پلورالیسم دینی از منظر امام خمینی (ره)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
هفتهنامه پگاه، ش 156، 27/1/84
این مقاله با واژهشناسی پلورالیسم یا کثرتگرایی و نسبت آن با دین آغاز شده است و با تأکید بر اینکه به دلیل نو بودن مسئله، امام خمینی به طور جدی به آن نپرداختهاند، وارد بحث اصلی میشود. در گام اول، با نقل سخنانی از حضرت امام، پلورالیسم حقانیت منتفی دانسته شده است. زیرا امام تأکید و تصریح دارند که اسلام دین همه جهانیان است و اختصاص به قومی خاص ندارد. بیان فرازهایی دیگر از کلمات امام بیانگر حقانیت ادیان پیشین در زمان خود و سنخ آنها در زمان ماست. چنانکه به نقل یک روایت، آیه آخر سوره حمد بر یهودیان و مسیحیان تطبیق داده شده است.
شیوه دیگری که امام برای اثبات حقانیت اسلام ذکر کرده است، راهی عرفانی است که سایر پیامبران را مظهر پیامبر اسلام میداند. گام بعدی نیز مقایسه معارف بزرگ با یکدیگر است که برتری اسلام را نمایان میسازد. نویسنده در ادامه به هشت آیه از قرآن کریم اشاره شده که امام آنها را گواهی همیشگی و نیز همگانی بودن دین اسلام دانستهاند، از جمله آیات 42 سوره فصلت، 48 مائده و 85 آلعمران. در این میان، اینکه پیامبر اسلام نذیرا للعالمین است، تأکید بیشتری بر بطلان پلورالیسم دارد. استدلال به خاتمیت پیامبر نیز در همین راستا قرار میگیرد. اما مهمترین بحث مطرح شده در مقاله، بحث عذاب شدن یا نجات یافتن اکثریت مردم است که دینی به جز اسلام دارند. نویسنده ابتدا تأکید میکند که باید بین حقانیت ادیان و نجات یافتن پیروان آنها در آخرت تفکیک قائل شد و در نتیجه لازمه انحصارگرایی دینی، عذاب اکثریت نخواهد بود. بر اساس کلمات امام خمینی، انسانهای خارج از صراط مستقیم به چهار دسته تقسیم میشوند، که عبارتاند از: 1. انسانهای ابتدایی که نامی از دین و خدا نشنیدهاند و پیرو هیچ دینی نیستند. ولی فطرتا نیکوکار و پیرو اخلاق حسنهاند؛ 2. همان انسانهای ابتدایی ولی با این فرض که خلاف فطرت خود رفتار کرده و منقاد احکام عقل خود نیستند؛ 3. انسانهایی که پیرو یکی از ادیان پیشین هستند و به همانها پایبند و عامل میباشند و 4. انسانهایی که پیرو ادیان گذشتهاند، ولی به احکام آن ملتزم نیستند و از فطرت خود نیز پیروی نمیکنند.
از این میان، انسانهای گروه اول و سوم در سعادت مادی به سر خواهند برد. گروه دوم و چهارم در جهنم ملکات خود خواهند بود، نه در جهنمی که از آتش باشد که همان جهنم موعود در قرآن است. نویسنده با نقل و بررسی مفصل بیانات امام در درسهای اسفار، این نظریه را تبیین میکند و چگونگی سعادت و عدم سعادت انسانهای پیش گفته را به تفصیل بیان میکند. تنها گروهی که به جهنم خواهند رفت آنهایی هستند که با داشتن علم کافی نسبت به دین حق، عناد میورزند.
در ادامه نیز دلایل نقلی امام بر نجات اکثریت مردم ذکر شدهاند که با تکیه بر یک آیه و چند روایت و قاعده و فطرت به سامان مینشیند. دلایل عقلی امام نیز عبارتاند از عارضی بودن کفر و قبح عقاب بلابیان، خلاف عدل بودن عذاب جاهل و ظلم بودن آن.
فراز پایانی این مقاله به پلورالیسم اجتماعی و آزادی زندگی پیروان ادیان مختلف در جامعه اسلامی اختصاص یافته است که با نقل چهار قول از امام به پایان میرسد و نتیجه گرفته میشود که ایشان بر اساس آموزههای اسلام، زندگی مسالمتآمیز و گفتوگوی پیروان ادیان را پذیرفته و به آن دعوت کردهاند.
