فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
۱.

در هم کنش زبان هنری و تجربه دینی از چشم انداز هرمنوتیکی هانس-گئورگ گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجربه دینی هرمنوتیک فلسفی تجربه زیبایی شناختی زبان هنری هانس - گئورگ گادامر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۴۸۳۵ تعداد دانلود : ۳۴۰۲
تجربه دینی، تجربه منحصر به فردی در میان تجارب وجودی انسانی است و این مسئله به واسطه رابطه والایی است که از حقیقتی فرازمینی و غیرمادی سرچشمه می گیرد. مسئله اساسی در اینجا چگونگی رابطه میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی(هنری) است. زبان هنری به عنوان زبانی ملموس، عینی و قابل فهم برای هر انسانی، چگونه در درون تجربه زیبایی شناختی به کمک تجربه دینی می آید؟ حقیقت دینی، امری وجودی است و لذا زبان آن آشکارکننده وجود است. از آنجاکه حقیقت دینی به زبانی رمزی بیان می شود، برای همه انسان ها فهم شدنی نیست. فرض هرمنوتیک گادامر برآن است که حقیقت در قاب تصویر یا بر روی صحنه نمایش و دیگر نمونه های هنری به صورت عریان و فارغ از پیچیدگی های زبانی (زبان مکتوب) برای مخاطب عرضه می شود و فهم عمیقی به شکل ساده و عریانی به دست می آید. لذا،آنجا که زبان پیچیده و رمزی دین سنگین به نظر می رسد، زبان هنری (شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی، تصویرسازی و ...) این نقیصه را جبران می کند و مسیر انتقال مفاهیم دینی را هموار خواهد کرد. حال آنکه اثر هنری نیز با محتوای دینی، غنا و عمق دیگری می گیرد و لذا تجربه دینی و زیبایی شناختی در ساحت هرمنوتیک، در هم کنشی متقابل برقرار می کنند که به بسط وجودی منجر می شود.
۲.

تفسیری از نقد هایدگر بر مبدأ و موضوع پدیدارشناسی استعلاییِ هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دازاین سوژه پدیدارشناسی هستی شناسی روی آورندگی آگاهی استعلایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱۸ تعداد دانلود : ۳۵۹۵
هایدگر در درس گفتار تمهید برای تاریخ مفهوم زمان، نقدی درونی بر موضوع پدیدارشناسی استعلایی وارد می کند و هوسرل را متهم می سازد که پرسش از نحوة خاص وجود افعال روی آورندة آگاهی و معنای وجودرا به طور کلی فروگذاشته است. هایدگر به واسطة این نقد، با بازگشت به مبدأ پدیدارشناسی؛ یعنی چرخش از رویکرد طبیعی به رویکرد استعلایی پدیدارشناسانه، به فهم خاص خویش از موضوع پدیدارشناسی؛ یعنی دازاین راه می برد. در مسیر تفسیر این نوشتار نشان داده خواهد شد که هایدگر، بر خلاف فهم مشهور، نه تنها منکر چرخش استعلایی هوسرل و مسیر اپوخه و تقلیل ها نیست، بلکه برعکس به معنای خاصی، هم اپوخه و هم تقلیل استعلایی را می پذیرد؛ بدین معنا که اطلاقِ سوژة استعلاییِ مطلق را چنان ریشه ای می کند که مبدأیت رویکرد طبیعی هوسرل حذف می شود و تمایز میان وجود انسان با سوژة مطلق نیز از میان می رود. بدین ترتیب، دازاین، به نحو خاصی در جایگاه سوژة مطلق، به نحو توأمان در اطلاق و تناهیِ انضمامیِ آن قرار می گیرد.
۳.

حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر حضور علم حضوری ملاصدرا عالمداری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۲۰۲۴ تعداد دانلود : ۳۲۹۸
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله حضور و عالمداری را مطرح می کند. بنابراین می توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند.
۴.

«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رئالیسم هستی شناسی ایده آلیسم اثر هنری وجود قصدی پدیدارشناسی و اینگاردن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۱۸۵۶ تعداد دانلود : ۱۶۱۶
این مقاله به بررسی جایگاه هستی شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی شناسی می پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده آلیسم استعلایی اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده ها به سمت ایده آلیسم استعلایی گرایش می یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده آلیسم و توجه او به هستی شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته هایش است. به نظر او هستی شناسی(در قالب هستی شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.
۵.

