«رئالیسم» که از قرن19میلادی در ادبیات و نقاشی پدیدار شد و تا امروز نیز ادامه دارد، جریانی قدرتمند از مادی شدن هنراست. هنرمند رئالیست، منطق و روابطی در اثر هنری خلق می کند که برآمده از دانش های جدید و روابط اجتماعی حاکم بر جامعه مدرن است. از سویی سینما به عنوان هنر دوران مدرن با توجه به ویژگی ثبت تصویر با رئالیسم نزدیکی و پیوند عمیقی دارد که از همان نخستین آثار سینمایی برادران لومیر، این ویژگی هویدا بود. با افزوده شدن صدا و رنگ به فیلم های صامت اولیه، این پیوند عمیق تر شد. از اواسط قرن بیستم، گرایش به واقع نمایی اجتماعی افزایش یافت که در آثار نئورالیستهای ایتالیا و آرای «آندره بازن» به خوبی خود را نشان می دهد. مقاله پیش رو، بررسی کتاب «رهیافتی به رئالیسم، سینما و بیان مفاهیم دینی» نوشته «وحید حیاتی» است که ظرفیتِ رئالیسم سینمایی را برای بیان مفاهیم دینی بررسی کرده است و به تمایز رئالیسم معمول در سینما -که در جنبش نئورئالیسم به اوج خودِ می رسد- و شکلی از رئالیسم سینمایی می پردازد که به اعتقادِ نویسنده کتاب، برای بیان مفاهیم دینی مناسب است. در این مقاله، نظریات حیاتی درباره مفهوم رئالیسم دینی که به اعتقادِ او در آثار مجید مجیدی و خاصه «بچه های آسمان» متجلی می شود، بررسی شده و به نقد دیدگاهِ او درباره شباهت مفهوم رئالیسم دینی و رئالیسم سینمایی و تفاوت آن ازمنظر معرفت شناسانه پرداخته شده است.