مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه سیاسی


۱.

از فلسفه سیاسی تا حقوق اساسی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قدرت آزادی جامعه مدنی دموکراسی فلسفه سیاسی حقوق اساسی جامعه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۸۸ تعداد دانلود : ۱۶۳۰
فلسفه‌ سیاسی‌ اندیشه‌خردمندانه‌ای‌ است‌ که‌ در باره‌ جامعه‌ سیاسی‌ و پدیده‌ها وگروههای‌ متنوع‌اجتماعی‌ مربوط به‌آن‌ بکار می‌رود. غرض‌ اصلی‌ و عمده‌ فلسفه‌ سیاسی‌ شرح‌ و وصف‌تحلیلی‌ و ارزیابی‌ جوامع‌ و آیین‌ زندگی‌ سیاسی‌ و شیوه‌ زمامداری‌ است‌. حقوق‌ اساسی‌ در معنای‌ اصلی‌ عبارت‌ از سازماندهی‌ و ایجاد همزیستی‌ مسالمت‌آمیز بین‌ عوامل‌قدرت‌ و آزادی‌ در هر جامعه‌ سیاسی‌ است‌. در جوهره‌ قدرت‌ استیلا و در جوهره‌ آزادی‌ رهایی‌ است‌. جامعه‌ سیاسی‌ پدیده‌ای‌ است‌ که‌ در آن‌، قدرت‌ جمعی‌ و آزادی‌ فردی‌ همواره‌در تقابل‌ و تنازعند; در حالی‌ که‌ وجود همزمان‌ و اجتناب‌ناپذیر این‌ دو عنصر اصیل‌ اقتضا می‌کند که‌ نوعی‌ تعامل‌ منطقی‌ وخردمندانه‌ بین‌ آنها برقرار باشد تا صلح‌ ودوستی‌ و عدالت‌ را، به‌ عنوان‌ کمال‌ مطلوب‌ جامعه‌ انسانی‌، به‌ارمغان‌ بیاورد. هدف‌ حقوق،‌ عدالت‌ و وظیفه‌ آرمانی‌ حکومت‌، انتظام‌ امور برای‌ نیل‌ به‌ آن‌می‌باشد. حقوق‌، با مدنظر قراردادن‌ عدالت‌، ناظر بر روابط گوناگون‌ افراد و جوامع‌است‌ و سیاست‌ ارائه‌ کننده‌ اعمال‌ قدرت‌ درجامعه‌ سیاسی‌ است‌. در این مقاله بین رشته ای، نویسنده کوشیده است تا با نگاهی به نظریات ارائه شده توسط فیلسوفان سیاسی درباره مفاهیمی چون قدرت، آزادی، جامعه و حکومت، زمینه های پدیدار شدن رشته حقوق اساسی را مورد مطالعه قرار دهد.
۲.

تضمینات و محدودیتهای وارده بر استقلال و بی طرفی قاضی در ایالات متحده آمریکا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قدرت آزادی جامعه مدنی دموکراسی فلسفه سیاسی حقوق اساسی جامعه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۰۸
حق برخورداری از یک دادرسی منصفانه، که از جمله بر استقلال و بی طرفی قاضی دلالت می نماید، توسط ماده 6 از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر مورد تضمین واقع شده است. ایالات متحده، اگر چه به موجب تعریف، در ردیف کشورهای عضو کنوانسیون مزبور قرار نمی گیرد، اما همیشه حق برخورداری از دادرسی منصفانه را بعنوان عنصری از عناصر تشکیل دهنده مفهوم «آیین دادرسی صحیح»، که قانون اساسی در صدد تضمین آن می باشد، تلقی نموده است. در مطالعه حاضر، پروفسور داربی به بررسی شماری از مسائل و مشکلات مربوط به ضمانت مزبور پرداخته و به طور همزمان به ارائه توضیحی تاریخی و معاصر از شیوه ای می پردازد که به موجب آن استقلال و بی طرفی قضایی بخشی از نظام نظارت و توازن را تشکیل می دهد. این نظارت و توازن دررابطه بین قوای سه گانه به نوبه خود مشخصه نظام حقوقی آمریکایی است.
۳.

