مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
جهانى شدن
حوزه های تخصصی:
" جهانى شدن عرصه هاى جدیدى را براى رشد و شکوفایى صنعت تبلیغات ایجاد کرده و صنعت تبلیغات نیز با بهره گیرى از آخرین تکنولوژى ها، بستر مناسب را براى تسریع این روند مهیانموده است. در این تعامل، نقش شرکت هاى چندملیتى ونظام هاى سیاسى نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده است. نویسنده با بررسى موضوعات مذکور به تشریح این رابطه دوسویه ازدیدگاه افرادى چون یورگن هابرماس، مانوئل کاستلز و جورج ریترز پرداخته است.
"
دین و پدیده جهانى
حوزه های تخصصی:
" مفاهیم در حوزه علوم انسانى، بنیادى ترین عنصر و کوچک ترین جزء تشکیل دهنده نظریاتند و در عین حال، آسیب زاترین بخش، به سبب احتمال بدفهمى هاى فراوان و دامن زدن به مجادلاتِ بى سرانجام؛ خصوصاً اگر آن موضوع، در اَوان شکل گیرى و نظریه پردازى باشد و هنوز مجال کافى براى جرح و اصلاح و شرح و ایضاح مفاهیم اصلى خویش را نیافته باشد. این معضل، هنگامى پیچیده تر مى شود که مسئله سهل انگارىِ در ترجمه متون نظرى و بى دقتى در معادل یابى واژه هاى تخصصى از زبان هاى دیگر نیز بدان افزوده گردد. ما در این بحث، ابتدائاً چهار مفهومى را که ناظر به چهار مسئله متفاوت هستند، از هم جدا خواهیم کرد و سپس به بررسى و ارزیابىِ نسبتِ دین به طور عام و اسلام به طور خاص با هر یک از آن ها خواهیم پرداخت.
«جهانیت» در درجه اول، «واقعیتى» است مربوط به اشباع کمى جهان و افزایش ارتباط و بستگى آحاد و اجزاى تشکیل دهنده آن به هم؛ در عین حال بدون شکل گیرىِ «ذهنیتى» راجع به اوضاع جدید و رسوخ آن در باور بخش قابل توجهى از مردمان، به تحقق عینى خویش نمى رسد. اما «جهانى شدن» عنوانِ عامى است براى آن بخش از ادبیات نظرى درباره این پدیده نوظهور که تلاش دارد به نحوى بى طرفانه به تبیین علل و عوامل پدیدآورنده، تحلیل فرآیند و پیش بینى مسیر، جهت و غایت آن در گذشته و حال و آینده بپردازد. این اصطلاح کاربرد عام ترى نیز دارد و بعضآ براى اشاره به خصلت «فرآیندى» و فرااِرادى این پدیده نیز به کار مى رود. یکى از مخالطات رایج در بحث جهانى شدن، به هم درآمیخته بودن سطوح تئوریک، استراتژیک و ایدئولوژیکِ آن هاست. «جهانى شدن» از جمله نظریاتى است که در عصرِ کاربردى شدن تئورى ها، استعداد و میل شگرفى براى نزول به سطح راهبردى و حتى عقیدتى دارد. این همان سطحى است که ما از آن تحت عنوان «جهانى سازى» یاد کرده ایم. «جهانیت» به مثابه یک واقعیت تحقق یافته و «جهانى شدن» به مثابه یک فرآیند در حال وقوع یا نظریه تبیینى آن، براى نیروهاى مسلط و جریانات فائقى که روند قضایا را به نفع خویش پیش بینى مى کردند، به تدریج ماهیت استراتژیک و ایدئولوژیک پیدا کرد. اگر واقعیتى به نام جهانیت را به خوبى بشناسیم و از جهانى شدن به عنوان نظریه مؤید وجود این فرآیند، درک روشنى داشته باشیم، آن گاه اذعان خواهیم کرد که جریانات رقیب در عرصه جهانى نمى توانند نسبت به آن بى تفاوت باشند؛ لذا طبیعى است که بر حسب ارزیابى این جریانات از روند اوضاع، حداقل دو ایدئولوژى مدافع و مخالف جهانیت و جهانى شدن شکل بگیرد. «جهانى گرایى» همان ایدئولوژى مدافع تحقق این فرآیند است.
