مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
لیبرالیسم
حوزه های تخصصی:
«زنانگی»، نقطة تفاوت گرایش های گوناگون فمینیستی است. اینکه زنانگی اصالت بیولوژیک یا ذاتی دارد یا برساختة اجتماع است، محملی برای جدال فمینیست ها با هم است. فمینیست های لیبرال، زنانگی را غیراصیل می شمارند و آن را برساخته ای اجتماعی و در خدمت نظام سرمایه داری می دانند. در عوض فمینیسم رمانتیک زنانگی را مقوله ای ارزشمند تلقی می کند و آن را نه تنها نقطة ضعفی برای زنان نمی شمارد که درصدد است جهان را نیز زنانه کند. نوشتار حاضر بر آن است تا گفتمان های دو مکتب فمینیستی (لیبرال و رمانتیک) حاکم بر فیلم «پسر آدم، دختر حوا» را استخراج نماید. نتایج این تحلیل نشان می دهد که فیلم درعین حال که بر بستر نشانه های فمینیسم لیبرال ساخته شده است، ولی به نقد رمانتیکی آن نیز می پردازد.
مراتب نقد آرای محمدحسین نائینی بر «لیبرالیسم»
حوزه های تخصصی:
برخی لیبرالیسم را «نظریه ی مدرن تمدن غرب» در دوران معاصر می دانند. این اندیشه، به صورت واقعی یا وارونه به کشورهای دیگر، از جمله ایران سرایت کرده است و گروهی با آن همراه شدند و آن را پذیرفتند و عده ای نیز با آن به مقابله برخاستند و آن را طرد یا نقد کردند. محمدحسین نائینی از نخستین کسانی است که با ابعاد لیبرالیسم مواجه شده و در مورد آن برای جامعه ی ایرانیِ متناسب با مبانی اسلامی و با عطف توجه به مفاهیم و آموزه های جدید، نظر داده است. با توجه به رویکرد وی از منظر انتقادی، این مقاله بر آن است تا به بررسی سطح آرای او درباره ی لیبرالیسم، بپردازد. از آنجا که نائینی در دوران جدید، آرایی متناسب با شرایط زمان مطرح می کند، همچنین با توجه به مسأله بودن «لیبرالیسم» و تبلور آن در بحث «نزاع سنت و تجدد» در جامعه ی ایران، بررسی دیدگاه ها و آرای وی می تواند جامعه را در موضع گیری مناسب تری درباره ی آن، یاری کند. در این مقاله، شاخص های چارچوب اصولی گری در آرای نائینی که به نوعی سبب اندیشه ورزی وی شده است، و نسبت انتقادی بودن این آرا با لیبرالیسم، به عنوان نظریه ی مدرن تمدن غرب، در شرایطی ارائه می شود که نائینی جزو اندیشمندان پیشرو و نوآور در دوران معاصر ایران به شمار می رود. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که آرای نائینی را با وجود اینکه در مسیری متفاوت با لیبرالیسم قرار دارد و در واقع نوعی نواندیشی است، نمی توان در انتقاد به لیبرالیسم تلقی کرد. شاید بتوان گفت که نائینی مباحث و دیدگاه های خود را متناسب با اوضاع تاریخی جامعه ای که در آن زندگی می کرده، مطرح ساخته است.
