فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۶۰ مورد.
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تاکید فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی زنان قربانی خشونت خانگی در شهر اصفهان در پاییز سال 1401 بود. نمونه شامل 30 نفر از زنان قربانی خشونت بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود.گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی معنویت محور قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه پشیمانی از انتخاب همسر (شوارتز، 2002) و مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری و با آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری انجام شد. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی معنویت محور، پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی در سطح معناداری کاهش داده است(05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که طرحواره درمانی معنویت محور بر پشیمانی از انتخاب همسر و دلزدگی زناشویی در زنان قربانی خشونت خانگی با تاکید فرهنگی اثربخش بود. بنابراین از این درمان می توان درجهت یاری به زنان قربانی خشونت خانگی استفاده شود.
نقش مادر در تربیت اخلاقی کودک از منظر روان شناختی و اندیشه امام موسی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش مادر در تربیت اخلاقی کودک از منظر روان شناختی و اندیشه امام موسی صدر بود. جامعه پژوهش تمامی متون روا ن شناختی و مقاله های مرتبط با آثار امام موسی صدر بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با نقش مادر در مورد تربیت اخلاقی بود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای جهت متون و منابع مرتبط با موضوع استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوی انجام شد. یافته ها نشان داد که از دیدگاه بالبی شخصیت و رفتار کودک ناشی از چگونگی شکل گیری دلبستگی او می باشد و مادر عامل اصلی شکل گیری این فرآیند است. پیاژه نیز معتقد است که رشد و بلوغ اخلاقی بر رشد و بلوغ شناختی مبتنی است و تحول در شناخت منشأ انگیزه اخلاقی است. هم چنین کلبرگ معتقد است که کودکان در جریان تجربه های خود به مفاهیم اخلاقی دست می یابند. امام موسی صدر هم معتقد است که باید بر اساس آموزه های دینی به تربیت کودک اقدام کرد و چهار شیوه تربیت را گزارش می کند. اول امرونهی مربی؛ دوم اقناع ذهن و دل متربی؛ سوم توجه به فضای مناسب و محیط فرد یا گروه تربیت شونده و چهارم تحول عمیق در نگرش کلی به جهان هستی و زندگی و ارتباط با هدف تربیتی که شیوه قرآن کریم است. از دیدگاه امام موسی صدر، مادر آگاه و مؤمن سنگ بنای تولد کودک مؤمن است و بر پایه شخصیت مادر، بینش راهبردی و عواطف کودک شکل می گیرد. در نتیجه گیری کلی مادر نقش بسزائی در رشد ارزش های اخلاقی، فرهنگی، ملی و مذهبی کودک دارد.
اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری وآشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
47 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری و آشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق از منظرفرهنگی بود. جامعه آماری زنان در آستانه طلاق در شهر زاهدان بود. نمونه پژوهش 30 نفر از جامعه مذکور بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) و آشفتگی رابطه زوجی براتی و ثنایی (1394) بود. گروه آزمایش در 10 جلسه 120 دقیقه ای با استفاده از برنامه آموزش زوج درمانی هیجان مدار مورد مداخله قرار گرفتند ولی برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی هیجان مدار بر سبک های تصمیم گیری و آشفتگی رابطه زنان در آستانه طلاق تأثیرگذار می باشد و باعث کاهش آشفتگی رابطه زنان و بهبود سبک های تصمیم گیری آن ها می شود. بنابراین آموزش زوج درمانی هیجان مدار به زنان کمک می کند تا در سطح مناسبی با دیگران ارتباط برقرار کنند. هم چنین فرهنگ حاکم بر جامعه نیز می تواند معنابخش روابط و تصمیمات زنان باشد به گونه ای که چگونگی پیدایش و استمرار پدیده های اجتماعی، از جمله ازدواج و خانواده وابسته به آن باشد.
