این مقاله تلاشی است برای نقد کتاب «هنر چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند» نوشته آلن دوباتن و جان آرمسترانگ. مبانی این کتاب همچون نگاه دیویی بر احیاء پیوند تجربه زیبایی شناسی و زندگی عادی تکیه دارد. بر اساس اندیشه پراگماتیستی دیویی اگر هنر را در جایی دور قرار داده و سپس به تمجید از آن پرداخته و یا اینکه خود را صرفا به این مشغول کنیم که آثار هنری بزرگ را برگزینیم و تنها به بررسی آن ها همت بگماریم، از فهم «نقش هنر» در تمدن عاجز و ناتوان خواهیم بود. نویسندگان کتاب تلاش شایسته ای می کنند تا همسو با دیویی از سطحِ توصیفِ هنر در موقعیتی دور از تجربه ی زیسته ی انسان ها، فراتر رفته و مفهوم آن را در ساختاری عملی و کاربردی صورت بندی نمایند. آن ها با اشاره به مشکلات مخاطب در برخورد با هنر، توضیح می دهند که هنر به مثابه یک ابزار خواهد توانست در برابر بسیاری از مصائب دوران معاصر چه در حوزه خصوص و چه در سطح عموم چونان یک ابزار موثر حاضر شود.