مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مارکسیسم
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
استاد مطهری با توجه به افکار جدید، توانست روند تاریخ را با توجه به اصل علیت تبیین کند. در این نوشتار که کنار آرای استاد به دیدگاههای برخی افراد برجسته مانند هگل و مارکس و به گونهای مفصلتر به دیدگاه فیلسوف فرانسوی و نماینده مهم مکتب اگزیستانسیالیسم؛ سارتر پرداخته شده، به این مهم توجه میشود که ارزش مطالعه و بررسی تاریخ چیست و بر چه اصولی استوار است. استاد مطهری در ارائه تفکر خود با وجود آن که به سنن و قوانین تاریخی و جریان ثابت اصل علیت تأکید داشت، به بسیاری از دغدغههای افراد طرفدار آزادی در جهان پاسخ مثبت داد. بررسیها نشان میدهد او در عین حال که توانست از عهده تبیین منطقی جریان اصل علیت در تاریخ برآید و نوعی ضابطه و قانونمداری را در روند تاریخی به اثبات رساند، این امکان را یافت که بر اختیار و آزادی انسان در تعیین سرنوشت خویش تأکید کند. کاری که به جرأت بنا به اظهار نظر بسیاری مانند آن چه سارتر بدان تأکید میکند، مارکسیسم نتوانست آن را به انجام برساند. شاید اغراق نباشد که بگوییم نارسایی افکار افرادی مانند سارتر که برای حفظ آزادی و اختیار انسان به ناچار در افکار خود زمینههای فروکاست نقش علیت در تاریخ را فراهم آوردند، در اندیشه های شیعی استاد به خوبی ترمیم شده است.
تاریخ و فلسفه تاریخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
" بررسی نظریه های کار و تربیت با تاکید بر مبانی معرفت شناسی و تاثیر آن بر آموزش حرفه ای "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"چگونگی ارتباط کار یا حرفه با آموزش و پرورش، منجر به ارائه دیدگاه هایی در تاریخ تعلیم و تربیت غرب و نیز جهت گیری هایی در نظام های آموزشی شده است؛ از جمله نظریه تربیت آزاد (لیبرال) که ارزش کار را در کسب فراغت برای فعالیت های عقلانی می داند و تعلیم و تربیت را به عنوان خود زندگی و نه صرفا آماده سازی برای زندگی توصیف می کند؛ نظریه مارکسیسم که تمایل به ستایش و تمجید کار به خاطر خودش دارد و آموزش حرفه ای را بخش اساسی تعلیم و تربیت تلقی می کند و بالاخره عمل گرایی که کار را عامل رشد و تربیت عقلانی و اجتماعی می داند. این نوشتار که برگرفته از مطالعه ای اسنادی (کتابخانه ای) در زمینه کار و تربیت است، مبانی معرفت شناسی نظریه های مذکور و نقش آن ها در جهت گیری تربیت حرفه ای را مورد مطالعه قرار می دهد.
"
بدرود جویس با کلان روایتها: نگاهب به بیداری خانواده فینگانها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه لیوتار پسامدرنیسم به معنای بی اعتنایی به کلان روایتهاست. در آثار جیمز جویس تمایلات ادبی، فلسفی و دینی پسا مدرن را می توان پی گرفت. این مقاله به پی گیری بی اعتنایی به کلان روایت هایی چون دین، مارکسیسم ، هگلیانیسم و روشنگری در رمان بیداری خانواده فینگانها، واپسین رمان جیمز جویس، می پردازد. جاه طلبی خصیصه بارز ساکنان دنیای این رمان است. در این رمان کلان روایت ها آسیب پذیر شده و به تلخی نقد می شوند. در راستای ابراز بی اعتقادی به کلان روایت ها، جویس از شگردهای ادبی پسامدرنیسم بهره می گیرد. جویس به روشنگری و دین بی اعتناست و به هجو آنها می پردازد. او همچنین اصل بنیادین مارکسیسم و هگلیانیسم را مورد سوال قرار می دهد. در بیداری خانواده فینگانها درونمایه های پسامدرن بسیارند. بیداری خانواده فینگانها رمانی پسامدرن است.