براى دست یابى به پاسخ هایى روشن و معتبر درباره مناسبات پدیده جهانى و دین، لازم است آن را به بررسى نسبت هر یک از شقوق اشاره شده از آن مفهوم کلى، با انواع گونه هاى دین تفصیل داد. مهم ترین بحث ها از این میان، طبعاً به ادیانى مربوط مى شود که با داعیه جهانى شناخته شده اند و پس از پشتِ سر گذاشتن یک تاریخ طولانى و پرفراز و نشیب، اکنون با پدیده اى مواجه گردیده اند که براى آنها حکم شمشیر دو دَم را دارد؛ یعنى هم فرصت هایى را پیشِ روىِ آنان گذاشته و هم به نحو نگران کننده اى، آینده آن ها را مورد تهدید قرار داده است. ما این مناسبات و صورت هاى مختلف تهدید و فرصت را در نسبتى که اسلام با هر یک از مقولات و مفاهیم چهارگانه جهانى مى تواند داشته باشد، جداگانه بررسى کرده ایم. به نظر مى رسد مهم ترین برخوردها میان پدیده جهانى با اسلام در آن جا شکل بگیرد که این پدیده در قالب یک استراتژى و با جهت گیرى هایى خاص ظاهر مى شود و مطول ترین بحث ما در این مقال نیز به همین سرفصل اختصاص دارد."
رسانه ها و فرهنگ هاى بومى در عصر جهانى شدن
حوزه های تخصصی:
" در این مقاله در بحث از چگونگى رسانه ها و فرهنگ هاى بومى در عصر جهانى شدن، سعى شده است به این پرسش پاسخى روشن داده شود که آیا جهانى شدن سبب بحران در هویت فرهنگى و ازبین رفتن فرهنگ هاى بومى و استحاله آن ها در فرهنگ جهانى خواهد شد؟ پاسخ این پرسش با استفاده از روش تحقیق کتابخانه اى و اسنادى و استفاده از دیدگاه هاى مختلف اندیشه گران و نظریه پردازان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مطالبى با عناوین زیر مورد بحث واقع شده است :
مکتب واقع گرایى، بین المللى شدن، منطقه گرایى، آیا جهانى شدن تهدیدى براى
هویت فرهنگى است؟ جهانى شدن از دو منظر، فرهنگ جهانى، دهکده جهانى یا امپریالیسم فرهنگى؟
در پایان، این فرضیه اثبات شده که جهانى شدن نه تنها سبب ازبین رفتن فرهنگ هاى بومى و محلى نخواهد شد، بلکه آن ها را تقویت و تثبیت خواهد کرد.
رویکرد کشور ما در عصر جهانى شدن باید نقادانه، فعال و همراه با بازیگرى و حضور در صحنه باشد.
"
سنجش رابطهى هویت دینى و ملى دانشآموزان نوجوان ایران با نگرش آنان به جهانى شدن
حوزه های تخصصی:
فرآیند و طرح جهانى شدن، با فراگیر کردن فرهنگ خاص آنگلو ـ امریکن در گوشه و کنار جهان، چالش روانشناختى بىسابقهاى را براى هویت مردمان غیرغربى ایجاد کرده است. چالشهاى اجتماعى و روانشناختى مذکور موجب شده است که گروهى از نوجوانان و جوانان کشور ما نیز بر سر دوراهى انتخاب بین سنن کهن فرهنگى و تجددطلبى مدرن سرگردان شوند و درجاتى از بحران هویت را تجربه کنند. به همین دلیل، بررسى چگونگى نگرش نوجوانان و جوانان کشور به پدیدهى جهانىشدن و جهانىسازى و رابطهى این مسئله با هویت دینى و ملى آنان حایز اهمیت اساسى است؛ از این رو ما مقیاسهاى هویت دینى، هویت ملى، و نگرش به جهانى شدن را ساخته و در مورد دانشآموزان نوجوان دبیرستانى و پیشدانشگاهى اجرا کردهایم. مطالعات تعیین روایى عاملى و پایایى ابزار تحقیق نیز، پس از جمعآورى دادهها از یک نمونهى 4800 نفرى از کل کشور براى مقیاسها و خردهمقیاسهاى هویت دینى، هویت ملى، و نگرش به جهانى شدن انجام گرفته است.
