آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۷

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیدارشناسانه موانع کارآفرینی علوم انسانی در دانشگاه انجام گرفت. روش تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسانه بود. جامعه پژوهش را متخصصان موضوعی در حوزه علوم انسانی تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند متجانس بود که با 12 نفر به حد اشباع نظری داده ها رسید. از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته اطلاعات گردآوری شد. اعتبار اطلاعات گردآوری شده از معیار ارزیابی لینکن و گوبا (1985) و روش دنزین (1978) و پاتون (1999) تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها استقرایی و با استفاده از روش هفت مرحله ای کولایزی (1978) انجام گرفت. یافته ها نشان داد این موانع در 4 دسته جای گرفت. در بعد اشتغال زایی دو دیدگاه کاملاً متمایز، مخالف و موافق کسب وکار علوم انسانی قابل احصا بود. در مضمون اقبال اجتماعی فروکاست منزلت اجتماعی، تقلیل گرایی کاربردی، فضاسازی فرهنگی، تزلزل در گفتمان علوم انسانی، آگاهی و دانش اجتماعی ناصواب در دانشگاه، و در مضمون زیرساخت های توسعه ای این علوم، رشد عینی، وارونگی جنسیتی، قابلیت کارکردی، رقمی شدن، تعارضات معطوف به قدرت و در مضمون رشد علوم انسانی، فقدان مسئله، قابلیت پژوهش های علوم انسانی، کارآفرینی علوم انسانی، قابلیت های بین المللی شدن این علوم و زایش علوم میان رشته ای جای گرفت.

تبلیغات