مقاله حاضر نقدی بر کتاب هنر خودآموختگان، هنر فطری است. ضرورت بررسی انتقادی این کتاب از آن نظر است که اولین کتاب تألیفی فارسی در این زمینه است و به همین علت به عنوان مرجع و متنی کمک درسی مورداستفاده قرار می گیرد. ادعای اصلی مؤلف ارائه تعریفی از هنرهای فطری و دسته بندی آن ها و هم چنین طرح مباحث نظری ای است که حول این گونه هنرها وجود دارند. مؤلف در این راه دست یابی به اهداف متعددی را در نظر دارد که شامل ترسیم تاریخچه ای از خاستگاه و معرفی برخی از مهم ترین هنرمندان این گرایش می شود.در این مقاله درابتدا به بررسی دسته بندی کتاب ازلحاظ محتوایی می پردازیم و حدود و ارتباط مفاهیم طرح شده را به نقد می کشیم. سپس، با ترسیم مجدد الگوی اولیه مؤلف، برای پی ریزی شالوده کتاب، تحلیلی از روش شناسی ارائه می کنیم. درپایان، نقاط قوّت و نوآوری و هم چنین ابهام ها و نقاط ضعف کتاب به بحث گذاشته خواهد شد.