زبان شناسی متن از مباحث مهم نظریة ترجمه است و پژوهش گران بسیاری کوشیده اند نظریات این رشته را در مطالعة ترجمه به کار گیرند. یوسف نور عوض نیز در علم النص و نظریة الترجمة کوشیده تا با بیان تاریخچه ای مختصر از زبان شناسی متن و مطالعات ترجمه ارتباط این دو رشته را با یک دیگر شرح دهد و نظریة خود را، که برمبنای همین ارتباط بنا شده است، مطرح کند. او در متون سه نوع معنا قائل است: منطقی، بیانی، و بدیعی که باتوجه به کمیت این معانی متن ها نیز سه دسته اند: متون ادبی، غیرادبی، و مختلط که براساس تفاوت های این گونه ها باید راه کار ترجمه ای مناسبی برای برگردان آن در پیش گرفت. نگارنده در نوشتة حاضر با شیوة توصیفی تحلیلی قصد دارد شکل و محتوای این کتاب را بررسی کند و میزان تحقق اهداف آن را مشخص کند و تطابق محتوای این اثر را با سرفصل دروس رشتة زبان و ادبیات عربی بسنجد. مهم ترین دستاوردهای این پژوهش عبارت است از قدمت زمان تألیف کتاب در مقایسه با رشتة مطالعات ترجمه، جامعیت نداشتن و دربرنگرفتن تمامی مطالب یادشده در سرفصل که سبب شده این کتاب مدخل جامعی در مطالعات ترجمه و منبع اصلی مناسبی برای دروس مرتبط با نظریة ترجمه در زبان عربی نباشد؛ از مزیت های نوشته می توان به ایده و چهارچوب نظری جدید آن اشاره کرد.