اخلاق و جایگاه آن در سیاست خارجی لیبرالی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
لیبرالیسم پرنفوذترین مکتبی است که امروزه جمع زیادی از حکومت ها، به ویژه حکومت های غربی، از آن تبعیت می کنند. لیبرالیسم بر اساس جهان بینی و انسان شناسی اعتقادی خودش، معرّف غایات و همچنین معرّف بایدها و نبایدها و روش عملی است که به صورت آشکاری در جهت دهی به عمل فرد و حکومت تأثیر بارزی دارد. در این مقاله، تلاش شده است با نگاه اجمالی به انسان شناسی، غایت شناسی و روش شناسی لیبرالی، جایگاه اخلاق انسانی در سیاست خارجی لیبرالی شناسایی شود. برای این منظور، عناصر اصلی سیاست خارجی لیبرالی معرفی شده است. این عناصر عبارت است از: نژاد پرستی، سودگرایی، فریب و خشونت. به دلیل آنکه عقلانیت لیبرالی در عرصة سیاست خارجی از این عناصر تشکیل شده، لازم است برای دست یازیدن به هرگونه تحلیل درست و واقع بینانه از اقدام ها و فعالیت های دولت های لیبرال در عرصة روابط بین الملل، استلزامات عناصر یاد شده را مدّ نظر داشته باشیم. در غیر این صورت، با توجه به تصویر اخلاقی و مثبتی که لیبرالیسم از خود نشان داده، رسیدن به یک تحلیل واقعی، دور از انتظار است.
انقلاب اسلامی ایران، لیبرال دموکراسی غرب و فروپاشی نرم افزاری اتحاد شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عمده ترین عوامل فروپاشی شوروی، جنبه نرم افزاری است. برخلاف دیدگاه غرب و آمریکا که فروپاشی اتحاد شوروی را به نام خود و اقدامات به ویژه نرم افزاری و جنگ نرم و رسانه ای خود مصادره می کنند، جنبه مغفول مانده و بسیار اساسی که در وقوع این حادثه تأثیر شگرفی داشته، پدیده انقلاب اسلامی ایران است. لذا در مورد فروپاشی نرم افزاری اتحاد شوروی بایستی دو عامل کلیدی را مورد تدقیق و بررسی قرار داد: 1. امواج متصاعد از انقلاب اسلامی که بیشتر حوزه جمعیتی مسلمانان این اتحاد را دربر می گیرد 2. اقدامات و سازوکارهای جنگ سرد فرهنگی غرب، به ویژه آمریکا که حوزه جمعیتی به خصوص غیر مسلمانان را پوشش می داد. این پژوهش بر این فرضیه که دو مقوله امواج انقلاب اسلامی ایران و جنگ سرد فرهنگی یا جنگ نرم غرب از شاخصه های بنیادین فروپاشی نرم افزاری اتحاد شوروی می باشد، استوار است.
تکریم انسان از منظر اسلام و لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکریم انسان به معنای توجه و تأکید بر حقوق انکارناپذیر مادی و معنوی انسان است. اسلام و لیبرالیسم، هر دو بر تکریم انسان تأکید دارند و مدعیاند انسان را گرامی و بزرگ میشمارند. حال با توجه به این ادعای مشترک، پرسش این است که آیا این دو مکتب در گرامیداشت مقام انسان، هم عقیده اند؟ و اگر پاسخ منفی است تفاوت تکریم انسان از منظر اسلام و لیبرالیسم در چیست؟
فرضیه مقاله این است: تکریم انسان از منظر اسلام با لیبرالیسم تفاوت ماهوی دارد.
با توجه به این فرضیه، ادعای اشتراک عقیده در این باره - به عنوان فرضیه رقیب- از نظر نویسنده، مردود است و ادعای یاد شده، تنها یک اشتراک لفظی است.
روش تحقیق در این مقاله تطبیقی است.
فقر ضد تاریخی گری در مواجهه با تاریخ؛ یک ارزیابی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی انتقادی رویکرد ضدتاریخی گری است.رویکردی که نیم قرن است در حوزه علوم انسانی فعال است و کارل پوپر از سرشناس ترین اندیشمندان این نحله است.روش کار، مطالعه اسنادی است.نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه انتقادات ضدتاریخی گری از تاریخی گری در مارکسیسم ارتدوکس موفق بوده، اما بسط نقاط ضعف تاریخی گری مارکسیستی به تاریخی گری در شکل عام آن، از ایرادهای مهم ضدتاریخی گری است.همچنین، تقلیل دادن منطق علم تاریخ، به منطق علوم طبیعی با ویژگی«ابطال پذیری»، دیگر اشکال ضد تاریخی گری است.این امر باعث شده در مطالعه تاریخ ارزش ها جایگاهی نداشته باشند، تقلیل گرایی منطقی به وجود آید، فردگرایی روش شناختی حاکم شود، و مدلی جایگزین برای مطالعه تاریخ ارائه نشود.لذا، ضدتاریخی گری از آن جایی که مخالف مطالعه تاریخ با چشم اندازی گذشته نگر، تبیینی و تحلیلی است، و به علت نقد سلبی و نه ایجابی نسبت به تاریخی گری، خود مبتلا به فقر نظری است.