جهانى شدن و منافع ملى جمهورى اسلامى ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۱ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
مطالعه منافع ملى و راههاى تأمین آن در عصر فراصنعت و فرااطلاعات نیازمند نگاه ویژهاى به آن است. در دوران جدید و روند فزاینده جهانى شدن، مفهوم منافع ملى صرفاً در برگیرنده مرزهاى ملى نظم وستفالى نمىباشد، بلکه دولتها ناگزیرند بیش از گذشته به محیط عملیاتى و متغیرهاى مربوط به بستر جهانى شدن توجه نمایند. در شرایط جدید، چگونگى تأمین منافع ملى ایران تا حد زیادى نیازمند شناخت فرآیندهاى جهانى شدن و تعامل هدفمند با بازیگران روابط بین المللى است. در این راستا، سیاست گفتوگوى تمدنها و تنش زدایى مىتواند باعث تقویت قدرت ملى و منطقهاى ایران شده و زمینه را براى استفاده از امکانات و فرصتهاى بین المللى فراهم سازد.
تحلیل گفتمانى جهانى شدن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن از مفاهیم و نشانههاى جدید و تأثیر گذار در زندگى سیاسى است. در مورد ماهیت این مسأله مناظرات گسترده و جدى وجود دارد؛ برخى آن را پروسه طبیعى و عدهاى پروژه و طرحوارهاى غربى مىدانند. در این مقاله، جهانى شدن نه یک وضعیت جدید که گفتمانى جدید تلقى مىشود؛ تحلیل گفتمانى جهانى شدن آن را به عنوان گفتمان مسلط، هرچند اجتنابپذیر و غیر دایمى، تلقى مىکند. جهانى شدن به عنوان گفتمان به صورتبندى جدیدى از سیاست هویت و سیاست زندگى مىانجامد. این صورتبندى با ارجاع به نشانه مرکزى نئولیبرالیسم، دالهاى سیاسى را معنا مىبخشد. در تحلیل گفتمانى، جهانى شدن با دال مرکزى نئولیبرالیسم گفتمان مسلط جهانى است که موقتاً دالهاى سیاسى را در معناى لیبرالیستى به تثبیت رسانده است. هرچند همواره در معرض بىقرارى و تزلزل قرار دارد.
جهانى شدن ، همگرایى اقتصادى- منطقه اى و تاثیر آن بر رشد کشورهاى حوزهء دریاى خزر و جمهورى هاى قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان در حال گذار از مرحله جدال ملتها در روابط تجارى به مرحله جدید مبادلات همه جانبه و مشارکت همگانى در فعالیتهاى اقتصادى است. جهانى شدن حرکتى دامنه دار و پویاست که همه جنبه هاى اقتصادى را در برگرفته و یا در حال تاثیرگذارى برآنهاست. مساله جهانى شدن به فرایندى اشاره دارد که طى آن مرزها رفته رفته ناپدید مى شوند و همزمان مبادلات بین المللى افزایش مى یابد. جهانى شدن ضمن بین المللى کردن بازار جهانى، محیطى کاملا رقابتى ایجاد کرده است که در آن تنها واحدهاى اقتصادى قدرتمند و کارامد بقا خواهند داشت. از این رو دولت هاى ملى به منقطه گرإیى و تشکیل ترتیبات منطقه اى روى آورده اند تا از این طریق اقتصاد خود را در مقابل مشکلات جهانى حفظ کنند و ارتقاى سرمایه گذارى و رشد را در درون منطقه میسر سازند. در این مقاله، پس از بررسى ارتباط جهانى شدن با همگرایى منطقه اى و اقتصادى، در چارچوب یک الگوى اقتصاد سنجى، آثار همگرایى منطقه اى و سیاست هاى برون گرایى بر رشد و رفاه کشورهاى حوزه دریاى خزر و جمهوریهاى قفقاز مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار مى گیرد. نتایج بیانگر ارتباط مثبت همگرایى هاى منطقه اى و سیاست هاى برون گرایى بر رشد اقتصادى کشورهاى منطقه مى باشد.
بررسى اثر جهانى شدن بر صنایع نساجى، پوشاک و چرم طى دوره 78-1357(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن، پدیده اى است که بروز آ ن در عصر حاضر، موجب تغییر و تحولات زیادى در جنبه هاى مختلف شده است. جهانى شدن اقتصاد، به رشد وابستگى اقتصادى بین کشورها در سطح جهان و افزایش حجم مبادلات و نوع مبادلات مرزى کالا و خدمات و همچنین تسریع فن آورى اشاره دارد. با توجه به قدمت و اهمیت صنایع نساجى، پوشاک و چرم و امکان پیوستن ایران به wto بررسى اثر جهانى شدن بر این صنایع، ضرورى به نظر مى رسد. در این مقاله، براى اندازه گیری جهانى شدن از دو متغیر lit (معیار سطح تجارت بین المللى) وIIT (معیار ادغام تجارت بین المللى) استفاده نموده و اثر جهانى شدن بر"کار آ یى فنى و صادرات صنایع نساجى، پو شاک و چرم (کد 32 ISIC) را مورد بررسى قر ارداده ایم. تو ابع اقتصاد سنجى برازش شده نشان مى دهد که جهانى شدن، اثرات منفى بر کار آ یى فنى و صادرات صنایع نساجى، پوشاک و چرم دارد. جهانى شدن اقتصاد مى تواند کار آ یى فنى و صادرات این صنایع را کاهش دهد. بررسى روند دومتغیر مورداستفاده و نتایج توابع اقتصادسنجى برازش شده، بیانگر این موضوع مى باشد که صنایع نساجى، پوشاک و چرم، هنوز در روند مثبت جهانى شدن قرار نگرفته است و این صنایع در صورت عضویت ایران در سازمان تجارت جهانى مشکل خواهد داشت.
