محافظه کاری به مثابه اندیشه و یا ایدئولوژی، پیوندی مستحکم با عمل و تجربه عینی سیاسی دارد. محافظه کاران معمولاً به حفظ آنچه مطلوب می پندارند، علاقه نشان می دهند و البته مقاومت ایشان در قبال تغییراتی که لازمه شرایط اجتماعی و تاریخی دانسته می شود، آنها را مستعد عناوینی همچون واپس گرایی و یا ارتجاعی نموده است. کتاب «ذهن ارتجاعی» با این مدعای اصلی که اندیشه محافظه کاری همواره مبتنی بر برخورد و مقابله با جریانات تحول خواه به ویژه برآمده از سنت چپ بوده، به بررسی شکل گیری و ابعاد این اندیشه مخصوصاً در اروپای غربی و آمریکا پرداخته است. با آنکه کتاب از مطالبی که در گذشته به صورت مجزایی در جاهای مختلف انتشار یافته، تشکیل شده است با این حال سعی دارد خط سیر مشترکی را از ورای بررسی موارد متعدد تاریخی و سیاسی به بحث و بررسی بگذارد. در این مقاله با نگاهی گذرا به اندیشه محافظه کاری، نگاه «کُری رابین» مولف این کتاب به اندیشه مذکور با توجه به ترجمه فارسی آن مورد نقد قرار گرفته و تلاش می شود ابعاد دیگری از اندیشه محافظه کاری نیز که چندان در نوشته حاضر مورد توجه کافی قرار نگرفته، مطرح گردد.