فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
بی تردید اندیشه های سیاسی، برخی مبانی و چارچوب هایی دارد که بدون شناخت آنها، فهم درست آن اندیشه ها ممکن نخواهد بود. اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین نویسندگان در این مقاله می کوشند ضمن باز شناسی آن مبانی، تأثیرات آنها را در اندیشه سیاسی امام که تبلور آن در اندیشه ولایت فقیه ایشان تجلی یافته، بررسی کنند. به عنوان فرضیه، به نظر می رسد امام با توجه به مبنای عرفانی - اشراقی معرفت شناسی خود و به تبعیت از ملاصدرا، سیاست را در ذیل و ظلّ دیانت مندرج می داند و می کوشد چنان تعریفی از دیانت و کارویژه های آن عرضه دارد که سیاست را همچون بخشی از شرح وظایف خود پوشش دهد. نتیجه عملی این ترکیب، واگذاری حوزه سیاست عملی و کشورداری به علما و فقها در قالب «ولایت فقیه» است. از نظر امام، حاکم اسلامی باید عدالت را در قوی ترین شکل ممکن رعایت کند، زیرا عدالت شرط لازم و کافی حاکمیت و ولایت بوده و استبداد موجب سقوط از آن است. از این رو ایشان استبداد و دیکتاتوری را نفی می کند و بر ضرورت پاسخگویی حاکم در برابر آحاد ملت تأکید می نماید. در این نوش تار، روش فیش برداری و مطالعه کتابخانه ای در جمع آوری داده ها و روش توصیف و تبیین معرفت شناسانه و تفسیر اندیشه طبق ساختار و الزامات منطقی آن، که بخشی از رهیافت عقلانی است ، به عنوان روش پژوهش به کار گرفته شده است.
فقه سیاسی و دموکراسی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
فقه سیاسی به عنوان فربهترین دانش سیاسی شیعه درصدد است احکام جزئی و هنجاری در حوزه مسائل مربوط به نسبت فرد و دولت را ارائه نماید. در نسبتسنجی فقه سیاسی و دموکراسی دو مسئله حائز اهمیت است: تنوع دیدگاهها در فقه سیاسی شیعه، و مرتبهای بودن مفهوم دموکراسی. در حالیکه فقه سیاسی از دیدگاه حداقلیها بیاعتبار است، حداکثریها از آن انتظار حداکثری در پاسخ به مسائل مربوطه را دارند. بر اساس نظریه همروی، اما، فقه سیاسی هم اعتبار دارد، هم محدودیت. فربه شدن فقه سیاسی در طول تاریخ با زوال فلسفه سیاسی اسلامی نسبت مستقیم دارد. به نظر میرسد در فقه ظرفیتهایی وجود دارد که میتواند شاخصهای برخی مفاهیم مدرن را به میزانی بربتابد.
شیخ فضل الله نوری و مخالفت مبنایی با مشروطه
حوزه های تخصصی:
با پیروزی جنبش مشروطه خواهی، دوران جدیدی در حوزة اندیشه سیاسی در ایران آغاز گردید. این حادثة تاریخی، تنها وقوع تحول در صحنة مناسبات سیاسی و اجتماعی نبود، بلکه از همان آغاز دارای عناصر مفهومی نوآیینی بود که به ضرورت واکنش دو گروه از علما و فقهای دینی را در موافقت یا مخالفت با آن برانگیخت. در این میان، شیخ فضل الله نوری که در ابتدای جنبش با آن همراهی می کرد، در ادامة مسیر به مخالفت با آن برخاست. این مقاله درصدد آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که دلایل مخالفت شیخ نوری با مشروطه چه بود و او با اتکا به چه مبنایی رأی به حرمت مشروطه داد؟ فرضیة مقالة حاضر این است که مخالفت شیخ نوری با مشروطه نه از موضع دفاع از استبداد، بلکه برای دفاع از اقتدار شرع بود که به زعم وی با مشروطه خواهی به خطر افتاده بود. براین پایه، او با وفاداری به صورت شریعت و مبانی فقهی و نظام سنت قدمایی خود، از همان ابتدا اصل را بر اجرای احکام شرعی گذارده بود که به زعم وی مقرر بود تا با برپایی مشروطه عملی شود. اما ادامة مسیر و روشن شدن اختلافات در وظایف تقنینی مجلس شورا و میزان دخالت یا نظارت فقها در امر قانون گذاری و مباحثی چون نمایندگی، مساوات و حریت شیخ را به این نتیجه رساند که این اساس جدید با مبانی نظری و شرعی وی نسبتی ندارد و در این میان قرائت شرعی مشروطه خواهان دینی نیز نتوانست بر مخالفت های مبنایی وی فائق آید.
