آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵

چکیده

این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مغفول در برنامه درسی اجراشده رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان، انجام شده است. رویکرد پژوهش حاضر بر اساس ماهیت اهداف تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی و به روش توصیفی است. مشارکت کنندگان در تحقیق را استادان و مدرسان، فارغ التحصیلان در رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، سال های 98-97 تشکیل می دادند. مشارکت کنندگان، به صورت نمونه گیری هدفمند، بر اساس تجارب هر دو گروه به شیوه گلوله برفی انتخاب و این امر تا اشباع نظری، درنهایت با 12 استاد و 15 نومعلم خاتمه یافت. برای جمع آوری داده های کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. همچنین برای بررسی روایی، اطلاعات به دست آمده از تحلیل، متن مصاحبه ها به استادان راهنما، مشاور و همچنین متخصصان در دانشگاه فرهنگیان داده شد. پایایی داده ها از طریق سه معیار موردنظر صاحب نظران مطالعات کیفی شامل: قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان، و تأییدپذیری، تأیید شد. بر اساس ساختار مصاحبه، برای تحلیل تصورات مشارکت کنندگان از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. پس از طی مراحل فوق، هفت بعد اصلی شامل: ساختار سازمانی و درون داد دانشگاه؛ مهارت حرفه ای لازم و عملکرد مناسب استاد؛ توجه به نیاز یادگیرنده؛ تناسب موضوع و مواد درسی با تاب آوری دانشجو؛ و پژوهش محوری در کلاس استخراج شد. شناخت و معرفی مؤلفه های مغفول در نظام تربیت معلم کشور می تواند به سیاست گذاران، مدیران و برنامه ریزان آموزشی در اتخاذ راهبردهای مناسب برای کاهش شکاف بین وضع موجود و مطلوب در این زمینه و ارتقای وضعیت مؤلفه های برنامه درسی اجراشده یاری رساند.  

تبلیغات