بنیانگذاران ایمان گرایی جدید: کیرکگور و ویتگنشتاین

کلیدواژه‌ها: ایمان ویتگنشتاین استدلال ایمان گرایی کیرکگور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۱۱۱ تعداد دانلود : ۳۴۳۷
در این نوشته به بررسی و نقد نظریه ایمان گرایی کیرکگور و ویتگنشتاین می پردازیم. گفته خواهد شد که ایمان گرایی کیرکگور مبتنی بر حفظ ایمان علی رغم تضاد آن با عقل است. یعنی انسان می تواند بر ضد یک مدعا دلیل آفاقی و عینی داشته باشد و در عین حال به آن، ایمان هم داشته باشد. به نظر او ایمان آوردن یک امر اختیاری است و دینداری باید مبتنی بر خطر و جهش ایمانی باشد. کیرکگور ایمان را وقتی شایسته می داند که به نوعی خطر کردن باشد. اما ویتگنشتاین قائل است که ایمان، با فقدان دلیل سازگار است، یعنی انسان می تواند دلیل نداشته باشد اما ایمان داشته باشد. زیرا مجموعه باورها در نهایت به باورهایی می رسند که بدون دلیل پذیرفته می شوند. او با طرح بازی های زبانی می گوید که ایمان آوردن یک بازی زبانی خاص، و عملی است که در متن حیات دینی می روید. همچنین به نظر او، مؤمنان تصاویر دینی در پیش زمینه خود دارند که حیات دینی آنها را میسر می سازد. البته این تصاویر، حاصل فعالیت در زندگی روزمره است نه استدلال و دلیل.
۶.

بررسی تطبیقی فاعلیت ذهن در فرایند ادراک از دیدگاه ملاصدرا و هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوسرل ادراک ملاصدرا ذهن پدیدار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۱۵
پرداختن به نقش ذهن به عنوان قو ای که نفس از طریق آن به اکتساب علوم می پردازد، در داشتن تلقی صحیح از فرآیند ادراک، اهمیت فراوانی دارد. در میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرا مراتب ادراک را مراحلی می داند که نفس در جریان حرکت جوهری خود، با گذر از ساحت های حسی، خیالی و عقلی واجد آنها می گردد. در این میان توجه به دیدگاه ملاصدرا درباره کارکردهای ذهن در هر یک از ساحت های ادراکی قابل توجه است. در میان فلاسفه غربی معاصر نیز ادموند هوسرل، با مطرح کردن دو ساحت ادراک حسی و عقلی و توجه به نقش ذهن در هر کدام از این ساحت ها، نظریه ای متفاوت در این زمینه مطرح نموده است. بررسی دیدگاه های این دو فیلسوف، درباره ماهیت ادراک و چگونگی فاعلیت ذهن در ادراک اشیای بیرون از خود، همچنین نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک دو دیدگاه، موضوعی است که این مقاله به آن پرداخته است.
۷.

بازخوانی مفهوم اصالت در فلسفة هستی (اگزیستانس) با نگاهی بر اندیشه های کرکگور و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر اصالت کرکگور فلسفه هستی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۹۷۱ تعداد دانلود : ۱۷۵۵
هدف از پژوهش حاضر بررسی اصالت در فلسفه اگزیستانس و ارائه مفهومی جدید از آن با استفاده از روش تحلیل تطبیقی می باشد. اندیشة کرکگور و هایدگر به عنوان دو نمایندة مطرح فلسفة اگزیستانس مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که اصالت اگزیستانسی تنها مربوط به فردیت نبوده و دقیقا معادل آن نیست بلکه اصالت اگزیستانسی مفهومی چند بعدی است که نحوة زندگی انسان را نشان می دهد. کرکگور و هایدگر ضمن تأکید بر «فرد» و اهمیت آن در جامعه توده ای بر مؤلفه-های دیگری نیز در رابطه با اصالت اشاره می کنند که از جمله آنها ارتباط اصیل، دوری از سطحی نگری و میانمایگی، مسئولیت پذیری و توجه به اضطراب اگزیستانسی است. در واقع این مفاهیم و ویژگی ها در توصیف زندگی روزمره انسان و خصوصیات انسان نااصیل بیان شده است. اگر چه تفاوت هایی در اندیشه های دو فیلسوف به طور کلی وجود دارد می توان گفت در مورد مفهوم اصالت و مؤلفههای آن بیشتر اصطلاحات و نوشته های آن قابل تطبیق و یکسان است. در نهایت با توجه به مؤلفههای مورد بررسی مفهومی از اصالت اگزیستانسی ارائه شده است.
۸.

