جامعة اسلامی در قرون سوم و چهارم هجری به علت تسلط آل بویه، حکومت گران ایرانی و شیعی بر دستگاه خلافت عباسی سنی مذهب، دارای اهمیت است و به همین علت موردتوجه ایران شناسان و اسلام شناسان قرار گرفته است. تحقیق دربارة این دوره از تاریخ به شناخت دقیق از جامعة اسلامی، جامعة ایرانی، و هم چنین دیدگاه های اهل تسنن و تشیع نیاز دارد. کتاب متحده با رویکردی به دو مؤلفة رهبری و وفاداری در جامعة اسلامی و با تأکید بر دورة آل بویه نگاشته شده است. این که نویسنده تا چه اندازه توانسته است فهم دقیقی از تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام ارائه دهد و مترجمان در رفع کاستی های مؤلف موفق عمل کرده اند سؤالاتی بوده که مقالة حاضر به روش تطبیقی درصدد نقد اثر و ترجمه های آن با دو رویکرد نقد درونی و بیرونی اقدام کرده است. نتیجه نشان می دهد که اثر باوجود داشتن نوآوری و خلاقیت در انتخاب بحث های اجتماعی، به علت عدم شناخت صحیح مؤلف از جامعة اسلامی و آداب و فرهنگ ایرانی، دچار اشکالاتی در فهم و انتقال آن شده است. درضمن ترجمة اول، به علت هم خوانی مترجمان به لحاظ تخصص علمی توانسته است ترجمة قابل قبول تری ارائه کند.