ایجاد توانایی های آفرینندگی در میان دانش آموزان، یکی از عالی ترین اهداف آموزش وپرورش در تمام سطوح تحصیلی است. بنابراین، کارآفرین شدن مدارس می تواند زمینه را برای توسعه جامعه فراهم آورد. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی کیفیت بخشی و تبدیل مدارس فنی وحرفه ای به مدارس کارآفرین است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، جزء پژوهش های توسعه ای، ازنظر نحوه به دست آوردن داده ها، کیفی و از نوع نظریه، داده بنیاد است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه کارآفرینی، متخصصان تعلیم وتربیت، ازجمله استادان دانشگاه، هنرآموزان و مدیران مجرب، مسئولان اداره کل و همچنین دانش آموزان نخبه هنرستانی آموزش وپرورش استان مازندران است که با روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری انجام شد. همچنین، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کُدگذاری اولیه و ثانویه توسط اطلس تی 7 انجام گرفت که درنهایت به شناسایی 10 مقوله به همراه 101 کد منجر شد. داده ها با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون بررسی شد. شبکه مضامین با 598 کد باز، 22 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر (ابعاد درون سازمانی و برون سازمانی مدرسه کارآفرین، بسترسازی مدرسه کارآفرین و پیامدهای مدرسه کارآفرین) ترسیم گردید. با توجه به نقش حساس و مهم نهاد آموزش وپرورش در جامعه لازم است، مدارس کارآفرین ازنظر فرهنگی پایه ریزی شود و مدیران آموزش وپرورش در این زمینه تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.