مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
مرکانتیلیسم
حوزههای تخصصی:
تاریخچه مکتبها و نظریههای اقتصادی و تأثیرشان در اوضاع سیاسی ـ اجتماعی بهویژه رفتار اقتصادی دولتها و پیآمدهای سیاسی ـ اقتصادی آنها از بخشهای مهم تاریخ اندیشه اقتصادی به شمار میرود. مرکانتیلیسم در دوران رشد سرمایهداری در غرب بهویژه همزمان با کوششهای استعماری اروپاییان در مستعمراتشان پدید آمد و به آنان بسیار کمک کرد و حتی در سیاستهای اقتصادی قرن بیستم تأثیر گذارد؛ چنانکه بسیاری از سیاستهای این عصر از این مکتب برآمد. این جستار، مرکانتیلیسم و سیاستهای اقتصادی آن را برمیرسد و درباره اوضاع اجتماعی و فکری موجود در هنگامه ظهور سوداگران و بنیادهای اعتقادی و شیوه رفتاری آنان گزارش میدهد و علتهای افول آن را بازمیشمرد.
اقتصاد و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر پیوند میان اقتصاد وروابط بینالملل را در چارچوب اقتصاد سیاسی بینالملل ـ به عنوان بازتاب تعامـل میان دولت و بازار در صحنه بینالمللـی ـ مورد بررسـی قرار میدهد. با توجه به نظم نوین جهانی و متعاقب آن جهانی شدن اقتصاد که بیانگر حاکم شدن اقتصاد بازار در سطح بینالمللی است. به نظر میرسد اقتصاد سیاسی بینالملل از اهمیت شایان توجهی برخوردار گردیده است؛ به گونهای که با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی و تأثیرات آن بر حوزه بینالمللی، روابط بینالملل دیگر نمیتواند تنها به مثابه رقابت ژئواستراتژیک بین دولتها درک شود؛ موضوعات اقتصادی، کانالهای جدید ارتباطی و الگوهای جدید همکاری، سیاست جهانی نوینی را به وجود آورده است که در آن اقتصاد سیاسی بینالملل و نهادهای بینالمللی نقش مهمی را ایفا مینمایند.
نقش کمپانی هند شرقی انگلیس در تغییر جایگاه سیاسی و اقتصادی ایران در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اکتشافات جغرافیایی اواخر قرن 15م/9ق ، شرایط حاکم بر خلیج فارس دگرگون شد و ساختارهای پیشین که رونق تجارت و دریانوردی آزاد همراه با تسلط و حاکمیت سیاسی و اقتصادی ایران بر خلیج فارس بود، از میان رفت. کمپانی هند شرقی انگلیس برای نظم دادن به مبادلات بازرگانی اتباع انگلیسی در شرق، با کسب مجوز تجاری از ملکه الیزابت در سال 1600م/1010ق ایجاد شد و پانزده سال پس از آن در بمبئی و کلکته نمایندگی تأسیس کرد. این کمپانی نزدیک به دو دهه پس از تاسیس، خلیج فارس را از جمله مناطق نفوذ خود در کار تجارت برشمرد و برای آن جایگاه ویژه ای در نظر گرفت . با شکست و اخراج پرتغال از هرمز (1622م/1032ق)، موقعیت کمپانی هند شرقی انگلیس در منطقه تثبیت شد. در دوره ی حکومت افغان ها و عصر نادرشاه (1148-1160ق) با وجود مشکلات و نابسامانی ها، تکاپوی تجاری عناصر انگلیسی در سرحدات جنوبی ایران ادامه یافت. با آغاز فعالیت های سیاسی کمپانی در خلیج فارس از سال 1763م/1177ق، تلاش های استعمار بریتانیا برای حاکمیت بر خلیج فارس و تقابل و نقض حاکمیت و منافع ملی ایران نمود بیشتری یافت و در دوره ی حکومت زندیه (1175-1207ق) و به ویژه اوایل قاجاریه (1820م/1235ق)، این تلاش ها بیشتر شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که تلاش برای انزوا، ناتوان سازی و محدودکردن نقش آفرینی ایران در حوزه ی استراتژیک خلیج فارس، در این مقطع سیاست کمپانی هند شرقی انگلیس محسوب می شد .
