کانیزالس-وارگاس (2002) استفاده شده است. برای بررسی روایی ابزارها از روش تحلیل گویه و برای بررسی پایایی از آزمون آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آزمونهای استنباطی شامل همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده و همه تحلیلها با نرم افزارهای SPSSو Amos انجام گرفته است. نتایج نشان داد که تدریس خلاق با اخلاق حرفه ای (0/46 =r) و سرسختی شغلی (0/36 =r) رابطه ای مثبت، مستقیم و معنادار دارد (0/001≥P). تأثیر مستقیم اخلاق حرفه ای بر تدریس خلاق معلمان (0/45=β) و تأثیر مستقیم سرسختی شغلی بر تدریس خلاق معلمان (0/57=β) به دست آمد. سرسختی شغلی می تواند در رابطه میان اخلاق حرفه ای معلمان و تدریس خلاق آنان، نقش میانجی را ایفا کند. مقدار این تأثیر غیرمستقیم (0/13=β ) به دست آمد. مقادیر شاخصهای برازش ( 0/95= GFIو 0/93= AGFIو 0/92= NFIو 0/94= CFIو 0/91= IFIو 0/93= TLI و 0/06= RMSEA) نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.
الگوی شایستگی برای گزینش و انتصاب مدیران ستادی آموزش و پرورش در تراز زیرنظام راهبری و مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی برای گزینش و انتصاب مدیران ستادی آموزش و پرورش در تراز زیرنظام راهبری و مدیریت در سند تحول بنیادین بود. این پژوهش از نوع طرحهای ترکیبی و با رویکرد اکتشافی است. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های حاصل از مصاحبه ها مورد تحلیل مضمون و با روش نظریه داده بنیاد از نوع ساختارگرای چارمز مورد تحلیل قرار گرفته اند. داده های بخش کمی نیز با روش همبستگی پیش بین و با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تحلیل قرار گرفته اند. به منظور بررسی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و روایی صوری استفاده شده و نتایج طی چندین مرحله تعدیل شده اند. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و با تکنیک شبکه متخصصان انجام شده است و تعداد 22 نفر از صاحب نظران در مصاحبه شرکت کرده اند. همچنین در بخش کمی جامعه آماری شامل 115 نفر از مدیران ستادی شهر تهران بودند که از میان آنها 86 نفر به روش تمام شماری (سرشماری) انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند که در بخش کیفی بر مبنای مصاحبه ها در مجموع 63 شایستگی به منزله شایستگیهای موردنیاز مدیران ستادی شناسایی شدند. در بخش کمی نیز کیفیت کلی مدل اندازه گیری در مجموع با 58 شاخص مورد تأئید قرار گرفت. در نهایت، شاخصهای تأئید شده در قالب 17 زیرمقوله، شش مقوله اصلی و در دو بعد تخصصی و عمومی تعیین و تعریف شدند.