واکاوی رفتار سیاسی جبهه ملی چهارم در تحولات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی (از آبان تا بهمن 1357)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران احزاب
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ انقلاب اسلامی ایران (بررسی ریشه ها و عوامل)
در تاریخ مبارزات مردم ایران، که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید احزاب و گروه های متعدد، دخالت داشته اند، اما نقش آفرینی آنان در بطن حوادث منتهی به پیروزی انقلاب یکسان نبوده است. بلکه هر یک، استراتژی مبارزاتی خاصی را دنبال کرده اند. در این راستا جبهة ملی جریانی بود که به شیوه مبارزة پارلمانی علیه رژیم گرایش داشت، اما در چند ماهه منتهی به پیروزی انقلاب به تغییر رفتار در روند مبارزاتی خویش روی آورد. با توجه به این امر، این مقاله درصدد است تا ضمن ارزیابی عملکرد جبهه ملی در اوج تحولات انقلابی به این پرسش پاسخ دهد؛که چرا جبهة ملی به رغم روند مبارزاتی خویش به همراهی با انقلابیون مذهبی به رهبری امام خمینی پرداخت؟ نگارندگان بر این باوراند که جبهه ملی از یک سو، با آگاهی از ناکارآمدی رویکرد مبارزاتی خویش در فضای تازه و ازسوی دیگر، با توجه به سازش ناپذیری رهبری نهضت در مخالفت با حکومت پهلوی و براندازی آن، به همگامی با انقلابیون مذهبی پرداخت اما در این مسیر تنها به نقشی حاشیه ای اکتفا کرد و نتوانست نقش قابل توجهی ایفا کند.
گفتمان جنسیت از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی جنسیت
کیفیت و کمّیت مشارکت زنان در رویدادهای سرنوشت ساز تاریخی، از جمله انقلاب ها یکسان نبوده و بنا بر شرایط و موقعیت اجتماعی- فرهنگی جامعه اشکال گوناگونی به خود گرفته است؛ ولی به نوبه خود مقوله جنسیت را به کانون تصمیم گیری ها و منازعات سیاسی وارد کرده است.
انقلاب اسلامی که مهم ترین رخداد مؤثر بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی ملت ایران است نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ چراکه فقط پس از گذشت 15 سال از اعطای حق رأی به زنان در قالب برنامه اصلاحی انقلاب سفید، محمدرضا پهلوی که به شدت ناخرسندی و اعتراض علما را به بازتعریف نقش های زنانه توسط حکومت برانگیخته بود، مشارکت گسترده زنان آن هم با سیمایی متفاوت از الگوهای پذیرفته شده زن سنتی یا مدرن در مبارزات انقلابی تا آنجا توجه ناظران خارجی را برانگیخت که آن را انقلاب چادرها نامیدند.
با وجود این، چرایی و چگونگی این مشارکت، از جمله عرصه های مغفول مانده در میان علایق نظری و پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی به شمار می رود؛ ازاین رو، این مقاله برآن است تا با تمرکز بر متون رسمی تولیدشده توسط الیت سیاسی و مطبوعاتی ایران در گستره زمانی سال های 1342 تا 1357 و با استفاده از روش تحلیل گفتمان نشان دهد که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه در دو دهه پیش از انقلاب اسلامی در پرتو ظرفیت نظام زبانی و مناسبات قدرت و مقاومت مندرج در آن درون بستری از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ساخته شده و مرزهای مألوف و تعیین کننده هویت های زنانه/ مردانه را درنوردید. بدین منظور بستری تاریخی را به تصویر خواهد کشید که درون آن مدلول زنانه/ مردانه به تدریج از جایگاه چندین هزارساله خود بیرون آمده و در پیوند با دال های کانونی گفتارهای رقیب حاضر در متن منازعه سیاسی شامل گفتار رسمی حکومت، روحانیت سنتی و نواندیشی دینی و انقلابی، معنا و ساختاری تازه یافته است.
