مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
دموکراسى
حوزه های تخصصی:
"دشوارى تعریف و تحدید معناى اصطلاحى مشارکت به اندازه اى است که گاه تا حد وارونگى و تضاد پیش مى رود. این نوشته در چند صفحه نخست کوشیده است هم معنایى و نا هم معنایى، هم معنایى ناقص و کامل لغوى واژه مشارکت را با برخى واژگان مترادف و متباین همچون انبازى، خودیارى، همکارى، تعاون، معاونت، کمک، همیارى، دگریارى و یاریگرى را در زبان فارسى مشخص سازد.
سپس با گذر از سطح معانى لغوى واژگان، در پى راه یابى به معناى اصطلاحى و جوهره مشارکت، نویسنده به ذکر تعاریفى پرداخته است، که در آن ها جوهره مشارکت یا اصطلاحاتى نظیر دموکراسى، قدرت بخشى، اختیاردهى، سازماندهى، دخالت دادن، دخالت جمعى، خوداتکایى، تعاون، خودیارى، عدم تمرکز، خودمختارى محلى و نظایر آن یکى دانسته شده است.
کار بعدى نویسنده نقد این مناسبات و کوشش در راه تبدیل و تاویل این اصطلاحات به عوامل بنیادى ترى است که بتواند خواننده را به جوهره و ماهیت اصلى مشارکت نزدیک تر کند. در پایان، نشان داده شده که پژوهشگران ایرانىِ «مشارکت کار» با وجود اختلاف آراى بسیار در مسائل پیرامونى مشارکت، با شگفتى در مورد همسانى جوهره مشارکت و یاریگرى و زیر مجموعه هاى آن (خودیارى، همیارى و دگریارى) با یکدیگر متفق القولند.
"
روایت افلاطون از همگامی نوشتار و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
جدا ناپذیرى نوشتار و دموکراسى در یونان کلاسیک به عنوان یک واقعیت تاریخى، اندیشه افلاطون را به سوى طرح روایت و تفسیر خود از همراهى این دو مقوله در چارچوب دو موضوع فلسفه زبان و فلسفه سیاسى مىکشاند . وى با تشخیص روح زمانه و گذار تمدن یونانى از مرحله گفتارى و شفاهى به کتابى و نوشتارى در آشکارترین لایه نسبت فرازبانى آن با نوع خاصى از پولیس یا دولت - شهر - شهروند را نشان مىدهد . به تعبیر دیگر، گفتار نوشتارى در شروع و نیز طى مسیر خود با رژیم یا نظام سیاسى دموکراسى پیوند یافته و از آن قابل گسست و انفکاک نیست .
در این راستا به نظر مىرسد از دو زاویه خاستگاه و ویژگى نوشتار و دموکراسى به نقاطى مشترک مىرسیم: خاستگاه وابسته و تبعى این دو به سازنده و پدرى به نام الیگارشى و گفتار، و نیز اشتراک آنها در دو صفتبرابرى و آزادى (به تناسب موضوع) در عکس العمل به وجود نابرابرى، محدود بودن به ضروریات و نیازهاى ضرورى .
اسلام, دموکراسى و انقلاب اسلامى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۰ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رویکردهاى نظرى مختلف درباره نسبت اسلام و دموکراسى مورد مطالعه واقع شده و در این زمینه سه دیدگاه در قالب پارادایم هاى سنتى و نوین تبیین شده است. پس از آن, رابطه اسلام و دموکراسى از لحاظ تاریخى و دیدگاه نیروها و گروه هاى مذهبى فعال در انقلاب اسلامى و رابطه آنها با هر یک از پارادایم هاى نوین و سنتى تبیین گردیده و تحول آنها در مواجهه با شرایط سیاسى و اجتماعى و تولد پارادایم نوین در درون این مناقشات فکرى بررسى شده است.
اسلام و لیبراسیم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر ضمن معرفى خطوط اصلى اندیشه لیبرالیسم، وجوه چالش آن را با تفکر اسلامى باز مىشناسد. مقاله به دو بخش اصلى تقسیم مىشود: بخش نخست، به بررسى موضع اندیشه لیبرالى در مقولات مهمى نظیر عدالت، آزادى و حدود اختیارات دولت و نیز چرخشهاى نوین در حوزه لیبرالیسم و بخش دوم، به بررسى وجوه ناسازگارى این مواضع با اندیشه اسلامى اختصاص یافته است.
