مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
لیبرالیسم
حوزه های تخصصی:
بررسی های صورت گرفته درباره نسبت دین و دموکراسی، کمتر به تشویشی که در سویه دوم مسئله وجود دارد، توجه داشته اند. مدعای ما در این مقاله این است که واکاوی دقیق مفهومی و وارسی سرگذشت تاریخی دموکراسی نشان می دهد که چالش و بدگمانی های موجود، بیش از آن که از تعارض ذاتی میان آن دو برخاسته باشد، از رویارویی اسلام و لیبرالیسم نشئت می گیرد و مربوط به غلبه لیبرال دموکراسی و خوانش لیبرال از دموکراسی است. از همین رو، پس از توقف و تأمل مفهومی- تاریخی در اطراف دموکراسی، به بررسی میزان هم سویی های لیبرالیسم و اسلام با دموکراسی خواهیم پرداخت و سپس تفاوت های آن دو را به مثابه دو فلسفه سیاسی رقیب، مورد بررسی و مقایسه قرار خواهیم داد و بدین طریق بر مدعای آغازین بحث صحه خواهیم گذارد.
بازسازی لیبرالیسم سیاسی در ساحت اندیشه جان رولز بر اساس دو مفهوم سعادت و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جان رولز از مشهورترین فیلسوفان لیبرال معاصر و فیلسوفی دوران ساز در عرصه فلسفه سیاست است که آراء کمتر متفکری از متفکران هم عصر و زمانه ی وی، همانند او عرصه رد و ابرام و بحث و نظر بوده است. به طور معمول نام رولز با نظریه عدالت او و نوآوری دوران ساز وی در باب افزودن عدالت به اندیشه لیبرالی گره خورده است؛ و همین امر باعث شده است که از دیگر جنبه های اندیشه و تفکر رولزی غفلت صورت گیرد. این در حالی است که رولز صاحب تقریری جدید از لیبرالیسم است و می توان او را باز سازی کننده لیبرالیسم دانست. مقاله حاضر می کوشد که بر اساس دو مفهوم اساسی و مهم سعادت و آزادی و با بیان شاخصه های لیبرالیسم سیاسی او تقریری از لیبرالیسم رولزی ارائه دهد. شایان ذکر است که این امر هم در فهم بهتر و هم در نقد نظریات لیبرالی موثر خواهد بود.
الگوشناسی و بازشناسی انتقادی دموکراسی نزد جریان ایرانی متمایل به لیبرالیسم در دوره جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر کاوش دموکراسی در اندیشه و نظر جریان سیاسی ایرانی متمایل به لیبرالیسم دوره جمهوری اسلامی بوده است. از این رو این پرسش مطرح شد که آیا می توان تلقی این جریان را از دموکراسی به شکل الگو وار نیز عرضه نمود. از متن مطالعاتِ کنش و نظر این جریان، با کاربست الگوی نظری-روشی جریان-گفتمان، الگوی «دموکراسی کثرت گرا» تئوریزه شد، الگویی که انگاره اصلی و جریانی دموکراسی این دوره لیبرالیست ها نیز بوده است. دموکراسی کثرت گرا، دموکراسی ای است که کثرت گرایی آن را گذار از تصلب ایدئولوژی گرایی، گذار از گفتار تک گویه، گذار از دوره انسان مکلف، گذار از هستی شناسی های کلان و فراروایت ها و رسیدن به عصر تجربه آزادانه امور از جمله ایمان و خصلت تحول یابنده جامعه امروزین تئوریزه می کنند. دین در این انگاره، ذیل نظم متکثر ِآن، در کنار سایر منابع معرفتی قرار دارد و از آنجا که مستعد قرائت های فزون است، حیث مرجعیت خود را از دست می دهد. دموکراسی هم، مقوله ای فرادینی تلقی می شود، که چون انسانی ترین و حقوق بشری ترین شکل حکومت است، هموزن دلایل دینی و حتی مقدم بر ادله دینی به حساب آمده است. مطالعه کنش و نظر این جریان سیاسی، نشان داد که دموکراسی در بین عناصر لیبرالیستی دوره جمهوری اسلامی، جایگاه برجسته ای داشته، مطمح نظرورزی بوده و به خاطر نتایج سکولاریستی آن، در غیریت و ضدیت با نظم سیاسی مستقر، مفصل بندی شده است.