روایت گری هویت (قابلیت ها و ظرفیت های فرهنگ عاشورا در نهضت پانزده خرداد)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ کربلا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی
شالوده شکنی گفتمان موج اول روشنفکری در ایران: میرزا ملکم خان، آخوندزاده و میرزا آقا خان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمانی ظهور تمدن غرب با افول جامعه ایرانی آوردگاهی ایجاد کرد که روشنفکران ایرانی در بسط نظام معنایی آن نقش مؤثری داشتند. اینکه موج اول روشنفکری در مواجه با موج اول گفتمان مدرنیته چگونه به تعریف مرزهای هویتی خود پرداختند، مسئله مورد بررسی این مقاله است. روشنفکران موج اول ایران تحت تأثیر نگرش پوزیتیوستی و استعلایی گفتمان مدرنیته عناصر جدیدی را بازتولید کردند که هماهنگ با منطق تقابل های دوتایی گفتمان مدرنیته می باشد. روشنفکران موج اول با مرجع قرار دادن گفتمان مدرنیته، مرزهای هویت ایرانی را در تقابل با سنت، اسلام و روحانیون تعریف کردند و گفتمان تازه ای را در سپهر تاریخی فرهنگی ایران تولید کردند که رجوع به غرب و تسلیم در برابر آن اجتناب ناپذیر آمد. در این مقاله نفوذ گفتمان مدرنیته در گفتمان روشنفکران موج اول و بازتولید هویت جعلی ایرانی مورد شالوده شکنی قرار گرفته است
برخورد روشنفکران مسلمان با تجدد و تأثیر آن بر مفهوم غرب شناسی در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
غرب شناسی شاید مفهومی نسبتاً جدید در علوم سیاسی به ویژه در ایران باشد. در این مقاله ابعاد مختلف برخورد روشنفکران مسلمان و از جمله ایرانی با پدیده مدرنیته و تأثیر آن بر دریافت ایرانی ها از غرب بررسی می شود. سؤال اصلی این پژوهش، نقش مدرنیته در شناخت ایران از غرب (غرب شناسی) و دلایل تنفر ایرانی ها از آن است. این پژوهش ضمن بررسی انتقادی روند غرب شناسی در ایران معاصر با تکیه بر مفهوم مدرنیته نشان می دهد غرب شناسی برخلاف شرق شناسی با قصد و برنامه قبلی به دست نیامده است و شرق نه تنها غرب را تارنمایی نمی کند، بلکه در مواقعی آن را نمایندگی هم می کند؛ همچنین یافته های این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی نشان می دهد غرب شناسی در ایران حاصل بازنمایی یک عکس العمل طبیعی و مخالفت با شرقی کردن ایران توسط غرب و نسبت دادن برچسب هایی (مانند تروریست) به ایران است که از یک گفتمان به ایدئولوژی تبدیل شد.
سکولاریسم در گفتمان روشنفکران دهه چهارم انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود مدرنیته به ایران، سکولاریسم نیز با عنوان روشنفکری وارد ایران شد و از همان بدو ورود تاکنون با مشکلات مهم مفهومی و معرفتی و سرمشق های فکری مواجه شده است. این موضوع از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا کرد که از یک سو سکولاریسم با آموزه های سیاسی ـ اجتماعی اسلامی تقابل پیدا کرد و از سوی دیگر به تدریج با مشکلات کارآمدی در جهان مواجه شد. با توجه به عصر جهانی شدن و عصر اطلاعات باید خاطرنشان کرد که سکولاریسم با تحول ساختاری، مفهومی و شکلی مواجه شده است. این تغییر و تحولات در سطح کلان معرفتی، شاخصه ها و کارکردی باعث شد که سکولاریسم در گفتمان روشنفکری ایرانی در عصر اطلاعات با ویژگی های خاصی همچون تداخل واژگانی با سایر مفاهیم همچون عرفی شدن و سکولاریزاسیون همراه شود. همچنین روشنفکران در گفتمان خود به الگوهای متفاوت سکولاریسم اعم از چندوجهی، حداکثری و حداقلی، پست سکولاریسم و عینی و ذهنی پرداخته اند و به عبارت دیگر به رابطه های تضادگرا، الگوی تعاملی، همگرا و سکولاریسم اسلامی بین اسلام و سکولاریسم پرداخته شده است.
