مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
لیبرالیسم
حوزه های تخصصی:
می توان ما بین چهار معنای کلی از قانون اساسی تمایز قایل شد . که این چهار معنی عبارتند از : مثبت مطلق کارکردی ابزاری . درک امروزین ما از چیستی قانون اساسی تا حد زیادی متکی به ایجاد آن در قالب روند دستور گرایی است . دو نهضت مهم در رابطه با دستور گرایی وجود دارند : یکی جنبش جمهوری خواهانه و دیگری جنبش لیبرالیسم . این مقاله زوایای گوناگون دو جنبش فوق در مورد دستور گرایی را مورد بررسی قرار میدهد . ...
جهانی شدن و مهدویت، دو نگاه به آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است تا دو دیدگاه در باب جهانی شدن، یعنی جهانی شدن لیبرالیسم و حکومت جهانی اسلام را مورد بررسی و مقایسه قرار دهد.
مؤلف بر آن است که هر چند که اندیشة جهانی شدن لیبرالیسم، اندیشه و فرهنگ دینی را به چالش میطلبد و امروزه از داعیه داران انحصاری جهانیشدن میباشد، اما به لحاظ نظری و جامعهشناختی فاقد ظرفیت لازم برای جهانی شدن میباشد. حکومت جهانی اسلام از بُعد نظری از ظرفیت لازم برخوردار است ولی با موانع خارجی و اجتماعی روبرو است .فراهم نمودن زمینههای اجتماعی و رفع موانع، تحقق ایده جهانی شدن را نوید خواهد داد.
تجربه گرایی و رفتار انسانی
حوزه های تخصصی:
فلسفه «تجربه گرا» یا پراگماتیسم را می توان اساس بسیاری از نظریه های متداول در دانش مدیریت در مغرب زمین در سال های اخیر دانست. این فلسفه در آغاز قرت بیستم به تدریج چهره خود را به بسیاری از نظریه پردازان در علوم گوناگون از زیست شناسی , روانشناسی , جامعه شناسی گرفته تا علوم رفتاری و مدیریت نشان داده و آنها را مجذوب خود کرده است. فیلسوفانی چون «چارلز ساندرز پیرس» « ویلیام جیمز» , « جان دیویی » , « کلارنس ایروینگ لوئیس » و « جرج هربرت مید » به خوبی در طرح و دفاع از این فلسفه در ابعاد گوناگون پرداخته و آن را مستعد تبیین مفاهیم پیچیده ای چون « انگیزه » , « معنی » , و « رفتار » نموده است. بزرگان این فلسفه که بعد مادی گری آنان به جنبه معنوی شان می چربد با توسل به فلسفه « داروین »« و اصول تکاملی حیات و بقاء النصب او پرداخته سعی در تبیین رفتار انسان ها در جامعه بر این اساس دارند. این فلسفه را می توان مادر « رفتار گرایی » معاصر دانست و به گونه ای غیر مستقیم در نظریه های سیستمی و اقتضایی نیز آن را مؤثر قلمداد کرد.
مدیریت دولتی و عدالت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
انسان و نحوه شکل گیری دولت ها در عرصه جوامع انسانی؛ به نظر می رسد که تحقق عدالت اجتماعی؛ مبنای توجیه حیات دولت و سنگ پایه مشروعیت اقدام آن در عرصه های سیاسی اقتصادی و فرهنگی جامعه است. تلاش نوع بشر در تمنای عدالت در چالش دنباله دار صاحبنظران برای مفهوم پرداز آن انعکاس یافته و در سیر تاریخ روایت های گوناگونی از عدل را فرا روی مشتاقان عدالت قرار داد هاست به طوری که در یک دسته بندی از مکاتب فلسفی سیاسی؛ جیمز پی؛ استربا؛ آرمان سیاسی نهایی آموزه های لیبرالیسم؛ سوسیالیسم؛ لیبرال دموکراسی؛ اجتماع گرایی؛ فمنیسم و فرانوگرایی را نیل به مطلوب هایی چون آزادی؛ برابری؛ آمیزه آزادی و برابری؛ نفع عمومی؛ برابری زن و مرد و نفی فرا روایت ها و نظریه های کلان فرض کرده اتس؛ گویا جوامع بشری فراخور بلوغ و نیاز خود تعاریفی را بر مفهوم حقیقی عدل تحمیل کرده اند از این رو تامل بر تضارب آرای طرفداران مکاتب فوق ذهن را به جستجوی سرشت حقیقی عدل رهنمون می سازد سرشتی که با نفی نسبی انگاری در مفهوم پردازی عدالت بر مدار حق و تعهد به آن قابل تعریف است واسوه هایی چون عدالت احمد ی(ص) و علوی (ع) را به جهان بشریت عرضه می دارد. دیگر آنکه تمایل به عدل حق مدار و تلاش برای تحقق آن در گرو بلوغ عدل پذیری و حق گرایی عامه مردم است. از این رو می توان گفت که تحقق " جامعه عدل" متضمن "مفهوم پردازی حق مدار" و "پذیرش مشتاقانه" آن توسط اکثریت جامعه است.
