در این مقاله پیوند تفسیر نص مقدس، ایدئولوژی زبان و سازوبرگ های سلطه در کتاب دوائر الخوف (دایره های ترس) را با محوریت مسئله زن بررسی می کنیم. کتاب دوائر الخوف بر اساس هرمنوتیک تاریخی نص محور تالیف شده و ابوزید رویکرد انسان باوریِ پساسکولار دارد. وی در دوائر الخوف از رهیافت های انتقادی ای چون نظریه فرودستی و نقد آپاراتوس های ایدئولوژیک، در چارچوب ساختارگراییِ تاریخی بهره برده و در کنار آراء قرآن شناختی خود نوعی جامعه شناسی سیاسی انتقادی را هم تمهید کرده است. در نظریه انتقادی ابوزید، فروبستگی وضعیت ناشی از مناسبات درهم تنیده شریعت، اقتصاد سیاسی و قدرت حاکمه است. در تحلیل های وی می توان تورِ قدرتی را دید که روابط مالی و اقتصادی استثمارگرانه را در سایه سارِ تفسیر شریعت قرار داده و با مکانیزم های سرکوب، مانع آگاهی انتقادی در فضای اجتماعی می شود. این امتناع آگاهی در فضای مصر، در مورد زنان شدیدتر و وخیم تر است. این مقاله در پنج قسمت به نقد و بررسی دیدگاه های ابوزید می پردازد.