ریشه فراملی چند قانون اساسی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قدرت آزادی جامعه مدنی دموکراسی فلسفه سیاسی حقوق اساسی جامعه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲۱ تعداد دانلود : ۹۳۱
« حقوق عمومی به قانون اساسی به عنوان یک وجود برتر می نگرد، حقوق اساسی هم آن را به منزله نماد حاکمیت ملی(داخلی) انگاشته و حقوق بین الملل نیزاز آن بعنوان حاکمیت بین المللی(خارجی) یاد می کند. بنابراین حقوق بین الملل، صلاحیت تصویب قانون اساسی را انحصاراً جزءِ صلاحیت های ملی دانسته و از آن در برابر مداخلات دیگر دولتها یا سازمانهای بین المللی، پشتیبانی می کند(بند هفت ماده دو منشور ملل متحد). اما قوانین اساسی می توانند رعایت برخی هنجارها و قواعد بین المللی را بپذیرند و حقوق بین الملل آنها را پیش بینی کند. با وجود اینکه حقوق عمومی، قوه مؤسس را به دولت حاکم وا می گذارد، حقوق بین الملل، میان قوانین اساسی اعطا شده توسط پادشاه و قوانین اساسی مصوب مردم یا نمایندگانشان، تمایز قائل می شود. همچنین حقوق بین الملل از قوانین اساسی اعطایی توسط یک یا چند دولت یا حتی یک سازمان بین مللی به یک دولت جدید و قوانین اساسی منتج از توافق چندین دولت جهت اتحاد خبرمی دهد. هدف استاد گوآ در این نوشته گونه شناسی برخی از مداخلات خارجی و بین المللی است که منجر به تدوین قانون اساسی (بعنوان امری داخلی) برای برخی از کشورها شده است.
۴.

اصول فرا قانون اساسی و حاکمیت ملی (مناظره لویی فاورا و ژرژودل)

کلیدواژه‌ها: قدرت آزادی جامعه مدنی دموکراسی فلسفه سیاسی حقوق اساسی جامعه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۶۸ تعداد دانلود : ۱۸۶۱
نشریه فرانسووی قوا(قدرتها) Pouvoirs در سال 1993 در شماره 67 خود مطلب گفتگو مانندی را از دو استاد برجسته حقوق اساسی فرانسه یعنی آقای لویی فاوُرو FAVOREU ( L.) و استاد زنده یاد ژرژ ودل VEDEL (G.)به چاپ رساند. موضوع اصلی این گفتگو مساله وجود و کم و کیف اصل یا اصول مافوق قانون اساسی بود. صرف نظر از نقدهایی که می توان از زاویه حقوق اساسی و فلسفه سیاسی به هر دو دیدگاه وارد ساخت، باید بر آن بود که این گفتگو یکی از کم نظیرترین مجادله های حقوق اساسی است و یقیناً می تواند در سپهر حقوقی ایران الهام بخش باشد. هدف این مناظره تاریخی پاسخ به این سوال بوده است که آیا می توان در قانون اساسی اصولی را یافت که ارزش حقوقی آنها برتر از دیگر اصول قانون اساسی باشد به نحوی که هیچ قدرتی حتی قوه مؤسس نیز توانایی نسخ یا تغییر آنها را نداشته باشد. آیا می توان در یک نظام حقوقی فراتر از قانون اساسی-بعنوان عالی ترین متن حقوقی کشور- به اصول دیگری(مانند اصول مربوط به حقوق بشر یا حقوق و آزادی های بنیادین و...) هم اعتقاد داشت؟ آیا باید قوه بازنگری(قوه مؤسس) را مقید به حدودی دانست یا اینکه این قوه، حاکم علی الاطلاق و فراتر ازچهارچوب های قانون اساسی است. اینها پرسشهایی است که طرفین مناظره در صدد پاسخگویی به آنها برآمده اند. گفتنی است، مترجم این مناظره هم، طی یک مقدمه تفصیلی به مقایسه دیدگاههای اساتید یاد شده با حقوق اساسی ایران و بویژه اصل 177 قانون اساسی جمهوری اسلامی پرداخته است.
۵.