روان شناسی محیط معماری و احساس امنیت زنان در محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
105 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روان شناسی محیط معماری و احساس امنیت زنان در محیط شهری بود. جامعه پژوهش تمام متون روان شناسی و فضاهای شهری در زمینه امنیت زنان بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با روان شناسی محیط معماری و احساس امنیت زنان بود. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسناد و مدارک در دسترس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شاخص های کیفیت مطلوب جداره ها و نفوذپذیری بدنه ها، خوانایی و آشنایی با محله، نظارت طبیعی بر فضاها، قابلیت پیاده روی و نورپردازی و مبلمان شهری مناسب از جمله عوامل تاثیر گذار بر احساس امنیت زنان در هنگام حضور در فضاهای شهری می باشد. هم چنین فاکتورهای روان شناسی محیطی از جمله چینش مبلمان (چیدمان نورپردازی روشنایی)، رنگ، آکوستیک (صدا در فضاهای اداری)، روشنایی، کیفیت پیاده روها، پوشش گیاهی، نقش قابل دید محیط، حمل و نقل، فیزیک محیط و دسترسی پذیری، خوانایی و وضوح مسیرها، دسترسی، مبلمان شهری، نوع بافت مصالح و کالبد پیرامونی (در محیط شهری)، شاخص های مهم و مؤثری هستند که بر احساس امنیت زنان در هنگام استفاده از محیط شهری می فزایند. استفاده و مناسب بودن فضاهای عمومی جهت امنیت زنان موضوع مهمی است که در سال های اخیر، امنیت اجتماعی زنان در فضاهای معماری به دلیل تاثیر مستقیم بر مشارکت و رفاه آن ها در جامعه مورد توجه قرار گرفته است.
آزمون الگوی روابط ساختاری بین صفات شخصیتی و باورهای جنسی ناکارآمد با میانجیگری خودشیء انگاری بدنی در بستر فرهنگی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
33 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی روابط ساختاری بین صفات شخصیتی و باورهای جنسی ناکارآمد با میانجیگری خود شیء انگاری بدنی در بستر فرهنگی زنان یائسه شهر تبریز بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تبریز بود. نمونه پژوهش تعداد 250 نفر از جامعه مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار اندازه گیری پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کوستا و مک کری(1985)، پرسشنامه باورهای ناکارآمد جنسی نوبر و همکاران (2003) و مقیاس شیء انگاری بدنی مک کینلی و هاید (1996) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارSpss و Amos انجام شد. نتایج نشان داد که بین صفات شخصیتی، خود شیء انگاری بدنی و باورهای جنسی ناکارآمد رابطه معنی داری وجود دارد. هم چنین صفات شخصیتی به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با میانجیگری خود شیء انگاری بدنی در باورهای جنسی ناکارآمد زنان یائسه اثر داشتند و مدل از نیکوئی برازش مناسبی برخوردار بود. به طور کلی تفاوت های فرهنگی ﺑﺮﺗﺠﺮﺑﻪ یائسگی زنان، ﺗﻔﺴیﺮ ﻋﻼﺋﻢ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی آن موثر است.
اثربخشی اجرای برنامه خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی مادران دارای کودکان 4 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
101 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان 4 تا 6 ساله اصفهان بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی مادران کودکان چهار تا شش ساله مهدهای کودک اصفهان در سال 1403بود. نمونه پژوهش 30 مادر با فرزند 4 تا 6 سال بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون –پس آزمون و کنترل بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده (بابایی فرد، 1400) و مقیاس خودکارآمدی والدینی (دومکا و همکاران، 1996) بود. مداخله برنامه خانه و مدرسه در طول 8 جلسه 150 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام برنامه، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوورایانس چند متغییری مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین های عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد(91/237 F= و05/0> P). هم-چنین بین میانگین های خودکارآمدی والدینی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد((18/225 F= و05/0> P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که اجرای برنامه همکاری خانه و مدرسه بر عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده و خودکارآمدی در مادران دارای فرزندان 4 تا 6 ساله اثر بخش است و می توان از این برنامه برای تقویت مهارت های والدینی مادران در خانواده و جامعه بهره جست.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر پرخاشگری فرزندان و عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
19 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر پرخاشگری فرزندان و عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده در زنان درسرپرست خانوار انجام شد. جامعه آماری تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد خمینی امداد شهر شیراز بود. از جامعه مذکور 30 زن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری بأس و پری (1992) و پرسشنامه عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده بابایی فرد(1400) استفاده شد. گروه آزمایش درمان گروهی برنامه آموزش فرزندپروری مثبت ، در 9 جلسه 70 دقیقه ای درهفته دو جلسه را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری و تک متغیری انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت در کاهش پرخاشگری فرزندان و بهبود عملکرد تربیتی و فرهنگی خانواده با اثربخشی معناداری همراه بود.
بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
75 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش کلیه مطالعات و متون مرتبط با ابعاد نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با نقش های جنسیتی و مطالعات زنان از منظرروان شناسی فرهنگی بود . روش پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری از منابع مکتوب و مطالعات مرتبط با روان شناسی درحوزه زنان و مطالعات فرهنگی استفاده شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که برندها باید از استفاده کلیشه های جنسیتی سنتی که زنان را به عنوان موجودات منفعل یا صرفاً نماد جذابیت به نمایش می گذارند، اجتناب کنند و به جای آن، تصویر زنان را به عنوان افرادی توانمند و مستقل با ویژگی های انسانی و فرهنگی بازنمایی نمایند. این بازنمایی به افزایش اعتبار برند و تقویت ارتباط با مصرف کنندگان کمک می کند. بر اساس آموزه های فرهنگی و دینی، به ویژه در جوامع اسلامی، زنان نه تنها در خانواده بلکه در عرصه های اجتماعی و اقتصادی نیز نقش مهمی دارند. بنابراین، برندسازی فرهنگی باید حساسیت های فرهنگی و دینی را در نظر گرفته و در بازنمایی زنان، به توانمندی ها و ظرفیت های آنان توجه ویژه ای داشته باشد. برندهایی که به ارزش های انسانی و شمولیت و نقش جنسیتی توجه می کنند، می توانند جایگاه اجتماعی زنان را تقویت کرده و از ترویج کلیشه های منفی جلوگیری نمایند. این پژوهش به ویژه بر لزوم طراحی استراتژی های بازاریابی همسو با ارزش های فرهنگی و دینی تأکید دارد چون به ایجاد هویت های اجتماعی مثبت و پایدار کمک می کند.
پیش بینی آمادگی برای خیانت زناشویی بر اساس وجدان گرایی، رضایت از زندگی و استقلال خواهی زنان شاغل در بستر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی آمادگی برای خیانت زناشویی براساس وجدان گرایی،رضایت از زندگی و استقلال خواهی زنان شاغل در بستر فرهنگی بود.. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان شاغل دستگاه های اجرایی شهرستان ارومیه در سال 1402 بود. نمونه پژوهش 267 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار پژوهش پرسش نامه آمادگی برای خیانت زناشویی دریگوتاس وهمکاران( 1999)، مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران( 1985)، پرسشنامه شخصیت ده ماده ای رامستد و جان ( 2007) و مقیاس فردگرایی و جمع گرایی هوی (1988) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، وجدان گرایی و رضایت از زندگی با آمادگی برای خیانت زناشویی رابطه منفی معنی داشته و با استقلال خواهی رابطه مثبت و معناداری در زنان شاغل وجود دارد. هم چنین، نتایج نشان داد که سه متغیر وجدان گرایی ،رضایت از زندگی و استقلال خواهی توانایی پیش بینی 59 درصد از تغییرات آمادگی برای خیانت زناشویی را در زنان شاغل دارند. مطالعه حاضر، وجدان گرایی و رضایت از زندگی را به عنوان عوامل محافظت کننده و استقلال خواهی را به عنوان عامل خطرساز در مستعد کردن زنان شاغل به خیانت زناشویی گزارش می کند. بنابراین با توجه به هنجار فرهنگی، آگاهی عموم از علل و شرایط بروز آسیب های فرهنگی، اجتماعی وروانی خیانت، نقش مهمی در پیشگیری ازآن در جامعه ایفا می کند.