بررسی و نقد کتاب زیست سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همة هم و غمِ فوکو در کتاب تولد زیست سیاست پایان دادن به بسیاری از بدفهمی ها و سوءِتعبیرها از برخی از مفاهیم اندیشه سیاسی، برای مثال نئولیبرالیسم، است. آن چه فوکو در این کتاب پیش روی ما می نهد، بیش از آن که توصیف یا تفسیری از سیر تطور مکاتب سیاسی و فکری باشد، شرحی مبسوط از اصولِ کلیِ هستی شناختی، معرفت شناختی، و روش شناختی آن هاست. بنابراین، کتاب تولد زیست سیاست را باید در چهارچوب کلی نظریه فوکو در باب «گفتمان» ادراک کرد؛ نظریه ای که با ابتنای بر میراث فلسفیِ غنیِ گذشتگان مطرح می شود و اثری ژرف را در آیندگان باقی می گذارد؛ نظریه ای که از زاویه دیدی مبتنی بر «انتظام در پراکندگی» ارائه می شود و وحدت یک گفتمان را در ناهم پیوستگی و برهم کنش وجوه افتراق ابژه های آن جست وجو می کند.
تمایز جوهری مردم سالاری دینی و غیردینی با تأکید بر تجربه مردم سالاری در ایران اسلامی و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف برداشت رایج، مردم سالاری دینی هیچ وجه اشتراک معنوی با مردم سالاری غیر دینی (غربی) ندارد؛ زیرا جوهره مردم سالاری دینی وحدت گراست و مردم سالاری غیردینی بر تکثرگرایی استوار است. چنان که تجربه عینی مردم سالاری غربی بر اصالت تکثر شکل گرفته است. از این رو، جنگ و منازعه در تجربه غربی مردم سالاری امر طبیعی تلقی شده است. لیکن، کثرت در مردم سالاری اسلامی اصالت ندارد؛ زیرا فرد و جامعه هر دو غایت متعالی مشترکی دارند. از این رو، مردم سالاری دینی، حقیقتی وحدت گرا دارد. تجربه مردم سالاری دینی وحدت گرا با وقوع انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی در ایران ممکن گردید.
فردگرایی به مثابه مطلوبیت های افراد در تابع رفاه اجتماعی از منظر اسلام و لیبرالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استنتاج از منابع کتابخانه ای و استفاده از استنتاجات عقلی و دینی درصدد پاسخ به این سؤال است که در توابع رفاه اجتماعی مبتنی بر اعتقادات اسلام و لیبرالیسم تا چه اندازه به مطلوبیت های افراد جامعه بها داده می شود؟ به دیگر سخن، تأثیر توزیعی از مصادیق رفاهی مانند کالاها و خدمات در افزایش رفاه اجتماعی، تا چه حد به خواست، مطلوبیت و ترجیحات افراد از آن مصادیق رفاهی بستگی دارد؟ در این پژوهش، این معنا که در تابع رفاه به نوعی فردگرایی شهرت دارد، ابتدا در توابع رفاه مبتنی بر اندیشه لیبرالیسم، همانند توابع مطلوبیت گراها، رالز و آمارتیاسن و سپس در تابع رفاه مبتنی بر اندیشه اسلام مورد بررسی قرار می گیرد. حاصل این پژوهش آن است که همه توابع لیبرالیستی یادشده، به گونه ای تنها بر نقش مطلوبیت های افراد تأکید دارند. از نظرگاه این توابع، تنها در صورتی رفاه اجتماعی افزایش می یابد که مصادیق رفاهی از مجرای خواست و رضایت افراد جامعه عبور کنند؛ اما در تابع رفاه مبتنی بر مبانی اسلامی که هدف نهایی تقرب به خداوند متعال است، تنها آنچه انسان ها را در این مسیر توانمند می سازد در افزایش رفاه اجتماعی نیز تأثیر دارد. بدیهی است از میان مطلوبیت ها نیز تنها آن هایی که بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند در تابع رفاه اجتماعی حضور خواهند داشت.