دوازده نقد به محتوا و روشهای توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درس هدیه های آسمان یکی از دروس بسیار مهم در نظام آموزش و پرورش ایران است که غایت بنیادین آن آموزش اخلاقی و مذهبی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر نقد محتوا و روشهای توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان دوره ابتدایی است. پژوهش از نوع کیفی ترکیبی و مبتنی بر سه سوسازی روش شناختی است. به این معنا که برای تبیین دعاوی از چندین روش بهره گیری شده است و افزون بر واکاوی مفهومی محتوای کتابهای هدیه ها و استناد به یافته های پژوهشی، کتابهای مزبور بر اساس شش رویکرد توضیحی، در محیط نرم افزار کیفی اطلس تی. تحلیل شده اند. برای آزمون آماری فراوانیها از جداول توافقی پیشرفته و روش بونفرونی استفاده شده است. بر اساس تحلیلها دوازده نقد در هم تنیده در مورد کتابهای هدیه های آسمان قابل طرح است: 1) تفاوت شکل و قالب محتوای این کتابها با محیط واقعی دانش آموزان؛ 2) وجود توضیحات مبهم در متن کتابها؛ 3) انتظار پایبندی کودک به تمامی ابعاد دین؛ 4) ایجاد تعارضات روان شناختی در فراگیران؛ 5) فقدان رویکرد منسجم در مورد اعمال مستحبی؛ 6) عدم تأکید متعادل بر آموزه های اسلامی؛ 7) ترس و شرم پنهان در آموزش دستورات؛ 8) عدم استفاده کافی از روشهای نوین آموزش اخلاق؛ 9) غلبه رویکرد دیسیپلینی در توضیح مطالب؛10) توضیح نامناسب مفاهیم انتزاعی؛ 11) پرسشگری یا طرح مسئله به صورت القایی؛ و 12) مغفول ماندن برخی از مفاهیم اساسی. با عنایت به استدلالها و مثالهای مورد بحث، بازنگری اساسی در محتوا و روشهای توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان ضروری به نظر می رسد. پیام اصلی پژوهش حاضر این است که مطالب و توضیحات کتابهای هدیه ها باید با شرایط روان شناختی فراگیران و واقعیتهای خانوادگی و اجتماعی آنها متناسب باشد.
تعیین مؤلفه های نظارت و راهنمایی آموزشی از دیدگاه معلمان ابتدایی و رابطه آن با سخت کوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مؤلفه های نظارت و راهنمایی آموزشی و رابطه آن با سخت کوشی معلمان ابتدایی، به روش ترکیبی و با رویکرد اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری شامل معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 3 شهر تبریز به تعداد 873 نفر بود. حجم نمونه بخش کیفی، تا حد اشباع نظرات و بخش کمی، بر اساس جدول کرجسی- مورگان، تعداد 269 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه بازپاسخ مصاحبه مؤلفه های نظارت و راهنمایی آموزشی، پرسشنامه محقق ساخته مؤلفه های نظارت و راهنمایی آموزشی و پرسشنامه سخت کوشی بارتون و همکاران (1989) با پایایی درونی 0/79 و 0/88 استفاده شده است. روایی ابزارهای پژوهش را اساتید متخصص این حوزه تأیید کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آمار استنباطی رتبه بندی فریدمن و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان دادند که 9 عامل توجه به تفاوتهای فردی، تأکید بر فرایندهای مکانیکی، تأکید بر ارتباطات صمیمی، قدردانی از زحمات، شفاف سازی، تأکید بر مشارکت، تأکید بر ایجاد انگیزش و امکانات و راهنمایی آموزشی به عنوان مؤلفه های نظارت و راهنمایی آموزشی شناخته شده اند. از دیدگاه معلمان به ترتیب، راهنمایی آموزشی، قدردانی از زحمات، شفاف سازی، امکانات، تأکید بر ایجاد انگیزش، توجه به تفاوتهای فردی، تأکید بر فرایندهای مکانیکی، تأکید بر مشارکت و تأکید بر ارتباطات صمیمی در اولویت قرار دارند. مؤلفه های ایجاد انگیزش، فرایندهای مکانیکی، ارتباطات صمیمی، قدردانی و تأکید بر مشارکت به صورت مستقیم و مؤلفه های ارتباطات، فرایندهای مکانیکی، راهنمایی، تفاوتهای فردی، امکانات، قدردانی و شفاف سازی به صورت غیر مستقیم و به واسطه متغیرهای انگیزش و تأکید بر مشارکت، توانستند سخت کوشی معلمان را پیش بینی کنند.