مشروطیت و لیبرالیسم ؛ قانون به مثابه آزادی
حوزه های تخصصی:
تاریخ معاصر ایران مشحون از تلاش هایی است که به منظور ایجاد تغییری بنیادین در حوزه عمومی کشور صورت گرفته است. دگرگون خواهی در مواجهه ایرانیان با تمدنی جدید که قدرت هژمونیک خود را در حوزه های تکنولوژیک، معرفتی و سیاسی بر ایران تحمیل می کرد، به حسی جمعی دامن زد که زمینه ورود کلماتی چون «پروقره»، «پروتستانتیزم»، «مشروطیت»، «اوولوتسیون»، ... را در ادبیات سیاسی این دوران فراهم کرد. ایرانیان در برخورد با تمدن غرب با مشاهده تفاوت های شگرف این موجودیت بیگانه به درکی متمایز از خود و جایگاه خود رسیدند که به کلی متفاوت از نگاهی بود که تاآن روزگار به خود و جامعه ایران داشتند. این تمایز و تغییر نگرش ها نسبت به فرهنگ و نظام اجتماعی خودی به خوبی در سفرنامه ها، سیاحت نامه ها و زندگی نامه های خودنوشت مسافران فرنگ قابل مشاهده است. این مسافران در نوشته های خود به ویژگی هایی از این فرهنگ و ساختار اجتماعی خودی اشاره می کنند که پیش از این در مرکز توجهات آنها قرار نداشته بود. نکته قابل توجه دیگری که در این رسالات به چشم می خورد، موضع گیری این مسافران نسبت به فرهنگ خودی و غیرخود –تمدن غربی- است. حاصل اولین برخورد این عده با تمدن غرب حیرت و مفتون زدگی بود. البته شاید باید به این عده حق داد که با مشاهده دستاوردهای تکنولوژیک و اجتماعی غرب و فاصله آن با وضعیت ایران با چنین احساسی روبرو شوند، اما فارغ از این نوع قضاوت ها، نتایج این مفتون زدگی لزوماً مثبت نبوده است و در تجویزهایی که این عده و خوانندگان این متون در آینده برای کشور ایران کردند، این نوع مفتون زدگی تأثیرگذار بوده است.
تناقض ایدئولوژیک در دو برنامه اول و دوم توسعه در ایران
حوزه های تخصصی:
"این مقاله با استفاده از نظریه توسعه ""برینگتون مور"" و نظریه اهداف و وسایل ""رابرت مرتون""، به بررسی ایدئولوژی های حاکم بر برنامه اول و دوم توسعه، برای نشان دادن میزان ناهمخوانی میان اهداف و وسایل و تناقض ایدئولوژیک در این دو برنامه می پردازد. برای این منظور، ابتدا اصول سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایدئولوژی های لیبرالیسم و سوسیالیسم بیان شده و پس از آن، تحلیل محتوای هدف های کلی (اهداف غایی)، خط مشی ها (اهداف واسط) و تبصره ها (وسایل) در دو برنامه، با روش تمام شماری، انجام شده است. نتایج نشان می دهند که در دو برنامه، اهداف، بیشتر سوسیالیستی و وسایل بیشتر لیبرالیستی بوده اند. همچنین میزان ناهمخوانی بین اهداف و وسایل در برنامه دوم، کمتر از برنامه اول بوده است.