این مقاله با واژهشناسی پلورالیسم یا کثرتگرایی و نسبت آن با دین آغاز شده است و با تأکید بر اینکه به دلیل نو بودن مسئله، امام خمینی به طور جدی به آن نپرداختهاند، وارد بحث اصلی میشود. در گام اول، با نقل سخنانی از حضرت امام، پلورالیسم حقانیت منتفی دانسته شده است. زیرا امام تأکید و تصریح دارند که اسلام دین همه جهانیان است و اختصاص به قومی خاص ندارد. بیان فرازهایی دیگر از کلمات امام بیانگر حقانیت ادیان پیشین در زمان خود و سنخ آنها در زمان ماست. چنانکه به نقل یک روایت، آیه آخر سوره حمد بر یهودیان و مسیحیان تطبیق داده شده است.
شیوه دیگری که امام برای اثبات حقانیت اسلام ذکر کرده است، راهی عرفانی است که سایر پیامبران را مظهر پیامبر اسلام میداند. گام بعدی نیز مقایسه معارف بزرگ با یکدیگر است که برتری اسلام را نمایان میسازد. نویسنده در ادامه به هشت آیه از قرآن کریم اشاره شده که امام آنها را گواهی همیشگی و نیز همگانی بودن دین اسلام دانستهاند، از جمله آیات 42 سوره فصلت، 48 مائده و 85 آلعمران. در این میان، اینکه پیامبر اسلام نذیرا للعالمین است، تأکید بیشتری بر بطلان پلورالیسم دارد. استدلال به خاتمیت پیامبر نیز در همین راستا قرار میگیرد. اما مهمترین بحث مطرح شده در مقاله، بحث عذاب شدن یا نجات یافتن اکثریت مردم است که دینی به جز اسلام دارند. نویسنده ابتدا تأکید میکند که باید بین حقانیت ادیان و نجات یافتن پیروان آنها در آخرت تفکیک قائل شد و در نتیجه لازمه انحصارگرایی دینی، عذاب اکثریت نخواهد بود. بر اساس کلمات امام خمینی، انسانهای خارج از صراط مستقیم به چهار دسته تقسیم میشوند، که عبارتاند از: 1. انسانهای ابتدایی که نامی از دین و خدا نشنیدهاند و پیرو هیچ دینی نیستند. ولی فطرتا نیکوکار و پیرو اخلاق حسنهاند؛ 2. همان انسانهای ابتدایی ولی با این فرض که خلاف فطرت خود رفتار کرده و منقاد احکام عقل خود نیستند؛ 3. انسانهایی که پیرو یکی از ادیان پیشین هستند و به همانها پایبند و عامل میباشند و 4. انسانهایی که پیرو ادیان گذشتهاند، ولی به احکام آن ملتزم نیستند و از فطرت خود نیز پیروی نمیکنند.
از این میان، انسانهای گروه اول و سوم در سعادت مادی به سر خواهند برد. گروه دوم و چهارم در جهنم ملکات خود خواهند بود، نه در جهنمی که از آتش باشد که همان جهنم موعود در قرآن است. نویسنده با نقل و بررسی مفصل بیانات امام در درسهای اسفار، این نظریه را تبیین میکند و چگونگی سعادت و عدم سعادت انسانهای پیش گفته را به تفصیل بیان میکند. تنها گروهی که به جهنم خواهند رفت آنهایی هستند که با داشتن علم کافی نسبت به دین حق، عناد میورزند.
در ادامه نیز دلایل نقلی امام بر نجات اکثریت مردم ذکر شدهاند که با تکیه بر یک آیه و چند روایت و قاعده و فطرت به سامان مینشیند. دلایل عقلی امام نیز عبارتاند از عارضی بودن کفر و قبح عقاب بلابیان، خلاف عدل بودن عذاب جاهل و ظلم بودن آن.
فراز پایانی این مقاله به پلورالیسم اجتماعی و آزادی زندگی پیروان ادیان مختلف در جامعه اسلامی اختصاص یافته است که با نقل چهار قول از امام به پایان میرسد و نتیجه گرفته میشود که ایشان بر اساس آموزههای اسلام، زندگی مسالمتآمیز و گفتوگوی پیروان ادیان را پذیرفته و به آن دعوت کردهاند.