فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در کتاب های تاریخی رشته ی روابط بین الملل روایتی مسلّط در دهه های گذشته ارائه شده است. بر مبنای این روایت، مکتبِ آرمان گرایی در سال های میانی دو جنگ جهانی، در عرصه فکری تسلّط کامل داشت و پس از آن حذف گردید. این روایتِ مسلّط، دلیلِ شکست مکتب آرمان گرایی را جدایی از عینیّت و خوش بینی ذکر کرده است. از نظر واقع گرایان، مناظره ی اوّل مابین آن ها و آرمان گرایان اتّفاق افتاده است. مناظره ای که با پیروزی واقع گرایان به پایان رسید. در دهه ی گذشته، در نتیجه انقلاب روش شناسانه، امکانِ بازخوانیِ تاریخِ شکل گیریِ رشته ی روابط بین الملل را فراهم شد. بر مبنای این نگاهِ تازه، نه تنها برچسب آرمان گرایی برای فهمِ متفکّرانِ این دوران مناسب نیست بلکه عکس آن؛ ما با جریان های گوناگون فکری روبه رو هستیم. بنابه این روایتِ تازه، این نظریّه ها در کنارِ یکدیگر و در دسته ای یکسان جای نمی گیرند. به همین دلیل عنوانِ آرمان گرایی نه روشنگر؛ که خود برچسبی نادرست برای این دوران پرشور است.
تاریخ نگاری مارکسیستی بریتانیایی
حوزه های تخصصی:
اریک هابسبام، در دفاع اخیر خود از فایده مندی مارکسیسم برای مطالعه ی تاریخ، به یادمان می آورد که مارکس می کوشید تا مبنایی را برای درک تاریخ به مثابه ی یک کل در اختیارمان بگذارد.نگاه نو به تاریخ می باید هم چنین به هدف جوهری، هرچند تحقق ناپذیر آنانی بازگردد که گذشته را می کاوند: «تاریخ کلی»، نه یک «تاریخ همه چیز»، بلکه تاریخ به مثابه ی تاری نامرئی که تمام فعالیت های بشری در آن به یکدیگر پیوند می خورند.
متشاب ها، برایان کلی (2001) نیز در اثر خود نژاد، طبقه و قدرت در معادن ذغال سنگ آلاباما، 1908-1921، که جایزه ی یادبود آیزاک و تامارا دویچر را نیز به خود اختصاص داد، مسیر جان ساویل، آلکس کالینیکوس، الیزابت فاکس-جنوویس و یوجین جنوویس را در تحسین بلندپروازی های کلیت بخش به تاریخ از پایین و نقد مورخانی که تحسین گر نسبی گرایی تاریخی بودند ادامه می دهد. در یادداشتی مرتبط، پری اندرسون پیشنهاد می کند از آن جا که تروتسکی نخستین کسی بود که توانست تاریخی کلی را به رشته ی تحریر درآورد، می تواند داعیه دار این باشد که نخستین «مورخ بزرگ مارکسیست» بوده است.
تحلیل مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند که در آغاز شکل گیری بحران سوریه که همزمان با پیدایش بهار عربی و بیداری اسلامی بود، یک این همانی برای پاره ای از تحلیلگران سیاسی ایجاد شده بود که بحران سوریه نیز از سنخ و جنس همان جنبش های انقلابیِ کشورهای منطقه است، امّا شکل گیری گروه های تروریستی و بنیادگرایان تکفیری- سَلفی از جمله جبهه ی النصره، اَحرار شام و داعش که در فعالیتی همسو با یکدیگر علیه منافع ملّت سوریه، این کشور را عرصه ی تاخت و تاز خود قرارداده اند، جمهوری اسلامی ایران را در موقعیتی قرارداد که با دقت و تیزبینی خاصی تحولات این کشور و منطقه را رصد نموده و در این جدال ژئوپلیتیکی، از منافع دولت و ملّت سوریه حمایت نماید. با توجه به این مطلب، فرض این پژوهش آن است که مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه، واقعگرایانه و مبتنی بر منافع ملّی ایران و دولت- ملّت سوریه است؛ امری که در این پژوهش قصد تبیین آن را داریم. هدف از انجام این پژوهش، دست یابی به درک صحیحی از رویکرد واقعگرایی جمهوری اسلامی ایران نسبت به بحران سوریه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و نوع پژوهش کاربردی است.