الگو هاى دموکراسى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر براى تبیین دموکراسى و مدلهاى آن براساس رویکردهاى مختلف، نگارش یافته است. در این راستا مدلهاى متعدد و مختلفى براساس دیدگاههاى هلد، هانتینگتون، راسل، ارمه، جى، گراهام، کَت و هابرماس ارائه شده و خصوصیات آنها بیان گردیده است.
اسلام و دموکراسى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۱
حوزه های تخصصی:
در گذشته پیوند میان دین و دموکراسى چندان مورد سؤال نبود؛ چرا که عنصر اصلى دموکراسى خصلت ضد استبدادى و مردمى بودن آن بود. هیچ حکومتى نمىتوانست رضایت مردم را جلب کند مگر آنکه به آداب، سنن و باورهاى آنها احترام بگذارد و در جهت بر آوردن خواستهاى دینى مردم در کنار سایر خواستها تلاش نماید. اما امروزه برخى با کمرنگ جلوه دادن عنصر فوق، سکولاریسم را رکن رکین دموکراسى قلمداد مىکنند، آنگاه با مشکل ناسازگارى دین و دموکراسى مواجه مىشوند و در نهایت به این قضاوت مىرسند که حکومت دینى نمىتواند دموکراتیک باشد.
نگارنده در این مقاله تلاش کرده است تا نشان دهد این مشکل کاملاً تصنّعى و غیر علمى است؛ نه سکولاریسم از اصول دموکراسى است و نه دین با دموکراسى ناسازگار است.
فرهنگ سیاسى دموکراتیک در جوامع چند قومى(با تأکید بر مقایسه کردهاى ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دموکراسى از نظام هاى مورد مطالبه در قرون اخیر بوده است. تمایل به دموکراسى همواره به نتیجه دلخواه یعنى به گذار ختم نشده است و در این مسیر هواداران دموکراسى با چالش ها و مسائل بسیارى مواجه شده اند. ایران نیز یکى از کشورهایى است که مطالبه دموکراسى تقریبآ از دوره مشروطه به این سو در آن وجود داشته است. در این میان ویژگى تکثر، چندقومى و چندفرهنگى بودن جامعه ایران نیز همواره به عنوان عاملى مؤثر در امر گذار مطمح نظر بوده و اتفاقآ بر پیچیدگى موضوع نیز افزوده است. این نوشتار تأکید عمده خود را بر بررسى فرهنگ سیاسى اقوام یعنى کردهاى (ایران و عراق) و فارس ها (ایران) در وهله نخست و اثر عامل قومیتى یا در تقابل با آن اثر زمینه ملى بر شکل گیرى نوع فرهنگ سیاسى آن ها در گام بعد، نهاده است. تز مرکزى که این نوشتار در چارچوب نظرى خویش از آن بهره مى برد، نظریه جدید رونالد اینگلهارت و کریستین ولزل درباره فرهنگ سیاسى مى باشد و آن تناظر فرهنگ سیاسى و ارزش هاى رهاینده است.
داده هاى مورد استفاده براى پاسخگویى به پرسش و آزمون فرضیه اصلى تحقیق از مجموعه داده هاى پیمایش جهانى ارزش ها اخذ شده است. پیمایش ذکر شده طى سال هاى 2005 تا 2009 میلادى در بین کشورهاى مختلف ازجمله ایران و عراق به اجرا درآمده است. این پیمایش در عراق با 2701 نمونه آمارى و در سال 2007 در ایران با 2667 نمونه آمارى به انجام رسیده است. با توجه به ثبت قومیت پاسخگو، در مجموع 384 نمونه از مجموعه داده هاى مربوط به کردهاى عراق، 185 نمونه مربوط به کردهاى ایران و 1526 نفر مربوط به فارس هاى ایران در تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفته اند.
نتایج تحقیق حاکى از شدت تأکید تقریبآ یکسان کردهاى ایران و فارس ها بر ارزش هاى رهاینده و وجود تفاوت معنى دار و شدید میان تأکید کردهاى ایران و کردهاى عراق بر این ارزش ها است. همچنین نتایج مؤید تز اثر زمینه ملى بر فرهنگ سیاسى است، اگرچه تئورى ارتباط قومیت و فرهنگ سیاسى را نیز کاملا رد نمى کند.