فرایند تکوین هوش معنوی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه (نظریه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه به روش نظریه داده بنیاد و بر اساس مدل پارادایمی کوربین و اشتراوس(2008) انجام شده است. مطالعه در شهر تبریز و در سال تحصیلی 99-1398 صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در پژوهش 21 دانش آموز دوره دوم متوسطه، معلمان و افرادی بودند که با دانش آموزان در ارتباط اند. برای نمونه گیری از رویکرد هدفمند و روش نمونه گیری نظری و برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع داده ها استفاده شده است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و با نرم افزار MAXQDA10 کدگذاری شده اند. به منظور افزایش اعتبار یافته ها از روش زاویه بندی پژوهشگر و چک کردن داده ها از سوی شرکت کنندگان استفاده شده است. نتایج نشان داد که شکل گیری هوش معنوی، فرایندی پیچیده است که از عوامل درونی و بیرونی تأثیر می پذیرد. از آنجا که داده ها حاکی از تغییر و تحول در کنش/واکنش و عواطف و روحیات افراد در یک روند تکاملی با گذشت زمان و تغییر در شرایط زمینه ای است، لذا در این مطالعه فرایند به صورت مراحلی پیوسته و درهم تنیده و مرتبط به هم توصیف می شود. همچنین با توجه به ماهیت کیفی بودن روش، توالی دقیق و مبتنی بر مراحل ثابت برای آن شناسایی نشده است، اما با استنباط از تجارب زیسته و تفاسیر به عمل آمده از سوی مشارکت کنندگان می توان گفت که این فرایند با درک اهمیت هوش معنوی آغاز می شود و با الگوپذیری و کسب تجارب معنوی شکل می گیرد و به پیامدهایی می انجامد. در این پژوهش دستیابی به آرامش درونی به مثابه پدیده مرکزی مفهوم پردازی شده است.
شناسایی و اولویت بندی انواع روشهای ارزشیابی دانش آموزان در شرایط بحرانی کووید-19 از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی انواع روشهای ارزشیابی در شرایط بحرانی کووید-19 از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی بود. این مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع ترکیبی(کیفی- کمی) است. جامعه آماری بخش کیفی شامل معلمان باتجربه مقطع ابتدایی بود که در شرایط بحرانی کووید-19 تدریس کرده اند و بخش کمی شامل همه معلمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 بود(ده هزار نفر). 17 نفر نمونه، در بخش کیفی به روش هدفمند نمونه گیری شدند و در بخش کمی 382 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود که از طریق یافته های مصاحبه و مرور اسناد و مدارک موجود در این زمینه آماده شد و به صورت الکترونیکی در اختیار معلمان قرار گرفت. برای تعیین روایی و اصالت مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ (0/90) استفاده شده است. یافته های کیفی بر اساس تحلیل محتوا کدگذاری شده و یافته های کمی با آمار توصیفی و استنباطی(آزمون فریدمن،آزمون خی دو و تحلیل واریانس یک راهه) تحلیل شده اند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه معلمان «آزمونهای شفاهی، پاسخ آنی با جملات کوتاه، ارزیابی چندگانه و استفاده از منابع گوناگون» کارایی بیشتر در شرایط بحرانی کووید-19 داشته و در صدر گویه های مربوطه قرار گرفته است. باتوجه به این نتایج می توان چنین استدلال کرد که روشهای تعاملی در ارزشیابی کارآمدی بیشتری خواهند داشت. همچنین شناسایی انواع روشهای ارزشیابی در آموزش مجازی گامی مهم در آگاهی معلمان و ارتقای نتایج یادگیری خواهد بود.