آزمون الگوی ساختاری رفتارهای خودکشی و کمال گرایی با میانجی گری نومیدی، نیازهای بین فردی و سندرم بحران خودکشی در زنان از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل رابطه ساختاری بین رفتارهای خودکشی(اندیشه پردازی خودکشی، اقدام به خودکشی) و کمال گرایی با میانجی گری نومیدی، نیازهای بین فردی(سربار بودن ادراک شده و تعلق پذیری خنثی) و سندرم بحران خودکشی در زنان از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی زنان ساکن شهرستان بستک در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 317 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از خانه بهداشت های جامعه مذکور انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار اندازه گیری مقیاس چند بعدی کمال گرایی (هیویت و فلت، 1999)، پرسشنامه نیازهای بین فردی (هیل وپتیت2014)، مقیاس نومیدی ( بک وستیر،1988)، مقیاس سندرم بحران خودکشی (بلوچ- الکوبای، 2021) و پرسشنامه تجدید نظر شده خودکشی (عثمان و همکاران، 2001) بود. تحلیل داده ها با روش الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی از نیکوئی برازش خوبی برخوردار بود. یافته ها حاکی از رابطه مستقیم و معنی دار کمال گرایی با نومیدی، سربار بودن ادراک شده و تعلق پذیری خنثی؛ ناامیدی با سندرم بحران خودکشی؛ ادراک سربار بودن با سندرم بحران خودکشی؛ تعلق پذیری خنثی با سندرم بحران خودکشی بود. علاوه بر آن سندرم بحران خودکشی با افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نیز رابطه مثبت و معنی دار دارد (p<0.01). نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد که بین کمال گرایی و سندرم بحران خودکشی ، از طریق نومیدی، سربار بودن ادراک شده و تعلق پذیری خنثی؛ وبین نومیدی و افکار خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین سربار بودن ادراک شده و افکار خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین تعلق پذیری خنثی و افکار خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ و بین نومیدی و اقدام به خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین سربار بودن ادراک شده و اقدام به خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین تعلق پذیری خنثی و اقدام به خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
پیش بینی گرایش به یادگیری مادام العمر براساس فرهنگ دانشگاه و تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
71 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی گرایش به یادگیری مادام العمر براساس فرهنگ دانشگاه و تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و نمونه پژوهش 350 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس یادگیری مادام العمر وتزل و همکاران(2010)، مقیاس فرهنگ دانشگاه هیگنز و ساد (1998)، مقیاس تاب آوری تحصیلی مارتین و مارش(2003) و خودکارآمدی تحصیلی مک ایلری و بانتینگ(2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-23 استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب مسیر اثر فرهنگ دانشگاه به خودکارآمدی تحصیلی معنی دار نیست اما ضریب مسیر اثر فرهنگ دانشگاه به یادگیری مادام العمر معنی دار است و ضریب مسیر اثر تاب آوری تحصیلی به خودکارآمدی تحصیلی و یادگیری مادام العمر و ضریب مسیر خودکارآمدی تحصیلی و یادگیری مادام العمر معنی دار است. هم چنین، ضریب مسیر اثر غیرمستقیم فرهنگ دانشگاه به گرایش به یادگیری مادام العمر با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی معنی دار نیست اما ضریب مسیر غیرمستقیم تاب آوری تحصیلی به گرایش به یادگیری مادام العمر با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی معنی دار است. هم چنین مدل از نیکویی برازش مطلوبی برخوردار بود. در نهایت خودکارآمدی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین تاب آوری تحصیلی با یادگیری مادام العمر می تواند نقش مهمی را ایفا کند.
تأثیر مدل برنامه ریزی شده بر کیفیت حسابرسی با تأکید برمعیارهای رفتاری و هویت فرهنگی زنان حسابرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
87 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مدل برنامه ریزی شده بر کیفیت حسابرسی با تأکید برمعیارهای رفتاری و هویت فرهنگی زنان حسابرس بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان حسابرس شاغل در موسسات حسابرسی بود. روش نمونه گیری پژوهش دردسترس بود و تعداد 350 نفر زنان حسابرس شاغل به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رفتار در جهت استفاده از هوش مصنوعی برای کیفیت حسابرسی چن در سال( 2022)، پرسشنامه نگرش مقیمی (1397)، پرسشنامه هنجار ذهنی وانگ(2022)، پرسشنامه کنترل رفتاری ادراک شده حسابرسی جنسن(2021)، پرسشنامه قصد رفتاری داوتانس و دیماتولوس در سال (2017) و پرسشنامه هویت فرهنگی طاهری(1392 ) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل مسیر و از نرم افزارهای spss-26 و smart pls-4 استفاده شد. نتایج نشان داد که نگرش از طریق قصد رفتاری با میزان19/0- ، هنجار ذهنی از طریق قصد رفتاری با میزان 30/0 ، کنترل رفتاری ادراک شده حسابرسی از طریق قصد رفتاری با میزان 34/0 و هویت فرهنگی از طریق قصد رفتاری با میزان 62/0 به طور غیرمستقیم و رفتار در جهت هوش مصنوعی برای کیفیت حسابرسی را پیش بینی می کند. هم چنین مدل از نیکویی برازش مطلوبی برخوردار بود. در نهایت زنان در نمونه مورد بررسی از نظر هنجار ذهنی، نگرش ،کنترل رفتاری ادراک شده حسابرسی، قصد رفتاری و هویت فرهنگی در موسسات حسابرسی نقش مهمی را ایفا می کنند و می توانند در جهت بهبود کیفیت حسابرسی گام مهمی را بردارند.
