مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های یادگیری حرفه ای هنرآموزان هنرستانهای فنی و حرفه ای و ارائه الگوی مفهومی بر اساس رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش همه افرادی بودند که در زمینه یادگیری حرفه ای در نظام آموزشی و مدلهای آن سوابق پژوهشی، مطالعاتی و اجرایی داشتند. از میان آنها 17 نفر در چهار گروه از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها، روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. نتایج به دست آمده از مصاحبه ها نشان داد که یادگیری حرفه ای هنرآموزان شامل 37 مؤلفه و 5 بُعد «ارتباط و تعاملات حرفه ای»، «مدیریت و تسهیم دانش»، «یادگیری فردی و گروهی»، «رهبری حمایتی و مشارکتی» و «خودیادگیرندگی» است که به عنوان الگوی مفهومی یادگیری حرفه ای و مبتنی بر محیط کار هنرآموزان برای توانمندسازی آنها ارائه شده است. همچنین نتایج اعتبارسنجی ابعاد و مؤلفه ها نشان دادند که بالاترین میزان توافق شرکت کنندگان در بعد رهبری حمایتی و مشارکتی 0/882 و پایین ترین میزان توافق در بعد مدیریت و تسهیم دانش 0/715 است. اعتبارسنجی مدل به صورت کلی با 0/813 حاکی از توافق بالای شرکت کنندگان است. در پایان پیشنهادهایی اجرایی و پژوهشی نیز ارائه شده است.
تأملی بر مهارتهای نوشتن در کودکان با تکیه بر داستان فلسفی سوکی و راهنمای آن ( رهیافتی آموزشی بر اساس برنامه فلسفه برای کودکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتن مهارتی است که نه تنها به تفکر بلکه به مهارتهایی نیز وابسته است. با نظر به این امر، پژوهش حاضر در پی دستیابی به مؤلفه ها و مهارتهای نوشتن در رمان سوکی و راهنمای آن (براساس برنامه فلسفه برای کودکان) به منظور تقویت توانایی نوشتن در کودکان بود. از این رو با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی و با رجوع به نظریات لیپمن و پژوهشهای مرتبط با نوشتن، در پی پاسخگویی به این سؤالات بود: مؤلفه های نوشتن در رمان سوکی و راهنمای آن کدام اند؟ و برای تقویت این مؤلفه ها و توانایی نوشتن کودکان از چه مهارتهایی می توان استفاده کرد؟ یافته ها نشان دادند که هدف از نوشتن، تولید و زایش فکر در قالب کلمات است. بر این اساس یکی از رسالتهای نظام آموزشی هر کشور آموزش مهارتهای نوشتن است، مهارتهایی چون تعاریف، شبیه سازی، طبقه بندی، تدوین شفاف مفاهیم، مشق ذهنی، مرتبط ساختن، تمثیل، قصه گویی، کشف ابهامات، بیان تجربه، ارائه دلیل و استدلالات که ضمن تقویت مؤلفه های مطرح نوشتن (رابطه هنر با تجربه، معنا، روابط زیبایی شناسانه، توجه، تجربه، ترجیحات و درستیها)، به دانش آموزان کمک کند تا با استفاده از این مهارتها بتوانند به نوشتنی برمبنای زیبایی شناسی و استدلال دست یابند. همچنین نتایج نشان داد که با به کارگیری مهارتهای استنباط شده در این پژوهش و اعمال آن در کتابهای درسی دوره ابتدایی و متوسطه اول، دانش آموزان می توانند بر عجز خود در نوشتن فائق آیند.
تعیین و اولویت بندی مؤلفه ها و شایستگیهای ضروری دانشجو-معلمان رشته شیمی با روش تلفیقی آنتروپی شانون و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین و اولویت بندی شایستگیهای ضروری دانشجو-معلمان رشته آموزش شیمی انجام شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، آمیخته اکتشافی است که به دو روش کیفی و کمی صورت گرفته است. داده های بخش کیفی به شیوه اسنادی گرد آوری شدند و پنجاه تن از اساتید شیمی دانشگاه فرهنگیان، متخصصان علوم تربیتی و دبیران شیمی که به صورت هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شده بودند، آنها را امتیازبندی کردند. در این بخش شش شایستگی شامل تفکر، ارتباط مؤثر، مدیریت، کارآفرینی، یادگیری مادام العمر و توسعه سواد علمی-فناورانه و پنج مؤلفه شامل دانش، نگرش، مهارت، توانایی و ویژگیهای شخصیتی تعیین شدند. شایستگیها با توجه به عناصر پنجگانه الگوی هدف گذاری در حوزه یادگیری و مؤلفه ها با توجه به جایگاه شایستگی حرفه ای مورد انتظار از معلمان در اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران انتخاب شدند. در بخش کمی، شایستگیها و مؤلفه های تعیین شده با روش تلفیقی آنتروپی شانون و تاپسیس اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد که ضروری ترین مؤلفه و شایستگی حرفه ای مورد نیاز دانشجو-معلمان شیمی به ترتیب دانش و کارآفرینی است. همچنین شایستگیهای تفکر و یادگیری مادام العمر و نیز شایستگیهای ارتباط مؤثر و مدیریت، فاصله نسبی نزدیکی از حالت ایده آل دارند. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند گامی مؤثر در آموزش مبتنی بر شایستگی دانشجو-معلمان شیمی و پیشبرد اهداف عالی نظام تعلیم و تربیت کشور باشد.