نقش واسطه ای اضطراب در رابطه میان سبکهای پردازش حسی با مشکلات یادگیری در دانش آموزان دبستانی عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، مدل یابی روابط ساختاری سبکهای پردازش حسی با مشکلات یادگیری از طریق میانجی اضطراب در دانش آموزان دبستانی عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه 2200 والدین دانش آموزان پسر دبستانی عادی پایه سوم مدارس دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص دادن ضریب 10 برای هر متغیر مشاهده شده، 250 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبکهای پردازش حسی کودکان دان (1999)، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و پرسشنامه اضطراب اسپنس (1997) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS 18 و AMOS 23 استفاده شده است. نتایج نشان داد که مقدار RMSEA برابر با 0/035 است که نشان دهنده این است که میانگین مجذور خطاهای مدل مناسب و مدل قابل قبول است. مقدار کای دو به درجه آزادی (2/834) بین 1 و 3 است و میزان شاخصهای GFI، CFI و NFI نیز تقریباً برابر و بزرگ تراز 0/9 است که نشان می دهند مدل اندازه گیری متغیرهای پژوهش، مدلی مناسب است. سبکهای پردازش حسی و اضطراب توان پیش بینی 86 درصد از متغیر مشکلات یادگیری را داشتند. مسیرهای سبکهای پردازش حسی و اضطراب اثری مستقیم و معنادار بر مشکلات یادگیری دارند. مسیر غیرمستقیم سبکهای پردازش حسی با میانجیگری اضطراب بر مشکلات یادگیری مقادیر استانداردشده (β)، به دست آمده دارای اثرات معنادار است که با توجه به روش برآورد بوت استرپ مورد تأیید واقع شده است. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی مانند سبکهای پردازش حسی و اضطراب در تبیین مشکلات یادگیری است.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بودند که برای اجرای پژوهش یک دبیرستان از میان دبیرستانهای ناحیه ۴ کرج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور اجرای پژوهش، در مرحله اول برای شناسایی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر، پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران (1390) اجرا شد و دانش آموزان دارای نمرات بالاتر از میانگین این پرسشنامه به عنوان دانش آموزان پرخطر شناسایی و در دو گروه آزمایش و گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پژوهش حاضر، پرسشنامه تجدیدنظر شده قلدری/ قربانی در مدرسه الوئوس (۱۹۹۶) و پرسشنامه آداب گریزی کلارک و همکاران (۲۰۱۵) بود که شرکت کنندگان آن را در مرحله پیش آزمون- پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با به کارگیری روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره و با نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از کاهش رفتارهای قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بود و در قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی گروه گواه افزایشی اندک مشاهده شد. در نتیجه می توان از برنامه آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به منزله بخشی از برنامه های رفع مشکلات رفتاری دانش آموزان در عرصه تعلیم و تربیت بهره جست.
اثربخشی آموزش گروهی هوش اخلاقی بر خودشفقتی و تقلب تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش اخلاقی یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر بسیاری از ویژگیهای روانی ازجمله تقلب تحصیلی و خودشفقتی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی هوش اخلاقی بر تقلب تحصیلی و خودشفقتی دانش آموزان است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. پس از انتخاب تصادفی دو دبیرستان دخترانه و اجرای پیش آزمون، 50 دانش آموز که دارای نمره بالاتر از متوسط در تقلب تحصیلی و نمره پایین تر از متوسط در خودشفقتی بودند، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. به گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای مؤلفه های هوش اخلاقی آموزش داده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودشفقتی فرم کوتاه ریس و همکاران (2011) و تقلب تحصیلی استیونز و گلباخ (2007)، بود. داده ها ازطریق تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش هوش اخلاقی سبب کاهش تقلب تحصیلی و افزایش خودشفقتی در دانش آموزان شده است. آموزش هوش اخلاقی سبب می شود که دانش آموزان به اصول اخلاقی پایبند شوند و گرایش به تقلب در آنها کاهش یابد. همچنین، دانش آموزان از بعد خودشفقتی دارای صداقت و مسئولیت پذیری دربرابر تصمیمات خود شوند و به دلیل شکستها به انتقاد سخت گیرانه از خود نپردازند. باتوجه به تأثیر معنادار آموزش هوش اخلاقی بر خودشفقتی و تقلب تحصیلی دانش آموزان و نیاز جامعه به افراد با صداقت و مسئولیت پذیر، آموزش هوش اخلاقی به دانش آموزان توصیه می شود.