سازه انگاری الکساندر ونت: امتناع گذار از بن بست های تئوریک روابط بین الملل و دست یابی به راهی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الکساندر ونت متفکر اصلی نظریه سازه انگاری (Constructivism) در روابط بین الملل محسوب می شود. دغدغه ونت ایجاد راهی میانه یا پلی بین دو جریان اصلی مناظره کنونی حاکم بر روابط بین الملل یعنی خرداگرایی و انعکاس گرایی است. مقاله حاضر ضمن ارائه تصویری مختصر از نظریه سازه انگاری ونت، چگونگی برآمدن این رهیافت و کاستی های مفهومی و تجربی آن برای دستیابی به یک راه میانه یا نظریه جدید در روابط بین الملل را مورد واکاوی قرار می دهد. در این مقاله نشان داده می شود که پویش فکری ونت به تقویت جایگاه فرهنگ و هویت و چگونگی تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر منافع و رفتار بازیگران انجامیده است. با این حال کاستی های سامان فکری – فلسفی ونت از حیث فقدان توانمندی در ارائه یک دستور کار تحقیقاتی و گزاره های قابل ارزیابی علمی، گذار از دوگانگی ماتریالیسم/ ایده آلیسم و دستیابی به راه میانه در فرآیند نظریه پردازی روابط بین الملل را مبتنی بر اندیشه وی با امتناع مواجه می سازد. نقد و بررسی آراء ونت در مقاله حاضر با تمرکز بر اثر اصلی وی یعنی کتاب « نظریه اجتماعی سیاست بین الملل » صورت می گیرد.
هویت، سیاست و زیست جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت از غامض ترین و مهم ترین مباحث در حوزه زندگی انسانی است. هویت به مثابه درک آدمی از خویش، ا از سویه ها و رویکردهای مختلفی مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. از یکسو هویت به مثابه درک آدمی از خویشتن در رویکردهای ذات گرا، هویت معادل با یک ذات و یک جوهر است، از سوی دیگر برخی با رد رویکرد های ذات گرا، با تأکید بر غیرذاتی و در نتیجه بی بنیانی هویت، آن را یک پدیده برساخته تعبیر کرده و هویت را صرفاً حاصل بازی قدرت و میدان های گفتمانی تعبیر می کنند. در این مقاله از رویکرد دیگری به هویت سخن خواهیم گفت که تحت تأثیر آراء ویتگنشتاین و هوسرل در باره شکل زندگی و زیست جهان، درکی دگرگون از هویت ارائه می کند. درکی که در عین آنکه ذات گرایی را نقد می کند، اما هویت را یک امر بی بنیان و نتیجه قدرت و گفتمان در نظر نمی گیرد و برای آن نوعی از اصالت و بنیان قائل می شود. در ادامه و به صورت کوتاه به تبعات انتقال این بحث از مباحث نظری به کاربست آن در مورد ایران و هویت ایرانی خواهیم پرداخت
«زیست جهان یا نظام؟»، «زیست جهان و نظام؟» (بررسی تلفیق در اندیشه یورگن هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تلفیق در آرای هابرماس مورد بررسی قرار گرفته است. در اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس تلفیق نظری در سه موضع اتفاق می افتد: تلفیق میان ذهن و عین، تلفیق میان عاملیت و ساختار و سرانجام تلفیق میان دو نوع دموکراسی مشورتی و قانونی. تلفیق عاملیت و ساختار در اندیشه هابرماس خود در دو سطح رخ می دهد: نخست تولید و بازتولید زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی از طریق کنش ارتباطی و دوم تلفیق میان زیست جهان و نظام. تلفیق در سطوح میان ذهن، عین و عامل و ساختار از نوع تلفیق میان «زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی» دارای ویژگی تولید و بازتولید است، در حالی که تلفیق در سطح «زیست جهان» و «نظام» و «دموکراسی مشورتی» و «دموکراسی قانونی» دارای خصلت کارکرد متقابل دو سوی تلفیق برای یکدیگر است. اندیشه تلفیقی هابرماس نقش پررنگ تری به عاملیت می دهد تا ساختار و همچنین خواهان افزایش نیروی بخش های غیررسمی جامعه در مقابل بخش های رسمی است. هابرماس در تمایز میان زیست جهان و نظام، آنها را بیش ازحد جدا و متمایز می داند. با اینکه تمایز این دو بخش به لحاظ نظری برای فهم و تبیین ضروری به نظر می رسد، در جهان اجتماعی واقعی قرابت و مشابهت زیادی میان آنها دیده می شود.