لیبرال دموکراسی در بوته نقد
منبع:
حصون ۱۳۸۳ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
بخشى از جهان امروز، زیر حاکمیت لیبرال دمکراسى یا دموکراسى لیبرال(1) قرار دارد. بقیه جهان نیز، به ویژه پس از شکست کمونیسم و پدیده جهانى شدن،(2) به اجبار یا داوطلبانه به سوى آن در حرکت یا بُرده شدن است. از این رو، برخى از محققان، نویسندگان و نظریه پردازان سیاسى، عصر کنونى را دوره حاکمیت نظام هاى لیبرال دموکراسى نامیده اند که از جمله آنها، فرانسیس فوکویاما،(3) صاحب نظریه پایان تاریخ و واپسین انسان است به دنبال فوکویاما، عده اى کوشیده اند تا نشان دهند، جامعه اى رضایت بخش تر از جامعه لیبرال دموکراسى نه وجود دارد، و نه مفید است و نه وجود خواهد داشت!ازاین رو، مقاله حاضر مى کوشد، پاسخى براى این سؤال: «آیا آن گونه که ادعا مى شود، نظام لیبرال دموکراسى بى عیب و نقص است؟» بیابد و فرضیه «به نظر مى رسد، این محصول غرب، همانند سایر محصولات آن، به لحاظ مفهومى (نظرى) و مصداقى (عملى) واجد تعارضات و تناقضاتى است» را در ترازوى سنجش و نقد قرار دهد. البته این مقاله، بیشتر تعارضات مفهومى نظام هاى لیبرال دمکراسى را پى مى گیرد.
جهانى شدن تضاد یا توازى هویتهاى جمعى خرد و کلان؟
حوزه های تخصصی:
چکیده
در این مقاله به تحلیل یکى از مباحث مربوط به گفتمان هویتهاى جمعى خرد و کلان و رابطه آن با جهانى شدن مىپردازیم و با بررسى برخى دیدگاههاى کلاسیک جامعهشناسى، و گفتمان پست مدرنیسم و نیز نظریه اندیشمندان متأخّر، به نقایص نظرى و روش شناختى کار آنها اشاره مىکنیم. هدف آن است که بدانیم چگونه، در تحلیل این مسئله با اجتناب از یک سو نگرى و مطلق انگارى پست مدرنیستها و محققانى چون مانوئل کاستلز به یک دیدگاه تلفیقى که به نظر ما، با واقعیات جهانى معاصر انطباق بیشترى دارد، نایل آییم. در این بررسى بر خلاف رویکردهاى مذکور، بر این باوریم که از یک سو، جهانى شدن، فرآیندى واقعى و غیر قابل اجتناب است و جامعه بشرى به سوى برخى الگوهاى فرهنگى و سیاسى جهان شمول به مثابه یک هویت عام حرکت مىکند و از سوى دیگر، در کنار آن هویتهاى خرد و محلى نیز در حال احیا و بازسازى هستند و یافته اصلى مقاله حاضر در راستاى تأیید مدعاى فوق است.
