این مقاله، به ارزیابی انتقادی کتاب «مبانی و اصول جامعه شناسی اسلامی» نوشته فرید یونس خواهد پرداخت. در راستای شتاب گرفتن جریان تحول خواه در حوزه علوم اجتماعی، ضرورت ایجاب می کند، با طرح و ارزیابیِ آثار و تحقیقات علمی اندیشمندانی که در این زمینه اقداماتی انجام داده اند، گامی اساسی جهت دستیابی به مدلی مطلوب از «جامعه شناسی اسلامی» برداشت و امیدوار بود که از مجموع این تأملات، گام مناسبی برای نیل به ذهنیتی روشن نسبت به «علوم اجتماعی اسلامی» برداشت؛ روش نقد در این مقاله به این صورت است که ابتدا به معرفی کتاب، مؤلف، مترجم(ها) و بیان روش شناسی نقد حاضر، برای رسیدن به توصیفی روشن از کتاب، پرداخته می شود و در ادامه با تأکید بر وجوه محتوایی و ساختاری کتاب، به تحلیل و تفسیری از محتوای آن مبادرت می ورزیم؛ تحلیلی که بر یافته های تاریخی، جامعه شناختی و دینی نویسنده متمرکز است. تلاش برای شناخت ماهیت اجتماع و جامعه از منظر آموزه های اسلامی و ارائه ترکیبی از استدلالها و تحلیل های تاریخی و جامعه شناختی با ارجاع به متون دینی را می توان از نقاط قوت کتاب تلقی کرد؛ از سویی، فقدان مستندات معتبر تاریخی و مواجهه سطحی با آموزه های اجتماعی اسلامی را نیز می توان به عنوان نقاط ضعف کتاب حاضر بیان کرد.