مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
تحلیل گفتمان
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹ و ۱۰
81 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف:دستیابی به گفتمان حاکم بر سریال پایتخت شش از منظر هویت زن مسلمان و شناخت چگونگی بهره گیری از نشانه های فرهنگی، رسانه ای و جنسیتی در بازنمایی هویت زن مسلمان در این سریال و همچنین دستیابی به ایدئولوژی برجسته معرفی هویت زن مسلمان در سریال پایتخت شش روش شناسی پژوهش:رویکرد این تحقیق کیفی است؛ لذا سیر تحقیق حاضر به این گونه است که با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف هویت زن مسلمان در سریال پایتخت شش مورد پژوهش قرار گرفته است. یافته ها: در این تحقیق مفاهیم برگرفته از صحنه ها، نشانه های تصویری، دیالوگ ها، برداشت از متن، نقاط در تعارض هویت زن مسلمان و نقاط مورد نظر هویت زن مسلمان از جنبه های مختلف (فردی، خانوادگی و اجتماعی) در سریال پایتخت شش مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجه گیری: جمع بندی یافته های این تحقیق نشان می دهد سریال پایتخت شش روند موفقی در ارائه هویت زن مسلمان در خانواده و اجتماع نداشته است و آگاهی رسانی مناسبی برای جامعه در این زمینه انجام نداده است. بنابراین، در الگوهای بازنمایی شده، هویت ها، تعاملات و ارتباطات دچار تشتت و سردرگمی است و از فقدان یکپارچگی و انسجام رنج می برد و هویت زن در سریال پایتخت شش به صورت سرگردان در حال رفت و آمد بین دو گفتمان هویت اسلامی و گفتمان فمینیستی جاری در غرب است و عمده الگوی هویت زنان در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی به صورت التقاطی تابع هر دو گفتمان است.
تحلیل گفتمان انتقادی مناظره های تلویزیونی سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران (1400)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق بررسی انتقادی اظهارات نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران است.روش شناسی پژوهش: روش انجام این تحقیق تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد نورمن فرکلاف است. بدین ترتیب، در سطح توصیف، گفتمان در سه سطح خرد (گفتمان به مثابه متن) بررسی شده است. در این سطح عناصر گفتمانی واژگان، قطب بندی، استعاره ها یا تلویحات و انسجام کلی بررسی شده است. در سطح تفسیر، گفتمان در سطح میانی (گفتمان به مثابه فرایند) تحلیل شده است.یافته ها: با توجه به یافته ها، گفتمان نامزدها در ابعاد اقتصادی، فرهنگی - اجتماعی و سیاسی و خط فکری و رویکرد و سوابق اجرایی آنها بررسی شد و گفتمان های نامزدها در این مناظره ها بر اساس دو جریان فکری و گفتمان «انقلابی» و «اصلاح طلب» تفکیک شده است.بحث و نتیجه گیری: نتایج یافته ها نشان می دهد که محورهای گفتمانی جریان انقلابی حول انتقاد به دولت روحانی و اصلاح طلبان، باور به قدرت درونی کشور و تکیه بر توانمندی های داخلی، رویکرد جهادی در حل مسائل مردم، عدالت اجتماعی و... تأکید دارد. کاندیداهای اصلاح طلب نیز بر بیشتر محورهای گفتمانی لزوم تعامل با خارج، آزادی مدنی و... را تأکید کردند.
مقایسه شیوهه دیپلماسی رسانه ای وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در توئیتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
171 - 195
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه شیوه دیپلماسی رسانه ای وزرای امور خارجه ایران و امریکا در زمان توافق جامع هستهای وین، در توئیتر می پردازد. در میان رسانه های اجتماعی، توئیتر توانست بیش از همه، توجه سیاستمداران را به خود جلب کند و به کار برده شود. در این مقاله، تلاش شده با استفاده از نظریات یورگن هابرماس و مانوئل کاستلز در حوزه ارتباطات سیاسی، مبحث توئیپلماسی و استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی بر اساس روش نورمن فرکلاف، شیوه استفاده وزرای امور خارجه ایران و امریکا در طول توافق جامع هسته ای وین در رسانه اجتماعی توئیتر، ارزیابی و درنهایت با هم مقایسه شوند. نتایج تحلیل توئیت های جواد ظریف و جان کری نشان می دهد ادبیات ظریف در توئیتر مبتنی بر استعاره و همراه موضع گیری است، اما توئیت های کری بیشتر جنبه اطلاع رسانی دارند. استفاده ظریف از توئیتر استمرار ندارد، اما کری به طور مستمر از توئیتر استفاده می کند. ظریف توئیت های خود را با ریتوئیتی از اکانت آیت ا... خامنه ای و جان کری با توئیتی که در آن از ضمیر اول شخص استفاده شده، شروع کرده که می تواند برگرفته از ساختارهای سیاسی کشورها باشد. به طور کلی می توان گفت که هر دوی آنها با ویژگی های توئیتر آشنا هستند، هر دو برای توئیتر محتوا تولید می کنند، اما کری از ابزارهای این فضا استفاده دقیق تر و بیشتری می کند.