واقع گرایی، انواع و ماهیت متافیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی و قراردادگرایی درجات و مراتب متفاوتی دارند. می توان از فلاسفه ای نام برد که رویکرد آنها به علم و انواع به عنوان «واقع گرایی» قلمداد شده است، اما آنها باور دارند که قراردادهای دانشمندان در عضویت نمونه ها و در یک نوع خاص (یعنی طبقه بندی نمونه ها)، نقش مهمی ایفا می کنند. از این رو، اهمیت دادن به نقش طبقه بندی در علم، پذیرش این حکم را که انواعی طبیعی و مستقل از دخالت بشر در جهان وجود دارند، نامحتمل می کند. با وجود این، در این مقاله استدلال می شود که حتی اگر مفاهیم علمی از طریق طبقه بندی ایجاد شوند و در این طبقه بندی ها ملاحظات عملگرایانه نقش ایفا کنند، باز هم مفاهیمِ حاصل قادر به بازنمایی تقسیمات طبیعی جهان خواهند بود.
برای این منظور، ابتدا رویکردهای متفاوت به واقع گرایی در مورد انواع را شرح داده و سپس به این سؤال پاسخ داده می شود که با فرض مفید بودن محمول های نوعی در دستگاه های علمی، آیا ممکن است که انواع از پیش معینی وجود نداشته باشند. در بخش پایانی نیز استدلال می شود که انواع علمی هویت هایی برساخته هستند، اما غالباً می توانند بازنمایی کننده تقسیمات طبیعی جهان باشند.
شاخص های سنجش تفکر محافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق رسیدن به شاخص هایی برای تعریف و تعیین شیوه تفکر محافظه کاری به خصوص در آلمان است. روش تحقیق کتابخانه ای است، لیکن برای اجرای آن از رویکرد موضوع گرا استفاده شد، به این ترتیب که با استفاده از منابع گوناگون ویژگی های زیر برای شیوه تفکر محافظه کاری تعیین گردید: مخالفت با لیبرالیسم، با برابر خواهی، با نظام دموکراتیک، با آزادی فردی، با فردگرایی، با کثرت گرایی، با پارلمانتاریسم و سرانجام با سرمایه داری. ضمناً تفکر محافظه کاری خلق گرا، تمرکزگرا، اقتدارگرا و نخبه گراست، ضمن آن که اقتصاد تعاونی را بر نظام سرمایه داری ترجیح می دهد و از تمایلات نژادپرستی برخوردار است. در همان حال به انسان بدبین است و تمایلات دینی دارد.