سکولاریسم اجتماعی در عصر جدید؛ مقایسة مبادی فلسفی لاک و میل، و تأثیر آن مبادی بر فایده گرایی میل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر با تمرکز بر تمایز میان دو مسئله، یعنی سکولاریسم سیاسی و سکولاریسم اجتماعی، نشان می دهد که چرا و چگونه موضوع اصلی سکولاریسم غربی نه سکولاریسم سیاسی، بلکه سکولاریسم اجتماعی، مثلاً سکولاریسم میان ملل، است. این مقاله با تمرکز بر آرای جان استوارت میل، ضمن مراجعه به مبادی معرفت شناختی و فلسفة سیاسی لاک، نشان می دهد که مبنای الگوی قرن بیستمی که تحت عنوان عصر سکولار بر مبنای نظریات تساهل و شیوه های جهان شمول در لیبرالیسم اولیه طرح شد، در واقع مبنای واحدی است که جان استوارت میل با کمک آن و تکمیل طرح خود، یعنی اصالت فایده، آن را از سطح سیاسی به سطح اجتماعی تعمیم داده است. به عبارت دیگر این مقاله با شکستن منطق باز سازی شده در فلسفة سیاسی و لیبرالی لاک و میل و توجه به منطق درونی آن، نشان می دهد که گرچه تمرکز اصلی لاک بر سکولاریسم سیاسی بود ولی مبادی معرفت شناختی در لایه های نظری وی، به روشنی ارتباط مبادی فکری وی را با سکولاریسم اجتماعی، آن چنان که در قرن نوزدهم در احیا گری های میل پدیدار شد، تأیید می کند
بررسی انتقادی مفهوم آزادی از نظر آیزایا برلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیزایا برلین فیلسوف و مورخ اندیشه ها از سرشناس ترین و برجسته ترین لیبرال های دوران معاصر است که تقریر او از دو مفهوم آزادی سررشته بحث های سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مرتبط با آزادی است. مفهوم آزادی از کلیدی ترین آرای او و به نوعی مرکز ثقل اندیشه های اوست. به نظر او، آن چه در انسان اهمیت ویژه دارد و حتی انسانیت انسان در گرو آن است قدرت انتخاب و گزینش گری اوست و آزادی از این جهت اهمیت ویژه می یابد که میدانی برای انتخاب انسان ها فراهم می آورد. در تمام جنبه های اندیشه برلین از جمله پلورالیسم ارزشی، رد جبرگرایی تاریخی، رد آرمان شهرگرایی و دفاع از دموکراسی (البته دموکراسی ای که جنبه های منفی آن به دست نیروهای روشن فکر و نقاد محدود و کنترل می شود) رد پای آزادی محوری و دغدغه دفاع از آن قابل درک و محسوس است. در این مقاله، ابتدا سعی می شود مفهوم آزادی مثبت و منفی از نگاه برلین تبیین شود و سپس جنبه های مختلف آن با نگاه نقادانه مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی رابطه نوع دینداری با نگرش به عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالت از جمله والاترین آرمان های انسانی است که دارای سابقه ای همپای قدیمی ترین جوامع انسانی است. از آنجایی که مردم از نظر مفهومی و وابستگی به ارزش ها، برداشت های مختلفی از عدالت دارند و تحلیل نابرابری های اجتماعی عینی در یک جامعه بدون توجه به بعد ذهنی و ادراکی آن می تواند استنتاج نادرستی به ارمغان آورد لذا در این تحقیق به سنجش نگرش دانشجویان نسبت به مقوله عدالت اجتماعی پرداخته شده است. بنابراین در این مطالعه درپی پاسخ به این سوال بودیم که آیا می توان نگرش متفاوت افراد نسبت به عدالت اجتماعی را مرتبط با نوع دینداری آنها دانست؟ جامعه آماری این تحقیق دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه شاهد بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 382 نفر برآورد شده است. همچنین در این تحقیق از روش پیمایشی و تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه بین نگرش به عدالت اجتماعی و نوع دینداری دانشجویان بود به نحوی که هر چه دینداری آنها عقلانی تر و متجددانه تر شود نگرش آنها به عدالت اجتماعی نیز لیبرالیستی تر می شود و برعکس هر چه دینداری سنتی تر شود ، نگرش آنها به عدالت اجتماعی نیز سوسیالیستی تر می شود. همچنین جنس و سن نیز در شکل گیری نگرش به عدالت اجتماعی مؤثر می باشد. بطوری که نگرش زنان به عدالت اجتماعی سوسیالیستی تر از مردان می باشد و هر چه سن افراد بالاتر می رود نگرش آنها به عدالت اجتماعی لیبرالیستی تر می شود. در نهایت از نظر نوع نگرش به عدالت اجتماعی نیز نتایج نشان می دهد که اکثر دانشجویان نگرشی رالزی (دیدگاه ترکیبی) به عدالت اجتماعی داشتد.
مروری انتقادی بر مبانی توجیه آزادی در تفکر لیبرال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفکر لیبرال پس از بریدن از سنت در جستجوی بنیانی یاو بارای توجیاز ارز هانی دلبستة خود بوده است. در این مینیز تال هنی برای دفان از ززادی برتارین ارز یا د این تفکر صورت گرفتز است. مقنلز بن مروری بر ایدیشز برخ متفکران شنخص لیبرالیسم توضیح م دهد کز ززادی در این یگر از مضاوون ایجانب یار ارز زرمانن خاواه و فضیلت معقول فنصلز گرفتز و در قنلب مفهوم سلب ِ رهنی از موایع بیرویا اانهر شاده است و بز اقتضنی برخ مبنی معرفت خنص حت ال ام بز ارز هنی ایسانی و اخالقا مستقل از میل و اراده فرد را منیع بیروی غیرقنبل قبول تلق کرده است. ایان برداشات از ززادی پینمدهنی مخنطرهزمی ی در معننداری حینت فردی و یی مالحظنت ایسنی مربوط بز حینت مشترک جوع بز دیبنل دارد کز بعضنً مورد اشنره قرارخواهد گرفت.
بررسی و نقد کتاب آیندة آزادی: اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم خرداد و تیر ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
فرید زکریا، روزنامه نگار نومحافظه کار امریکایی که در دوران ریاست جمهوری جرج بوش مشهور شد، در آیندة آزادی: اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی نگاه پایان تاریخی خود به جهان گیر شدن دموکراسی های لیبرالِ امریکایی را با چاشنی انتقادی مطرح کرد. انتقادهای او بیش تر به نظام سیاسی فعلی امریکا و ستودن روند تاریخی آن است که نخبه گراتر و کارآمدتر است. مقالة حاضر به مباحث این کتاب نگاهی انتقادی دارد؛ بنابراین مبانی کتاب در باب لیبرالیسم و دموکراسی با اصول این دو ایده مقایسه شده است تا نوع برداشت نولیبرال و نوکلاسیک زکریا آشکار شود. هم چنین نومحافظه کاری و جریان فکری ای که زکریا بدان تعلق دارد مروری انتقادی شده و جایگاه روابط بین الملل اسلامی در این بحث مشخص شده است.