تجربه زیسته و علم حضوری، دو رویکرد در نظام معرفتی دیلتای و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم حضوری نسبیت ملاصدرا دیلتای تجربه زیسته ادراک بی واسطه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۳۹ تعداد دانلود : ۱۰۰۹
تجربه زیسته و علم حضوری دو مفهوم بنیادی در نظام های فکری دیلتای و ملاصدرا هستند. این دو متفکر با تأکید بر بی واسطگی و خطاناپذیری علم حضوری و تجربه زیسته، سعی کرده اند کل بنای معرفت بشر را بر این دو مبتنی کنند. به علاوه، هم دیلتای و هم ملاصدرا، ادراک و فهمی را که بدین شیوه حاصل می شود، نه پذیرش صرفِ واقعیات بیرونی یا عملی منفعلانه، بلکه عملی فعالانه قلمداد می کنند. نکته دیگر این است که دیلتای قلمرو تجربه زیسته و فهم حاصل از آن را هم حالات درونی مدرِک و هم حالات درونی دیگران، به علاوه ظهورات و بروزات این حالات می داند، در حالی که علم حضوری نزد ملاصدرا گستره محدودتری دارد و فقط نفس و قوا و حالات آن را در بر می گیرد. اما مشکلی که هم تجربه زیسته و هم علم حضوری با آن مواجهند، شخصی بودن و در نتیجه نسبی بودن آنهاست. دیلتای می کوشد تا با توسلبه فرض اثبات نشده «اشتراک انسان ها در آگاهی» بر این مشکل غلبه کند، در حالی که ملاصدرا سعی می کند با توسل به تقسیم کار میان علم حصولی و حضوری از یک سو، و آفرینش انسان بر سرشت واحد و در نتیجه داشتن ابزار معرفتی یکسان، بر این مسئله فائق آید.
۹.

تأملی بر معنای مرگ اندیشی در فلسفة هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر هستی شناسی پیش دستی هستی شناسی تودستی مرگاندیشی هستندههای تودستی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۲۷۹۴ تعداد دانلود : ۱۴۵۲
مقالة حاضر سعی می کند تا مسألة مرگ را از دریچة تازة هستی شناسی تودستی مورد بررسی قرار دهد. منظور ما از هستیشناسی تودستی نحوهای از مواجهه با هستنده های تودستی (هستی های ابزاری) و افقهای انضمامی حیات است که در تفکر مارتین هایدگر بسط پیدا کرده است. این هستی شناسی که به نظر ما روش خاص هایدگر در بررسی هر موضوعی است، موضوعات و افقهای حیات انسانی را در بستری عملی و درگیرانه مورد بررسی قرار می دهد. یکی از این افقهای انضمامی هستی شناسی تودستی، مرگ است که به علت اهمیت قاطع بر حیات بشر و تأثیر عظیم بر جهان بینی انسان شایسته است که مورد تحلیل دقیق قرار گیرد. برای رهیابی صحیح به مسأله مرگ در فلسفة هایدگر و نشان دادن تمایز مرگ اندیشی هایدگر و سنّت متافیزیک، مرگ اندیشی را در دو هستی شناسی پیش دستی و هستی شناسی تودستی مورد بررسی قرار می دهیم. منظور از هستی شناسی پیش دستی شیوة غالب مرگ اندیشی در سنت متافیزیک از افلاطون تا نیچه است؛ سپس مرگ اندیشی هستی شناسی تودستی را در سه دورة تفکر هایدگر بررسی می کنیم. بنابراین پرسش راهنمای سراسر این پژوهش این است که هستی شناسی تودستی یا به عبارت بهتر شیوة مواجهة عملی و درگیرانه با افقهای انضمامی به روی ما می گشاید؟ سعی می کنیم تا حد توان پاسخگوی پرسش فوق باشیم.
۱۰.