نقش دینداری زنان در اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
115 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دینداری زنان در اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی بود. جامعه پژوهش تمامی متون مربوط به زنان دیندار بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که در جامعه اسلامی مهمترین مؤلفه های فرهنگ اسلامی، ارزش ها، باورها و اعتقاداتی هستند که انسان ها بر اساس آن ها زندگی خود را سامان می بخشند. دینداری و ارزش های برخواسته از آن در زنان موجب سطح ارتقاء سلامت در آنان را فراهم می کند. دینداری و معنویت در زنان نقش بسزایی در کامیابی و سعادت زندگی خانوادگی دارد. دینداری زنان با داشتن مؤلفه های اخلاقی و کاربردی در زندگی خانوادگی مانند همدلی، تعهد، روابط شرعی و قانونی مانند احترام، ایمان، انجام وظیفه و داشتن فضایل اخلاقی باعث دور ماندن اعضای خانواده از مسائل و مشکلات آسیب زا و بیماری می شود. اهمیت دادن به فرهنگ و ارزش های معنوی و معنویت در زنان سبب شده که آنان رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند. زندگی کردن زنان با داشتن ویژگی هایی مانند بعد روحانی ، هدف داشتن در زندگی ، تقدس در زندگی، نوع دوستی و معنوی بودن در معنای واقعی آن باعث می شود تا زنان شیوه زندگی سالم را برگزیده و از نظر جسمی و روانی سلامت باشند و توانایی بیشتری برای مقابله با اضطراب و استرس داشته باشند. هم چنین زنان می توانند از امید به زندگی، سلامت و شادابی بالاتری در کنار خانواده برخوردار باشند.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم در بستر فرهنگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
33 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم در بستر فرهنگی زنان مطلقه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر اصفهان بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از زنان مطلقه که به مرکز ملاقات آفتاب شهر اصفهان در اردیبهشت ماه سال 1403 مراجعه کرده بودند، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس خود- ارزیابی انطباق اجتماعی بوسک و همکاران (1997)، پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی واتسون و فرند (1969)، مقیاس نشخوار خشم ساکودولسکی و همکاران (٢٠٠١) گرداوری گردید. داده های به دست آمده در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرم افزار spss-22 تجزیه و تحلیل شد. یافته های نشان داد که دیگر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش عملکرد اجتماعی و کاهش ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم در زنان مطلقه شده است (05/0≥p). به بیانی دیگر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش ترس از ارزیابی منفی و نشخوار خشم و افزایش عملکرد اجتماعی در زنان مطلقه شده بود.در نتیجه درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به عنوان یک مداخله مبتنی بر فرهنگ برای زنان مطلقه مورد استفاده روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.
آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی از طریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی ازطریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا شهرتبریز بود. جامعه آماری شامل زنان خانه دار ساکن شهر تبریز بود. نمونه پژوهش 175 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1996)، فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری (1970) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود که آزمودنی ها به صورت آنلاین به آن ها پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار (AMOS) وSPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که عامل های شخصیتی روان نژندگرایی و برون گرایی اثرمستقیم و به واسطه تاب آوری اثر غیرمستقیم بر کیفیت زندگی دارند. هم چنین، اثر غیرمستقیم باوجدان بودن و دلپذیربودن معنی دار بود. در مجموع، ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی تاب آوری، 42 % از واریانس کیفیت زندگی زنان خانه دار را در دوران کرونا تببین می کند. هم چنین نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. در مجموع، باتوجه به یافته های پژوهشی و با در نظر گرفتن فرهنگ زندگی زنان خانه دار شهرتبریز، ارتقاء تاب آوری و تقویت صفات مثبت شخصیت در بهبود کیفیت زندگی گروه مورد مطالعه در دوران کرونا موثر بوده است.