طراحی و اعتبارسنجی چارچوب برنامه درسی تربیت معلم آینده پژوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی چارچوب برنامه درسی تربیت معلم آینده پژوه بود که با رویکرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه، استادان دانشگاه فرهنگیان بودند که به شیوه هدفمند از نوع معیار و تا حد اشباع داده ها، ده نفر از آنها که بیشترین اطلاعات را در زمینه موضوع داشتند انتخاب شدند. ملاک انتخاب، داشتن سوابق آموزشی و پژوهشی و آگاهی در حوزه آینده پژوهی و مطالعات برنامه درسی و علاقه مندی به مشارکت در پژوهش بود. برای دستیابی به داده های بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی منابع و متون و پیشینه پژوهشی استفاده شد. روایی و پایایی یافته ها با استفاده از تکنیک مثلث سازی، دقت نظر و خودبازبینی پژوهشگر و نیز نظارت متخصصان بیرونی تأمین شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته های کیفی، مضامین پایه و سازمان دهنده را در عنصر منطق، هدف، محتوا، روشهای تدریس، مواد و منابع آموزشی و روشهای ارزشیابی نشان دادند. روش پژوهش در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری، استادان دانشگاه فرهنگیان و معلمان نواحی چهارگانه شهر شیراز بودند که هشت استاد و چهل معلم با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته برآمده از مرحله کیفی بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تأیید متخصصان رسید و پایایی نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. از آزمون t تک نمونه ای برای اعتبارسنجی کمی استفاده شد که نتایج، اعتبار مطلوب چارچوب را نشان داد.
طراحی و اعتبارسنجی مقیاس سنجش هویت حرفه ای معلمان ابتدایی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مقیاس سنجش هویت حرفه ای معلمان ابتدایی شهر یاسوج بود. با توجه به این هدف، سؤالهای فراروی پژوهشگر عبارت بودند از: هویت حرفه ای معلمان مقطع ابتدایی دارای چه ابعادی است؟ مدل و مقیاس مناسب سنجش هویت حرفه ای معلمان دوره ابتدایی کدام است؟ میزان اعتبار مقیاس سنجش هویت حرفه ای معلمان دوره ابتدایی چقدر است؟ به منظور پاسخ گویی به سؤالهای فوق از رویکرد آمیخته استفاده شده است. در بخش کیفی، با به کارگیری روش دلفی، ابتدا مؤلفه های هویت حرفه ای و سپس پرسشنامه ای با 34 ماده طراحی شد. سپس برای اجرای پرسشنامه با بهره گیری از جدول مورگان و با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای، از جامعه 501 نفری معلمان ابتدایی شهر یاسوج، 217 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته با میزان پایایی 0/94 و روایی تأمین شده با بهره گیری از نظر خبرگان استفاده شد. داده ها با نرم افزارهای SPSS و LISREL و با بهره گیری از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل عامل اکتشافی هشت مؤلفه را شناسایی کرد و چهار ماده از مجموعه ماده ها حذف شدند و پرسشنامه نهایی با 30 ماده استخراج شد. نتایج تحلیل عامل تأییدی نیز وجود هشت عامل را تأیید کرد. مؤلفه های شناسایی شده عبارت بودند از: حرفه ای، فرهنگی–اجتماعی، هنری، زمینه ای، اقتصادی، نگرشی–ارزشی، شخصی و سیاسی. با توجه به نتایج به دست آمده، پرسشنامه طراحی شده در این پژوهش را می توان به عنوان ابزاری مناسب برای سنجش ارزیابی هویت حرفه ای معلمان ابتدایی به کار برد.