جعل معنا از نگاه سارتر و نقد و بررسی آن بر اساس مبانی شناخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی ژان پل سارتر سوبژکتیویسم وجود فی نفسه وجود لنفسه ناشناخت گرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۸۷۹ تعداد دانلود : ۱۵۹۹
جعل و کشف معنا دو دیدگاه بنیادین در معنای زندگی هستند که هر کدام موافقان و مخالفانی را به خود اختصاص داده اند. سارتر با تبیین وجودِ فی نفسه و وجودِ لنفسه، و همچنین مفاهیمی همچون امکان ناضرور، آزادی و فردیت، ابتدا جهان را از هر معنایی تهی می کند و سپس برای استعلای خویش و همچنین عدم انفعال، در پی جعل معناست. بنابراین، در این حوزه، سارتر را می توان یک ناشناخت گرا و سوبژکتیویست خواند و از این رو انتقادات مربوط به این دو نحله به سارتر نیز تعلق می گیرد. برای نمونه، سارتر با سوبژکتیو دانستن معنا امکان هر گونه داوری معرفتی را درباره صدق و کذب دیدگاه اخذشده از بین می برد. در عین حال، به نظر می رسد، با توجه به مبانی معرفتی ناشناخت گرایان و سوبژکتیویست ها، می توان از قوت این نقد کاست. همان طور که می دانیم، تأکیدِ سارتر و سایر اگزیستانسیالیست ها بر جعل و یا کشف معنا شدیداً وابسته به فرد و ساختار سوبژکتیو اوست. بنابراین به نظر می آید با توجه به بنیان های فلسفی سارتر، نقدهای مبتنی بر شناخت گرایی بر سارتر وارد نباشد.
۱۱.

رهیافتی نو در مسئله معنای زندگی در نظرگاه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی عشق رنج تناقض هراس صیرورت نومیدی فردانیت مؤلفه های وجودی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۲۴۹۲ تعداد دانلود : ۲۵۷۲
جستار حاضر پژوهشی است در حد توان درباره جست وجوی معنای زندگی از دیدگاه کرکگور. پرسش معنای زندگی در عصر وی به طور آشکار مطرح نبوده است، ولی آثارش سرشارند از نظرهایی که دست به دست هم، معنای زندگی را می سازند. کرکگور نواندیشی دینی و فیلسوفی وجودی نگر محسوب می شود، بنابراین آرای وی معطوف به انسان و ویژگی های وجودی آن شکل می گیرد. زندگی نیز فرایندی است که انسان آن را طی می کند و در فلسفه وجودی، نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به منزله واقعیتی انضمامی (که احوال، افعال و افکار زینده آن را می سازد) لحاظ می شود. از این رو معنای زندگی در نسبتی برابر با معنای زینده یعنی انسان قرار می گیرد و مؤلفه های درون مایه معنای زندگی، متناظر با ویژگی های وجودی انسان رقم می خورد. این ویژگی های وجودی عبارتند از صیرورت، فردانیت، تناقض، رنج، عشق، هراس و نومیدی. کیفیت تحقق این ویژگی ها و در نتیجه معنایی که در زندگی پیدا می کنند، در کنار هم معنای زندگی را رقم می زند. هرچه این مؤلفه ها از معنای ارزنده تر و شایسته تری برخوردار باشند، به همان نسبت زندگی فرد معنادار خواهد بود. نکته دیگر آنکه از نظر کرکگور مؤلفه های وجودی همه به یک منظور در انسان گرد آمده اند و آن «انسان اصیل» شدن یا «خود شدن» است. به این ترتیب معنای زندگی نزد وی در گرو تحقق بخشیدن به خود اصیل انسانی است و این امر مستلزم تحقق ویژگی های وجودی انسان در معنای اصیلشان خواهد بود.
۱۲.