قوه یا مقام قضایی؟

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قدرت آزادی جامعه مدنی دموکراسی فلسفه سیاسی حقوق اساسی جامعه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷۲ تعداد دانلود : ۸۴۹
جایگاه امر قضاء و سازمان آن در ساختار حکومت همواره موضوع بحث های حقوقی و سیاسی مختلف بوده است. اندیشه تفکیک قوا مبتنی بر لزوم وجود سه قوه متمایز از یکدیگردر عقاید ارسطو، جان لاک انگلیسی و بطور مشخص تر در آثارمونتسکیو دارای پیشینه بسیار طولانی بوده است. مونتسکیو ، پس از ارائه نظریه تفکیک قوا، وتشریح لزوم آن، از میان سه قوه مورد نظر، قدرت قضاوت کردن را « بعبارتی هیچ» ارزیابی کرده و قضات را « موجودات بی حرکتی میداند که« فقط دهانهایی هستند که قوانین را اعلام میکنند و نمی توانند قوانین را، نه از نظرلازم الاجراء بودن و نه ازحیث شدت تعدیل نمایند». اماهمان گونه که خواهیم دید، برداشت از تئوری مونتسکیو ( اگر چه الهام بخش اکثر نظام های حقوقی در سازماندهی قدرت بوده است) لزوما" ، در بردارنده یک مفهوم واحد و کامل از این نظریه نبوده، و تعدیل هایی در اقتباس از آن صورت گرفته است. در ایالات متحده که بنیان گذاران آن حمایت از حقوق و آزادی های فردی را یکی از مبانی قانون اساسی خود قرار داده بودند با الهام از بخش اول نظریه مونتسکیو، و بر خلاف بخش دوم نظریه وی( که عمل قضاوت کردن را در ردیف دو قوه دیگر ندانسته؛ حتی انرا در مقابل اعمال قانونگذاری و اجرایی هیچ دانسته؛ و قضات را برده قانون و موجودات بی حرکت معرفی مینماید)؛ قدرت منحصر بفردی را در جهت حمایت از شهروندان در مقابل حکومت به قضات اعطا نمودند که نه تنها دستگاه قضایی را بعنوان قوه ای برابر در کنار سایر قوا مطرح میکند بلکه در مواردی اقتدار آن بر دو قوه دیگر آشکار است. برعکس، در فرانسه نگرانی از خطر قدرت گرفتن قضات، همواره مانع از پذیرش ارتقاء دستگاه قضایی به یک قوه مستقل در کنار سایر قوا بوده است؛ و مقامات عالی کشور حتی طی سالهای اخیر از مانع شدن در راه ارتقاء دستگاه قضایی در هیئت یک "قوه" مستقل ،تردید نکرده و همواره آن را بعنوان یک سرویس یا خدمت عمومی تلقی نموده اند. اما علیرغم این امر، و وابستگی آن به قوه مقننه (در رابطه با مقررات اداری، استخدامی و مالی)، به رییس جمهور (در خصوص انتصاب قضات شورا
۶.