رابطه سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی– اقتصادی خانواده با رفتار جامعه یار دانش آموزان با میانجیگری درگیری والدین در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده با رفتار جامعه یار دانش آموزان با میانجیگری درگیری والدین در آموزش و بر پایه نظریات "شناخت اجتماعی" بندورا و"خودتعیی ن گری" رایان و دسی و به روش همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر ارومیه بود که براساس فرمول کوکران و با روش تصادفی تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 492 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه های استاندارد بود که روایی آنها تأیید شد و پایایی پرسشنامه ها بر اساس آلفای کرونباخ برای مقیاس رفتار جامعه یار 0/90 ، مقیاس پایگاه اجتماعی-اقتصادی 0/87 ، مقیاس درگیری والدین در آموزش 0/87 و مقیاس سبک تربیتی 0/87 به دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارهای SPSS و Smart PLS نشان داد که سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده و درگیری والدین در امر آموزش با رفتار جامعه یار دانش آموزان ارتباطی معنادار دارند. همچنین نقش میانجی درگیری والدین در رابطه سبک تربیتی و پایگاه اجتماعی – اقتصادی با رفتار جامعه یار تأیید شد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که عوامل خانوادگی مانند شغل، تحصیلات و درآمد والدین و اتخاذ سبک تربیتی مناسب می تواند بر مشارکت و درگیر شدن آنها در امر آموزش فرزندان و ارتقای رفتارهای جامعه یار دانش آموزان تأثیرگذار باشد.
اثربخشی روش تدریس جیگساو بر خودپنداره تحصیلی و نگرش نسبت به مدرسه در میان دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس مشارکتی از نوع جیگساو بر خودپنداره تحصیلی و نگرش نسبت به مدرسه در درس علوم تجریی در میان دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شده است. روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه هشتم دبیرستانهای شهرستان میبد در سال تحصیلی97-1396 بود که از میان آنان 40 نفر در دو گروه 20 نفری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، به پرسشنامه خودپنداره تحصیلی و پرسشنامه نگرش نسبت به مدرسه پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، 12 جلسه گروهی روش تدریس جیگساو به صورت یک بار در هفته اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. پس از اجرای پرسشنامه خود پنداره تحصیلی و نگرش نسبت به مدرسه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، داده ها با نرم افزار SPSS22 و با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا)، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که یادگیری مشارکتی از نوع الگوی جیگساو به طور معناداری بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد که روش تدریس جیگساو بر ابعاد نگرش نسبت به مدرسه از جمله نگرش به معلم، انگیزش خود نظم دهی، نگرش به مدرسه و ادراک خودتحصیلی تأثیری مثبت و معنادار می گذارد، اما بر ارزش گذاری نسبت به هدف تأثیری معنادار ندارد. پیشنهاد می شود که روش تدریس جیگساو در دوره متوسطه مدنظر قرارگیرد تا میزان یادگیری و علاقه دانش آموزان نسبت به مدرسه و دروس گوناگون افزایش یابد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تحقق پیدا کند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد تعلیم و تربیت مثبت انجام یافته است. روش پژوهش، کاربردی توصیفی از نوع سنتزپژوهی و تحلیل محتوای اسنادی است. منابع مورد تحلیل در این پژوهش، متون و منابع مرتبط با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت بود که از میان آنها چهل منبع داخلی و سی منبع خارجی شناسایی و تحلیل شدند. برای گردآوری داده ها از روش گزارش و ثبت اطلاعات و سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته با فهرست وارسی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش و روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. برای روایی از فرمول اسکات و برای اطمینان از نحوه کدگذاری یافته ها از دو ارزشیاب نظرخواهی شده است. براساس فرمول ضریب کاپای کوهن میزان توافق، 0/78 به دست آمد. در تحلیل محتوا، میزان فراوانی هر مؤلفه در منابع تعیین و درصد آن از کل مشخص شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد تعلیم و تربیت مثبت شامل چهار بعد زیبایی شناختی، عقل، اخلاق و فطرت است. هر یک از این ابعاد، مرکب از مؤلفه هایی است که بعد زیبایی شناختی با 13، بعد اخلاق با 12، بعد فطرت با 12 و بعد تعقل با 10 مؤلفه، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توجه را داشتند. بنابراین می توان گفت برنامه درسی دوره ابتدایی به مؤلفه های تعلیم و تربیت مثبت توجه دارد.
