مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین پژوهش استعلایی- انتقادی در تعلیم و تربیت از دیدگاه باسکار است. این مقاله با روش استنتاجی، به تبیین چیستی و چگونگی پژوهش استعلایی- انتقادی در تعلیم و تربیت از دیدگاه باسکار پرداخته است. این رویکرد با روش استعلایی شرط امکان معرفت را جهانی ساختارمند و قابل کشف از طریق فعالیت بشری می داند. انتقاد نیز اشاره به نقد تبیینی ساختارها و سازوکارها و نظریات محدودیت آفرین به منظور اصلاح و تغییر آنها دارد. روش مناسب به منظور تبیین ساختارها و سازوکارها روش پژوهش میان- رشته ای است. روش پژوهش میان- رشته ای به بررسی سطوح و ساختارهای چندگانه، سازوکارهای هر ساختار و نقش آنها در خلق رویدادها می پردازد. مراحل پژوهش شامل فرآیندی است که طی آن باید از توصیف یک موضوع انضمامی مبهم به سوی انتزاع ساختارهای معنادار از آن حرکت کرد، سپس این روش به تبیین ساختارها با توجه به عوامل درونی و بیرونی می پردازد. در نهایت دانش حاصل از این تبیین را به منظور نقد و اصلاح عوامل محدودیت آفرین ترکیب می کند. این فرآیند شامل شناسایی مسئله، طرح سؤال استعلایی، توصیف پدیده های پیچیده و لایه مند به گونه ای انضمامی، تفکیک و انتزاع، استنباط فرآیندی به منظور شناخت سازوکارهای هر ساختار، باز توصیف و ترکیب جدید و در نهایت کنش است. این روش پژوهشی در تعلیم و تربیت شامل پنج اصل اساسی است. این اصول راهنمای مراحل پژوهش تربیتی میان- رشته ای و شامل بررسی انضمامی، بررسی انتزاعی، کفایت تبیینی، حذف و اصلاح، ارائه بدیل و سیاستگذاری آموزشی هستند.
ارزشیابی آمادگی تحصیلی و عملکرد نهایی هنرجویان در رشته الکتروتکنیک شاخه فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین میزان آمادگی هنرجویان و عملکرد آنان به منزله ورودی های رشته الکتروتکنیک برای کسب مهارتهای عملی و نظری و نگرش پیش بینی شده در برنامه درسی و مقایسه آن با هدف های قصد شده برنامه درسی است. مقاله با بهره گیری از بخشی از یافته های تحقیق انجام شده با عنوان ارزشیابی جامع از برنامه درسی رشته الکتروتکنیک با هدف کلی بررسی میزان هماهنگی وانطباق برنامه های درسی اجرا شده و کسب شده نوشته شده است. پرسش های اصلی آن عبارت اند از: 1) هنرجویان رشته الکتروتکنیک تا چه اندازه دارای شرایط و آمادگی لازم برای تحصیل در این رشته هستند؟ 2) میزان دانش،مهارت و نگرش کسب شده هنرجویان تا چه اندازه است؟این پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و ارزشیابی و از نظر گردآوری داده ها از نوع توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه مدیران،هنرآموزان دروس تخصصی،مربیان و هنرجویان شاغل در هنرستانهای دارای رشته الکتروتکنیک در شهر تهران و شهرستانهای تهران است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. برای گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها از رویکرد مثلثی کردن یا ترکیبی بهره گرفته شده است. ابزارهای مورد استفاده در گردآوری داده ها برای پاسخ به سؤالات این بخش پرسشنامه محقق ساخته،آزمون درسی و مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده است.یافته ها نشان می دهند از نظر مدیران هنرستانها میزان «آمادگی و علاقه هنرجویان» نسبت به رشته الکتروتکنیک به طور کلی در حد متوسط است،در حالی که از نظر هنرآموزان در حد کمتر از متوسط است. با توجه به هدفهای پیش بینی شده برای درسهای تخصصی، هنرجویان «توانایی تحصیلی» مناسبی ندارند. به سخن دیگر،تواناییهای علمی هنرجویان متناسب با برنامه های پیش بینی شده برای این رشته نیست. در داوری کلی می توان گفت در اجرای این برنامه حداقل شاخصهای نگرشی برنامه مصوب،محقق شده است.