پارسیْ گردانیِ انگارگانیِ واژ ه گان سیاسی؛ نمونه پژوهی: لیبرالیسم#,(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیبرالیسم، از پربسامدترین واژه گانِ اندیشه ی سیاسی مدرن است. هنگامِ پارسیْ گردانیِ لیبرالیسم، از واژه گانِ گوناگون، بهره گرفته شده است: آزاده گری، آزادمَنِشی گری، فلسفه ی آزادی طلبی، آزادگی، آزادی خواهی، آزادی گرایی، آزادی جویی، آزادمَنِشی، اعتدال گروی، آزاده گروی، و، اباحی گری. پیروزی انقلاب اسلامی، کشاکشِ انقلابیون، بر سر هم راهی و ناهم راهی با لیبرالیسم را پدید آورد. منظورِ نوشتار، نشانْ دادنِ این نکته است که پارسی گردانیْ هایِ ناهمانندِ لیبرالیسم، نمایان گرِ باور های ایده ئولوژیک است و ترجمه ی ایده ئولوژیک(Ideological Translation)از مقوله ی ترجمه هایِ دستْ کاری شده، است.
تحلیل الگوی تعامل و آزادی و امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش راهبردی فضایل در مدیریت زندگی اجتماعی و سیاسی، این پرسش که درصورت بروز تداخل یا تعارض بین فضایل، چگونه می توان موضوع را مدیریت نمود، دغدغه ای دیرین در حوزه مباحث فلسفه سیاسی و اجتماعی به شمار می آید که از ارزش نظری و راهبردی برخوردار است. در مقاله حاضر، نویسنده از نسبت دو فضیلت مهم آزادی و امنیت سؤال نموده که در طول تاریخ عمدتاً با اولویت بخشی به امنیت و تأسیس نظام های بسته، حل وفصل شده است. محقق جهت تحلیل ابعاد مختلف موضوع، با استفاده از روش تحلیلی و طراحی الگویی ترکیبی مبتنی بر نظریه های «امنیت ایجابی- سلبی» و «آزادی مثبت – منفی» تلاش نموده تا نسبت مطلوب بین این دو را تبیین و ارایه نماید. یافته های محقق، بیانگر کاستی نظریه های تک بُعدی هر دو رویکرد لیبرالیستی و واقع گرایی است و در نهایت، رویکردی تعاملی را با عنوان «نظریه امنیت در چارچوب» با رعایت جایگاه راهبردی آزادی پیشنهاد می نماید.
گسترش فناوریهای اطلاعات و ارتباطات؛ رویکردهای نظری و ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش برجستهای را در سازماندهی عملیات نظامی در
هزاره سوم ایفا میکند. پرسشهایی که در اینجا مطرح می شود این است که این انقلاب چه
تأثیراتی بر جنگ نرم دارد؟ جنگهای متأثر از انقلاب اطلاعات و ارتباطات کدم اند؟ چگونه
میتوان از فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی در جنگ نرم استفاده کرد؟
فرضیه پژوهش حاضر این استکه فناوری اطلاعاتو ارتباطات نوین با توجه به نقشو تأثیر
فراوانی که دارند به شکلگیری جنگهای نوینی در فضای جنگ نرم همچون جنگ سایبری،
جنگ شبکهای و یا جنگ الکترونیکی انجامیده است. انقلاب اطلاعاتو فناوری ارتباطات، توان
رزمی و تاکتیکی ارتشها را تغییر داده و میزان موفقیتآنها در میدان نبرد را تعیین خواهد کرد. با
پیدایششبکههای الکترونیکی، تحول بنیادین در مناسبات قدرت پدیدار گشته، و بازیگران
جدیدی که انعطافپذیرند و تحت هیچ قاعده و قانونی درنمی آیند قابلیت تهدید و تخریب را
کسب کردهاند.