رادیکال های آمریکایی: جریان ویران گر در قلب امپراطوری
حوزه های تخصصی:
در آخرین سال های دهه ی 1960، تاثیرات جریان های انتقادی ویا مارکسیستی در علوم اجتماعی رشد یافت. حتی دانش اقتصاد نیز که به صورتی خودانگیخته با قوای پولی هم داستان و متحد است از این تاثیرات برکنار نماند. در معتبرترین نهادهای دانشگاهی، نظریه پردازانی نام آور، پایه ای ترین مبانی جوامع بورژوایی و امپریالیستی غرب را به چالش کشیدند. در ایالات متحده -و از آن عجیب تر، در دانشگاه هاروارد- گروهی از اقتصاددانان چپ گرا، مهارت های فنی بلامنازع خود را با دغدغه ی مداوم خود برای پیوند با جنبش های اجتماعی در هم آمیختند و جریان روشنفکری آشکارا ویران گری را شکل دادند و عنوان «رادیکال ها» را برای خود برگزیدند. از آن پس، رادیکال های آمریکایی به توفیق چشم گیری در ایجاد جریانی انتقادی در بطن دژ مستحکم نئولیبرالیسم ظفرمند دست یافتند. مانایی و زایایی این جریان را نمی توان بدون بازشناسی این مساله درک کرد که این جریان از سویی یک پروژه ی نظری-علمی است و از سوی دیگر برنامه ای سیاسی-سازمانی. بخش دوم بی تردید در طول زمان تغییر یافته اما هم چنان در رویکردهای مولفان آن آشکارا دیده می شود. این درست برخلاف رویکرد اقتصاددانان راست کیشی است که در ردای یک دانش ناب پنهان می شوند تا وضع موجود را توجیه کنند و مدعی شوند بهترین نظم موجود در جهان است.
لوکاچ متأخر و مکتب بوداپست
حوزه های تخصصی:
تقریبا از انتهای دهه 1970 به بعد، مارکسیسم به عنوان کانون ارجاع آشکار در مباحثات اصلی روشنفکرانه و اجتماعی باقی مانده. این دوران از هنگامی که کمونیسم روشنفکرانه بدعت های عظیمی در مارکسیسم ایجاد کرد آغاز شده بود. این اندیشه ها از دهه 1930 به بعد شکل گرفته بودند و فراز و فرود استالینیسم و پسااستالینیسم را تجربه کرده، سهم نهایی شان را ادا کرده و بیشترین شنوندگان را از آن خود ساخته بودند. این مسئله زمانی روی داد که مهم ترین آثار گئورگ لوکاچ و ارنست بلوخ، به ترتیب در 1971 و 1977 به طبع رسید: کتاب «درباره هستی شناسی هستی اجتماعی» (1971) و «تجربه جهان» (1977). در همین مسیر، اثر اصلی آنتونیو گرامشی نیز موثر بود. «یادداشت های زندان» که در سال 1975 در نسخه اصلی توسط والنتینو گراتانا به چاپ رسید (جانشین ویرایش محتوایی قدیمی که توسط پالمیرو تولیاتی به انجام رسیده بود، نسخه ای که به کل نسل مارکسیست های ایتالیایی بعد از 1950 شکل داده بود) و درخششی قطعی در فلسفه پراکسیس (عملی) ایجاد کرد. سوژه تمامی این آثار کوششی برای نقد مفروضات منسوخ راست کیشی مارکسیسم-لنینیسم-استالینیسم و چالش برای بیان یک و تنها حقیقت منعکس در اندیشه مارکسیستی بود. آن چه از سرکوب جنبش مجارستان در سال 1956 توسط شوروی بازماند، برای لوکاچ روشن کرد هستی شناسی هستی اجتماعی تازه اش را بر اساس تجدید دمکراسی در سوسیالیسم واقعی از نو نظریه پردازی کند.
