آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۸

چکیده

هر علمی ازطریق مبانی آن شناخته می شود. یکی از مبانی علم که در شناخت آن بسیار اثرگذار است «غایت» علم است. در فلسفه نیز فلاسفه براساس تعریفی که از آن دارند غایتی برای فلسفه در نظر می گیرند . در این مقاله بر نظر ویتگنشتاین درمورد غایت فلسفه تمرکز شده است. محور اصلی برای وصول به این مقصد کتاب ویتگنشتاین و غایت فلسفه: نه نظریه و نه درمان، اثر دنیل هوتو، است که وی در آن «غایت فلسفه» ازنظر ویتگنشتاین را بیان می کند. هوتو بحث خود را از منطق آغاز می کند. سپس تفاسیر قدیمی تر درخصوص غایت فلسفه درنظر ویتگنشتاین را مطرح می کند و آن ها را به چالش می کشد. وی ابتدا تفسیر نظریه ای و مابعدالطبیعی وسپس تفسیر درمانی را، که بنابرآن بسیاری از ملاحظات رساله بی معناست، نفی می کند و درپایان، تفسیری نو از غایت فلسفه درنظر ویتگنشتاین ارائه می کند که مبتنی بر توصیف، و براساس عمل گرایی در زندگی روزمره است. البته به این تفسیر هوتو نیز انتقاداتی وارد است و لازم است تا برخی مؤلفه های آن بازبینی شود.

تبلیغات