پایان تاریخ یا بحران ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله"" پایان تاریخ"" در تمام اعصار و زمانها مورد توجه بشر بوده است.از زمانی که انسان فلسفیدن را آغازید ودر کُنه جهان غور و معنا نمود فرجام دنیا مورد عنایت او بوده است .از سوی دیگر افراد بشر و بویژه حکومت ها از دیرباز در چارچوب جوامع مختلف جهت مدیریت تضادهای اجتماعی- سیاسی، ایجاد یکپارچگی و ادغام اجتماعی ،مشروعیت بخشی به نظام سیاسی و پیشبرد برنامه های اقتصادی همواره خود به نوعی ایدئولوژی متوسل شده اند. با این حال سده بیستم به علت تبلور آموزه ها ومکاتب سیاسی متعددی مانند لیبرالیسم،سوسیالیسم، مارکسیسم،آنارشیسم، توتالیتاریسم ( در قالب سه گانه های نازیسم ،فاشیسم وکمونیسم) فمینیسم،اکولوژیسم و... از این حیث عصر و عرصه جدال و هماوردی "" ایدئولوژی ها"" بوده است.حال بنظر می رسد با تحولاتی مانند فروپاشی نظام کمونیسم اتحاد شوروی و فروکش کردن منازعات ایدئولوژیکی بین شرق و غرب در پایان قرن بیستم افرادی چون فرانسیس فوکویاما با سرمستی هر چه تمام تر از"" پایان تاریخ"" و پیروزی لیبرالیسم غربی درآغاز هزاره سوم خبر داده و ساموئل هانتینگتون نیز از طرح ""برخورد تمدن ها"" در قرن پیشاوری سخن به میان می آورد. بر این اساس در نوشتار حاضر برانیم تا ابتدا به معرفی اجمالی برخی از مکاتب وآموزه های سیاسی درقرن بیستم اشاره نموده،سپس دو نظریه پایان تاریخ فوکویاما و برخورد تمدنهای هانتینگتون را مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم و در نهایت مبحث بحران ایدئولوژی و خلاء معنویت ایجاد شده در نظام سرمایه داری که انگیزه ای برای طرح دیدگاههایی مانند نظریه فوکویاما گردیده است را مورد بررسی قرار خواهیم داد. روش این نوشتار تبیینی- توصیفی با تاکید بر منابع کتابخانه ای- اینترنتی است. کلید واژه ها: غرب ، پایان تاریخ ،برخورد تمدن ها، بحران ایدئولوژی ، لیبرالیسم ، کاپیتالیسم
رویکردی نظری به علت توسعه روابط ایران و روسیه از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان قدرت های بزرگ، روسیه بیشترین تاریخ روابط سیاسی با ایران را دارد. علل اساسی این روابط در قرن های گذشته قرارگرفتن این کشور در شمال ایران، تجارت و بازرگانی و وجود اشتراک های قومی و فرهنگی برخی از جمهوری های مستقل این کشور با مردم ایران بود. در دوران پهلوی دوم خرید تسلیحاتی و مشارکت در برخی طرح های اقتصادی نیز به این عوامل اضافه شد. در هر دو دوره فضای رقابت و تهدید، بستر روابط دو کشور را شکل می داد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه از دهه 90 به بعد روابط دو کشور براساس همکاری و نه ترس و تهدید شکل گرفت. با توجه به چرخش در سیاست خارجی دو کشور از تهدید به همکاری، این نوشتار می خواهد تا این روابط و تداوم آن را در چارچوب نظریه واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری بررسی کند. در این نوشتار از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته خواهد شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان نظریه های گفته شده، سازه انگاری بهترین توضیح را درباره علت های بهبود روابط تهران و مسکو پس از دهه 90 بیان می کند.
عدالت به مثابه بیطرفی طرح و نقد نظریه ای درباره عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مهر و آبان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
رولز با انتشار کتاب «نظریه ای درباره عدالت» به عنوان یکی از مهمترین فلاسفه سیاسی قرن بیستم مطرح شد.او در این کتاب دو اصل بنیادین را به عنوان اصول عدالت برای همه اجتماعات بشری و با وجود تنوع اخلاقی آنها ارائه کرد. رولز در واقع عدالت را معطوف به آزادی تعریف می کند و بر مبنای آزادی به دفاع از عدالت می پردازد و رویکردی لیبرال به عدالت دارد. لیبرال ها و هم ضد لیبرال ها این نظریه را نقد کرده اند .از میان لیبرال ها روبرت نوزیک معتقد است که نظریه عدالت رولز مستلزم دخالت مستمر در امور مربوط به فرد و نقض مداوم آزادی های فردی است. اجتماع گرایان نیز مهترین منتقدان ضدلیبرال نظریه عدالت هستند که معتقدند این نظریه نه تلقی درستی از اجتماع ارائه می دهد و نه برداشت صحیحی از فرد. لیبرالیسم رولزی، جامعه را فقط یک مخاطره و ریسک مشترک برای نیل به مزایای فردی می داند و فرد را نیز به صورت منتزع از پیوندهای اجتماعی تلقی می کند. درحالیکه این غایات و اهداف و مشارکت فرد در اجتماعات مختلف است که هویت و موقعیت او را مشخص می کند و خصلت های اخلاقی خاصی را به زندگی و حیات فرد، اعطا می کند.