تاثیرایران هراسی در رقابت تسلیحاتی اعضای شورای همکاری خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی نظریه های روابط بین الملل نظریه های واقع گرا نوواقع گرایی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی روابط خارجی ایران روابط خارجی ایران دوره جمهوری اسلامی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مسایل منطقه ای
در پی وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ١٩٧٩ منافع حیاتی طولانی مدت آمریکا در منطقه خاورمیانه با چالشی جدی مواجه گردید. از همین زمان پروژه ی ایران هراسی در محورهای گوناگون نظامی، سیاسی، اقتصادی و به خصوص تبلیغاتی و رسانه ای در دستور کار کشورهای غربی و آمریکا قرار گرفت که در نهایت منجر به ایجاد واهمه از جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای همسایه حاشیه خلیج فارس گردید. یکی از مهم ترین و پرنفوذترین تاثیرات این هراس ایجاد شورای همکاری خلیج فارس متشکل از شش کشور عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی، و عمان بود.سوال اصلی این پژوهش آن است که چه ارتباطی میان توسعه ی خریدهای تسلیحاتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و پروژه ی ایران هراسی وجود دارد؟ فرضیه ی این نوشتار آن است که القای هراس از ایران برای به دست آوردن منافع اقتصادی بیشتر برای کشورهای غربی و آمریکا از طریق فروش تسلیحات به کشورهای حاشیه خلیج فارس می باشد. نوشتار حاضر بر آن است تا با استفاده از رویکردی نوواقع گرایانه به عنوان چارچوب نظری، و با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تاثیر ایران هراسی بر سیر صعودی خریدهای تسلیحاتی در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بپردازد
الهیات رهایی بخش مارکسیسم
حوزه های تخصصی:
در وهله نخست الهیات رهایی بخش مجموعه نوشته هایی است که از سال 1971 این افراد دست به نگارش آن زده اند: گوستاو گوتیه(پرو) روبم آلوز، هوگو آسمان، کارلوس مِسترز، لئوناردو باف و کلودویس باف(برزیل) جان سابرینو و ایگناسیو اِلاکورا (السالوادور) سگوندو گالیله ئا و رونالدو مانوز (شیلی) پابلو ریچارد (شیلی و کاستاریکا) خوزه میگوئل بونینو و خوآن کارلوس اسکانونه (آرژانتین) انریکو دوسل (ارژانتین و مکزیک) و خوآن سگوندو(اروگوئه). البته این فهرست محدود به برخی از افراد شاخص است.
بدنه ی اصلی نوشته های آنان نمایان گر جنبش اجتماعیِ عظیمی است که در آغاز دهه شصت درست پیش از انتشار آثار جدید الهیات، پا گرفت. جنبش اجتماعیِ مذکور بخش های قابل توجهی از کلیسا (کشیشان، احکام دینی، اسقف ها) جنبش های دینی غیرروحانی (گروه کاتولیک اکسیون، جنبش دانشجویی مسیحی، کارگران جوان مسیحی) کمیته های روستایی با عضوگیری عام، کمیته های روستایی- شهری، کارگری، ارضی و کمیته های کشیش بنیاد را دربر می گرفت. بدون در نظر گرفتن عمل این جنبش اجتماعی، تحت عنوان مسیحیت رهایی-بخش، نمی توان این پدیده تاریخی و اجتماعی مهم در آمریکای لاتین طی این سی سال اخیر را -هم زمان با خیزش انقلاب در آمریکای مرکزی، نیکاراگوا و السالوادورو یا ظهور طبقه کارگر جدید و جنبش دهقانی در برزیل (حزب کارگران و جنبش دهقانان بی زمین و غیره) - به درستی درک کرد.
کشف مارکسیسم به دست مسیحیان ترقی خواه و الهیات رهایی بخش، فرآیندی صرفا فکری یا آکادمیک نبود. بلکه آغازگاه آن برخاسته از عاملی الزاما اجتماعی و واقعیتی همه گیر و خشن در آمریکای لاتین بود: فقر. برخی مومنان، مارکسیسم را برگزیدند چرا که مارکسیسم بسیار نظام مند و منسجم به نظر می رسید و از علل فقر تبیینی جامع داشت. از طرفی مارکسیسم جسارت آن را داشت که برای محو فقر پیشنهادی رادیکال عرضه کند. برای مبارزه موثر با فقر، نخست لازم است که علل آن را شناخت؛ به قول کاردینالِ برزیلی دام هِلدر کامارا:مادامی که از مردم می خواستم که فقیر را دستگیری کنند، مرا قدیس می نامیدند. اما هنگامی که می-پرسیدم چرا فقر چنین بسیار است؟ با من به عنوان یک کمونیست برخورد می شد.
