کتاب استعمارزدایی در روش در زمره متون ضداستعماری با جهتگیری هایی نسبت به انسان شناسی، تحقیق و علم به قلم تحریر درآمده است؛ از انسان شناسی تا تحقیق و علم تا زمانی که در بطن و گستره حضور استعمار واقع شده بود، از منظر نویسنده کتاب نکوهش شده اند. شواهدی از تحقیقات غیرانسانی استعمارگران بریتانیایی در نیوزیلند روی مائوری ها در کتاب ارائه شده است. این کتاب نشان می دهد بنا به مبارزات متعددی که اهالی قبیله مائوری با استعمارگران، امروزه معنای و کاربرد تحقیق متفاوت از گذشته شده است و آنها با آغوش باز به استقبال تحقیق می روند.بنا به این شواهد، آنچه می توان در مورد این کتاب و در پاسخ به آن خاطرنشان کرد این است که متهم اصلی "تحقیق" نیست بلکه کشورگشایی ها و جاه طلبی های اقتصادی و سیاسی کشورهای استعمارگر است که نام تحقیق و انسان شناسی را تحت الشعاع خود قرار داده است. همواره مائوری ها به طور خاص و پلینزی ها به صورت کلی از منظر انسان شناسان معرفی و شناسانده می شوند این در حالی است که در این اثر این موضوع وارونه شده است و این زنی از مائوری ها است که می نویسد و ثبت می کند و نظر و تحلیل خود را در مورد گذشته و انسان شناسی بیان می کند. اما در این میان آنچه که می توان در تکمیل آثار اینگونه عنوان کرد نگاه به غرب و یا استعمار در راستای شناخت آن از منظر مائوری است. این مهم در آثار ضداستعماری کمتر مدنظر قرار می گیرد. بسندگی به نوشتن مائوری ها از خودشان و زخم هایشان در بهبود اوضاع دخیل خواهد بود اما به هر روی ما را بی نیاز از شناخت غرب و استعمار از منظر دقیق و توجه به لایه های ذهنی نمی کند.