«بدنمندی» در پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوسرل پدیدارشناسی مرلوپونتی لویناس بدنمندی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۴۸۲۵ تعداد دانلود : ۲۶۱۰
در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی می شود که سوژه را  در معرض تجربه قرار می دهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویکرد در اندیشه این فیلسوفان را تحلیل می کند. پژوهش پیش رو با تکیه بر نقطه نظرات فیلسوفان ذکر شده در صدد پاسخگویی به سوالات در هم تنیده ای است که همگی بدنمندیِ سوژه گره خورده اند. در این پژوهش درصدد دانستن این هستیم که سوژه بدنمند به چه نحوی خود، جهان و دیگری را درک می کند. به اختصار می توان گفت: بدن، واسطه، وسیله و شیوه ای برای درک جهان نیست، بلکه بدنمندی وضعیت زیستن حیاتی ما در جهان و امکان زیستن اخلاقی ما با دیگری است. این مقاله با رویکرد پدیدار شناسانه، با شیوه توصیفی- تحلیلی  با مقایسه نقادانه فیلسوفان، در پی پاسخ به پرسش های پژوهش است.
۱۳.

طرح علم زیست جهان در اندیشه متأخر هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیست جهان علم عینی علم زیست جهان اپوخه علم عینی هستی شناسی زیست جهان نحوه دادگی زیست جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱۴ تعداد دانلود : ۹۷۳
هدف از این نوشتار به دست دادن فهمی روشن از مفهوم چالش برانگیز «علم زیست جهان» در کتاب بحران علوم اروپایی و پدیده شناسی استعلایی و معنای این طرح نزد هوسرل است. در این خصوص، نخست توجه به تمایز گذاری و در عین حال نسبت میان علم عینی و علم زیست جهان ازاهمیت اساسی برخوردار است و سپس درنگ بر گام های رسیدن به این علم استعلایی از جمله اپوخه علم عینی و اپوخه زیست جهان و تقلیل استعلایی اجتناب ناپذیر می نماید. کانون اصلی بحث، امکان طرح علم زیست جهان با دو رویکرد غیرتاملی و تاملی است که حاصل رویکرد نخست تحقق ساخت های مشترک زیست جهان در قالب هستی شناسی زیست جهان و دستاورد رویکرد دوم با چرخش استعلایی به زیست جهان و نحوه دادگی آن، کشف همبستگی استعلایی میان جهان و آگاهی از جهان است.
۱۵.

معرفت شناسی عشق: الهیات پست مدرن با قرائت ژراردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم کتاب مقدس آرزوی تقلیدی خشونت رنه ژرار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۰۱۴ تعداد دانلود : ۶۰۱
از نظر رنه ژرار، آرزو در انسان، مکانیسمی تقلیدی دارد. عامل برای به دست آوردن موضوع آرزو، به الگو نگریسته، از آن تقلید می کند. با گسترش مهارت های عامل ارتباط تقلیدی به نوعی رقابت تبدیل شده و به خشونت منجر می شود. آرزوی تقلیدی منحصر به روابط بین فردی نیست و در جامعه نیز باعث رفتارهای پرخاشگرانه می شود. خشونت ناشی از آرزوی تقلیدی جامعه بر سر یک قربانی تخلیه می شود و جامعه به آرامش می رسد. از نظر ژرار جامعه و فرهنگ بشر این گونه شکل می گیرد. آرزوی تقلیدی در اساطیر، آیین های مذهبی بدوی و اسناد سرکوبگری معاصر قابل ردیابی است. وی ادعا می کند کتاب مقدس منبع کشف علت و راه حل این بحران است. کتاب مقدس با مستندسازی خشونت مقدس آن را ساخت شکنی می کند. برای رهایی از چرخه ویرانگر آرزوی تقلیدی و خشونت، در مثلث تقلید، خدا باید واسطه آرزوهای انسان باشد. پست مدرنیسم نیازمند معرفت شناسی عشقی است که اقتدارناطلب، انتقادی و تلفیقی است. نظریه ژرار از نظر ابرنظریه بودن، تعهد مدافعانه به مسیحیت، ابطال ناپذیری و غیره قابل نقد است. بااین حال این نظریه توانایی حل بعضی مشکلات پست مدرنیسم را دارد.
۱۶.