تحلیلی بر کنش های اقتصادی فرمانروایان ایرانی و پیوند آن با قدرت و امنیت (با تأکید بر عملکرد شاه عباس اول، نادرشاه افشار و کریم خان زند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳
177 - 198
حوزههای تخصصی:
در تاریخ عقاید اقتصادی، اندیشه ها و آراء فکری هر مکتب منعکس کننده شرایط اجتماعی، سیاسی و ساخت فلسفی جامعه در دوران تأسیس و توسعه آن مکتب است، به همین علت هر اندیشه اقتصادی، تحت تأثیر محیط اجتماعی و شرایط سیاسی زمان قرار می گیرد. مرکانتیلیسم به عنوان مقطع تاریخی تقریباً از ابتدای قرن شانزدهم میلادی آغاز و در سال 1776 م/1191 ق، با انتشار کتاب ثروت ملل آدام اسمیت اعتبار خود را از دست می دهد. مکتب مرکانتیلیسم درواقع بیانگر دغدغه های نخبگان سیاسی در آغاز پیدایش دولت مدرن بود. ازآنجاکه در آن دوران، مسئله شکل گیری و انسجام دولت - ملت اولویت خاصی دارا بود، فعالیت های اقتصادی نیز در خدمت هدف ایجاد دولت قوی درآمد. ازلحاظ زمانی دوره تاریخی یادشده تقریباً مصادف با آغاز حکومت صفویه تا سال های پایانی فرمانروایی کریم خان زند در ایران است. اگرچه اقدامات شاه عباس اول، نادرشاه افشار و کریم خان زند را نمی توان به طور دقیق منطبق بر دیدگاه نظریه پردازان عصر سوداگری دانست، اما می توان برخی از عملکردها و کنش های اقتصادی آنان را در این راستا موردبررسی و تحلیل قرارداد. لذا پژوهش حاضر از برخی شاخصه های رویکرد مرکانتیلیستی در جهت فهم عملکرد حاکمان ایرانی در آن مقطع زمانی بهره برده و از این طریق تلاش می شود، چارچوب تئوریک تحقیق را در تحلیل مستندات و داده ها به کاربرد. نتایج این مطالعه حاکی است، عملکرد و ماهیت فعالیت های اقتصادی فرمانروایان یادشده را بایستی بر محور پاسخگویی به ثروت، قدرت و ایجاد امنیت هر چه بیشتر حکومت های آنان جستجو کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و شیوه کتابخانه ای و با استناد به منابع اصلی و مطالعات جدید سامان یافته است
تبیینی از پیوند ساختار قدرت و تحولات اندیشه اقتصادی در قرن های 17 تا 19 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال شانزدهم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۶۳
55 - 75
تاکنون نظریه های گوناگونی در مورد علل تحول نظریه های علمی، از جمله علل تحول اندیشه های اقتصادی ارائه شده است. در این مقاله، با مروری انتقادی بر این نظریه ها نشان می دهیم که هر کدام از این تبیین ها نقاط ضعفی دارد. از سوی دیگر، علوم انسانی، از جمله اقتصاد نیز، با علوم تجربی تفاوت های عمده ای دارد که باید هنگام تبیین علل تحول نظریه های علوم انسانی به آنها توجه کرد. سپس برای نخستین بار در مطالعات اقتصادی موجود درباره تحول اندیشه اقتصادی، با تکیه بر نظریه قدرت ‐ دانش فوکو نشان می دهیم که تحول اندیشه اقتصادی، در قرن های 17 تا 19 میلادی، با تحولات قدرت در جامعه رابطه خاصی داشته است. مهم ترین نتیجه این تبیین اثبات آن است که تحول نظریه اقتصادی و حتی نظریه های کلاسیک، با تحولات اجتماعی، به ویژه ساختار قدرت ارتباط خاصی دارد.