"
اندیشه سیاسی پس از پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۵۰
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازان پست مدرنیسم معمولا متهم می شوند، که فاقد هر گونه اصول سیاسی می باشند؛ و قادر به پیروزی از هیچ عقیده سیاسی خاصی نیستند. به همین دلیل، اجازه رشد افکار غیردموکراتیک را می دهند. از این رو، بسیاری از منتقدین آنها را هم دست تفکرات غیردموکراتیک قلمداد می کنند. اغلب علت بوجود آمدن این وضعیت را به بی اعتنایی پست مدرنیسم به شالوده ها و نسبی گرایی افراطی اش نسبت می دهند. در مقاله حاضر هر دو فرضیه فوق رد می شود.استدلال نویسنده مقاله این است که، اولا: ضدیت فلسفی پست مدرنیستی با شالوده انگاری به لاادری گری سیاسی نمی انجامد و پست مدرنیست ها در حیطه مسایل سیاسی افراد نسبی گرای مطلق نیستند. ثانیا: نه تنها جانبداری پست مدرنیسم از دموکراسی غیر قابل انکار است، بلکه این طرز تفکر به تدریج مبانی لازم استقرار یک فرهنگ مدنی جدید پدید می آورد. البته ریشه های این فرهنگ مدنی جدید را باید در مدرنیته جستجو کرد. از این لحاظ، پست مدرنیسم تداوم بخش سنت های دمو کراتیک در تاریخ اندیشه سیاسی می باشد.
اسلام و لیبراسیم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر ضمن معرفى خطوط اصلى اندیشه لیبرالیسم، وجوه چالش آن را با تفکر اسلامى باز مىشناسد. مقاله به دو بخش اصلى تقسیم مىشود: بخش نخست، به بررسى موضع اندیشه لیبرالى در مقولات مهمى نظیر عدالت، آزادى و حدود اختیارات دولت و نیز چرخشهاى نوین در حوزه لیبرالیسم و بخش دوم، به بررسى وجوه ناسازگارى این مواضع با اندیشه اسلامى اختصاص یافته است.
فمینیسم و نوع نگاه به خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۶
حوزه های تخصصی:
فمینیسم در آغاز، به صورت یک اعتراض محدود مطرح گردید، اما در ادامه، به یک اعتراض و در نهایت، به یک جنبش در حوزه زنان مبدّل شد. این جریان خود فاقد یک دستگاه فکری مستقل بود. از این رو، برای استمرار خود، به دامن اندیشه های نوین دیگر درآویخت و به مدد آن اندیشه ها یک رویکرد جنسیتی برای تغییر وضعیت زنان به وجود آورد.
هدف محوری فمینیسم دفاع از حقوق زنان در دو عرصه عمومی (اجتماع) و خصوصی (خانواده) بود. از نگاه آنها، خانواده یکی از حوزه هایی است که موجب استمرار ستم بر زنان می شود. از این رو، محو کلی نهاد «خانواده» و یا تعدیل آن و بهبود وضعیت زنان را در آن دنبال می کنند.
این نوشتار، نگاهی دارد به جایگاه خانواده در نگرش فمینیستی، و با تبیین اصول و مبانی آن، بن مایه اندیشه فمینیستی را در رویکرد به خانواده، آشکار می سازد. اومانیسم، سکولاریسم، اصالت فرد، اصالت تجربه، نسبیّت گرایی، لیبرالیسم، برابری و عمل گرایی، و بی توجهی به نهاد خانواده، از جمله اصول فمینیسم به شمار می روند.
رویکرد انتقادى مکینتایر به مبانى لیبرالیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر روش شناختى مبتنى بر این اصل است که تمامى نظریههاى سیاسى اجتماعى بر مبناى تلقى خاصى از ماهیت بشر استوار شده است. بر این مبنا در این پژوهش خواهیم کوشید که از خلال آثار مکینتایر تصویر «انسان لیبرال» را که مبناى نظریههاى سیاسى اجتماعى لیبرال است انتزاع کنیم.
از سده هفدهم میلادى تدریجاً تلقى جدیدى از عقل، محوریت یافت که بر اساس آن انسان مىتواند بدون وساطت هیچ گونه نظریهاى با عالم واقع رابطه برقرار کند و به شناخت آن و تبویب قوانینى جهان شمول درباره آن بپردازد. بر این مبنا مفاهیمى چون قوه، فعلیت، ماهیت و غایت مفاهیمى منسوخ و مرتبط با فلسفه مدرسى تلقى مىشد. بدین ترتیب رویکرد غایت انگار به ماهیت انسان به حاشیه رانده شد و زمینه ظهور فردیت فرد مهیا شد. با انکار رویکرد غایت انگار و استقلال مفهومى - که اخلاق به تدریج پیدا مىکرد - توجیه معقول اخلاق محوریت یافت. لکن با نفى و انکار غایت آفاقى از ماهیت بشر آموزههاى احساسگرایى بر جامعه مدرن سلطه پیدا کرد که بر اساس آن ترجیحات فرد است که صبغه ارزشى و اخلاقى به خود مىگیرد.
