آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۷

چکیده

مقدمه آخرین کتاب الکساندر ژِفِن با نام انگاره ادبیات. از هنر برای هنر تا نوشتارهای عمل گرا با اعطاء جایزه نوبل ادبی به باب دیلن در سال 2016 که واکنش های متناقضی را برانگیخته است آغاز می شود. ژفن خاستگاه مخالفت با این رویداد را گونه ای برداشت محدودکننده و زیبایی شناختی از انگاره ادبیات می داند که از سده نوزدهم به این سو در نقد ادبی و نظریه ادبیات، به ویژه در فضای آکادمیک، چیره گشته است. او هم سو با نوشته های پیشین خود، ضمن مخالفت با تمامی کسانی که از ابتدای سده بیست و یکم بحران، بی اعتباری، زوال و یا حتی مرگ ادبیات هم روزگار را فریاد می زنند، از نوزایی ادبیات و لزوم بازتعریف انگاره ادبیات سخن می گوید. او در این جستار می کوشد با رویکردی «توصیفی» و ارجاع به منابع بی شمار ویژگی های ادبیات معاصر کنش گرا را درتقابل با ادبیات خودآیین و خودبازتاب در شش حوزه برشمرد. جستار پیش رو تلاش می کند تا پس از شناساندن برداشت کارکردگرای ژفن از ادبیات هم روزگار که بسیار آمریکایی زده است، آن را با اندیشه های برخی از متفکران هم دوران او مقایسه کند تا پیامدهای رویکرد ژفن به ادبیات را، از جمله پیدایش گونه ای نقد اخلاقی و سانسور مرامی، واکاوی نماید.

تبلیغات