مضامین مغفول در برنامه درسی اجراشده از نگاه اساتید با تأکید بر روش آمیخته
هدف پژوهش حاضر شناسایی مضامین مغفول در برنامه درسی اجراشده رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش به دو شیوه کمی(از نوع توصیفی) و کیفی انجام گرفت. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند، و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته برآمده از بخش کیفی بود. جامعه پژوهش را 68 استاد ومدرس رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند که از این تعداد، در بخش کیفی به صورت هدفمند و با شیوه گلوله برفی، 12 نفر انتخاب شد. در بخش کمی، از مجموع 68 استاد هیئت علمی و مأمور رشته علوم تربیتی دانشگاه مازندران، گلستان، تهران، فارس، زنجان، به دلیل پایین بودن حجم جامعه، به شیوه سرشماری، همه 68 نفر به عنوان نمونه شرکت کردند. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. در نهایت، یافته های این پژوهش، در قالب 4 مضمون شامل ساختارسازمانی و درون داد دانشگاه، توجه به نیاز یادگیرنده، عناصر برنامه درسی و مهارت حرفه ای عملکرد مناسب استاد است. تعیین سهم هریک از ابعاد مغفول،از طریق رگرسیون صورت گرفت. با توجه به اینکه غفلت و ناآگاهی برنامه ریزان درسی نسبت به برخی حوزه ها، نیازها و دستاوردهای علمی جدید، علت اصلی شکل گیری برنامه درسی مغفول است. بنابراین، پیشنهاد می شود، برنامه ریزان درسی در دانشگاه فرهنگیان نسبت به بررسی پژوهش هایی از این دست، اقدام کرده و نتایج را در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان در نظر گیرند.