لیبرال دموکراسی در بوته نقد
منبع:
حصون ۱۳۸۳ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
بخشى از جهان امروز، زیر حاکمیت لیبرال دمکراسى یا دموکراسى لیبرال(1) قرار دارد. بقیه جهان نیز، به ویژه پس از شکست کمونیسم و پدیده جهانى شدن،(2) به اجبار یا داوطلبانه به سوى آن در حرکت یا بُرده شدن است. از این رو، برخى از محققان، نویسندگان و نظریه پردازان سیاسى، عصر کنونى را دوره حاکمیت نظام هاى لیبرال دموکراسى نامیده اند که از جمله آنها، فرانسیس فوکویاما،(3) صاحب نظریه پایان تاریخ و واپسین انسان است به دنبال فوکویاما، عده اى کوشیده اند تا نشان دهند، جامعه اى رضایت بخش تر از جامعه لیبرال دموکراسى نه وجود دارد، و نه مفید است و نه وجود خواهد داشت!ازاین رو، مقاله حاضر مى کوشد، پاسخى براى این سؤال: «آیا آن گونه که ادعا مى شود، نظام لیبرال دموکراسى بى عیب و نقص است؟» بیابد و فرضیه «به نظر مى رسد، این محصول غرب، همانند سایر محصولات آن، به لحاظ مفهومى (نظرى) و مصداقى (عملى) واجد تعارضات و تناقضاتى است» را در ترازوى سنجش و نقد قرار دهد. البته این مقاله، بیشتر تعارضات مفهومى نظام هاى لیبرال دمکراسى را پى مى گیرد.
بررسی انحرافات اجتماعی در اسلام و لیبرالیسم
حوزه های تخصصی:
انسان اجتماعی در شرایطی میتواند به ایفای نقش خویش بپردازد که نظمی در تعامل خود با دیگران شاهد باشد. تحقق نظم در تبعیت همگانی از هنجارهای اجتماعی میسر میگردد. اگر نقض هنجارها گسترده گردد، انحراف اجتماعی پدیدار میشود که بایستی در مهار آن و کاستن از گسترش دامنه اش اقدامات جدی صورت پذیرد. مکتب لیبرالیسم بر اساس نگرشی که به انسان دارد، درصدد رفع هر گونه محدودیتی از انسان است، لذا به اجبار با انعقاد قراردادهای اجتماعی و تدوین قوانین، تحقق انتظام اجتماعی را با انواع شیوهها خواهان است، اگرچه در این رویکرد با چالشهای جدی روبرو میباشد. نگرش اسلام این است که انسان در اجتماع با قبول تکالیف دینی و اجتماعی و پذیرش محدودیتهایی، در واقع خود را از انواع قیود رها میسازد و انتظام اجتماعی را به صورت ریشهای محقق میکند. انحرافات اجتماعی در چنین نگرشی، علاوه بر به کارگیری شیوههای مرسوم کنترلی، با عطف توجه به نظارت الهی، مهار شدنی تر از هر شیوهای به نظر میآید.
بنیانها و چالشهای رشد و پایداری تعاونیها در کشورهای پیشرفته صنعتی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله‘ بنیانها‘ چالشها و همچنین دلایل بقای تعاونیها در کشورهای صنعتی را بررسی و این موضوع را مطرح می کنیم که پیدایش تعاونیها ریشه در تحولات اقتصادی‘ اجتماعی و سیاسی اروپا در دوران انقلاب صنعتی داشته است؛ زیرا که این تشکلها هم به لحاظ ماهیت و هم به لحاظ فلسفه پیدایش‘ با تعاونیهای قرنهای قبل (شبه تعاونیها و همکاریهای سنتی) تفاوت ماهوی دارند. تعاونیهای بعد انقلاب صنعتی نه در ادامه تعاونیهای پیشین بلکه در نتیجه و اوج تضعیف و ناتوانی آنها در پاسخگویی به مسائل جدید به وجود آمده اند. این مقاله دلایل بقای این مؤسسه های جمعی را در دوبعد کلی بررسی می کند: 1. انعطاف پذیری لیبرالیسم قرن نوزدهم در همزیستی با تعاونیها و عدم وجود تعارض جدی بین لیبرالیسم با نهادهای جمعی در آن دوره. 2. پذیرش اصل رقابت نظام لیبرالیستی به وسیله تعاونیها و اقدام براساس قوانین اقتصاد بازار و بهره گیری از ابزارهای شبه سیاسی
عدالت اجتماعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اگر در میان ارزشهای اجتماعی مورد قبول همگان والاترین ارزشها را «آزادی»، «برابری» و «عدالت» بدانیم، مقایسهی این ارزشها و انتخاب یکی از آنها به عنوان ارزش برتر از دشوارترین داوریهاست.