رابطه خوش بینی تحصیلی و جهت گیری هدف شغلی با رضایت شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایت شغلی تحت تأثیر عوامل شناختی - اجتماعی متعددی است که از زوایای مختلف روان شناختی و جامعه شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن متغیرهای خوش بینی تحصیلی (تاکید تحصیلی، اعتماد و خودکارآمدی معلم) و نیز جهت گیری هدف به عنوان متغیرهای پیش بین برای رضایت شغلی معلمان، در پی آزمون روابط میان این متغیرهاست. بدین منظور، نمونه ای مشتمل بر 274 نفر (شامل 180 معلم زن و 94 معلم مرد) به روش خوشه ای از میان معلمان مقطع ابتدایی شهر تبریز، انتخاب شدند و پرسشنامه خوش بینی تحصیلی معلم، رضایت شغلی و جهت گیری هدف را پاسخ دادند. داده های پژوهش با روشهای آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میان رضایت شغلی، ابعاد خوش بینی تحصیلی و تبحرگرایی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان دادند که مدل مفهومی با داده ها برازشی مناسب دارد. متغیر خوش بینی تحصیلی و جهت گیری هدف بخش مهمی از رضایت شغلی معلمان را تبیین می نماید. از میان متغیرهای برون زای پژوهش، اعتماد و تاکید تحصیلی اثری مستقیم بر رضایت شغلی داشته است و خودکارآمدی تنها به صورت غیرمستقیم و به واسطه جهت گیری هدف تبحرگرایی رضایت شغلی را پیش بینی می نماید. عملکردگرایی سهمی در پیش بینی رضایت شغلی نداشته است. مطالعه حاضر پیشنهادی برای برانگیختن رضایت شغلی معلمان دارد. با توجه به اثر پیش بینی کنندگی اعتماد و تاکید می توان با تلاش جمعی مدیران و والدین، محیطی بهتر را برای معلمان و بهبود شغلی آنها برگزید.
تبیین ضرورت تربیت اوان کودکی (پیش از دبستان) مبتنی بر سنتز پژوهی شواهد تجربی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار، تبیین چرایی و ضرورت توجه به تربیت اوان کودکی (تاک) از سوی افراد، گروه ها و نهادهایی است که لازم است به این مهم، نه تنها توجه ویژه داشته باشند، بلکه در این زمینه وارد مرحله عمل گردند.در این جستار، تربیت اوان کودکی به صورت جامع و از همه ابعاد مد نظر بوده است. منظور از اوان کودکی، زیست کودک از بدو تولد تا ورود به پایه اول دبستان است که هم دوره پیش دبستان (توسط آموزش و پرورش) و هم دوره های سنی پایین تر را در مهد کودک ها شامل می شود. برای دستیابی به تببین فوق از روش سنتز پژوهی استفاده شده است که در آن پژوهشهای بیست سال اخیر با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شدند. در مرحله بعد (غربالگری ریز)،25 پژوهش که معیارهای مد نظر را داشتند انتخاب شده اند، سپس سنتزی از یافته های آنان طبق اصول تلفیق، بازاندیشی و بازآرایی داده ها، ارائه شده است. یافته های این سنتز نشان می دهد که ضرورت پرداختن به تربیت اوان کودکی از چهار منظر توجیه پذیر است: توجیه بیولوژیک (یافته های پژوهشی حوزه عصب شناختی و مغز)، توجیه اقتصادی (تحلیل هزینه فایده)، توجیه آموزشی (عملکرد و پیشرفت تحصیلی مطلوب در طول دوره تحصیل) و توجیه اجتماعی (رشد منشها و کنشهای اجتماعی مطلوب در طول نوجوانی و بزرگسالی).