جهانى شدن و القاعده
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن، از نمادهاى بارز زندگى در چند دهه اخیر و هم چنین مهم ترین چالش جوامع و کشورها در هزاره سوم مى باشد. این پدیده که در اثر گسترش وسایل ارتباطى اعم از وسایل حمل و نقل و رسانه هاى ارتباط جمعى به وجود آمده، تمامى افراد، جوامع و فرهنگ ها را به یکدیگر پیوند داده و در این بین تأثیراتى را نیز بر آن ها داشته است که گروه القاعده نیز در این میان از این فرآیند تأثیراتى را گرفته است. القاعده نیز تشکیلات بین المللى نظامى و بنیادگرای اسلامی است که در دوران جنگ شوروى، توسط اسامه بن لادن در افغانستان و در شهر پیشاور تأسیس شد. این سازمان در قالب شبکه هاى نظامى گوناگون فراملى و به عنوان یک جنبش رادیکال اسلام سنى فعالیت مى کند که با آنچه که تأثیرات و دخالت هاى غیرمسلمانان بر دنیاى اسلام مى نامند، مبارزه کرده و براى گسترش اسلام در جهان فعالیت مى کنند. درواقع القاعده به مثابه جنبشی تروریستی ضد جهانى شدن در واکنش به سلطه آمریکا در سطح جهانى به ویژه کشورهاى مسلمان شکل گرفته است. به طورکلى نوشتار حاضر بر آن است تا با استفاده از روش کیفى-اسنادى، به این پرسش پاسخ دهد که چه رابطه اى بین فرآیند جهانى شدن و جنبش القاعده وجود دارد؟ در این راستا، فرضیه ما این است که بین فرآیند جهانى شدن و جنبش القاعده، یک رابطه مستقیم حکم فرماست؛ به گونه ای که جنبش القاعده از ابزارهایى که فرآیند جهانى شدن در بُعد فناورى هاى اطلاعاتى و ارتباطى و به ویژه نظامى در اختیار آن ها قرار داده، به بهترین نحو بهره برده است. از سویى دیگر نیز این جنبش سعى بر آن دارد تا نقش رهبرى ایالات متحده آمریکا را بر فرآیند جهانى شدن، کم رنگ جلوه دهد. در پایان نیز براى جمع آورى داده ها و اطلاعات موردنظر خود از منابع اسنادى، کتابخانه اى و اینترنتى استفاده خواهیم نمود.
جهانى شدن و ظهور هویت بنیادگرا در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن در منطقه خاورمیانه با به چالش کشیدن هویت های ایدئولوژیک (حاکم) و تک گفتار، نیاز به هویت و معنا را تشدید کرده است. بنیادگرایى، یکى از پاسخ هایى است که به این نیاز داده شده است. آن ها با گزینش معنا و انحصارى کردن آن، انرژى خود را صرف به کار بستن معانى و ویژگى هاى برگزیده مى کنند. بازسازى معنا توسط گروه های بنیادگرا، با تکیه بر مفاهیم جمعى همچون مذهب، جهاد، شریعت، خانواده و اجتماع صورت مى پذیرد. این جماعت ها، هویت هایى را مى سازند که کارکردشان ایجاد انسجام و حمایت از افراد در برابر دنیاى به ظاهر خصمانه بیرونى است. بر این پایه به نظر مى رسد بتوان گسترش هویت بنیادگرا در خاورمیانه به خصوص عربستان، عراق و سوریه و در دنیاى نوین را برآیند شتابان جهانى شدن دانست.
بررسى چالش هاى هویت فرهنگى و آموزش و پرورشدر عصر جهانى شدن فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن فرایندى اجتناب ناپذیر است که از قرن نوزدهم شروع شده است و امروزه از بحث انگیزترین مسائل روز جهانى به شمار مى رود؛ پدیده اى که در تصمیم گیرى ها و فعالیت هاى اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى انسان ها نقش تعیین کننده اى داشته و مرزهاى جغرافیایى را به حداقل ممکن کاهش داده است. این فرایند در طول مسیر، ابتدا در بعد اقتصادى خود موفق بود و به تدریج، به سایر ابعاد گسترش یافته است. در این میان، عده اى معتقدند: جهانى شدن موجب نابودى هویت فرهنگى و فرهنگ هاى بومى شده است و عده اى دیگر این نظر را رد مى کنند و اعلام مى دارند که جهانى شدن، خود موجب حفظ و تقویت فرهنگ مى شود.
این مقاله با هدف بررسى و تحلیل فرایند جهانى شدن، فرهنگ و تأثیر آن بر هویت فرهنگى و آموزش و پرورش، در شش مسئله فرهنگى تدوین یافته است: ویژگى هاى جهانى شدن؛ جهانى شدن و ظهور هویت هاى گوناگون؛ بحران هویت فرهنگى و آسیب هاى ناشى از آن؛ تهدیدها و فرصت هاى عام جهانى شدن فرهنگ؛ دیدگاه هاى موافقان و مخالفان جهانى شدن آموزش و پرورش؛ فرصت ها و تهدیدهاى جهانى شدن آموزش و پرورش.