نقد سکولاریسم و تأملی در ولایت فقیه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
خردنامه، ش 45، 18/1/84
نویسنده پس از بیان موج نواندیشهای که بعد از انقلاب اسلامی در ایران پدیدار شد، به تأملی جستارگونه پیرامون ولایت فقیه میپردازد. به عقیده ایشان، مسیحیان دوران رنسانس و به تبع آن روشنفکران اسلامی در قالب دو گروه به محدود کردن قلمرو دین برآمدند. گروه اول، ملحدان و پیروان اندیشههای لیبرالیستی و اومانیستی و لاییک و گروه دوم، موحدان و دینداران با انگیزه دین، به مثابه دایه مهربانتر از مادر. عوامل انتشار سکولاریسم دینی عبارتاند از: اول، عدم شناخت و درک واقعی از اسلام و مقایسه نمودن آن با مسیحیت و دوم، خاستگاه استعماری.
در ادامه، نویسنده ادله سکولاریسم دینی را برمیشمارد و به مقابله با آنها میپردازد: 1. سیاست، متغیر و دین گزارهای کلی است. جواب: عقل و شریعت موانع روزمره را برطرف خواهند کرد؛ 2. حکومت نبوی بر شریعت استوار نیست، جواب: به فرموده شهید حسن مدرس «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما». مشروعیت در دو معنای «قانونی بودن» و «حق حاکمیت» به کار میرود؛ ولی مشروعیت مبتنی بر نظریه الاهی در دو سطح مطرح است: 1. دوره حضور معصوم، که بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دو تئوری مشروعیت شکل گرفت: الف) نظریه اهل سنت. به نظر آنان مشروعیت خلیفه سه راه دارد: شورا و بیعت؛ استخلاف و زور و غلبه. ب) نظریه شیعه و امامیه. 2. دوره غیبت معصوم، که در این دوره سه وظیفه برای فقیه در نظر گرفته شده است: افتاء؛ قضا و ولایت. البته ولایت فقیه دو جنبه فقهی و کلامی دارد. اصل ولایت فقیه، مورد اتفاق فقهاست؛ ولی بحث بر سر حیطه اختیارات و وظایف فقیه است. گروه اول، معتقدین بر ثبوت ولایت عامه و مطلقه برای فقیه در جمیع شئون حکومتی و اجتماعیاند و گروه دوم، پیروان نظریه ولایت در امور حسبیه.
ادله ولایت مطلقه فقیه را اینگونه میتوان بیان کرد: 1. اجرایی شدن اکثر احکام دین اسلام که جنبه اجتماعی ـ سیاسی دارد؛ 2. روایات معصومین علیهمالسلام و 3. اجماع نظر و اتفاق فقها در مسئله ولایت فقیه، مانند شیخ مفید، شهید اول، علامه حلی، محقق کرکی، مقدس اردبیلی، صاحب جواهر، ملا احمد نراقی و حضرت امام خمینی.
نویسنده پس از بیان موج نواندیشهای که بعد از انقلاب اسلامی در ایران پدیدار شد، به تأملی جستارگونه پیرامون ولایت فقیه میپردازد. به عقیده ایشان، مسیحیان دوران رنسانس و به تبع آن روشنفکران اسلامی در قالب دو گروه به محدود کردن قلمرو دین برآمدند. گروه اول، ملحدان و پیروان اندیشههای لیبرالیستی و اومانیستی و لاییک و گروه دوم، موحدان و دینداران با انگیزه دین، به مثابه دایه مهربانتر از مادر. عوامل انتشار سکولاریسم دینی عبارتاند از: اول، عدم شناخت و درک واقعی از اسلام و مقایسه نمودن آن با مسیحیت و دوم، خاستگاه استعماری.
در ادامه، نویسنده ادله سکولاریسم دینی را برمیشمارد و به مقابله با آنها میپردازد: 1. سیاست، متغیر و دین گزارهای کلی است. جواب: عقل و شریعت موانع روزمره را برطرف خواهند کرد؛ 2. حکومت نبوی بر شریعت استوار نیست، جواب: به فرموده شهید حسن مدرس «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما». مشروعیت در دو معنای «قانونی بودن» و «حق حاکمیت» به کار میرود؛ ولی مشروعیت مبتنی بر نظریه الاهی در دو سطح مطرح است: 1. دوره حضور معصوم، که بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دو تئوری مشروعیت شکل گرفت: الف) نظریه اهل سنت. به نظر آنان مشروعیت خلیفه سه راه دارد: شورا و بیعت؛ استخلاف و زور و غلبه. ب) نظریه شیعه و امامیه. 2. دوره غیبت معصوم، که در این دوره سه وظیفه برای فقیه در نظر گرفته شده است: افتاء؛ قضا و ولایت. البته ولایت فقیه دو جنبه فقهی و کلامی دارد. اصل ولایت فقیه، مورد اتفاق فقهاست؛ ولی بحث بر سر حیطه اختیارات و وظایف فقیه است. گروه اول، معتقدین بر ثبوت ولایت عامه و مطلقه برای فقیه در جمیع شئون حکومتی و اجتماعیاند و گروه دوم، پیروان نظریه ولایت در امور حسبیه.
ادله ولایت مطلقه فقیه را اینگونه میتوان بیان کرد: 1. اجرایی شدن اکثر احکام دین اسلام که جنبه اجتماعی ـ سیاسی دارد؛ 2. روایات معصومین علیهمالسلام و 3. اجماع نظر و اتفاق فقها در مسئله ولایت فقیه، مانند شیخ مفید، شهید اول، علامه حلی، محقق کرکی، مقدس اردبیلی، صاحب جواهر، ملا احمد نراقی و حضرت امام خمینی.