ولی آنچه مسلم است، آزادی گاهی خود حصاری برای آزادی میگردد، زیرا افرادی هستند که با استفاده از آزادی همهی منافع و مزایای طبیعی و اجتماعی را به سوی خود جذب میکنند و آزادی را در انحصار خود درمیآورند.
به همین جهت نیاز به برابری ضروری است، و انسانها خواهان آن میگردند، تا از آزادی بکاهند تا بتوانند به برابری دست یابند. در نتیجه
برابری بر آزادی حکومت میکند، نیاز به برابری نیز در واقع نیاز به عدالت است، زیرا آنجا که جای برابری و تساوی است، برابری در ذات و عمل به عدالت وجود دارد.
بنابراین عدالت والاترین ارزشها است.
با ظهور و پیدایش اندیشههای جدید و تفکر نسبی گرایی، که بر مبنای نظریهی اومانیستی خود بنیادگرایانه توانست به عنوان تفکری مسلط و اندیشهای حاکم جای خود را باز کند، با مبدأ قرار گرفتن انسان به عنوان خاستگاه معرفت و شناخت، از انسان موجودی ساخت که مستقل و بینیاز از هر منبع و مرجع دیگری محور ارزشها و نیز معیار و ملاک آن قرار گرفت.
بر این اساس دیگر ارزش واقعی و مطلقی جدای از ذهن انسان ارزش گذار در خارج وجود نداشت تا انسان نیاز به فهم و درک او داشته باشد تا به ناچار بخواهد خود را بر آنها تطبیق دهد.
آثار ناشی از این اندیشه و تفکر توانست در تمامی حوزهی رفتارهای اجتماعی از جمله رفتارهای اقتصادی نیز جاری شود، و انسان را موجود حداکثر کنندهی مطلوبیت، خوشی و سود معرفی کند و در نهایت مفهوم عدالت را به رفاه مادی همگانی ارجاع دهد.
در این نگرش دیگر عدل و عدالت عبارت از رفتار کردن بر حسب ضوابطی مستقل از ارادهی بشری نیست و هیچ یک از اصول مادی عدالت دیگر اعتبار ذاتی ندارند، و لذا اصول عدالت را میتوان به ساخت انسانی و گزینش فردی منوط کرد، در حالی که در نگرش دینی، عدالت و تمامی ابعاد آن، سرچشمهی الهی دارد و در چارچوب شریعت قابل تعریف است. بنابراین در این رهیافت عدالت چهرهی الهی و آرمانی دارد.
سؤالی که این مقاله در پی پاسخگویی به آن بر خواهد آمد، این است که با توجه به اختلاف بنیادی در برداشت دینی از عدالت و اندیشههای مدرن عدالت، آیا با توسل به چنین نظریههایی میتوان عدالت اقتصادی مورد نظر اسلام را در قالب نظام اقتصادی آن محقق ساخت.
اقتصاد و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پیوند میان اقتصاد وروابط بینالملل را در چارچوب اقتصاد سیاسی بینالملل ـ به عنوان بازتاب تعامـل میان دولت و بازار در صحنه بینالمللـی ـ مورد بررسـی قرار میدهد. با توجه به نظم نوین جهانی و متعاقب آن جهانی شدن اقتصاد که بیانگر حاکم شدن اقتصاد بازار در سطح بینالمللی است. به نظر میرسد اقتصاد سیاسی بینالملل از اهمیت شایان توجهی برخوردار گردیده است؛ به گونهای که با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی و تأثیرات آن بر حوزه بینالمللی، روابط بینالملل دیگر نمیتواند تنها به مثابه رقابت ژئواستراتژیک بین دولتها درک شود؛ موضوعات اقتصادی، کانالهای جدید ارتباطی و الگوهای جدید همکاری، سیاست جهانی نوینی را به وجود آورده است که در آن اقتصاد سیاسی بینالملل و نهادهای بینالمللی نقش مهمی را ایفا مینمایند.