بررسی تحلیلی ایرادات شورای نگهبان به لایحه اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قدرت آزادی جامعه مدنی دموکراسی فلسفه سیاسی حقوق اساسی جامعه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶۲ تعداد دانلود : ۱۴۷۲
نقد علمی و حقوقی رویه های قضایی یکی از راهبردهای کارآمد تقویت یک سامانه حقوقی است، نقد رویه ها را می توان حلقه مفقوده دکترین حقوقی ایران و مراجع حقوقی و قضایی در حال حاضر دانست، نشریه حقوق اساسی امیدوار است با استمداد از حقوقدانها و اساتید دانشگاهها بتواند در هر شماره و درحد توان خود به نقد و تحلیل علمی رویه های ایجاد شده در حوزه حقوق اساسی و آزادیهای بنیادین بپردازد. یقیتاً در این زمینه نقد و تحلیل آراء و نظریات نهادهای عالی حقوقی همانند شورای نگهبان، دیوانعالی کشور و دیوان عدالت اداری از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. رییس‌جمهور محترم حجت‌الاسلام والمسلمین خاتمی، ضمن ارسال نامه‌ ای برای رییس مجلس شورای اسلامی و طی دو جزوه‌ تفصیلی دیدگاه‌های دولت را درباره ایرادات شورای نگهبان به لوایح اصلاح قانون انتخابات و تبیین اختیارات رییس‌جمهور بیان کرده است. نظر به اهمیت حقوقی و ارزش روش شناختی این جزوه ها و عنایت به اینکه متن آنها می تواند بعنوان نمونه جالبی از نقد رویه های حقوقی یا قضایی تلقی گردد، نشریه حقوق اساسی بر آن شد تا در این شماره و شماره های آینده به انتشار این دو مقاله تحلیلی بپردازد. آنچه در پی می آید، متن کامل جزوه حاوی دیدگاه‌های رئیس جمهور و دولت درباره ایرادات شورای نگهبان به لایحه اصلاح قانون انتخابات می باشد. در همین جا از منتقدین نقد مذکور نیز دعوت می شود تا پاسخهای مستند، علمی و حقوقی خود را جهت انتشار در شماره های بعدی به دفتر مجله ارسال دارند.
۷.

بازخوانی منطق فلسفه سیاسی رالز

کلیدواژه‌ها: فلسفه تحلیلی فلسفه سیاسی منطق روشی نظری رالز نظریه عدالت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۲
رالز در کنار هابرماس از پدیده های برجسته فلسفه سیاسی معاصر است. به چند دلیل توجه به منطق روشی و نظری فلسفه سیاسی رالز اجتناب ناپذیر است. فلسفه سیاسی رالز در عین مظنون بودن به پارادوکس های ایدئولوژیک، فلسفه ای است منحصر به فرد، مخاطره جویانه، بلندپروازانه، یکتا و بی همتا. از این رو، بازخوانی منطق این فلسفه می تواند دورنمایی از مسایل و چالش های چنین نظریه هایی را در جهان مدرن فراهم آورد. نظریه عدالت (1971) تحولی بزرگ در نظریه سیاسی - اجتماعی مدرن ایجاد کرد و روح تازه ای در آن دمید. در حقیقت، رالز فلسفه سیاسی انگلیسی - امریکایی نیمه نخست سده بیستم را که مشرف به مرگ بود، دوباره زنده کرد. بنابراین، کاویدن منطق آن می تواند پویایی ها و کاستی های آن را نیز تحلیل کند.
۸.

ریشه های فلسفی آنارشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی آنارشیسم شناخت‌شناسی انسان‌شناسی لوح سفید

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عصر روشن نگری (قرون 17 و 18)
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۵۱۹
هابز و لاک دو تن از مؤسسان فلسفه مدرن هستند. البته این دو بیشتر به عنوان فیلسوف سیاسی نامبردارند، اما هم کتاب «لویاتان» هابز و هم کتاب «رساله درباره فهم بشری» لاک از مهم‏ترین کتاب­های شناخت­شناسی در قرن هفدهم و آغاز عصر مدرن محسوب می‏شوند. روسو البته شناخت‏شناس نبود، اما متأثر از فلسفه شناخت لاک، انسان‏شناسی خاصی تدوین کرد که فلسفه سیاسی قرارداد اجتماعی را در سیطره خود گرفت. چه رابطه‏ای میان شناخت‏شناسی، انسان‏شناسی و فلسفه سیاسی این فیلسوفان وجود دارد؟ مقاله حاضر در پی جستجوی پاسخ این پرسش و تقویت این فرضیه است که شناخت­شناسی لاک انسان‏شناسی روسو را زمینه‏سازی کرد و این دو، یکی با صراحت کمتر و دیگری با صراحت بیشتر، تفکری را تقویت کردند که می‏توان از آن به عنوان آنارشیسم پنهان تعبیر کرد. این تفکر به دست مارکس به اوج خود رسید و به جزء مشترک فلسفه‏های سیاسی رقیب هم­چون لیبرالیسم و سوسیالیسم بدل شد.
۹.