حقوق بشر، هویت دینی و تمایز قلمرو عمومی وخصوصی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تحلیلی از مسئلة اصلی نظریه و رویة قضایی حقوق بشر را بسط می دهیم. مشکل به برخورد با هویت دینی در دولت هایی مربوط می شود که مدعی دفاع از معیارهای حقوق بشر در اروپا هستند. این مشکل - به عنوان مثال - خود را در قالب ممنوعیت اعمال مذهبی خاصی نشان داده است که تصور می شود اصول مطابق با مبانی دولت در برخی از حکومت های اروپایی را نقض می کند. از جملة این اعمال مذهبی می توان به پوشیدن روسری و سایر موارد مذهبی توسط کسانی که وظایفی دولتی برعهده دارند (مانند کارمندان دولت و معلمین) یا کسانی که به اماکن عمومی وارد می شوند (مانند محصّلان مدارس و دانشگاه های دولتی)، اشاره کرد.
دین؛ و حقوق بشر نحیف و فربه
حوزه های تخصصی:
جماعت گرایان ناقد لیبرالیسم هستند و طیفی از جناح چپ غیرلیبرال (همانند السدیر مک اینتایر) تا جناح جماعت گرای لیبرال (همانند مایکل والزر) را در بر می گیرند. آن ها با تأکید بر مفاهیمی مثل «خود»، «سنت» و «خاص گرایی» (در مقابل جهانشمول گرایی) با لیبرالیسم مرزبندی می کنند. یکی از مهم ترین نقدهای ایشان در حوزه اخلاق و حقوق بشر آن است که این دو حوزه باید به وسیله فرهنگ و سنت غنی و فربه شوند. به همین دلیل است که اخلاق و حقوق بشر لیبرالی را نحیف می دانند. به نظر می رسد رویکرد دینی و به خصوص رویکرد اسلامی، در این نقدها با جماعت گرایان نقاط اشتراک زیادی داشته باشند.
مبانی و مؤلفه های مفهومی اقتصاد سیاسی بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اقتصاد سیاسی بین الملل
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اقتصاد سیاسی بین الملل تاریخ اقتصاد سیاسی بین الملل
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اقتصاد سیاسی بین الملل اقتصاد سیاسی بین الملل و نظام برتن وودز
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اقتصاد سیاسی بین الملل اقتصاد سیاسی بین الملل بعد از فروپاشی نظام برتن وودز
این مقاله به بررسی بنیان های نظری و ساختار مفهومی اقتصاد سیاسی بین الملل می پردازد. سؤال اصلی مقاله این است که تعامل نیروهای سیاسی و اقتصادی چگونه به تکوین و قوام یابی اقتصاد سیاسی بین الملل انجامیده است؟ متغیرهای مختلفی شامل توسعه فزاینده به هم وابستگی اقتصادی، تنش زدایی در مناسبات غرب و شرق، فروپاشی سیستم برتون وودز، خیزش حمایت گرایی نوین، و مسائل بحران انرژی در تکوین این دیسیپلین نقش اساسی داشتند. در تبیین نحوه تعامل منطق های اقتصاد و سیاست در عرصه بین الملل به نگرش سه مکتب لیبرالیسم، رئالیسم، و مارکسیسم اشاره شده و همچنین در پاسخ به چیستی کارکرد و رسالت این دیسیپلین به معرفی دو مکتب امریکایی و بریتانیایی پرداخته شده است. از حوزه های موضوعی متنوعی که اقتصاد سیاسی بین الملل را تشکیل می دهند، پنج موضوع اهمیت اساسی دارند: تجارت بین الملل، مالیه بین الملل، شرکت های چندملیتی، روابط شمال جنوب، و هژمونی. در کلیه این حوزه ها، تعامل دوجانبه ای میان نیروهای اقتصادی و سیاسی وجود دارد.
بررسی مفهوم جماعت بر اساس نظریه کمونیتاریانیسم
حوزه های تخصصی:
تأکید همزمان بر فرد - جامعه، جمع – فرد و سنت – عقلانیت رویکرد کمونیتاریانیسم را متفاوت از رویکرد لیبرالیسم و سوسیالیسم کرده است.رویکرد لیبرالیسم بر فردگرایی تمرکز دارد و رویکرد سوسیالیستی برجمع گرایی، اما رویکرد کمونیتاریانیسم به عنوان راه سوم به دنبال رفع افراط و تفریط دو رویکرد مذکور است. با توجه به این که جامعه ما درگیر مسائل و بحران هایی از جمله نقصان در همبستگی اجتماعی و بحران هویت، بروز شکاف های بالقوه و بالفعل متعدد، در معرض تهدید بودن فرد، خانواده، افول سرمایه اجتماعی و ... است، رویکرد کمونیتاریانیسم با تأکید بر عملکرد متوازن و متعادل در مسائل اجتماعی و ساختاری جامعه از ظرفیت و توانایی لازم جهت بهبود مسائل ذکر شده و بازتعریف مفهوم جماعت برخوردار می باشد. لذا در این مقاله نظریات لیبرالیسم و سوسیالیسم معرفی و نقد گردیده و در نهایت نظریه کمونیتاریانیسم و نقش آن در جامعه ایران مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی مفهوم آزادی از نگاه آیزایا برلین
حوزه های تخصصی:
آیزایا برلین فیلسوف و مورخ اندیشه ها از سرشناس ترین و برجسته ترین لیبرالهای دوران معاصر است که تقریر او از دو مفهوم آزادی، بسیار مشهور و سررشته بحث های مربوط به هرگونه مسائل سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مرتبط با آزادی است. مفهوم آزادی از کلیدی ترین آرای فلسفی سیاسی برلین و به نوعی مرکز ثقل اندیشه های او است. به نظر او آنچه در انسان اهمیت ویژه دارد و حتی انسانیت انسان در گرو آن است، قدرت انتخاب و گزینشگری اوست و آزادی از این جهت اهمیت ویژه می یابد که میدانی برای انتخاب انسانها فراهم می آورد. در تمام جنبه های اندیشه برلین از پلورالیسم ارزشی، رد جبرگرایی تاریخی، ردآرمانشهرگرایی و دفاع از دموکراسی – البته دموکراسی ای که جنبه های منفی آن توسط نیروهای روشنفکر و نقاد روشن بین از بین رفته یا دست کم بسیار محدود و کنترل شده است – ردّپای آزادی محوری و دغدغه دفاع از آن قابل درک ومحسوس است. در این مقاله ابتدا سعی می شود مفهوم آزادی مثبت و منفی از نگاه برلین تبیین شود و سپس جنبه های مختلف آن با نگاه نقادانه مورد بررسی قرار گیرد.
اقتصاد لیبرال و مسئلة جنگ و صلح در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه های آغازین سدة بیستم با جنگ و کشتارهای گسترده ای همراه بود اما، از دهة پایانی این سده، با اشاعة گفتمان جهانی شدن، فضای امنیت بین الملل تعدیل شده است. در این شرایط، تحلیل ها و نظریه های مختلفی درمورد آیندة امنیت بین الملل ارائه شد. این مقاله در نظر دارد به ارتباط دو متغیر «اقتصاد لیبرال» و «مسئلة جنگ و صلح» در عرصة بین الملل، از منظر سه مکتب مهم روابط بین الملل، بپردازد. از دیدگاه لیبرالیسم، اقتصاد لیبرال می تواند مانع بروز جنگ شود و پایداری صلح را تضمین کند. ازاین رو، در عصر جهانی شدن، احتمالاً جنگ به شدت کاهش خواهد یافت. اما رئالیست ها نه تنها اقتصاد لیبرال را مانعی در برابر جنگ نمی دانند بلکه آن را محرک جنگ تلقی می کنند. مارکسیست ها نیز اقتصاد لیبرال را ذاتاً مستعد جنگ افروزی دانسته اند. به نظر آن ها، با وجود نظام سرمایه داری، صلح و امنیت جهان همواره در معرض تهدید است. این مقاله درپی آزمون صدق و کذب دیدگاه های مکتب یا نظریة خاصی نیست، بلکه به بررسی تطبیقی رویکرد سه مکتب مذکور درمورد رابطة اقتصاد لیبرال و امنیت بین الملل تأکید دارد.