غرب و مبانی فکری آن در اندیشه خمینی (ره)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تحول در زاویه دید ما نسبت به غرب و وضعیت جهان معاصر ، ضرورت اتخاذ موضعی متناسب با ارزشهای انقلاب اسلامی و هویت ایرانی - اسلامی به وضوح آشکار می گردد . امام خمینی به عنوان ایدئولوگ و رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی رویکردی را نسبت به غرب مطرح می سازد که کمابیش با کلیت فرهنگ ما سازگار و هماهنگ است . چنین رویکردی با نفی غرب بر مبنای شاخصها و اصول نظری آن چون اومانیسم ، ماده گرایی و سکولاریسم ، ناسیونالیسم ، اصالت فرد و سلطه محوری به طرح احیای شرق و قیام و ایستادگی مردمانش در برابر غرب با توکل بر مبداء جهان هستی و با اتکای به خود می پردازد . بر اساس این طرح ، غرب ، مغرب حقیقت قدسی و شرق ،اشراق حقیقت و تجلی نور خدا است. در چنین طرحی انسان به خویشتن حقیقی یا فطرت خداگونه و مخموره خود باز می گردد و بدین سان به سوی کمال و سعادت حقیقی گام بر می دارد .
تحول مفهوم مداخله بشردوستانه در روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، بررسی تحول مفهوم مداخله بشردوستانه در روابط بین الملل با کمک گرفتن از تئوری های روابط بین الملل می باشد. مداخله بشردوستانه در جامعه بین المللی به مثابه قاعده، سخت ترین آزمایش برای جامعه مذکور است که بر اساس اصول حاکمیت، عدم مداخله و عدم استفاده از زور پایه ریزی شده است. با جهانی شدن مقوله حقوق بشر و توجه ویژه به دوری گزیدن از نسل کشی، شکنجه و تجاوز به حقوق اولیه انسان ها، این اصل انسان دوستانه، با اصول حاکمیت و عدم مداخله تعارض پیدا کرده است. در عین حال، مفهوم مذکور با تحولی عمیق در قبل و بعد از جنگ سرد روبرو شده است. در مقاله حاضر، نخست مفهوم مداخله را در تئوری های واقع گرایی و لیبرالیسم بررسی می کنیم. سپس به تحول مفهومی مداخله بشردوستانه در تئوری سازه انگاری، به عنوان الگوهای هنجاری، ارزشی و قاعده بین المللی می پردازیم و در نهایت، تحول مفهوم مداخله بشردوستانه را در روابط بین الملل به طور کلی مورد کندوکاو قرار می دهیم.
مطالعه سازمان های بین المللی از چشم اندازی تئوریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم که امروزه در حوزه سازمان های بین المللی در رشته روابط بین الملل مطرح است، جایگاه مفهوم "سازمان های بین المللی " در درون رهیافت های مهم نظری روابط بین الملل است، که متاسفانه تلاش چندانی از سوی پژوهشگران این حوزه مطالعاتی در این زمینه انجام نگرفته است. بنابراین در این مقاله تلاش می شود تا جایگاه سازمان های بین المللی در درون چهار رهیافت مهم رشته روابط بین الملل یعنی رئالیسم (واقع گرایی)، لیبرالیسم، مارکسیسم، و جهان وطن انگاری مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. از این رو هدف پژوهش حاضر، فراهم آوردن زمینه های نظری لازم در قالب چهار رهیافت فوق الذکر است..
تحریم منع گسترش در تئوری های روابط بین الملل (نظریه های سه گانه : منافع، نهادها و هنجارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی یک دهه گذشته استفاده از تحریم به عنوان ابزاری جهت مهار و جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی به سرعت گسترش یافته و کاربرد آن دستخوش تحولات ژرفی شده است. به منظور درک نقش منع گسترش سلاح های کشتار جمعی در سیاست خارجی قدرت های بزرگ به طور عام و در اعمال تحریم از سوی اعضای دائم شورای امنیت به ویژه آمریکا و اتحادیه اروپا به طور اخص، می بایست پایه ساختار ادبیات گوناگون و مهم تر از همه مطالعات بر نظریه روابط بین الملل و تحریم ها بررسی شود. این مقاله تلاش دارد با توجه به شرایط حساس تحریم کشورمان این خلاء مطالعاتی را پر نماید. اگرچه دو ساختار تحریم و تئوری های روابط بین الملل دارای روابط غیرقابل انکاری هستند اما به بندرت به صورت پیوسته بررسی شده اند.