میرزا آقاخان کرمانی و نقد سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو تلاشی است در تفسیر و بازخوانی برخی از آثار میرزا آقاخان کرمانی به مثابه یکی از چهره های برجسته نسل نخست روشنفکری ایران. پرسش آن است که او چگونه به سنت می نگرد و با چه رویکردی با ابعاد گوناگون سنت متکثّر در ایران روبه رو می شود؟ در پاسخ به این پرسش با خوانش برخی آثار او شیوه مواجهه او با سنت مورد بازبینی و تحلیل قرار خواهد گرفت. با مراجعه به گوشه هایی از نوشته های آقاخان کرمانی نشان داده خواهد شد که علی رغم این تصور که او روشنفکری ضدسنت قلمداد می شود، به سنت یا دست کم وجوهی از آن دلبسته است. او با برخوردی گزینشی با سنت مواجه می شود و البته در جهتی معکوسِ سنت مداران، در پی آن است که بخش هایی از میراث گذشته که با حرکت ایران به سوی تجدّد در تناقض است را به پرسش بگیرد. بررسی نقاط قوت و ضعف دیدگاه های آقاخان کرمانی پیرامون سنت از این منظر واجد اهمیت است که او روشنفکری است نوگرا که در تلاش برای گشودن راه تجدّد در ایران، بحران درافتادن با میراث قدیم را در اندیشه، در مسیر زندگی و در مرگ خویش منعکس کرده است. این مقاله به صورت توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر جمع آوری اسنادی و داده های ثانوی است.
روشنفکران و ”ملت“ در کارزار گفتمانی آستانه انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار مشروطه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره مشروطه
در آستانه انقلاب مشروطه در ایران سه نیروی اجتماعی رقیب در عرصه اجتماعی و سیاسی، مشتمل بر روشنفکران مستقل و دینمداران سنتی و تجار، جهت افزایش سهم خود در بازار قدرت ایران به رقابت با یکدیگر و نیز ستیز با سلطنت پرداختند. این رقابت کارزاری گفتمانی را فراهم آورد که در قالب آن این نیروهای اجتماعی برای پیشبرد پروژه هژمونیک خود، هر یک درصدد آن برآمدند تا محتوایی متناسب با سایر مولفههای گفتمانی خود را بر دالهایی محوری، چون ملت و شاه و سلطنت، بار کنند. این سه نیروی اجتماعی در نهایت در جنبش تنباکو و در تقابل با سلطنت، ائتلافی موقت یافتند و همین ائتلاف زمینه ساز ابراز وجود ""ملت"" شد؛ ائتلافی که روشنفکران ابتکار عمل را در کارزار گفتمانی به دست داشتند. در این مقاله با تکیه بر رویکردی گفتمانی، و به ویژه موضع نظری رابرت وثنو در خصوص فرایند تولید فرهنگ، ضمن توصیف و مقایسه محتواهای گوناگون بار شده بر این دالهای محوری از جانب نیروهای اجتماعی آن، بستر اجتماعی که زمینهساز ستیز و آویزهای آنها و ائتلاف نهایی و موقت آنها شد تشریح و بر تفوق گفتمانی روشنفکران تاکید شده است.
علمای مشروطه خواه و مسائل کلامی ـ سیاسی نوپدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر تحول سیاسی ـ اجتماعی، متضمن برآمدن صورت بندی های تازه ای از ایستارها و انگاره ها است. در جریان انقلاب مشروطیت ایران، نخبگان مذهبی جامعه، با مفاهیم و اصولی روبه رو شدند که شرایطی دیگرسان از فضای گفتمانی پیش از آن را برایشان تصویر می نمود. در رویارویی با این وضعیت، این علما در دو دسته، مشروطه و مشروعه خواه، در پی تفسیر و خوانش شرایط، و برساختن نظامی از معانی برآمدند. علمای عصر مشروطیت، متکلمینی اصول گرا بودند که در رویارویی با الزامات زیست در جهان مدرن برآمده از برخورد با فرهنگ و تمدن غرب، دو رویه دیگرسان را اختیار کرده بودند.