بررسی نقش سبک فرزند پروری والدین در اجتماعی شدن دانش آموزان مدارس راهنمایی (رویکردی اجتماعی- فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سبک فرزندپروری والدین بر شکل گیری نظام ارزشی و خود–نظم بخشی تحصیلی دانش آموزان مدارس راهنمایی با تکیه بر رویکرد اجتماعی-فرهنگی بود. به این منظور با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چهار مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. پدران و مادران پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند را تکمیل نمودند.60 خانواده مقتدر، 58 خانواده مستبد و 53 خانواده سهل گیر انتخاب شدند. فرزندان خانواده های فوق که در سال تحصیلی90-89 در دوره تحصیلی راهنمایی مشغول به تحصیل بودند پرسشنامه های زمینه ارزشهای شوارتز و خود –نظم بخشی بوفارد را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میان سبک فرزند پروری پدران و مادران در خانواده های مقتدر در مقایسه با دو سبک دیگر، همبستگی معنادار بالاتری به دست آمد ( 51/0=r، 001 /0P<). نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که فرزندان خانواده های مقتدر نسبت به دو گروه دیگر نمره ای بالاتر در ارزشهای محافظه کاری، از خود گذشتگی و خود-نظ م بخش یِ تحصیلی کسب کردند (001/0P< ). بر اساس نظریه ویگوتسکی کودک با همکاری والدین و از راه زبان، شناخت و ابزار، تفکر درباره ارزشها را از فرهنگ دریافت و درونی می کند. البته فرزندان در پذیرش ارزشها و هنجارهای اجتماعی نیز یک فرآیند میان- فردی به درون- فردی را می گذرانند، یعنی ارزشهای والدین را درونی می کنند و برای راهنمایی رفتارهای خود از آنها بهره می گیرند. والدین مقتدر با به کارگیری قواعد و انتظارات معقول دگر-نظم بخشی مناسبی فراهم می آورند، سپس فرزندان با بهره مندی از گفتار خصوصی دستورالعملهای والدین را به خود آموزش می دهند و در نهایت گفتار درونی به خود-نظم بخشی فرزندان آنها کمک می کند.
بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود خودکارآمدی و جرأت ورزی در دانش آموزان پایه اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش مهارتهای زندگی بر بهبود خودکارآمدی و جرأت ورزی در دانش آموزان پایه اول دوره متوسطه است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان سال اول متوسطه شهر تهران می باشد. نمونه مورد نظر پژوهش متشکل از دو گروه شامل: 1) دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس مجری درس آموزش مهارتهای زندگی (گروه آزمایش) و 2) دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس فاقد درس آموزش مهارتهای زندگی (گروه گواه) است. نمونه پژوهش شامل 27 کلاس اول متوسطه، با 615 دانش آموز (321 نفر برای گروه آزمایش و 294 نفر برای گروه گواه) بوده که به عنوان حجم کل نمونه پژوهش از میان مدارس پسرانه و دخترانه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی (شوارزر و جروسلم، 1995)، پرسشنامه جرأت ورزی (گمبریل و ریچی، 1975) و پرسشنامه بررسی وضعیت برنامه اجراشده گردآوری شده اند. بر اساس یافته های پژوهش برنامه یا درس آموزش مهارتهای زندگی اجرا شده فاقد اثربخشی معنادار در بهبود احساس خودکارآمدی و جرأت ورزی است. همچنین، نتایج حاکی از آن است که همه مدارس مورد مطالعه (گروه آزمایش) دستکم در یکی از زمینه های مربوط به صلاحیتهای حرفه ای و ویژگیهای معلمان یا در کیفیت برنامه اجرا شده دارای کاستی و مشکل اساسی هستند؛ به طوری که حتی یک مدرسه هم بر حسب عوامل مذکور دارای شرایط قابل قبول و مناسب نیست. برنامه اجرا شده درس آموزش مهارتهای زندگی به دلیل ضعف و کاستیهای اساسی در زمینه برنامه اجرا شده و صلاحیت و ویژگیهای معلمان، فاقد تأثیر معنادار در ارتقای خودکارآمدی و جرأت ورزی دانش آموزان است.
اثربخشی آموزش شنا بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش شنا بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی انجام گرفته است. آموزش فعالیت جسمی منظم و مفرحی مانند شنا که در مدارس برای ارتقای رفتارهای مرتبط با سلامت کودکان طراحی شده است، باید گذشته از غنی کردن برنامه درس تربیت بدنی، زمینه توانمندسازی خودکارآمدی آنها را نیز مهیا کند. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391بود. در این پژوهش نیمه تجربی، 381 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. پژوهش با روش پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه و مداخله آموزش شنا در گروه آزمون (دوازده جلسه برنامه آموزش شنا) عملیاتی شده است. در تحلیل داده vها از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، تی زوجی مستقل، آزمون کای دو و همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. اثربخشی آموزش شنا بر خودکارآمدی عمومی و دو حیطه اجتماعی و عاطفی با احتمال بسیار قوی تایید شده است. در حیطه جسمی و تحصیلی خودکارآمدی، تفاوت معناداری مشاهده نشده است. اثرات سازنده آموزش شنا بر خودکارآمدی دانش آموزان نشان می دهد که می توان با برنامه ریزی دقیق آموزشی، دانش آموزان را توانمند ساخته و زمینه های رفتار سالم را بنا نهاد.