نقش گردشگری فرهنگی در سلامت روان و کارآفرینی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
93 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش گردشگری فرهنگی در سلامت روان و کارآفرینی زنان بود. جامعه پژوهش تمام متون گردشگری می باشد. نمونه پژوهش متون مرتبط با گردشگری فرهنگی، سلامت روان و کارآفرینی زنان بود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. جهت گردآوری داده ها، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد وسپس به تحلیل محتوای داده ها پرداخته شد.نتایج نشان که گردشگری فرهنگی از جمله فعالیت هایی است که قابلیت بالایی برای ایجاد سلامت روان، کارآفرینی و اشتغال برای زنان دارد. از نظر روان شناسی گردشگری و استفاد از اوقات فراغت باعث سلامت روان و تضمین سلامت انسان ها و ایجاد نشاط می شود. گردشگری فرهنگی ابزار موثر و قابل اعتمادی را برای توسعه اقتصاد فراهم می کند. در ارتباط با گردشگری فرهنگی ترکیبی از ارزش های فرهنگی، عوامل اقتصادی وکارآفرینی وجود دارد که باعث می شود این نوع از گردشگری ارزش بیشتری پیدا کند. افزایش خدمات و محصولات در قالب محرک های کارآفرینی، زنان توانمند را ترغیب نموده تا در راستای پاسخ به نیاز گردشگران برآیند. این فرآیند در صورت راهبری مناسب، منجر به توسعه ی فرهنگی ، کارآفرینی و اقتصادی خواهد شد.
مدل یابی خشونت خانگی بر اساس عوامل استرس زا و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در زنان قربانی همسرآزاری از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
51 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مدل یابی خشونت خانگی براساس عوامل استرس زا و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در زنان قربانی همسرآزاری از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان قربانی همسرآزاری در بازه زمانی بهمن ماه و اسفند ماه 1402بود که به بهزیستی و اورژانس اجتماعی شهر کرمان مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش 241 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان حاج یحیی(1999)، مقیاس استرس کودرون(2002)، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر وپارکر(1990) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر(2004) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارSPSS-27 و PLS-4 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، استرس ناشی از شخصیت و استرس ناشی از زندگی به طور مستقیم و غیر مستقیم با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان بر خشونت خانگی اثر مثبت معنی داری دارد. و راهبرد های مقابله ای به طور غیر مستقیم با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان بر خشونت خانگی اثر مثبت معنی داری دارد p<0/05)). بنابراین می توان گزارش کرد عوامل استرس زا و راهبردهای مقابله ای به واسطه دشواری تنظیم هیجان، از عوامل اثرگذار بر خشونت خانگی زنان قربانی همسرآزاری می باشد. هم چنین عناصر فرهنگ ی می تواند همسرآزاری را بر علیه زنان در خانواده افزایش یا کاهش دهد.
زمینه های روان شناختی و فرهنگی گرایش به بدحجابی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
47 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های روان شناختی و فرهنگی گرایش به بدحجابی زنان می باشد. جامعه آماری تمامی زنان استان اصفهان بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند با 27 شرکت کننده به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته از نوع طرح متوالی اکتشافی بود. جهت گردآوری داده ها با مراجعه به پژوهش های انجام گرفته مواردی از زمینه های روان شناختی و فرهنگی بدحجابی شناسایی شد و براساس آن پروتکل مصاحبه ، نیمه ساختاریافته تدوین شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کیفی وکمی استفاده شد. نتایج نشان داد که ابتدا 242 کداولیه به دست آمد و با ترکیب کدهای اولیه 187 مضمون پایه منتج گردید و با تلخیص مضامین در مرحله قبل، تعداد 13 مضمون سازمان دهنده شکل گرفت و در نهایت سه مقوله اصلی «پیشایند گرایشی»، «پیشایند کنشی» و «پیشایند بینشی» شناسایی شد. پیشایند گرایشی شامل تمایل به هویت مردانه، مدگرایی، تنوع طلبی، آزادی طلبی، ضعف حرمت خود و احساس حقارت و عقده بود. پیشایند کنشی شامل بحران های زندگی، سبک زندگی و تأثیر محیط بود. پیشایندهای بینشی شامل تصورات ناسازگارانه، ناآگاهی نسبت به فلسفه پوشش و ضعف معرفت دینی بود. به طور کلی پیشایندها زمینه ساز ایجاد مکانیزم های علّی می باشند که متناسب با هر پیشایند، مکانیزم مجزایی در فرد به کار گرفته می شود . مهم ترین بخش شکل دهنده پیامدهای بد حجابی در زنان مکانیزم ها می باشند. لازم به ذکر است که دین موجب فراهم شدن زمینه های روان شناختی و فرهنگی به عنوان اصلی ترین عامل تعیین کننده مکانیزم های هسته ای و علّی نقش مهمی در تبیین و اصلاح پیشایندهای بینشی دارد.
نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
101 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش، مقالات علمی پژوهشی چاپ شده در حوزه قابلیت های رهبری زنان طی 10 سال گذشته بود. نمونه پژوهش نیز شامل44 مقاله از مقالات مربوط به جامعه مذکور بود. روش پژوهش فراترکیب به صورت کیفی بود. برای گردآوری داده ها در پژوهش حاضر، از الگوی سندلوسکی و باروس (2007) استفاده شد و از این طریق ابتدا مقالات علمی پژوهشی در حیطه مربوط به پژوهش مشخص شد و پس از آن اطلاعات موجود در آن ها به صورت مضامین و موضوعات، استخراج و کدگذاری شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان قابلیت قابل توجهی در رهبری سازمانی دارند و حضور زنان در پست های مدیریتی نه تنها به بهبود عملکرد سازمان ها کمک می کند، بلکه می تواند به تغییرات مثبت در فرهنگ سازمانی و توسعه پایدار منجر شود. به ویژه، تأثیرات روان شناسی فرهنگی بر درک و توانمندی های زنان در رهبری، ضرورت توجه بیشتر به موانع اجتماعی و فرهنگی مربوطه را نشان می دهد و از این رو در پژوهش ها تاکید شده است که برای ارتقاء قابلیت های رهبری زنان و بهبود عملکرد سازمان ها، نیاز به تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی می باشد.
واکاوی چالش های تحصیلی ازدواج زودهنگام دختران دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
61 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی چالش های تحصیلی ازدواج زودهنگام دختران دانش آموز بود. جامعه پژوهش تمامی متون چالش های تحصیلی ازدواج زود هنگام دختران دانش آموز بود. نمونه پژوهش با درنظرگرفتن میزان ارتباط با متون چالش های تحصیلی و ازدواج زودهنگام غربال و تعداد 30 منبع برای بررسی نهایی انتخاب شد. روش پژوهش سنتز پژوهشی و با بهره مندی از گام های هفت گانه سندلوسکی و باروس (2007) بود. جهت گردآوری داده ها، از مقالات مرتبط با حوزه ازدواج زودهنگام و چالش های تحصیلی در داخل کشور استفاده شد که در فاصله سال های 1389 تا 1402 با استفاده از روش کیفی انجام شده بود و در مجلات علمی پژوهشی معتبر داخلی منتشر شده بودند. داده ها با استفاده از تحلیل تماتیک و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت نتایج این تحلیل4 مولفه اصلی و 7 مولفه فرعی بود. مولفه های اصلی تضعیف سرمایه فرهنگی، پیامدهای تقلیل استقلال شخصی و شغلی و ضعف های ساختاری آموزش وپرورش بود. هم چنین در پی تحلیل ها مهم ترین علل زمینه ساز ازدواج زودهنگام نیز شناسایی شد که متشکل از یک بعد اصلی تحت عنوان شرایط علّی و زمینه ساز ازدواج زودهنگام و چهار بعد فرعی شامل عوامل خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. بدین ترتیب آگاه سازی والدین در زمینه اثرات سوء ازدواج زودهنگام دختران موثر بود و از آن جایی که بخشی از این فرایند مرتبط با آموزش و ارتقای فرهنگی خانواده هاست اهمیت تحصیلات به عنوان ابزاری برای افزایش سن ازدواج، غیر قابل انکار است. لذا از سیاست گذاران آموزشی و تربیتی انتظار می رود در ابعاد مختلف به خصوص بعد فرهنگی نقش مهمی را ایفا کنند.