نوشتار پیش رو، به تبیین توجیهات کلامی علمای مشروطه خواه در رویارویی با این وضعیت می پردازد. این علما با اختیار کردن جایگاهی کلامی، با بهره گیری از نصوص دینی و اندیشه بشری، در پی آن بودند تا نخست، از ساحت و کیان دین پاسداری کنند و پس از آن، سامانه ای از معانی و انگاره ها را به گونه ای روشمند ارائه نمایند. این مقاله، در پی آن است تا ضمن ارائه برجسته ترین نشانه و انگاره های ایستار علمای مشروطه خواه، نشان دهد که چگونه آن ها توانستند با بهره گیری از رویکردی کلامی، به ویژه آن چه کلام جدید خوانده می شود، سامانه ای از مفاهیم را به گونه ای روشمند در کنار هم سازمان دهند.
ولایت فقیه در اندیشه سیاسی آخوند خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از معتقدین به فرهنگ و سیاست غرب، با حضور احکام و عالمان دین در صحنه های اجتماعی وسیاسی جامعه مخالف بوده اند. با توجه به اهمیت اصل ولایت فقیه در اسلام و نقش ویژه آن در پیشبرد اهداف والای جامعه اسلامی، تا حد زیادی می توان دلایل بروز حساسیت ها از سوی موافقان و مخالفان آن را درک نمود. از این رو فقهای شیعه، به مناسبات گوناگون، در کتب فقهی خویش، این مهم را مطرح کرده و به بوته نقد و بررسی نهاده اند. از جمله نظراتی که درباره ولایت فقیه عنوان شده است و از سوی موافقان و مخالفان کاوش گردیده، دیدگاه مرحوم آخوند خراسانی است. لذا مقاله حاضر به تدقیق در آراء وی که به طور پراکنده در آثارش مطرح گردیده، پرداخته است و به این سوال پاسخ می دهد که: حیطه اختیارات ولی فقیه از دیدگاه مرحوم آخوند خراسانی تا چه میزان می باشد. بدین منظور خوانش های متفاوت از دیدگاه آخوند درخصوص ادله نقلی و عقلی بر اثبات حکومت برای فقیه و حدود اختیاراتش مورد کنکاش قرار گرفته است. بررسی صورت گرفته دلالت برآن دارد که: ایشان ولایت فقیه در امور حسبیه و ولایت عامه فقیه (ولایت سیاسی فقیه) را پذیرفته است.
نقش «نیابت عامه فقها» در نهضت تنباکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل هایی که از نهضت تنباکو صورت گرفته است، بعد اقتصادی آن پررنگ نشان داده شده و ابعاد مذهبی بیشتر به عنوان ابزاری در راستای مسایل و منافع اقتصادی درنظر گرفته شده است. نویسنده، بر این اساس به بررسی تاریخی نهضت پرداخته و نقش عنصر نیابت فقها در مراحل مختلف این نهضت از مقدمات تا فرآیند وقوع و نتایج و پیامدهای آن را تبیین و ثابت کرده است که در تمامی این مراحل، تبعیت از حکم ولایی میرزای شیرازی به عنوان نایب عام امام زمان#، نقش اصلی را دارا بوده است و لذا این نهضت یک حرکت اصالتاً مذهبی است که البته، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خاصی نیز داشته است.
مفهوم شرق و غرب در اندیشه فردید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرق و غرب واژگانی هستند که پیشینه طولانی در ادبیات و اندیشهی ایرانیان دارند. با پذیرش همراهی ادبیات و اندیشه به این نکته پی میبریم که ریشهی این اصطلاحات از کجا وارد ادبیات ما شده است. مفهوم شرق و غرب نخستین بار توسط عرفاء بهکار گرفته شد. این واژهها در مسیر تاریخی خود چندین بار تغییر معنا یافته و در نهایت به فضای جدید رسیده اند. تمرکز این مقاله بررسی این دو واژه در اندیشه فردید است، اینکه فردید چگونه با بهرهگیری از ادبیات چپ و ادبیات عرفانی سرزمین خود این دو واژه را بازتولید میکند و در دنیای مدرن و در تقابل با آن معنای جدید به آنها میدهد. بررسی این دو واژه در گرو شناخت ادوار تاریخ از نظر فردید می باشد. به تعبیری بحث از حقیقت غرب زدگی مستلزم بحث از ادوار تاریخ است.