اندیشه سیاسی پس از پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم لیبرالیسم دموکراسی فلسفه سیاسی فرهنگ مدنی شالوده انگاری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۲۹۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۵۷
نظریه پردازان پست مدرنیسم معمولا متهم می شوند، که فاقد هر گونه اصول سیاسی می باشند؛ و قادر به پیروزی از هیچ عقیده سیاسی خاصی نیستند. به همین دلیل، اجازه رشد افکار غیردموکراتیک را می دهند. از این رو، بسیاری از منتقدین آنها را هم دست تفکرات غیردموکراتیک قلمداد می کنند. اغلب علت بوجود آمدن این وضعیت را به بی اعتنایی پست مدرنیسم به شالوده ها و نسبی گرایی افراطی اش نسبت می دهند. در مقاله حاضر هر دو فرضیه فوق رد می شود.استدلال نویسنده مقاله این است که، اولا: ضدیت فلسفی پست مدرنیستی با شالوده انگاری به لاادری گری سیاسی نمی انجامد و پست مدرنیست ها در حیطه مسایل سیاسی افراد نسبی گرای مطلق نیستند. ثانیا: نه تنها جانبداری پست مدرنیسم از دموکراسی غیر قابل انکار است، بلکه این طرز تفکر به تدریج مبانی لازم استقرار یک فرهنگ مدنی جدید پدید می آورد. البته ریشه های این فرهنگ مدنی جدید را باید در مدرنیته جستجو کرد. از این لحاظ، پست مدرنیسم تداوم بخش سنت های دمو کراتیک در تاریخ اندیشه سیاسی می باشد.
۱۱.

اندیشه سیاسی رضا داوری اردکانی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجدد فارابی فلسفه سیاسی سیاست نقد نظریه سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۲۹۳
جستجوی اندیشه سیاسی در تفکر رضا داوری اردکانی، دغدغه این نوشتار است. بر این اساس مقاله می کوشد در یک پس زمینه تاریخی یعنی از طریق بازنمایی بستر و شرایط تاریخی در قالبی نظری، به قوام یافتن اندیشه فلسفی داوری در دو بخش مربوط سیاست بپردازد. دو محور اساسی در کلیت جریان اندیشه سیاسی داوری بچشم می خورد؛ یکی تأمل و کند کاو در دستگاه فلسفه سیاسی فارابی مؤسس فلسفه اسلامی و دوم بازخوانی و نقد داوری از مبانی تجدد است. نتیجه آنکه اندیشه سیاسی داوری به ضرورت فلسفی است و در حوزه سیاست متأثر از زمانه ای است که افکار و آرای او در آن شکل یافته است و به همین دلیل در بخش هایی متضمن نظریه سیاسی است.
۱۴.

