رابرت دال چنانکه می دانیم از آن دسته از دانشمندان علوم سیاسی است که رویکردی علم گرایانه به سیاست و دانش سیاسی دارد و در صدد است سیاست را به مثابه یک علم ارایه دهد. او در کتاب «تحلیل سیاسی مدرن» اصلی ترین مواضع خود در باب مفهوم سیاست و چگونی تحلیل سیاسی را شرح داده است. کتاب فوق از یک سو در سنت قدرت محور سیاست جای دارد و از سوی دیگر مفهومی متفاوت، یعنی «نفوذ» را جایگزین مفهوم قدرت می کند و مدعی است توانسته روشی علمی را برای مطالعه و نگریستن به سیاست و همچنین مدلی علمی برای سیاست عملی و سیاست ورزی ارایه دهد. در مقاله حاضر ما با بررسی این کتاب، نقاط قوّت و ضعف آن را ارزیابی خواهیم کرد. ین مقاله شامل چند نقد کلّی از جمله نقد به رویکرد علم گرایانه کتاب، تأکید بر نفوذ به مثابه مفهوم کانونی سیاست، چیستی تحلیل سیاسی مدرن و تبعات حاصل از این منظر به سیاست است.