گسست جامعة قاجار از اندیشة سنتی و بروز گرایش های نوخواهان در آن دوره، پیامد یک خودآگاهی انتقادی بود که به دنبال وقوع بحران های متعدد اجتماعی ـ سیاسی رخ نمود. رشد روزافزون ترجمة آثار سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی در روزگار قاجار، سبب گسترش آگاهی های اجتماعی شد.
در مقالة حاضر، ضمن طیف بندی گفتمان های انتقادی آن دوران و ارائة شواهد، نشان داده شده است که اکثر طراحان این گفتمان، دست اندرکار ترجمة متون بوده اند، و با این ترجمه ها، اذهان مردم را درمورد ناکارآمدی نظم سیاسی موجود روشن ساخته و احساس آنها را در تغییر این موقعیت برانگیخته اند.