گذر از متافیزیک / عباسعلى امیرى(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دازاین هایدگر فلسفه انسان متافیزیک هستى

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۴۷۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۸۵
هایدگر معتقد است افلاطون با نظریه مُثُل و روى گردانى از حقیقت به صدق، سنگ بنایى را گذاشت که بر تمام تاریخ متافیزیک تأثیر داشت. تفکیک میان فاعل شناسا و متعلق شناسایى در فلسفه پس از افلاطون ادامه یافت و در فلسفه دکارت به نقطه اوج خود رسید. سوبژکتیویته حاصل از چنین تمایزى، سیطره اى تام و تمام بر انسان داشت و او را از جایگاه خود کنار زد و به ظهور تکنولوژى و علم جدید انجامید و بى خانمانى را براى انسان معاصر به ارمغان آورد. هایدگر راه رهایى از سیطره سوبژکتیویته را بازگشت به دیدگاه فیلسوفان پیشاسقراطى مى داند و پرسش از هستى را در اولویت طرح فلسفى خود قرار مى دهد. از دیدگاه هایدگر تنها موجودى که مى تواند از هستى پرسش کند، دازاین است که با در جهان بودن در هستى غوطه ور است و مى تواند معناى آن را درک کند. طرح هایدگر به گونه اى است که فلسفه اسلامى را نیز دربر مى گیرد. ازاین روى پیش از هر گونه تطبیق و مقایسه میان این دو فلسفه، باید به نقدهاى بنیادین هایدگر بر متافیزیک توجه لازم و کافى مبذول داشت تا از هر گونه رهزنى شباهت ها و تمایزها دور مانیم.
۱۷.

هرمنوتیک مدرن و نظریه تفسیری شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهید مطهری هرمنوتیک مدرن نظریه تفسیری ماهیت فهم عوامل فهم هدف فهم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
تعداد بازدید : ۱۷۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۳۳
در این نوشتار که با روش توصیفی مقایسه ای و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای تهیه شده است سعی گردیده در خصوص مهم ترین ارکان نظریه تفسیری، یعنی ماهیت، هدف، امکان و عوامل فهم، مقایسه ای میان دیدگاه مهم ترین صاحب نظران هرمنوتیک مدرن و شهید مطهری صورت گیرد. در این راستا توانستیم مهم ترین پرسش های نظریه تفسیری را به آثار به جای مانده از استاد عرضه کنیم و پاسخ مناسبی دریافت کنیم. با این کار اولاً نگاهی نسبتاً جامع و اجمالی از نظریه تفسیری شهید مطهری به دست آمد که این خود از نو آوری های این تحقیق به شمار می رود و ثانیاً با مقایسه این نظریه با نظریه های منسوب به هرمنوتیست های مدرن به این نتیجه رسیدیم که نظریه تفسیری ایشان با هرمنوتیک مدرن قرابت بیشتری دارد اما در عین برخورداری از نکات مثبت این نظریه ها یعنی اموری همچون تکثر معنایی و واقع بینی نسبت به ماهیت فهم، از معایبی که نوعاً این نظریه ها دارند نظیر بی اعتقادی به فهم درست و نادرست و در غلطیدن به وادی نسبیت منفی به دور است. با توجه به چند ویژگی مهم نظریه تفسیری شهید مطهری یعنی جامعیت، واقع نگری، تکثرگرایی معنایی، روش مندی، جزمیت گریزی و نسبیت پرهیزی این نظریه می تواند الگوی مفسران در تفسیر متون و به خصوص تفسیر متون شرعی و نصوص دینی باشد.
۱۸.