بررسی و نقد کتاب بنیاد فلسفة سیاسی در غرب

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی بنیاد بنیاد فلسفه سیاسی غرب حمید عنایت رواقیان اهل مدرسه و مسیحیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۲۲۷
کتاب بنیاد فلسفه سیاسی در غرب اثر شادروان دکتر حمید عنایت با توجه به اصل ضرورت نقد بویژه در حوزه معارف سیاسی از یکسو و اهمیت این اثر از سوی دیگر که با شیوه‏ای روان و ساده و با رعایت اصول آزاداندیشی و اعتدال‏خواهی به نگارش درآمده است، در این نوشتار مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. این اثر ارزشمند متکفل بررسی عقاید و اندیشه‏های سیاسی غرب از هراکلیت تا هابز است و به صورتی فشرده و مختصر کلیت آرای سیاسی نه اندیشمند، دو نحله فلسفی و مسیحیت را مورد توجه قرار داده است. کتاب با آنکه دارای چهارچوب و ساختار منطقی بوده، از سلاست روانی و قابلیت فهم خوبی برخوردار است و از پیچیدگی، طمطراق، نقل و ابهام به دور می‏باشد و رویکردی اعتدالی و آزاداندیشانه بر آن حاکم است ولی همچون سایر آثار بی‏نیاز از نقد و بررسی نمی‏باشد. از این رو کتاب در این نوشتار بر اساس معیارهای منطقی مورد توجه قرار گرفته و حتی الامکان سعی شده است به دور از پیش داوری و بافتن در تاریکی به محاسن و نقایص آن توجه گردد.
۱۵.

نسبت فلسفه سیاسی و قدرت در اندیشه سیاسی لئواشتراوش و میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت نسبت فلسفه سیاسی میشل فوکو اندیشه سیاسی،

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴۹ تعداد دانلود : ۲۰۰۰
در این پژوهش نسبت فلسفه سیاسی و قدرت در اندیشه سیاسی لئو اشتراوش و میشل فوکو بررسی شده است. تا قبل از نیچه و تعریف متفاوت وی از قدرت، این مقوله با تمرکز و حاکمیت سیاسی پیوندی تنگاتنگ داشت؛ به گونه ی که فلسفه سیاسی تلاشی برای نیل به حقیقت، نسبتش با قدرت به صورت پاسخ به مساله توجیه حاکمیت اقلیتی حکومتگر بر اکثریت تحت حکومت، یا ایجاد سامان سیاسی نیک تعریف می شد، اما با نیچه و طرح مباحثی چون "اراده معطوف به قدرت" قدرت پراکنده و در همه جا حاضر تلقی شد. این نوشته نیز بر نسبت بین فلسفه سیاسی و قدرت تاکید دارد، اما با دو نگرش متفاوت: نخست، نگرش اشتراوسی به رابطه دو مقوله فوق است که بنا بر تعریفی که از فلسفه سیاسی دارد یعنی تلاش برای جایگزین کردن معرفت نسبت به امور سیاسی (از جمله قدرت)
۱۶.

ایرانشهری در آثار یونانی: با تاکید بر آثار فلسفی سیاسی افلاطون- گزنفون (1)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون فلسفه سیاسی یونان ایرانیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۴۷۱
ایرانیان و یونانیان در راستای گسترش فضای زندگانی خود، خیلی زود با یکدیگر در تماس قرار گرفتند: به رغم غلبه سویه های سیاسی-نظامی، نباید از سویه های تاثیرگذاری و تاثیرپذیری سیاسی، فلسفی-دینی صرف نظر کرد. تا جایی که به تعامل گسترده ایرانیان و یونانیان دراوان رابطه آنان برمی گردد، باید توجه داشت که این بیشتر یونانیان بودند که از آموزه ها و سلوک سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان متاثر بودن. در همین راستا این بخش از مقاله، مهمترین تاملات یونانیان، با تمرکز بر آتنیان، بر آموزه های سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان را برجسته می سازد.
۱۷.

ایرانشهری در آثار یونانی: با تاکید بر آثار فلسفی سیاسی: افلاطون- گزنفون (2)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون فلسفه سیاسی یونان ایرانیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۳۸۱
ایرانیان و یونانیان در راستای گسترش فضای زندگانی خود، خیلی زود با یکدیگر در تماس قرار گرفتند: به رغم غلبه سویه های سیاسی-نظامی، نباید از سویه های تاثیرگذاری و تاثیرپذیری سیاسی، فلسفی-دینی صرف نظر کرد. تا جایی که به تعامل گسترده ایرانیان و یونانیان دراوان رابطه آنان برمی گردد، باید توجه داشت که یونانیان بیشتر از آموزه ها و سلوک سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان متاثر بودند. این بخش از مقاله، مهمترین تاملات یونانیان، (آتنیان)، بر آموزه های سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان را برجسته می سازد.
۱۸.