بررسی عوامل شکل دهنده به سیاست هسته ای دولت اعتدال براساس نظریه پیوستگی جیمز روزنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پیوستگی جیمز روزنا است. وی که در مدل های نظری تجزیه و تحلیل سیاست خارجی نماینده تلفیق دو سطح تحلیل خرد و کلان به شمار می رود، بر این باور است که در بررسی و تحلیل سیاست خارجی هر کشوری بایستی به پنج دسته متغیرهای اصلی فرد، نقش، حکومت، جامعه و در نهایت نظام بین الملل توجه شود. در همین راستا ما ابتدا در مبحث اول این مقاله به بررسی اجمالی رهیافت های خرد و کلان در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی دولت ها خواهیم پرداخت، سپس در مبحث دوم به ارائه چهارچوب نظری بحث یعنی مدل پیوستگی روزنا می پردازیم، سپس در مبحث پایانی این مقاله به بررسی سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران در دوران دولت اعتدال (ریاست جمهوی آقای روحانی) خواهیم پرداخت. در این مبحث به تفصیل اشاره خواهیم کرد که در راستای فهم کامل این سیاست هسته ای بایستی به نقش افراد تصمیم گیرنده و باورهای ذهنی آنها (برداشت های آقای روحانی، ظریف و تیم مذاکره کننده)، نقشی که آنها ایفا می کنند (نقش ریاست جمهوری، وزیرامورخارجه و...) نوع نظام سیاسی و برداشت از نقش آن (نظام جمهوری اسلامی با تأکید بر عنصر اسلامیت) جامعه (نقش افکار عمومی و جهت گیری های ارزشی عمده) و در نهایت متغیرهای محیطی در عرصه نظام بین الملل بسیار مهم است. این پژوهش یک پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی است
سودمندگرایی سیاسی و مردم سالاری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن 16 میلادی تا اوایل قرن بیستم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی کلیات جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی نظریه های روابط بین الملل سایر
«سودمندگرایی سیاسی» در عداد گرایش های کلیدی در رویکرد به مردم سالاری شناسایی شده است. این اصل به یک معنا، نقشی محوری و تاریخی در تعین بخشی به نظریه های جدید مردم سالار بر عهده داشته است. مردم سالاری دینی، نظریه ای مردم سالار به حساب می آید؛ با این حال و به رغم اهمیت و نقش سودمندگرایی در اندیشه مردم سالاری، به نظر می رسد بحث محصل و مؤثری در باب نسبت سودمندگرایی و مردم سالاری دینی ارائه نشده است. با لحاظ این مسئله، این نوشتار به امکان تطبیق سودمندگرایی سیاسی بر مردم سالاری دینی می پردازد. بنا بر ادعای نوشتار سودمندگرایی سیاسی، به ویژه آنگونه که در شناخته شده ترینِ تقاریر آن توسط جان استوارت میل توضیح یافته است، بر بنیاد نظام های اخلاقی بنا نهاده می شود؛ نظام هایی که از جمله می توانند دینی باشد. این دیدگاه در مقابل رویکرد شناخته شده، اما کمتر مورد پژوهش واقع شده ای در جامعه علمی ما قرار می گیرد که سودمندگرایی را در تضاد با دین و نظام اخلاقی برآمده از آن معرفی می کند. تذکر این نکته ضروری است که این نوشتار در پی توضیح نسبت معرفتی میان سودمندگرایی سیاسی میلی و مردم سالاری دینی است. طبعاً برای اثبات نحوه سازگاری یا توافق یک نظام ویژه اخلاق دینی با سودمندگرایی، به حسب موضوع باید تلاش و بررسی تازه ای انجام گیرد و از جمله، دلالت های مردم سالاری دینی به صورت تطبیقی با دلالت های سودمندگرایی مورد تأمل و موضع تحقیق قرار گیرد.
