روایت شناسی رویکردی نو در مطالعه ادبیات داستانی است و درپی یافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روایت، نظام حاکم بر انواع روایی، و ساختار آن هاست. نظریه روایت در دهه اخیر در مطالعه انواع مختلف ادبی با اقبال قابل تأملی مواجه بوده است. جستار حاضر، با مطالعه موردی در الگوی ارائه شده در قالب 31 خویش کاری و هفت کنش گر ارائه شده در کتاب ریخت شناسی قصه های پریان اثر ولادیمیر پراپ، پژوهش های انجام شده را، اعم از پایان نامه و مقاله، با رویکرد تحلیلی بررسی کرده است و آسیب هایی را که از ره گذر کاربست این نظریه متوجه تحقیق ها و پژوهش های انجام شده بوده است، از نظرگاه تطابق یا عدم تطابق نظریه با متن، عدم درک درست از روایت، و ... مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد اگرچه نظریه پراپ در حوزه متون روایی با زیرساخت عامیانه (فولکلوریک) یکی از مهم ترین تلاش هایی است که تاکنون برای فهم کارکردها در ادبیات داستانی انجام گرفته است، لازم است متناسب با متن و با توجه به مقتضیات جامعه موردمطالعه جرح وتعدیل هایی در الگوی ارائه شده صورت گیرد. حاصل سخن این که بومی سازی این نظریه و نظریه های مشابه در حوزه روایت شناسی از ضروریات پژوهش در متون داستانی روایی است و بدون توجه به این امر بسیاری از تحقیقات و پژوهش های انجام شده ازنظرِ صحت یا سقمِ نتایج به دست آمده با تردید و ابهام های متعددی همراه خواهد بود.