نقش شخصیت در تاریخ با رهیافتی به جایگاه تاریخی امام خمینی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است که به نحو اختصار دیدگاههای متفکران غرب و از جمله نحله مارکسیسم در مقایسه با دیدگاه متفکران مسلمان در ارتباط با موضوع حساس نقش شخصیت در تاریخ مورد نقد و بررسی قرار گیرد و پس از آن و حتی الامکان رویکرد و رهیافت امام نسبت به مقوله «سیاست» و «تحولات اجتماعی» در مقایسه با تئوریهای مطرح شده شناخته گردد.
پرسش اساسی این نوشتار آن است که آیا شخصیتها یا «قهرمانان» در تحولات تاریخی نقش اساسی داشته یا شرایط اجتماعی و تاریخی بدون تکیه بر قهرمانان تحولات را رقم می زنند؟ یا اینکه هر دو عامل در پیوندی ناگسستنی به ایفای نقش می پردازند؟ در این میانه، با توجه به ظهور انقلابی بزرگ و سرنوشت ساز اسلامی در ایران، رهبری بی بدیل آن و ویژگیهای خاص تحولات به وجود آمده در عرصه جهانی و داخلی با کدام نظریه یا تئوری قابل سنجش می باشد؟
مطالعه سازمان های بین المللی از چشم اندازی تئوریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم که امروزه در حوزه سازمان های بین المللی در رشته روابط بین الملل مطرح است، جایگاه مفهوم "سازمان های بین المللی " در درون رهیافت های مهم نظری روابط بین الملل است، که متاسفانه تلاش چندانی از سوی پژوهشگران این حوزه مطالعاتی در این زمینه انجام نگرفته است. بنابراین در این مقاله تلاش می شود تا جایگاه سازمان های بین المللی در درون چهار رهیافت مهم رشته روابط بین الملل یعنی رئالیسم (واقع گرایی)، لیبرالیسم، مارکسیسم، و جهان وطن انگاری مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. از این رو هدف پژوهش حاضر، فراهم آوردن زمینه های نظری لازم در قالب چهار رهیافت فوق الذکر است..
انقلاب مشروطه و رویارویی ایرانیان با چهره ژانوسی تجدد؛ پژوهشی در باب شکل گیری نخستین جریان های فکری و سیاسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان شکست ایرانیان در جنگ با روسها و شکل گیری ذهنیت عقبماندگی در ایران تا کنون، پاسخ به مسأله عقب ماندگی، علل پیدایش و نحوة رفع آن مهم ترین دغدغة جامعه و نیروهای فکری و سیاسی آن بوده است. در حالی که مجموع عوامل داخلی و خارجی مانع از نیل به موفقیت میگردید، برداشتهای متعدد و گاه متعارض از نحوة پاسخگویی به مسأله عقبماندگی، کلید اصلی این ناکامیها بود. این برداشت ها که پس از انقلاب مشروطه برای نخستین بار در تدوین قوانین و استقرار نهادهای مدنی و سیاسی به وجود آمدند، چالش هایی عمده را میان سنت و تجدد پدید آوردند.
پدیده ی جهانی شدن فرهنگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «فرهنگ جهانی » یکی از مهم ترین و چالش برانگیز ترین مفاهیم جهانی شدن به شمار می آید که به رغم آن که سلسله مباحث و نظرات مختلف در این زمینه ، ماهیت و ابعاد آن به درستی شناخته نشده است. این مقاله پس از نگاهی مختصر به پدیده ی جهانی شدن و بیان برخی ویژگی های آن ، سعی دارد تا با دسته بندی اجتماعی دیدگاه های مختلف در زمینه ی مفهوم فرهنگ جهانی ، برخی سایه های ابهام و معطل را از اطراف این مفهوم بزداید . به طور کلی، می توان نگرش های موجود از سوی نحله ها و نظریه پردازان فرهنگ جهانی را در سه رویکرد لیبرالسیتی نومارکسیتی و پست مدرنیستی خلاصه کرد.
مسکو و جمهوری های پیرامونی در دوران شوروی: چارچوبی تحلیلی برای درک روابط و اقدامات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه حکومت مرکزی در مسکو با جمهوریهای پیرامونی در اتحاد شوروی از مسائل مورد توجه و بحثبرانگیز بوده است. پیچیدگی این رابطه و نیز پیامدهای خاص آن با وجود این که در دوران اتحاد شوروی تا حدودی مشخص شده بود اما در دوران پس از فروپاشی بود که با ظهور مشکلات و بحرانهای مختلف در سطوح متفاوت محلی، ملی و منطقهای دامنه و اهمیت آن به ویژه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز آشکار شد. استدلال اصلی این مقاله این است که با تکیه بر یک چارچوب تحلیلی مبتنی بر سه مفهوم اصلی تمامیتگرایی، نوسازی و استعمارگری میتوان هم وضعیت دوران شوروی و روابط مرکز و پیرامون آن دوران و اقدامات انجام شده را تحلیل کرد و هم از این چارچوب برای درک وضعیت کنونی مناطقی چون آسیای مرکزی که "خارج نزدیک" روسیه قلمداد میشوند، استفاده کرد.
نقد و بررسی دیدگاه رادیکالیسم بر مکاتب فلسفی، اجتماعی و جغرافیا
حوزه های تخصصی:
جغرافیای رادیکال با الهام از نظرات جامعه شناسان چپ مانند مارکس، انگلس و هگل و در تقابل با کاپیتالیسم، لیبرالیسم، داروینیسم و لامارکیسم روابط متقابل جامعه و محیط را می کاود و داعیه دار انقلاب ریشه ای در جوامع سرمایه داری برای حذف نابرابریهای فضایی است.
در این پژوهش، ضمن بررسی موارد یادشده، نقش انسان رادیکال در مطالعات جغرافیایی تبیین و نقد می شود.
پیشگامان حوزه علمیه شیعه در مواجهه با فلسفه غرب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی نشان دادن نحوه مواجهه عالمان شیعی معاصر با فلسفه غرب است. منظور از عالمان شیعی، عالمانی هستند که از حوزه های علمیه شیعه برخاسته اند. غرض، نشان دادن نقش حوزه های علمیه در برخورد با فلسفه غرب است. بنابراین از دانشمندان و نویسندگان دانشگاهی و به طور کلی غیر حوزوی در این مقاله جز به طور گذرا بحثی نخواهد شد. عالمان دینی مورد بحث در این مقاله نیز عالمانی هستند که پیش از انقلاب اسلامی نشو و نما کردند و در این بحث، پیشگام شمرده می شوند. بنابراین، درباره نسل پس از انقلاب اسلامی حوزه علمیه فقط به اشاراتی بسنده خواهد شد.
بنابراین غرض از این نوشتار، طرح کلی بحث، نشان دادن توجه عالمانی دینی به فلسفه غرب، ترسیم جغرافیای مسئله و ذکر برخی از نمونه مباحثی است که آنان طرح کرده اند تا از این طریق بتوان به نوع مباحث طرح شده، ادبیات مورد استفاده، و نحوه مواجهه و موضع گیری آنان در قبال فلسفه غرب راه یافت.
زیبایی شناسی و سیاست؛ بازتاب سیاست در رویکرد رئالیستی به هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی در سده هجدهم و در نقطه عزیمت خود، مسئله هنرها را از منظر تمتع یا لذت بی غرض مطرح ساخت، اما در سده نوزدهم بدیل های فلسفی و جامعه شناختی در هنر که به ویژه بازتاب خود را در واقع گرایی به نمایش می گذاشت، وجهی از زیبایی شناسی اجتماعی را پدید آورد که به شدت وام دار شرایط اجتماعی و تاریخی بود. در مقاله پیش رو، این فرضیه به سنجش گذاشته می شود که زیبایی شناسی می تواند بازتاب دهنده شرایط سیاسی و اجتماعی باشد؛ به عبارت دیگر زیبایی شناسی با رویکرد انتقادی، خصلت های سیاسی هنر را به خوبی به نمایش می گذارد. به این منظور پس از طرح مسئله در مورد چیستی زیبایی شناسی، برای اثبات فرضیه و نشان دادن ارتباط وثیق هنر با سیاست، زمینه ها و چگونگی پدیداری زیبایی شناسی اجتماعی در چهارچوب زیبایی شناسی مارکسیستی به بحث گذاشته خواهد شد. در عین حال به منظور آوردن شواهدی از این مدل به آثار متفکران رئالیست سده نوزدهم، اشاره های مختصری خواهد شد. این نوشتار از حیث روش شناسی، رویکرد توصیفی ـ تحلیلی را با رویکرد انتقادی مورد استفاده قرار داده است .
الاهیات آزادیبخش امریکای لاتین؛ ریشه ها و عوامل شکل گیری
حوزه های تخصصی:
گفت وگو با پیروان ادیان ابراهیمی و همفکران سیاسی در جهان امروز، از جمله مسائلی است که مورد توجه دولت و مراکز اسلامی کشور ماست. الاهیات آزادیبخش امریکای لاتین، از جریان های الاهیاتی انتقادی و جدید در دنیای مسیحیت است که بر حضور دین در عرصه های اجتماعی و سیاسی تأکید میکند و ریشه های فقر در کشورهای منطقه را حکومت های نظامی و وابسته، استعمارگران و شرکت های چند ملیتی میداند. این الاهیات، مبارزه، آموزش و آگاهیبخشی عمومی را راه رسیدن به ملکوت عنوان میکند.
هدف این پژوهش، شناسایی این الاهیات برای برقراری ارتباط و تعامل با جریان های عدالت خواه جهانی و تقویت جبهه مقاومت جهانی در برابر استکبار و امپریالیسم جهانی است. روش مطالعه، کتابخانه ای است. از نتایج مهم این تحقیق، شناخت دقیق عوامل مؤثر بر شکل گیری و سابقه تاریخی آنها، جهت برقراری تعامل با این جریان الاهیاتی است که رهبران این الاهیات خود را نیازمند آن میدانند و آینده مذهب این منطقه را منوط به تعامل و گفت وگو با اسلام میدانند.
مطالعة بنیادهای فلسفی روش تحقیق اقدام پژوهی (معلّم پژوهنده)
حوزه های تخصصی:
طبق «رویکرد مکاتب» هر عملی که در تعلیم و تربیت انجام میشود، بر فلسفه ای مبتنی است و از اصول آن استنتاج میشود. اقدام پژوهی، رویکردی در پژوهش های کیفی است که به معلّمان و کارگزاران آموزشی کمک میکند تا به گونه ای پژوهش را با موقعیت تربیتی تلفیق کنند تا بتوانند نقش مستقیم و فوری در موقعیت تربیتی و بهبود فرایند آموزش ایفا کنند و آموزش وپرورش را به نقطة مطلوب مورد نظر برسانند. هدف از این تحقیق، مطالعة ریشه های نظری و فلسفی اقدام پژوهی با استفاده از روش اسنادی- تحلیلی است. لذا با توجه به ویژگیها و اهداف و نتایج متعدد اقدام پژوهی(معلم پژوهنده) سه ویژگی و هدف مشترک توصیف و انتقاد از وضع موجود، تأکید بر عمل و تلفیق آن با نظر، و تغییر در جهت مطلوب در نظر گرفته شده و با توجه به آنها، ریشه و پایگاه فلسفی اقدام پژوهی(معلم پژوهنده) در پراگماتیسم، مارکسیسم و نظریه انتقادی استنتاج ، استدلال و تطبیق داده شده است.
درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف بیان نقش فرهنگی دولت دینی، با اشاره به دو دیدگاه مارکسیسم و لیبرالیسم در باب دخالت فرهنگی دولت، و همچنین نگاه مخالفانِ دخالتِ دولت دینی در عرصة فرهنگ و نقد آن، به تقریر دیدگاه اسلام دربارة نقش دولت دینی در فرهنگ پرداخته شده است. در این راستا، یک آیه از قرآن کریم، و یک روایت و یک سیره مورد اشاره و بررسی قرار گرفته است. پیش نیازی نقش آفرینی دولت دینی در فرهنگ و ارائه پیشنهاداتی به متولیان امور فرهنگی و نیز بیان بایسته های پژوهشی خاصی به ایشان حاصل مقاله پیش روی شماست.
بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مارکسیسم ساختاری آلتوسر در واکنش به دو تفسیر از مارکس، و بازخوانی او بسط یافته است. آلتوسر نخست در برابر رهیافت مارکسیسم ارتدکس ایستاد و از آن انتقاد کرد؛ دومین رهیافت مورد انتقاد آلتوسر، مارکسیسم هگلی و حلقة فرانکفورت است. او تلاش کرد نظریة مارکسیستی را هم از جبرگرایی اقتصادی و هم از رهیافت انسان گرایانة لوکاچ و حلقة فرانکفورت برحذر دارد. تلاش های آلتوسر برای فرار از تقلیل گرایی نظریة مارکسیستی، تا حدودی موفقیت آمیز بود؛ اما چرخش آلتوسر بیشتر درون پاردایمی بود و از نظر ماهوی نظریة مارکسیستی را از محدودیت های بنیادی در عرصه های هستیشناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی نجات نداده است. در این نوشتار، برآنیم تا نظریه و بنیادهای نظری نظریة اجتماعی آلتوسر را ارزیابی کنیم و کج تابیهای اساسی آن را برملا سازیم.
رویکرد ایدئولوژی های سیاسی به مقوله انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های اصلی هر ایدئولوژی انسان شناسی آن است. ایدئولوژی های سیاسی از حیث این که مجموعه ای از آموزه های سیاسی معطوف به عمل و بر مبنای عقل اند که به منظور ایجاد تغییر و تصرف در اجتماع و ارکان آن در ارادة نفسانی بشر شکل گرفته اند قسمت عمده ای از مباحث خود را بر انسان شناسی سیاسی متمرکز کرده اند، خاصه در دنیای معاصر که علاوه بر گسترده شدن ابعاد آن، صبغة استراتژیک نیز پیدا کرده است. امروزه انسان شناسی شاخه ای علمی است که به تمام مسائل انسان، از رفتار اجتماعی گرفته تا هنر، مذهب و اخلاق، می پردازد و مهم تر از آن ـ آنچه در این جا مد نظر ماست ـ نگاه و رویکرد فلسفه یا ایدئولوژیِ سیاسی به انسان به عنوان اشرف موجودات در کرة خاکی است.
از منظر سیاست، در کنار مؤلفه هایی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و فرجام شناسی، هر مکتب سیاسی باید تکلیف خود را با «انسان» و ماهیت او مشخص کند تا بر مبنای این شناخت بتواند رابطة انسان و سیاست را در نیل به کارویژه ای که ایدئولوژی آن را تجویز کرده است تبیین و تشریح کند.
در این مقاله سعی شده است تا با تبیین مبانی مکاتب و ایدئولوژی های عمدة سیاسی معاصر و افزودن رویکرد الهی و فرامادی اسلام به ایدئولوژی های مادی و دنیامدار یادشده، ابعاد گوناگون رابطة شناخت انسان با سیاست از منظرِ این ایدئولوژی ها به بحث گذاشته شود و گامی در حوزة مطالعات نظری تطبیقی برداشته شود.
مقایسه مفهوم صدور انقلاب در انقلاب های فرانسه و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب ها دستاوردهای گوناگونی دارند: بازتوزیع زمین ها، پایان دادن به کار نظام های سرکوبگر، و از بین بردن امتیازات موروثی اشرافیت سنتی. انقلاب ها افزایش سواد، تحصیلات و مراقبت های بهداشتی بهتر، احساس غرور بیشتر به قدرت ملی، و استقلال را برای عدة بی شماری از انسان ها به ارمغان آورده اند. انقلاب ها پدیده هایی بین المللی اند، نه فقط به این دلیل که غالباً باعث منازعة نظامی میان کشورها می شوند، بلکه به این دلیل که ایده ها و اهدافشان به سراسر جهان انتشار می یابد. وقتی ایده های انقلابی به کشورهای دیگر سرایت می کند و ملت ها جذبشان می شوند، این باورها به پیشبرد انقلاب ها کمک و امواج جدیدی از خیزش های انقلابی را با هدف هایی مشابه خلق می کند. نگارندگان درصددند مفهوم صدورِ انقلاب را در دو انقلاب کلاسیک قرن هجدهم و بیستم که به دو سنت لیبرالیسم و مارکسیسم تعلق دارند، مقایسه و همانندی ها و ناهمانندی های آن دو را بررسی کنند.
جغرافیای رادیکال؛ رویکرد میان رشته ای در جغرافیای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور علوم میان رشته ای و تخصص طلبی بعد از تحولات علمی در قرن 19 محصول شرایط تاریخی بود. فقدان نظریه های عام و فراگیر، زمینه ساز تجزیه علوم اجتماعی و به تبع آن جغرافیا گردید. علم جغرافیا نیز در گذر زمان به دو رشته جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی تقسیم شد. هرکدام از این رشته ها از علوم مشابه و همجوار به منظور غنی سازی مبانی نظری و توسعه قلمرو مطالعاتی خود استفاده کردند. جغرافیای انسانی در قرن نوزدهم بیشتر از انسان شناسی تأثیر پذیرفت و در اول قرن نوزدهم و اول قرن بیستم تحت تأثیر جامعه شناسی بود و از نیمه قرن بیستم تاکنون متأثر از علوم زیستی، روانشناسی، اقتصاد سیاسی و نظریه های اجتماعی بوده است. یکی از زیرشاخه های جغرافیای انسانی که عمدتاً تحت تأثیر اقتصاد سیاسی و ایدئولوژی های چپ قرار گرفت جغرافیای رادیکال بود. جغرافیای رادیکال با رویکردی بنیادستیز، بر عدالت اجتماعی تأکید می ورزد و با بررسی کیفیت زندگی انسان ها در فضاهای مختلف سعی در تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی و فضایی دارد. بنابراین پویایی و برخورد انتقادی از ویژگی های جغرافیای رادیکال است.
آرش سیاوش کسرایی و میدان ادبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیر بوردیو شیوه نوینی برای تحلیل متن در جامعه شناسی ادبیات دارد. به نظر اوهر فرد در طول زندگی خود با میدان های متفاوت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درگیر است و حرکت هایی که در درون این میدان ها رخ می دهد، آگاهانه و ناآگاهانه بر زندگی او تأثیر می گذارند.یکی از این میدان ها، میدان ادبی است. بر اساس اصول بوردیو اثر ادبی هرچند متأثر از میدان های گوناگونی است که نویسنده و خواننده به عنوان تولیدکنندگان معنا با آن درگیرند، اما یک متن زمانی ارزش ادبی می یابد که بیشترین وابستگی را به میدان تولید ادبی داشته باشد و چون درونی ترین مسأله در میدان ادبی فرم آن است، به میزانی که یک اثر فرم مدارتر باشد و با سایر میدان ها ارتباط کمتری داشته باشد از ارزش بیشتری برخوردار است.حماسه آرش کمانگیر سیاوش کسرایی نخستین و معروفترین بازآفرینی این اسطوره در میدان ادبی ایران است، تحلیل این منظومه به شیوه بوردیو نشان می دهد چون این منظومه از اصل بی غرضی تبعیت نمی کند، در بسیاری بخش ها به سمت سایر میدان ها لغزیده و از ارزش ادبی آن کاسته شده است. در این بخش ها کلمات و مضامینی وارد شده که بیش از آنکه توانایی ایجاد یک فضای جدید را داشته باشند همچون عنصری زاید در شعر ظاهر شده و اثر را از ناب بودن محروم کرده اند، کلماتی چون خلق و توده و مضامینی چون ستایش کار و زندگی در کنار حذف عناصر متافیزیکی و قوم پرستانه نشان دهنده تأثیر میدان مارکسیستی در این اثر می باشد.