فلسفه تکنولوژی و نظریه روابط بین الملل: به سوی یک هستی شناسی نوین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از ماهیت تکنولوژی و نسبت آن با نظریه پردازی روابط بین الملل در بسترهای زمانی و مکانی مختلف اهمیت یکسانی نداشته است. تحولات مربوط به انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات، به جهت تأثیرگذاری عمیق بر فرماسیون اقتصادی اجتماعی جوامع و بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی بین الملل، موضوع تکنولوژی و مکانیسم عملکرد آن را از حاشیه به متن فرایند نظریه پردازی این حوزه آورده است. در این راستا پرداختن به جایگاه و نقش تکنولوژی در روابط بین الملل نیازمند تأمل و تعمق فلسفی در باب سرشت تکنولوژی و نسبت آن با واقعیت روابط بین الملل است. مفروض فلسفه تکنولوژی این است که پدیده مذکور را نمی توان به چهره تکنیکی و مصنوع آن تقلیل داد، بلکه این پدیده با ساخت و تکوین واقعیات و معنابخشی به آن یعنی با مبانی فرانظری هستی شناسانه و معرفت شناسانه تفکر سروکار دارد. پرسشی که در مقاله حاضر پردازش می گردد این است که تحولات تکنولوژیک چه تأثیری بر ساختار اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل برجای گذاشته و چه نسبتی با فرایند نظریه پردازی در این حوزه برقرار می کند؟ مدعای مقاله این است که تحولات تکنولوژیک به مثابه عنصر اصلی بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی جهانی چهارچوبی را برای تحلیل در اختیار فرایند نظریه پردازی اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل قرار می دهد.
مطالعات پسااستعماری، تلاش متن محور در جهت وارونه سازی چشم اندازها (با تأکید بر بازشناسی رویکردهای متفاوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات پسا استعماری مجموعه ای از ره یافت های نظری است که، با تأکید بر پیامدهای استعمارگرایی، به تحلیل گفتمان استعماری می پردازد. از جهتی، نقد پسااستعماری در پی فهم موقعیت کنونی از طریق بازاندیشی و واکاوی و تحلیل انتقادی تاریخ استعماری گذشته است که بیش از آن که درباره هند، افریقا، امریکای لاتین، خاورمیانه، و اروپا باشد، دربرگیرنده خیال پروری ها و سرهم بندی ها و دریافت های یک جانبه غربی دربارة «غرب» و «شرق» است. به طور کلی، مطالعات پسااستعماری تلاشی متن محورانه در جهت وارونه سازی چشم انداز غربی به دیگریِ غیرغربی است. دامنه وسیع موضوعات مورد علاقه مطالعات پسااستعماری را از نظریه و نقد ادبی تا مطالعات اقتصاد سیاسی و پژوهش درباره حکومت های استعماری و مسئله هویت و مطالعات فرهنگی در بر می گیرد. این امر باعث ابهامات و مناقشاتی در برخوردهای نخستین مخاطبان و پژوهشگران با این حوزه از مطالعات شده است و تدقیق در رویکردهای این مطالعات ضروری می نماید. مقاله حاضر بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که ماهیت و ادعای مطالعات پسااستعماری چیست و چه رویکردهای درون مطالعاتی دارد. در پاسخ به این سؤال، سعی می شود از ره گذر بررسی مطالعات پسااستعماری و رویکردهای متضاد آن به شناخت هر چه صحیح و دقیق تر این حوزه مطالعاتی دست یابیم.