اشمیت و امر سیاسی: بازسازی یک پرتره بحث انگیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مهر و آبان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
محور اصلی مقاله حاضر نقد و بررسی کتاب مفهوم امر سیاسی اثر کارل اشمیت است که توسط سهیل صفاری ترجمه و نشر نگاه معاصر آن را به زیور طبع اراسته است. در مقاله حاضر تلاش خواهد شد ضمن معرفی کتاب مفهوم امر سیاسی، نقد و ارزیابی شکلی و محتوایی آن در دستور کار قرار گیرد. این که مسئله یا به عبارتی، دغدغه و محور فکریِ او چیست؟ چه مسئله ای او را برانگیخته تا تعمق و تفکر ذهنیِ خود را به صورت یک نظریة سیاسی به رشتة تحریر درآورد؟ نویسنده چه هدفی را در این اثر دنبال می کند؟ توجه به زمینه های کاتولیکی تربیت (و شیفتگی نسبت به قدرت کلیسای کاتولیک در عصر بیسمارک)، در کنار آموزش های حقوقی (تحقق حقوق به عنوان رسالت دولت) و شکل گیری تجارب تاریخی مختلفی که در میانة یأس (خشم ناشی از وضعیت آلمان تحقیر شدة بین دو جنگ) و امید (نیرومند ساختن رژیم وایمار و امکان بازسازی امر سیاسی)، حوزه های اصلی نقادی و اندیشه پردازی اشمیت را در رابطه با نسبت سیاست و اخلاق، لیبرالیسم و دموکراسی و شکل مدرن ساختار سیاسی در قالب دولت شکل داده است.
طرح و نقد «خود» لیبرال (بازسازی انتقادات سندل بر رالز)(مقاله علمی وزارت علوم)
اغلب مایکل سندل را یکی از مهم ترین منتقدان لیبرالیسم معاصر و به ویژه نظریه عدالت جان رالز می دانند. نقد اساسی سندل بر لیبرالیسم رالز، معطوف به نقد آن نوع برداشتی از خود یا فرد است که نظریه رالز مستلزم آن است. به نظر سندل برداشت رالز از فرد دو اشکال اساسی دارد؛ اول آنکه، این خود نمی تواند به معنای واقعی، آن نوع انتخابی را که مورد نظر رالز است، انجام دهد و دوم آنکه، نظریه رالز مبتنی بر خودی که مستقل و مقدم بر اهدافش باشد، نیست؛ بلکه برداشت بین الاذهانی از خود را در درون خود مستتر دارد که این امر با ادعای رالز درباره پرهیز از قضاوت های اخلاقی محتوایی درباره ماهیت خود در تضاد است. نظریه عدالت رالز، از نظر سندل مطلوب هم نیست، زیرا نمی تواند تبیین درست و کفایت مندی از مفاهیمی مانند شخصیت، خودآگاهی و دوستی ارائه دهد. سندل، در برابر رویکرد لیبرالی رالز، بر آن نوع تلقی از خود تأکید می کند که هویت خود را از راه عضویت در اجتماعات مختلف به دست می آورد. غایت و هدف اخلاقی مورد نظر سندل، قبل از آنکه دستیابی به حقوق فردی باشد، معطوف به خیر عمومی است. اهمیت اخلاقی خیر عمومی برای سندل تا آنجاست که معتقد است، خیر عمومی باید تعیین کننده حقوق باشد.
مبانی التقاط در حلقه کیان و بازتاب آن در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با طرح این پرسش اساسی که مبانی اندیشه التقاطی در حلقه کیان کدام اند و بازتاب آن بر جمهوری اسلامی ایران چیست با روش انتقادی به بررسی این انگاره می پردازد که: اصول بنیادی نگرش التقاطی حلقه کیان پذیرش ارزش هایی همچون لیبرالیسم، پلورالیسم و حقوق بشر و تبیین و انطباق دین با این ارزش ها است نگرش انتقادی به دین مبتنی بر عقل خود بنیاد، رویکرد سکولاریستی در دین، گرایش پوزیتویستی، تأکید بر کثرت گرایی دینی، ستایش دموکراسی لیبرال از دیگر مشخصه های این جریان است؛ و بازتاب آن در عرصه جمهوری اسلامی ایران را می توان در جریان های سیاسی، سیاست گذاری و عملکرد دولت اصلاحات، طراحی برخی الگوها و ساختارهای سکولار نظیر احزاب و مشاهده کرد.