دوستی در اندیشه سیاسی: روایتی پارادایمی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی پارادایم دوستی پارادایم مدرن فردی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی مبانی علم سیاست مفاهیم
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۸۹۹ تعداد دانلود : ۱۱۲۶
در این مقاله، مفهوم «دوستی» که یکی از مفاهیم سیاسی است با رویکردی پارادایمی، تحلیل تطبیقی می شود. بدین ترتیب شاید بتوان به فهمی از این مفهوم رسید تا از آشفتگی هایی که در فهم و به کارگیری این مفاهیم ایجاد می شود بیشتر اجتناب کرد. بحث اصلی در اینجا این است که مفهوم «دوستی» تغییرات پارادایمی بارزی را تجربه کرده است و اکنون، با گذار از پارادایم فردگرای مدرن، مجدداً به هنجاری بنیادین تبدیل شده است. برای انجام این تحلیل ابتدا مختصات سه پارادایم اندیشه ای بیان می شوند و سپس مفهوم «دوستی» در سه پارادایم کلاسیک، مدرن فردگرا و پارادایم اجتماعی ـ انتقادی تطبیق داده می شود.
۱۹.

بسط فلسفه سیاسی متعالیه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه سیاسی حکمت سیاسی متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۱ تعداد دانلود : ۶۶۰
در این مقاله تلاش شده است دیدگاهها و تلقی ها درباره حکمت سیاسی متعالیه بررسی و بازخوانی شود. در این زمینه دو تلقی از یکدیگر بازشناخته شده است: امتناع حکمت سیاسی متعالیه و امکان حکمت سیاسی متعالیه. این هر دو نظر، بیش از آنکه مستند به آثار صدرالدین شیرازی باشند، در ادعاهایی اند که صاحبان آنها باید برای اثبات آنها مستنداتی را از فلسفه صدرایی و حکمت متعالیه ارائه کنند. شاید بهترین روش، رجوع مبسوط به آثار مکتوب صدرالمتالهین و شارحان و پیروان این فلسفه و کشف الزامات و اقتضائات منظومه فکری صدرالدین شیرازی و حکمت متعالیه باشد. مقاله با بسط دیدگاههای مذکور و ارائه پیشنهادهایی ادامه یافته است.
۲۰.

فلسفه سیاسی مصطلح و چالش های جدید

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: لیبرالیسم سیاسی فلسفه سیاسی بازی زبانی جامعه گرایی پوزیتویسم منطقی ضد مبناگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۱ تعداد دانلود : ۷۳۰
معمولاً چنین تصور می شود که پاره ای از معارف بنیادین و باورهای فلسفی و معرفت شناختی دارای آثار و نتایج سیاسی خاصی هستند که از نگاه یک نظریه پرداز سیاسی، زمانی که به تنقیح و تبیین ایدئولوژی سیاسی خویش می پردازد، نباید پنهان بماند. بنابراین هر نظریه و دکترین سیاسی بر فلسفه سیاسی متناسب با خویش تکیه زده است و یا سلسله مباحثی که در سرشت خود از سنخ مباحث فلسفی و بنیادین است درگیر می شود. در اندیشه سیاسی متأخر شاهد ظهور نگرش هایی هستیم که در ضرورت و اهمیت وجود فلسفه سیاسی به دیده انکار می نگرد و حقانیت و اعتبار یک نظریه سیاسی را در پیوند منطقی با استواری و صحت بنیان های نظری و فلسفی آن نمی داند و برخی از آنان در رویکردی ضد مبناگرایانه از اساس منکر ابتناء و تکیه دکترین سیاسی بر فلسفه سیاسی می شوند. مقاله حاضر سه دیدگاهی که تلقی مرسوم و متداول از فلسفه سیاسی را به چالش کشیده است بررسی و تحلیل می نماید.