اثر خودافشایی استادان بر کسب دانش دانشجو- معلمان در فضای آموزش الکترونیک؛ نقش حضور اجتماعی و رابطه رضایت بخش استاد- دانشجومعلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر خودافشایی بر کسب دانش دانشجویان با تأکید بر نقش حضور اجتماعی و رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو در میان دانشجو- معلمان با ارائه الگویی پیشنهادی بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر حسب روش توصیفی است که با به کارگیری پرسشنامه بومی سازی شده و با روش پیمایشی، داده های مورد نیاز گرد آوری شدند. در این پژوهش از پرسشنامه ای با چهار مؤلفه خودافشایی، رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو، حضور اجتماعی و دانش کسب شده استفاده شده است. پایایی این ابزار با روش همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. همچنین، از طریق روش تحلیل عاملی تأییدی، روایی ابزار تأیید شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان گروههای آموزش زبان، آموزش ادبیات فارسی، آموزش ریاضی، آموزش ابتدایی و پیش دبستان دانشگاه فرهنگیان شهر کرمان در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که تعداد آنها 2300 دانشجو در دو دانشکده پردیس خواجه نصیرالدین طوسی و پردیس شهید باهنر کرمان بود. داده های مورد نیاز برای انجام دادن پژوهش با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان از میان 330 نفر از این دانشجو- معلمان به دست آمدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش الگویابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار SmartPLS انجام شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که خودافشایی بر رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو و همچنین حضور اجتماعی دانشجو- معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد. حضور اجتماعی دانشجو- معلمان نیز بر ایجاد رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین کسب دانش دانشجو- معلمان با رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو تحت تأثیر قرار می گیرد.
واکاوی تجارب روانی- اجتماعی دانش آموزان کنکوری در قرنطینه خانگی بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجارب روانی- اجتماعی دانش آموزان کنکوری در قرنطینه خانگی به دلیل شیوع ویروس کرونا بوده است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان سال دوازدهم شهرستان سبزوار در سال 1399 بودند که تجربه زندگی در قرنطینه خانگی را (در 2 ماه گذشته) داشتند. تعداد 25 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع اطلاعاتی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و به صورت غیر حضوری گرد آوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده های پژوهش حاضر، 27 مفهوم از تجربیات و نگرشهای دانش آموزان کنکوری در قالب شش مقوله فرعی مهارتهای زندگی، هوش معنوی، اضطراب تحصیلی- اقتصادی، ترس از مرگ خود و عزیزان، احساس تنهایی و دلتنگی و وسواسهای فکری- عملی و دو مقوله اصلی رشد مهارتهای اجتماعی- شناختی و فشارهای روانی- عاطفی طبقه بندی شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که قرنطینه خانگی به دلیل شیوع بیماری کووید-19 پیامدهای مثبت و منفی برای دانش آموزان کنکوری داشته است. از این رو، والدین و مشاوران مدارس لازم است ضمن تأکید بر جنبه های مثبت این پدیده، با ارائه راهکار های علمی و عملی مؤثر دانش آموزان کنکوری را در زمینه حل مشکلات شان یاری دهند.
نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه میان خودشفقت ورزی با استرس شغلی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه میان خودشفقت ورزی با استرس شغلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، معلمان مشغول به تدریس مقطع راهنمایی آموزش وپرورش منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان آنان 328 معلم به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه استرس شغلی (رایس،1992)، مقیاس خودشفقت ورزی (نف،2003) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) گردآوری و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون بوت استرپ تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثر مستقیم خودشفقت ورزی بر استرس شغلی منفی و معنادار است. به این معنا که با افزایش شایستگی خودشفقت ورزی سطح استرس شغلی معلمان کاهش می یابد. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان سازگار و نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار در رابطه میان خودشفقت ورزی با استرس شغلی معنادار است، به این معنی که خودشفقت ورزی می تواند در شرایط استرس زا از طریق کمک به تنظیم هیجانهای مثبت و پذیرش منطقی هیجانهای منفی سبب کاهش استرس شغلی شود.
اثربخشی بازیهای گروهی بر بهبود مهارتهای اجتماعی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضعف در مهارتهای اجتماعی کودکان با آسیبهای متعدد در دوران کودکی و بزرگسالی همراه است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر بازیهای گروهی بر بهبود مهارتهای اجتماعی کودکان انجام شده است. مطالعه حاضر از نوع مطالعه نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و با گروه کنترل بود. از میان کودکان 6-5 ساله مراکز پیش دبستانی واقع در منطقه 2 شهر تهران و با مهارت اجتماعی ضعیف، با روش نمونه گیری هدفمند، 30 کودک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به منظور آموزش مهارتهای اجتماعی، اعضای گروه آزمایش به مدت ده جلسه و دو بار در هفته در بازیهای گروهی شرکت کردند. برای ارزیابی رفتارهای اجتماعی از مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون استفاده شد. داده های به دست آمده با آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته آنالیز شدند. نتایج نشان داد که بازیهای گروهی بر بهبود مؤلفه های مهارتهای اجتماعی شامل مهارتهای اجتماعی مناسب، رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری، برتری طلبی و رابطه با همسالان در کودکان پیش دبستانی مؤثر است (0/05 > p). بر این اساس، متخصصان فعال در حوزه کار با کودکان می توانند در کنار سایر مداخلات از بازیهای گروهی نیز به منظور اصلاح و تقویت مهارتهای اجتماعی در کودکان بهره ببرند.