مسئله عدالت در آرا جان رالز و شهید بهشتی
حوزه های تخصصی:
در اداره ی جوامع بشری آن چه که بیش از سایر امور، آموزه های اجتماعی و حکومتی را به خود معطوف نموده، مقوله مهم و بنیادین «عدالت»است. از میان اندیشمندان لیبرال می توان به «جان رالز)» (1921-2002م) اشاره کرد که در تلاش بود تا به گونه ای اصول لیبرالیسم و آرمان عدالت خواهی را جمع نموده و راهی برای جلوگیری از نابرابری بیابد. در میان متفکران و اسلام شناسان بزرگ معاصر، شهید بهشتی(1307-1360ش) به دلیل آشنایی بیشتر با دنیای جدید و ارائه نظریه عدالت در نظام اسلامی قابل توجه است. این نوشتار درصدد پاسخ به این پرسش است که در آراء جان رالز و سید محمد حسینی بهشتی به مسئله عدالت چگونه توجه می گردد؟ و بیان عدالت در اندیشه این دو اندیشمند چگونه است؟ مفروض بحث بر اساس نوع نگرش هریک به هستی و جهان در چند قالب قابل طرح است:
نقد و بررسی نظریات عدالت بین نسلی لیبرال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت بین نسلی مفهومی زاییده دنیای مدرن است و واکنشی نظری به مسأله تخریب محیط زیست، تخلیه منابع طبیعی و تهدید حیات نسل های آتی است؛ لذا برای دستیابی به نظریه اسلامی در خصوص عدالت بین نسلی لازم است تا مبانی و مسائل این نظریات به خوبی مورد شناسایی قرار گیرد تا آنگاه با جستجوی این مؤلفه ها در ادبیات اسلامی نظریه اسلامی ارائه گردد. در این مقاله گام اول این فرآیند پیموده شده است و به بررسی، دسته بندی و نقد ادبیات موجود در سنت لیبرال پرداخته ایم، تا نشان دهیم، مکاتب و جریانات فکری مختلف چه تأثیراتی بر سیاست های بین نسلی عادلانه گذاشته اند. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی- تطبیقی نشان می دهد که برای بررسی کامل نظریات لیبرال ها علاوه بر تقسیم بندی مشهور آزادی گرا- برابری گرا، باید نظرات قایلین به یگانگی برابری و آزادی را نیز مورد مطالعه قرار داد. نتیجه این بحث این خواهد بود که تفاوت در سیاست های این جریانات ناشی از تفاوت در مبانی فکری و فلسفی آنهاست و لذا با تغییر مفروضات فلسفی این نظریات، می توان پاسخ های متفاوتی به مسائل اصلی عدالت بین نسلی (قلمرو، الگو و واحد سنجش) داد؛ که این امر امکان ارائه نظریاتی با رویکرد بین نسلی در اسلام را نیز اثبات می نماید.
آشفتگی های لیبرالیسم ایرانی در ساحت فکر سیاسی
نوع نگاه و تعریف لیبرالیسم در ایران همواره محل بحث و منازعه بوده و گاه تا علت العلل تمامی پیشرفت ها و کامیابی های تمدن غربی ارتقاء یافته و گاه چنان در تعریف چارچوب ها و مبانی آن دچار انحراف و درماندگی گشتیم که بحث لیبرالیسم در مفاهیم بنیادینی مانند آزادی و قانون مداری و دموکراسی خواهی و حقوق اولیه بشر تقلیل داده شده و فراتر نرفته است. لیبرالیسم در ایران مفهومی پیچیده و سهل ممتنع است و گاه در مسیری متضاد با جریان اصلی آن در خاستگاه پیدایش یعنی غرب طی مسیر می کند. لیبرالیسم در برخورد اول و با کمی اغماض با شاخصه هایی مانند آزادمنشی، اومانیسم، اولویت و اصالت علم، توجه خاص با مباحث حقوق بشری و اعتقاد به دموکراسی بعنوان ناگزیرترین شیوه حکومت داری شناخته می شود ولی با نگاهی به پیشینه تاریخی لیبرالیسم و چگونگی ورود آن به ایران با چهره ها، رویکردها و مباحث تئوریکی روبرو می شویم که با مفهوم لیبرالیسم غربی فاصله ای بنیادین دارند. این مقاله در پی آن است تا به بررسی دلایل پراکندگی و آشفتگی در تعریف لیبرالیسم و مولفه های اصلی آن در سپهر فکری و تئوری پردازی سیاسی ایران بپردازد و نگاهی داشته باشد به مفهوم لیبرالیسم ایرانیزه شده در چارچوب فکر سیاسی در ایران.
بازنمایی تغییر کلیشه های جنسیتی در پویانمایی باب اسفنجی و رابطة آن با لیبرالیسم فرهنگی و اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردگرایی پدیده ای برآمده از لیبرالیسم و نظام سرمایه داری است ؛ نظامی که بر پایة رقابت ایجاد شده است که در آن تنها دغدغ ة افراد، رفاه و آسایش، از طریق مصرف کالای بیشتر است. در مطالعات فرهنگی، مصرف تبدیل به موضوعی فرهنگی شده است که جنبة نمادین دارد، به طوری که فرد برای رفع نیاز خود دیگر مصرف نمی کند بلکه با مصرف کردن، میل به نمایش خود دارد و در حقیقت از این طریق هویت خویش را می سازد. از طرف دیگر کلیشه های جنسیتی مربوط به زنان و مردان در جامعه، افراد را به گونه ای متفاوت تعریف می کند، برای مثال زنان را افرادی ضعیف، وابسته، عاطفی و مردان را افرادی قوی، مستقل و جدی نشان می دهد. اما این کلیشه ها در پویانمایی ” باب اسفنجی“ در جهت تشدید فردگرایی تغییر کرده و صفات مختص به زنان و مردان جایشان عوض شده است. مقالة حاضر در صدد است به رابطة بین تغییر کلیشه های جنسیتی در این پویانمایی با لیبرالیسم فرهنگی و اقتصادی و به تبع آن فردگرایی و سرمایه داری بپردازد. بازنمایی تغییر کلیشه ها در این سریال، از وجود رابطه ای نزدیک بین این کلیشه ها و تفکر لیبرالیسم خبر می دهد. از آنجا که سرمایه سالاری از ارکان بلافصل لیبرالیسم است، در نتیجه مصرف گرایی و خودشیفتگی حاصل از آن، دلیل اصلی بازنمایی تغییر کلیشه های جنسیتی در این سریال خواهد بود.
جریان گفتمان لیبرالیسم و هویت ملی قبل و بعد از انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به هویت ملی بعنوان یکی از عوامل اصلی پایداری نظام های سیاسی و اجتماعی خواهد پرداخت که یکی از اهداف و حوزه های اصلی جامعه پذیری در هر نظام سیاسی تقویت و بازسازی این موضوع می باشد. از آنجا که هویت ها در فرایند شالوده ریزی یا سازه گرایی اجتماعی به طور مجدد بازتعریف و باز تفسیر می شوند و همواره در سایه بازتفسیرها از روش های مختلف برای تبیین این مفهوم استفاده می شود؛ لذا در این تحقیق پژوهشگران به گفتمان هویت ملی جریان لیبرالیسم به عنوان یکی از نیروهای موجود در ایران می پردازد؛ تا ضمن تطبیق گفتمان دو اندیشمند قبل و بعد انقلاب به الگوی گفتمانی هویت ملی این جریان نزدیک شود. کاربست روش جریان گفتمان برای خوانش و تبیین هویت ملی به عنوان حیات بخش یک ملت در این تحقیق توانسته به ما در تفسیر و مفصل بندی بهتر مفاهیم در دو مقطع تاریخی یاری دهد. لذا پژوهشگران ضمن بیان جریان گفتمان به مثابه روش برای درک هویت ملی در یکی از جریان های معاصر ایران به بررسی آثار دو اندیشمند مورد گزینش پرداخته است. در نتیجه با فهم تطور هویت ملی در سیر تاریخی حوزه گفتمانگی دو سوژه مذکور، به یک الگوی تطبیقی از گفتمان هویت ملی در جریان لیبرالیسم دست یافته است.
مفهوم "روح برادری" مندرج در ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر: چالش های مفهومی آن در جوامع لیبرال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
393-416
حوزه های تخصصی:
در ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر مفهوم "برادری" به عنوان یک "تکلیف بشری" با این مضمون که " کلیه افراد انسانی (...) باید با یکدیگر با روح برادری رفتار کنند"، پیش بینی شده است. اعلامیه مذکور برخی مفاهیم مذهبی چون "برادری" را در خود جای داده است، حال آنکه مفاهیم مندرج در اعلامیه مذکور اغلب با ابتنا به فلسفه فردگرایانه غرب و برای ساختار اجتماعی و اقتصادی جوامع لیبرال طراحی شده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه مفهوم برادری که اساس روابط انسان ها را فراتر از فردیت قرار می دهد و به نوعی "دگردوستی"، "فداکاری"، "حس یگانگی انسانی" و... را ارزش های اخلاقی شالوده اجتماع می داند، می تواند در جوامع لیبرال با ویژگی های فردگرایانه محقق شود. در تحقیق حاضر جایگاه مفهوم "برادری" در جوامع لیبرال در سه سطح فلسفی، هستی شناختی و ارزش شناسی بررسی می شود. مقاله حاضر بر این فرض استوار است که "تکلیف" مندرج در شق آخر ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر "رفتار با روح برادری" با سایر افراد جامعه با ویژگی های جوامع لیبرال سازگار نیست.
آزدای به مثابه گفتمان در ایده آلیسم غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزادی مفهومی انتزاعی است که بیشتر با محدودیت های آن قابل فهم است. اما پرسش در اینجاست که آیا اساساً در ایده الیسم غربی مفهومی فراگیر از آزادی وجود دارد؟ این مقاله برای بررسی این مسئله چند برش مفهومی در قطب های ایده آلیسم غربی ایجاد کرده است. بر این مبنا، آزادی در چارچوب فلسفه سقراطیان زمینه ای جز فضیلت مآبی نداشت. سپس در دوره جدید به امنیت و مالکیت تقلیل یافت. این مقاله ضمن تحلیل گفتمانی آزادی، نشان می دهد که چرا و چگونه مفهوم آزادی در خاستگاه نهضت های قدیم، میانه و جدید آن، مفهومی زمینه ای و فلسفی دارد. لذا اساساً نگرش واحد و بلامنازع به آزادی در ایده آلیسم غربی، غیر علمی و غیر تاریخی است. این مقاله روش تحلیلی و مقایسه ای را برای پاسخ به چرایی و چگونگی مفهوم گفتمانی آزادی، در دو دوره قدیم و جدید در اندیشه سیاسی غرب را برگزیده است و نشان می دهد که چرا و چگونه آزادی در اصل یک مفهوم گفتمانی است و یا حداقل تعلقی خاص به جامعه خاص خود دارد و ضرورتاً به شکل تعمیم یافته قابل مقایسه نیست.
تحول پارادیمی در مفهوم امنیت زیست محیطی
امنیت زیست محیطی در سال های بعد از جنگ جهانی دوم در نظریات روابط بین الملل و از سوی دولت ها مورد توجه جدی تر قرار گرفت. در دهه های متمادی تحت عنوان بحران مدرنیته و تاثیرات آن بر امنیت محیط زیست، معاهدات بین المللی پیرامون این مساله بین المللی مطرح شد. علاوه بر این در نظریات روابط بین الملل نیز بطور جدی مساله امنیت زیست محیطی مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا، در مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی هستیم «مهمترین محورها و موضوعات مطرح شده، در نظریه های روابط بین الملل نسبت به تحول پارادایمی امنیت زیست محیطی چه بوده اند و در آنها چه مسائلی طرح شده است؟» در این زمینه، در سال های بعد از 1991 یعنی پس از جنگ سرد مسائلی همچون گرمایش زمین، تخریب فضاهای سبز و تاثیر مخرب مدرنیته در ابتدا از سوی نظریه پردازان اجتماعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و سپس نظریات مطرح روابط بین الملل همچون رئالیسم و لیبرالیسم توجه خاصی به این موضوع داشتند. رئالیست ها اساسا مساله امنیت زیست محیطی را در قالب توجه به مقوله حفظ امنیت جهانی نگاه می کنند و برخلاف آنها لیبرال ها بر همکاری دسته جمعی برای حفظ نظم بین الملل، امنیت زیست محیطی را لحاظ می کنند، نه همچون یک مسئله امنیتی.