طراحی الگوی هستی شناسی و معرفت شناسی مردم سالاری دینی در مقایسه با الگوی لیبرال دموکراسی
حوزه های تخصصی:
تفکر اساس همه تمدن ها است و اساس تمدن جدید معرفت شناسی و هستی شناسی است؛ که امروزه به یکی از ویژگی های اصلی علم سیاست تبدیل شده است. براین اساس، برای درک مقایسه دو نظام سیاسی مردم سالاری دینی با لیبرال دموکراسی نیازمند نگاهی معرفت شناسانه مبتنی بر روش شناسی های جدید هستیم. فرض اساسی نوشتار حاضر بر این اصل استوار است که تحولات نظامهای سیاسی در ارتباط کامل با تحولات پارادایمیک معرفت شناسانه و هستی شناسانه است. لذا سوال اصلی بیان می دارد که طراحی الگوی معرفت شناسانه و هستی شناسانه مردم سالاری دینی چگونه تأثیری بر مقایسه آن با لیبرال دموکراسی داشته است؟ بی شک امروزه نمی توان بدون نگاه معرفت شناسانه، به مقایسه و درک صحیحی از نظامهای سیاسی دست یافت. لذا با توجه به بدیل بودن نظریه مردم سالاری دینی و رویارویی آن با لیبرال دموکراسی، فرضیه حاضر که به رئالیسم انتقادی نزدیک می باشد طراحی الگوی هستی شناسی و معرفت شناسی این دو ساختار سیاسی و مقایسه آن دو را منوط به نگاه روش شناسی رئالیسم انتقادی می داند.
حقوق بین الملل مدرن در مواجهه با جنگی پست مدرن (نبرد سایبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تحلیل گران مسائل استراتژیک معتقدند جنگ سایبری پنجمین صحنه نبرد میان کشورها پس از زمین، دریا، هوا و فضا می باشد. در این جنگ که مشخصه جنگ های متعارف را نداشته و سلاح های به کار رفته در آن نیز متفاوت از نوع معمول است، قدرت کشورها براساس توان به کارگیری فناوری و شبکه های اطلاعاتی و کامپیوتری ارزیابی می شود. طی دو دهه گذشته نمونه های مشخصی از حملات سایبری علیه اهداف و تأسیسات صنعتی و نظامی به وقوع پیوسته که ازجمله می توان به حمله به تأسیسات صنعتی و زیربنایی و مؤسسات مالی استونی در سال 2007، حمله به تأسیسات اتمی ایران توسط کرم کامپیوتری \""استاکس نت\"" و حمله بازیگران غیردولتی به شبکه اینترنتی برمه اشاره نمود. حقوق بین الملل بنا به دلائل متعددی در مواجهه صریح و قانونمند با این معضل امنیتی نیمه اول قرن بیست ویکم ناتوان و ناکارآمد به نظر می رسد. نوشتار حاضر به بررسی پیچیدگی های نبرد پست مدرن سایبری و وضعیت فعلی حقوق بین الملل برای مواجهه با آن می پردازد و در نهایت نتیجه می گیرد تنظیم یک چارچوب قانونی جامع و جدید برای مواجهه با حملات سایبری ضروری است
هویت در سازه انگاری و دیپلماسی عمومی؛ مطالعه موردی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر چین به بازیگر مهم در امور جهانی تبدیل شده و تلاش می کند به طور گسترده از دیپلماسی در حال پیشرفت، مؤثر و قوی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. در این راستا در پیش گرفتن دیپلماسی عمومی توسط چین بدان دلیل در دستور کار این کشور قرار گرفته که در اذهان و افکار عمومی چهره ای منفی از چین به نمایش گذاشته شده و این کشور به عنوان تهدید قلمداد شده است. چین به منظور ترمیم این وجهه منفی، اذهان عمومی را هدف قرار داده و سعی دارد با تحت تأثیر قراردادن مردم کشورهای گوناگون این احساسات منفی را تغییر دهد و هویت خود را نزد مردم و دولت های آنان بازسازی کند.