جایگاه ابژة زیبایی شناختی در شعر از دیدگاه میکل دوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی شعر ساخت گرایی نوئما نوئسیس ابژة زیبایی شناختی دوفرن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۱۵۶۲ تعداد دانلود : ۱۰۷۶
شعر در فرهنگ های مختلف ویژگی های خاص خود را دارد و با رویکردهای گوناگونی به آن نگاه شده است. در مقاله حاضر با رویکرد پدیدارشناختی به شعر نگریسته ایم و از دیدگاه یکی از پدیدارشناسان فرانسوی، میکل دوفرن، شعر را مورد بررسی قرار داده و به تقابل این دیدگاه با دیدگاه ساخت گرایان اشاره کرده ایم. دوفرن متأثر از هوسرل و با استفاده از دو اصطلاح «نوئما» و «نوئسیس» نشان می دهد که رویکرد پدیدارشناسی به شعر چه تفاوتی با رویکرد ساخت گرایی می تواند داشته باشد. به اعتقاد او تفسیرهای ساخت گرایان به لذت بردن و درک شعر کمک چندانی نمی کند؛ زیرا این رویکرد هیچ گاه ما را به جهان اثر و تجربة زیستة شاعر نزدیک نمی کند؛ درحالی که در رویکرد پدیدارشناختی با حرکت از نوئما به نوئسیس می توان به جهان اثر راه یافت و از ادراک معمولی به ادراک زیبایی شناختی رسید. دوفرن جهان اثر را جهان بازنمایی شده نمی داند، بلکه به باور او جهان اثر، جهانی است که به تجربة زیستة شاعر برمی گردد و به چنین جهانی نمی توان با قواعد ساخت گرایی راه یافت. در این جستار کوتاه با روش توصیفی- تحلیلی، این دو رویکرد به شعر بررسی می شود.
۱۹.

بازخوانیِ انتقادی عناصر مفهومی اندیشه کی یرکه گور بر مبنای ضدیتش با نظام هگلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم ایمان نظام هگل فرد کی یرکه گور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۷۶۴ تعداد دانلود : ۱۲۹۷
سورن کی یرکه گور متفکر تاثیرگذار دانمارکی را به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم، منتقد بزرگ فلسفه هگل و مدافع پرشور ایمان می شناسند. درباره اندیشه وی تاکنون آثار متعددی منتشر شده است. مقاله حاضر اما در تلاش است تا اندیشه های کی یرکه گور را در پرتو ضدیتش با نظام هگلی بازخوانی کند و در نتیجه، با برجسته کردن وجوه اختلاف کی یرکه گور و هگل خواهد کوشید تا کی یرکه گور را به عنوان یکی از نظام ستیزترین متفکران تاریخ در قالب نظامی مفهومی عرضه کند و نهایتا با اشاره به برخی انتقادات و تعارضات درونی اندیشه وی نشان دهد که انتقادات وی علیه هگل به چه معنا ناوارد است؟ اگر بپذیریم که یک متفکر را پیش از هر چیز باید در پرتو نفی و نزد دشمنانش بازشناخت، آنگاه می توان از این ایده دفاع کرد که کی یرکه گور را به دقیق ترین نحو تنها می توان در بستر زمانه اش و در رابطه خصمانه اش با هگل بازشناخت. این بررسی نقادانه البته کارکردی معکوس نیز دارد و به فهم وجوهی از خود اندیشه هگل نیز که هدف حمله جریانات انتقادیِ نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی بود، یاری خواهد رساند.
۲۰.

فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسیحیت حقیقت ایمان سوبژکتیویته کرکگور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۲۸۱ تعداد دانلود : ۱۱۲۸
در این مقاله سعی شده است فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته» با استناد به گفته های او به ویژه در دست نوشته ها و سایر نوشته هایش تبیین شود. او مفاهیم کلیدی نظیر «مسیحیت»، «حقیقت»، «شور»، «خدا»، و «ایمان» را برای توصیف و تبیین «سوبژکتیویته» به کار می برد. برای مثال تلقی وی از مسیحیت به مثابه «سوبژکتیویته» با تلقی رایج و عمدتاً تاریخی از مسیحیت که عمدتاً درک ابژکتیو از آن دارند کاملاً متفاوت است. مسیحیت از نظر این متفکر عمدتاً در قالب آموزه ها مطرح می شود و چیزی که برای او حائز اهمیت است مسیحی شدن است، نه این که مسیحیت چیست. کرکگور به دنبال آن است که در برابر سوبژکتیویته فلسفی (معرفت شناختی) فلسفه مدرن نظیر تفکر دکارتی و کانتی موضعی انتقادی اتخاذ کند. باید گفت که کرکگور با سوبژکتیویته سروکار دارد، نه سوبژکتیویسم که یک مسئله معرفت شناختی است و او علاقه ای به آن ندارد. بنابراین هدف این مقاله این است که ماهیت دینی سوبژکتیویته و فهم دینی از آن را در نوشته های این متفکر دانمارکی نشان دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان