مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
لیبرالیسم
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی و جایگاه حقوق بشر در نظریه های روابط بین الملل می باشد. با جهانی شدن مفهوم و موضوع حقوق بشر و تأثیر ان بر روابط بین کشورها و همچنین تحت الشعاع قرار گرفتن سیاست خارجی دولت ها، مطالعه و بررسی حقوق بشر در نظریه های روابط بین الملل مهم و ضروری گردیده است. در واقع حقوق بشر، مفاهیم اساسی در روابط بین الملل، مانند حاکمیت، دیپلماسی، امنیت، و غیره راه دچار تحول بنیادینی کرده است، در این راستا درک و تحلیل این روند به عنوان یک امر واقع، در راستای مطالعه صلح و امنیت بین المللی می باشد که در حوزه نظری روابط بین الملل جایگاه ویژه ای دارد. سوال اصلی پبرامون پژوهش فوق این می باشد که امروزه در عصر جهانی شدن مفهوم حقوق بشر چه جایگاهی در نظریه های روابط بین الملل دارد؟ مقاله حاضر نخست مفهوم حقوق بشر را مورد کند و کاو قرار داده، سپس به بررسی مفهوم فوق در چهار نظریه روابط بین الملل از قبیل واقع گرایی، لیبرالیسم، سازه انگاری و فمینیسم می پردازد و در پایان از مباحث به طور کلی نتیجه گیری می نماید.
آنار شیسم : گذشته و حال و تغییر در حوزه عمل
حوزه های تخصصی:
رویکرد اسلامی به روابط بین الملل در مقایسه با رویکردهای رئالیستی و لیبرالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسلام به عنوان یک دین جهان شمول رویکرد خاصی نسبت به ماهیت روابط بین الملل دارد که متفاوت از دو جریان اصلی نظریه پردازی در روابط بین الملل یعنی رئالیسم و لیبرالیسم می باشد.مکاتب موجود در روابط بین الملل دارای مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی متفاوتی از هم می باشند، که این مبانی رویکرد آن ها را نسبت به نظام بین الملل قوام می بخشد و در نتیجه دیدگاه آن ها نسبت به ماهیت روابط بین الملل متفاوت از هم می باشد. این پژوهش به دنبال بررسی تطبیقی مبانی هستی شناسی رویکرد اسلامی به روابط بین الملل با دو رویکرد رئالیسم و لیبرالیسم بوده و به این دو سوال پاسخ می دهد: مبانی هستی شناسی رویکرد اسلامی روابط بین الملل چیست؟، وجه تمایز نظریه اسلامی روابط بین الملل با دو رویکرد لیبرالیسم و رئالیسم در چیست؟. درپاسخ به پرسش های فوق دو فرضیه به موازات هم، مطرح شده است که به شرح ذیل می باشد:اول. مبانی هستی شناسی نظریه اسلامی روابط بین الملل، از بعد انسان شناسانه نه مثل رئالیسم بدبینانه و نه مثل لیبرالیسم خوش بینانه است، بلکه ماهیت انسان ترکیبی از فطرت و غریزه، سیاست شناسی شرع محور، نظریه دولت خدامحور، می باشد و لذا اصل حاکم بر روابط بین الملل اصالت صلح است.دوم. مهمترین وجه تمایز رویکرد اسلامی به روابط بین الملل با دو جریان اصلی رئالیسم و لیبرالیسم در مبانی هستی شناسی این نظریه می باشد که با توجه به این مبانی توانسته تفسیری از ماهیت روابط بین المل ارئه دهد که نسبت به تفسیر دو رویکرد دیگر با واقعیت نظام بین الملل تطابق بیشتری دارد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی و ابزار گردآوری از نوع اسنادی می باشد.
دموکراسی، عدالت و صلح(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ارتباط صلح، عدالت و دموکراسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با توجه به اینکه رابطه عدالت و دموکراسی تقریبا بیشتر جنبه حقوقی دارد، ابتدا تجزیه و تحلیل می گردد و سپس پیوند این دو با صلح سنجیده می شود. در این قسمت همچنین نظر بعضی از فلاسفه بزرگ نظیر ارسطو، هنس کلسن، جان رالز، وامانوئل کانت، ارایه می شود و در دنباله، استدلال لیبرال های نام آوری مانند وودرو ویلسن، امانوئل کانت وبوس راست در ارتباط بین دموکراسی و صلح به میان می آید و با تشریح «نظریه صلح دموکراتیک» آرا طرفداران و منتقدین بررسی می گردد. همچنین به آرا واقع گرایان که به ارتباط دموکراسی و صلح اعتقاد چندانی ندارند، اشاره می شود. طی این مقاله سوالات متعددی مطرح می گردد، از آنجمله: آیا کشورهای دموکرات تاکنون با یکدیگر جنگ نکرده اند؟ آیا دموکراسی صلح خواه تر از کشورهای غیر دموکرات هستند و اصولا چه عوامل دیگری به غیر از دموکراسی در برقراری صلح اروپا بعد از جنگ دوم جهانی تاثیر گذاشته است؟ با ارایه مثال های تاریخی و روز سعی می گردد، تحلیل حتی الامکان دقیقی در پاسخ به هر سوالی ارایه شود. بالاخره در خاتمه، نتیجه گیری مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت.
کاربست نظریه دموکراسی در اندیشه سیاسی کارل پوپر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دموکراسی از مفاهیمی است که از زمان پریکلس که آن را «حکومت مردم» تعریف کرد، تا امروز که در مجامع نظریه پردازی غرب به ویژه امریکا، تحکیم و گسترش آن کار ویژه اصلی و تخصصی دولت معرفی می شود، تحولات زیادی داشته است. مجادلات و مباحثات مخالفان و موافقان دموکراسی درباره ضعف ها و مزایای این شیوه حکومت، موجب شکل گیری رساله ها و کتب فراوانی شده است.مفهوم دموکراسی بسیار پیچیده تر از آن است که تصور می شود؛ زیرا منظوری که گویندگان و نویسندگان از به کار بردن آن داشته اند و دارند، متناسب با مقتضیات زمان و شرایط هر عصر متفاوت بوده است. در نوشتار حاضر به بررسی آرای کارل پوپر درباره دموکراسی و تاثیری که اندیشه های وی در تبیین مفهوم دموکراسی داشت خواهیم پرداخت.
واکنش جریان روشنفکری ایران در برابر لیبرالیسم از دهه چهل تا انقلاب اسلامی (با تاکید بر آل احمد، بازرگان، شریعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله واکنش جریان روشنفکری ایران از دهه چهل تا انقلاب اسلامی در برابر اندیشه لیبرالیستی را بررسی می کند. تفکر لیبرالیسم به عنوان یک اندیشه مدرن وقتی وارد ایران گردید از دو جهت بر روشنفکران اثر گذارد. از یک سو بخشی از روشنفکران ایرانی تسلیم اندیشه لیبرالیستی گردیدند و از آن تقلید نمودند که به این گروه غرب گرا گفته می شود و از سوی دیگر بخشی از جریان روشنفکری در دفاع از هویت ملی و دینی جامعه ایرانی اقدام به بازسازی اندیشه دینی و جلوگیری از تضعیف باورهای هویتی و اندیشه ای جامعه نمودند که در این مقاله با تاکید بر افکار و اندیشه های سه شخصیت تاثیر گذار و مطرح ایرانی یعنی جلال آل احمد به عنوان یک روشنفکر منتقد و مهندس بازرگان و دکتر شریعتی بعنوان دو روشنفکر دینی، واکنش جریان روشنفکری در برابر لیبرالیسم مورد مطالعه قرار گرفته است.
تبیین منطقی مردم سالاری دینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ابهامات زیادی که پیرامون رابطه دین اسلام با دموکراسی وجود دارد، سبب شده تا در این نوشتار با تکیه بر اصول منطقی حاکم بین این دو مقوله و فارغ از گرایشات سلیقه ای، به تبیین این رابطه پرداخته شود. اگر تعریف دین را به دو قسمت عام و خاص تقسیم کنیم و در تعریف خاص، اعتقادات و احکامی را که باید با اجزای دموکراسی سنجیده شود، منبعث از مثلث معرفتی شرع، عقل و عرف بدانیم و هم چنین دموکراسی را تنها به مثابه شیوه ای برای حکومت کردن تصور کنیم می توان ادعا کرد که بین دموکراسی به عنوان روش حکومت کردن که دارای عناصری مانند برابری سیاسی شهروندان، حکومت اکثریت، مقبولیت مردمی، تفکیک قوا و... است با دین اسلام به مثابه فلسفه زندگی و اجتماعی، روابط منطقی تساوی و یا عموم و خصوص من وجه وجود دارد.
بررسی نقدهای سیداحمد فردید بر لیبرالیسم و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرب و مفاهیم و اندیشه های مرتبط با آن مثل لیبرالیسم، مدرنیته، دموکراسی، سرمایه داری، سکولاریسم، تکنولوژی، توسعه و غیره موضوع هایی است که برای کشورهای غیر غربی مسئله ساز شده است.
برخی افراد در توصیف لیبرالیسم، به عنوان اصلی ترین و مهم ترین اندیشه در دوران معاصر، تعبیر «نظریه مدرن تمدن غرب» را به کار می برند. اندیشه لیبرالیسم و برخی جلوه های غرب و تمدن آن به کشورهای دیگر، از جمله ایران، به صورت واقعی و یا وارونه سرایت کرده است؛ برخی با آن همراه شدند و آن را پذیرفتند و برخی با آن مقابله کرده و به طرد، رد یا نقد آن پرداخته اند. همراهی با مدرنیته در اهمیت دادن به قانون و مشتقات آن نظیر قانون اساسی، پارلمان، برابری، مساوات، حق رای و محدود کردن قدرت پادشاه تبلور یافت؛ مقابله کنندگان نیز با قانون بشری، آزادی همه جانبه، برابری میان همه (مسلمان و غیرمسلمان)، سکولاریسم (جدایی دین از دنیا)، آزادی بیان گسترده و آزادی عقیده، مخالف بودند؛ مخالفان و منتقدان نیز نسبت به آزادی، قانونگذاری، عدالت و مساوات، تعریف خاص از انسان و شناخت و هستی و غایت زندگی از نوع غربی مخالف یا منتقد بودند.
در این مقاله به بررسی دیدگاه های سید احمد فردید می پردازیم که از جمله کسانی است که از منظر غرب ستیزی و با رویکردی از نوع علی و معلولی، در مخالفت با غرب و ابعاد لیبرالیسم (مبانی، ارکان و نتایج منتسب به لیبرالیسم) دیدگاه های انتقادی مطرح می کند.
اعتقاد دانشجویان به لیبرالیسم، علل و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمدن غرب بر تحولات فکری و معرفتی سکولاریسم، اومانیسم، لیبرالیسم و استفاده از روش های علمی برای کسب شناخت بنیان نهاده شده و با ایجاد نهادها و ساختارهای اجتماعی متناسب تداوم یافته و به رغم تمامی کاستی ها و چالش های خود امروز تمدن مسلط جهانی است. غرب توانسته بر مبنای جهان بینی خود و تعریفی که از «انسان کامل» مبتنی بر این جهان بینی دارد، یک نظام اجتماعی متناسب و کارامد، که نتیجه نظم اجتماعی حاصل از آن تناسب است، بنا نماید. از همین رو برخی جوامع با مفروضات هستی شناختی متفاوت، به ویژه از طریق آموزش های علمی ارائه شده در دانشگاه ها خواسته یا ناخواسته همان مسیر را می روند، لیکن هنوز با مشکل توسعه نیافتگی حداقل با شاخص های مرسوم و متداول آن مواجه و حتی دچار بی نظمی اجتماعی نیز می شوند که یکی از علل مهم آن عدم تناسب ساختارهای اجتماعی با مبانی فکری و فلسفی این جوامع است. این مقاله بی آنکه قصد نقد مبانی اندیشه تمدن غرب را داشته باشد به بررسی میزان اعتقاد دانشجویان به عقاید لیبرالیسم در مقابل اعتقادات اسلامی و برخی علل و پیامدهای آن پرداخته است. نتایج به دست آمده از بررسی نظرات 1470 نفر از دانشجویان دانشگاه های مطرح در تهران، حاکی از آن است که 5.9 درصد پاسخگویان خیلی خیلی زیاد، 15.5 درصد خیلی زیاد، 25.4 درصد زیاد، 22.1 درصد کم، 20.9 درصد خیلی کم و 10.2 درصد خیلی خیلی کم به لیبرالیسم اعتقاد داشته اند. میزان اعتقاد آنها به لیبرالیسم به طور متوسط 3.32 از 6 با انحراف معیار 1.48 است که بین کم تا زیاد می باشد. نتایج نشان می دهد هرچه اعتقاد به لیبرالیسم بیشتر شده است رعایت اخلاق کاری، احساس مسوولیت در کار، هویت ملی، مشروعیت نظام سیاسی، احساس مسوولیت در برابر انقلاب، تعهد اجتماعی، اعتماد اجتماعی و ترجیح هویت اسلامی بر هویت ملی کمتر و فردگرایی، فایده گرایی و ترجیح هویت قومی بر هویت ملی بیشتر شده اند. همچنین هرچه اعتقاد به لیبرالیسم بیشتر شده از موفقیت علمی، کارامدی علمی، جامعه پذیری برای سایر نقش های اجتماعی، خلاقیت، توسعه یافتگی انسانی و در نهایت شاخص توسعه علمی دانشجویان کاسته شده است. تمامی نتایج به دست آمده از نمونه از نظر آماری معنی دار هستند و قابلیت تعمیم به جمعیت تحقیق را دارند.
نظریه عدالت سیاسی جان رالز: راه حلی برای معمای دووجهی آزادی و برابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یافتن راه حلی برای رفع تناقض میان آزادی و برابری، از مسائل اساسی، پیچیده و بغرنج فلسفه سیاسی معاصر است. متفکرین سنت های فکری مختلف ، از لیبرال تا چندفرهنگ گرا، تلاش نموده اند به نحوی این معضل را حل نمایند. یکی از برجسته ترین راه حل های مدرن برای مسئله آزادی و برابری، نظریه عدالت سیاسی جان رالز است. رالز تلاش می کند درون چارچوب فکری لیبرال این مسئله را حل نماید. مقاله حاضر ضمن بررسی راه حل رالز برای مسئله آزادی و برابری بر آن است که از منظر انتقادی نقاط قوت و کاستی های آن را نشان می دهد. چارچوب نظری مقاله حاضر، الگوی تحلیلی اصل موضوعی و روش تحقیق نیز تحلیل محتوای کیفی است. بر همین اساس با تحلیل محتوای نوشتارهای اصلی رالز ابتدا تلاش می شود مبانی و اصول نظریه رالز آشکار گردد، سپس سازگاری و ناسازگاری این اصول و مبانی با نتایج آن سنجیده می شود و در نهایت بسندگی یا نابسندگی این نظریه برای حل مسئله آزادی و برابری بررسی می گردد.
تکثرگرایی ارزشی و آزادی در اندیشه آیزایا برلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگترین مدعاهای اندیشه لیبرال در نیمه دوم قرن بیستم به این نکته بر می گردد که می توان لیبرالیسم را به مثابه یک دستگاه هنجاری، با ارجاع به مفهوم تکثرگرایی ارزشی توجیه کرد. اولین اندیشمندی که این ادعا را در قالب اندیشه ای نظام مند عرضه کرد سر آیزایا برلین فیلسوف سیاسی انگلیسی بود. برلین با تعریف لیبرالیسم به عنوان مکتبی که آزادی منفی را در راس سلسله مراتب ارزشی می نشاند، استدلال می کند که می توان لیبرالیسم را به طور منطقی از مبانی تکثر گرایی ارزشی استنتاج کرد. برلین سعی می کند به سه شیوه، یعنی محوریت انتخاب، ضدیت با آرمان شهر، و وجود ارزش های جهان شمول، استلزام منطقی میان تکثرگرایی ارزشی و ارجحیت آزادی منفی را اثبات کند. همه این شیوه ها از اثبات این استلزام باز خواهند ماند. در پایان نیز سعی شده است به طوری ایجابی و با اتکا به خصیصه عقلانیت ستیزی و الگو های تصمیم گیری در تکثرگرایی ارزشی، امکان استنتاج هرگونه ارجحیت ارزشی از تکثرگرایی مورد بحث قرار بگیرد.
تحلیلی جغرافیایی از تئوری های عدالت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
موضوع «عدالت اجتماعی» یکی از مباحث بسیار مهم در مکتب انسان ساز اسلام می باشد. بگونه ای که خداوند متعال هدف از بعثت انبیا را اقامه قسط و عدل توسط مردم بیان می نماید (سوره: حدید، آیه: 25). متاسفانه مفهوم عدالت اجتماعی از دیدگاه اسلام آنچنان که شایسته است مورد توجه اندیشمندان اسلام قرار نگرفته، تا ابعاد گوناگون آن براساس نیاز جوامع انسانی تئوریزه شود. اکنون فقدان عدالت اجتماعی در میان جوامع اسلامی خود دلیل بر این مدعا است.
در غرب نیز مفهوم عدالت اجتماعی حداقل از زمان ارسطو به دلیل ضرورت سازمان های اجتماعی و به عنوان موضوع و دستورالعمل سازمان های اجتماعی، مطرح بوده است. اما در سه دهه گذشته بازتاب تفکر تئوریکی آن هم در ابعاد تحلیل فلسفی و هم از نظر دلائل علمی در رابطه با تغییر شکل وضعیت رفاه، جنبه های جدید و جالبی یافته است. مفاهیم شرایط اجتماعی و مسئولیت فردی نقش مهمی را در تئوری های «عدالت اجتماعی» ایفاء می کنند و این مفاهیم از زمان منتسکیو به عنوان نقطه اتصال رشته های مختلف علوم اجتماعی مطرح بوده-اند. این مقاله تلاش دارد تا ابعاد مختلف عدالت اجتماعی را از دیدگاه های مختلف موردبررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. و دلائل ضعف عدالت اجتماعی در بعضی جوامع اسلامی را ریشه یابی نماید.
بحران اخلاق مدرن و چرخش ارسطویی مکاینتایر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته و آموزة سیاسی آن یعنی لیبرالیسم، از جنبه های گوناگونی مورد توجه و انتقاد قرار گرفته است. از مهم ترین مباحث لیبرالیسم مدرن، که در دهه های اخیر متفکران بر آن نقدهایی داشته اند، موضوع اولویت «حق» بر «خیر» است. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی بر آن است که انتقادهای وارده بر اخلاق مدرن لیبرالی، به ویژه نگاه جماعت گرایان، به ویژه السدیر مکاینتایر را بررسی کند. مکاینتایر، لیبرالیسم را به علت غفلت آن از اهمیت «غایت» در کنش اخلاقی سرزنش میکند و با بازخوانی آموزه های اخلاقی ارسطو، جایگزینی اخلاق غایت مدار و فضیلت مدار را به جای اخلاق دلبخواهی و عاطفه گرای مدرن توصیه میکند.
مبانی انسان شناختی اخلاق سکولار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر مکتب اخلاقی مبتنی بر مجموعه ای از مبانی معرفت شناختی، هستیشناختی و انسان شناختی خاص خود است. اخلاق سکولار نیز به نوبة خود دارای چنین مبانیای است. این مقاله، مبانی انسان شناختی اخلاق سکولار و میزان صحت و سقم آن و نیز جایگاه اخلاق دینی و به عبارت دیگر، حمایت دین از ارزش های اخلاقی را بررسی کرده است. اومانیسم، فردگرایی، لیبرالیسم، نظریة تکامل طبیعی از جمله مبانی انسان شناختی اخلاق سکولار میباشند. در بحث از اومانیسم، به مسئلة حق و تکلیف و نسبت بین آن دو و نیز از موضوع اخلاق دینی، به نقدهای نفی تکلیف از انسان اشاره گردیده است.
عدالت و وظایف دولت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و با هدف بیان وظایف دولت دینی نگاشته شده است. عدالت هماره به مثابة ارزش فردی و اجتماعی، مورد تقدیس قرار میگیرد و فیلسوف سیاسی نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. پرسش اصلی این مقاله، عبارت است از: بررسی نسبت میان قدرت سیاسی و عدالت. برای پاسخ به این پرسش، دو رویکرد مطرح است؛ بحث نقلی و مستند به آیات و روایات، و رویکردی جامع و همه نگر بر اساس تبیین فلسفی آن. این مقاله با رویکرد دوم کوشش میکند تا:
الف. نسبت عدالت با سایر فضایل اجتماعی، مورد کاوش قرار گیرد؛
ب. برپایی عدالت چه الزاماتی را متوجه دولت اسلامی میکند؛
ج. تبیین قلمرو عدالت اجتماعی و اینکه عدالت چه حوزه هایی از تعاملات اجتماعی را شامل میشود.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری و با هدف تبیین وظایف دولت دینی نگاشته شده است.
درآمدی بر نقش فرهنگی دولت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف بیان نقش فرهنگی دولت دینی، با اشاره به دو دیدگاه مارکسیسم و لیبرالیسم در باب دخالت فرهنگی دولت، و همچنین نگاه مخالفانِ دخالتِ دولت دینی در عرصة فرهنگ و نقد آن، به تقریر دیدگاه اسلام دربارة نقش دولت دینی در فرهنگ پرداخته شده است. در این راستا، یک آیه از قرآن کریم، و یک روایت و یک سیره مورد اشاره و بررسی قرار گرفته است. پیش نیازی نقش آفرینی دولت دینی در فرهنگ و ارائه پیشنهاداتی به متولیان امور فرهنگی و نیز بیان بایسته های پژوهشی خاصی به ایشان حاصل مقاله پیش روی شماست.
بررسی مسئله صدق در الهیات پست لیبرال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرگونه موضع گیری درباره ماهیت و معنای صدقْ بر حوزه های مختلف معرفتی، از جمله عرصه دین و الهیات، تأثیر خواهد گذاشت. «الهیات پست لیبرال» یکی از رویکردهای نوظهوری به شمار میرود که در دوران پست مدرنیسم شکل گرفته است. این نوع از الهیات، در مقابل دو رویکرد سنّتی و رویکرد لیبرال، مدعی شیوه سومی در الهیات است و مبانی و اصول مبناگرایان و تجربه گرایان را در بوته نقد قرار میدهد و ادعاهای تازه ای را، برای تبیین وحدت گرایی کلیسایی، مطرح میسازد. جورج لیندبک مهم ترین شخصیت الهیات پست لیبرال بوده که با تألیف کتاب «ماهیت آموزه»، نقش مهمی در تبیین و تبلیغ این نگرش الهیاتی داشته است. نگرش درون سیستمی و مقولی به صدق، یکی از راهبردهای لیندبک برای رسیدن به اغراض وحدت گرایانه بوده که موضوع نوشتار حاضر است. در این مقاله، پس از تبیین کامل نگرش لیندبک در باب صدق، به تحلیل و بررسی این نظریه معرفت شناختی خواهیم پرداخت.
رویکرد ایدئولوژی های سیاسی به مقوله انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های اصلی هر ایدئولوژی انسان شناسی آن است. ایدئولوژی های سیاسی از حیث این که مجموعه ای از آموزه های سیاسی معطوف به عمل و بر مبنای عقل اند که به منظور ایجاد تغییر و تصرف در اجتماع و ارکان آن در ارادة نفسانی بشر شکل گرفته اند قسمت عمده ای از مباحث خود را بر انسان شناسی سیاسی متمرکز کرده اند، خاصه در دنیای معاصر که علاوه بر گسترده شدن ابعاد آن، صبغة استراتژیک نیز پیدا کرده است. امروزه انسان شناسی شاخه ای علمی است که به تمام مسائل انسان، از رفتار اجتماعی گرفته تا هنر، مذهب و اخلاق، می پردازد و مهم تر از آن ـ آنچه در این جا مد نظر ماست ـ نگاه و رویکرد فلسفه یا ایدئولوژیِ سیاسی به انسان به عنوان اشرف موجودات در کرة خاکی است.
از منظر سیاست، در کنار مؤلفه هایی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و فرجام شناسی، هر مکتب سیاسی باید تکلیف خود را با «انسان» و ماهیت او مشخص کند تا بر مبنای این شناخت بتواند رابطة انسان و سیاست را در نیل به کارویژه ای که ایدئولوژی آن را تجویز کرده است تبیین و تشریح کند.
در این مقاله سعی شده است تا با تبیین مبانی مکاتب و ایدئولوژی های عمدة سیاسی معاصر و افزودن رویکرد الهی و فرامادی اسلام به ایدئولوژی های مادی و دنیامدار یادشده، ابعاد گوناگون رابطة شناخت انسان با سیاست از منظرِ این ایدئولوژی ها به بحث گذاشته شود و گامی در حوزة مطالعات نظری تطبیقی برداشته شود.
مقایسه مفهوم صدور انقلاب در انقلاب های فرانسه و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب ها دستاوردهای گوناگونی دارند: بازتوزیع زمین ها، پایان دادن به کار نظام های سرکوبگر، و از بین بردن امتیازات موروثی اشرافیت سنتی. انقلاب ها افزایش سواد، تحصیلات و مراقبت های بهداشتی بهتر، احساس غرور بیشتر به قدرت ملی، و استقلال را برای عدة بی شماری از انسان ها به ارمغان آورده اند. انقلاب ها پدیده هایی بین المللی اند، نه فقط به این دلیل که غالباً باعث منازعة نظامی میان کشورها می شوند، بلکه به این دلیل که ایده ها و اهدافشان به سراسر جهان انتشار می یابد. وقتی ایده های انقلابی به کشورهای دیگر سرایت می کند و ملت ها جذبشان می شوند، این باورها به پیشبرد انقلاب ها کمک و امواج جدیدی از خیزش های انقلابی را با هدف هایی مشابه خلق می کند. نگارندگان درصددند مفهوم صدورِ انقلاب را در دو انقلاب کلاسیک قرن هجدهم و بیستم که به دو سنت لیبرالیسم و مارکسیسم تعلق دارند، مقایسه و همانندی ها و ناهمانندی های آن دو را بررسی کنند.
مبانی کلامی توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش اقتصاد با وجود این که در علوم تجربی رقم خورده است، اما متأثر از اعتقادات و ارزش ها است. به علاوه، نظام های اقتصادی که اهداف و جهت دهی این دانش را به عهده دارند، نیز بر مبانی کلامی و ارزشی استوار میباشند. توسعه پایدار یکی از مقولات دانش اقتصاد است که در دهه های اخیر توجه بسیاری از دانشمندان توسعه را به خود جلب کرده است. نگرانیهای ناشی از تخریب محیط زیست و از بین رفتن حقوق نسل های آتی، علاوه بر اقتصاددانان، دانشمندان علوم دیگر را نیز به تأمل واداشته است.
فرضیه ما در این تحقیق این است که ناکارآمدی نظام سرمایه داری در غلبه بر مشکل ناپایداری توسعه، ناشی از مبانی فلسفی و کلامی این نظام بوده و نظام اقتصادی اسلام با بهره مندی از تعالیم دین مبین اسلام، بر مباینی استوار است که زمینه پیامدهای منفی توسعهیافتگی را از بین برده و رفاه عمومی همه افراد را اعم از انسان های موجود و افراد نسل های آتی را تأمین خواهد کرد. در این مقاله با استفاده از آیات و روایات به معرفی مبانی کلامی توسعه پایدار پرداخته و اثبات خواهیم کرد که این مبانی زمینه توسعه پایدار را فراهم میکند.