بررسی تطبیقی مفهوم مبارزه با صهیونیسم در گفتمان جمهوری اسلامی و داعش
منبع:
سیاست کاربردی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
77-104
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357، مبارزه با صهیونیسم به یکی از مهمترین عناصر گفتمانی در گفتمان انقلاب بدل شد و مقابله با رژیم صهیونیستی در ردیف منافع حیاتی حکومت برآمده از آن قرار گرفت. بر خلاف این جهت گیری جمهوری اسلامی، در سالهای اخیر گروه تکفیری داعش با حاشیه رانی مبارزه با اسرائیل و استکبار، به ضد گفتمانی جمهوری اسلامی تبدیل شده و در تلاش است تا با فعالیت های خود این عنصر را به شیعه ستیزی تبدیل کند. پژوهش حاضر تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که مبارزه با صهیونیسم درگفتمان جمهوری اسلامی و گفتمان داعش چه جایگاهی دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان جمهوری اسلامی با داشتن عناصری همچون عدالت محوری، تجدیدنظرطلبی در نظام بین الملل، استکبارستیزی و نفی سلطه گری و سلطه پذیری، حمایت از مستضعفان و محرومین و صهیونیسم ستیزی که حول محور حکومت اسلامی مفصل بندی شده اند، لاجرم به مقابله با سیاست های سلطه طلبانه ی رژیم صهیونیستی ختم می شود. اما گروه تکفیری داعش، با وجود تکفیر ادیان دیگر از جمله یهودیان و تقابل جدی با آنها، به دلیل تعریف خاص خود از دشمن قریب، مبارزه با مسلمانان، به ویژه شیعیان را سرلوحه ی کار خویش قرار می دهد. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری شده و با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان به روش توصیفی-تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.
رویکرد به اشتغال و روند اشتغالزایی در قوانین برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج حاصل از تحلیل گفتمان حاکی از آن بود که در گفتمان اشتغال زایی حاکم بر قوانین برنامه های توسعه، دال شناور «اشتغال زایی»، در قالب نشانه هایی مرکزی مشتمل بر «تقلیل نرخ بیکاری» در قالب برنامه اول توسعه، «اشاعه و ترویج فرهنگ کار» در قالب برنامه دوم، «ایجاد اشتغال در مناطق کمتر توسعه یافته» در قالب برنامه سوم، «رفع موانع اشتغال زایی» در قالب برنامه چهارم، «ایجاد اشتغال پایدار» در قالب برنامه پنجم و در آخر «نگرش کلان و فرابخشی به اشتغال زایی» در قالب برنامه ششم توسعه مسدود گردیده؛ اما در عرصه عمل، مفصل بندی گفتمانهای حاکم بر هر برنامه در حوزه اشتغال، حول نشانه های مرکزی مذکور، متمایز از یکدیگر بوده و نشانه های اصلی متفاوتی، نظام معنایی حاکم بر مفصل بندی گفتمان اشتغال زایی در برنامه های توسعه را شکل داده اند؛ چرا که هر چند در شش برنامه توسعه کشور، اشتغال زایی سیاستی اصلی و برجسته در حوزه اشتغال و به تبع آن کاهش بیکاری لحاظ گردیده، اما بر مبنای سکوهای نظری و بسترهای هویتی دو جناح غالب (اصولگرا و اصلاح طلب)، از سویی در ادوار مختلف مجلس که نقش تصویب کننده سیاستگذاریها را بر عهده داشته اند و از سویی در دولتهای مجری قوانین برنامه های توسعه، در قالب راهبردها و سازوکارهایی، اشتغال زایی پیگیری شده و رویکرد به مقوله اشتغال و اشتغال زایی نگرشی مبتنی بر اصول گفتمانی ای بوده که بر آن دوره، تفوق و تسلط گفتمانی داشته است
بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعارض جزء گریزناپذیر هر رابطه صمیمی به ویژه رابطه زوجها می باشد. روایتی که زوجها از تعارض ارائه می دهند، انعکاس جهان بینی و نگرش آنها نسبت به مسائل بوده و نقش حائز اهمیتی در نحوه مقابله آنها با تعارض دارد. مداخله درمانی مناسب تعارضات زناشویی نیز توجه نقادانه به گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض را می طلبد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوجهای متعارض انجام شد. داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 26 زوج گردآوری شد. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون، گفتمان های دگرمحور، خودمحور و موقعیت محور به عنوان گفتمان های غالب شناسایی شدند. نتایج نشان داد از میان مؤلفه های ارتباطیِ خود، موقعیت و دیگری، عمده گفتمان ها به ترتیب معطوف به دیگری، خود و موقعیت است. به این معنا که در تعریف زوجهای متعارض از تعارض، از میان عوامل بیرونی، فرد و رابطه، نسبت به موقعیت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در گفتمان های دگر محور، زبان ابزاری برای مطالبه گری و شکایت از همسر به عنوان کانون اصلی تعارضات بوده و در گفتمان های خودمحور، زبان به مثابه ابزاری برای سلب مسئولیت از خویش و ابراز سلطه گری، خودستایی و قدرت استفاده می شود. در گفتمان های موقعیت محور نیز کارکرد زبان شکوه از تحولات استرس زا می باشد. در نتیجه، گفتمان های غالب زوج های متعارض با گرایش به ارائه تصویری منفی و نامطلوب از همسر و موقعیت و نادیده انگاشتن نقش خویش در تعارض ها عجین است. به طور کلی، روایت زوج های متعارض، به جای زبان راه حل مدار، آکنده از زبان مشکل مدار است و زوج ها به جای تعریف تعاملی از تعارض، تمایل به ارائه تعاریف فردی خویش و اتخاذ رویکرد من مدار یا تو مدار نسبت به مسائل دارند.
نشانه شناسی گفتمانی جنسیت در دو رمان این خیابان سرعت گیر ندارد و رهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان به مثابه محصول فرهنگی، نماینده جامعه ای با گفتمان های گوناگون است. هرکدام از این گفتمان ها با پیکربندی های خاص خود، مدام در تلاش برای یافتن مطلوب خود هستند تا معانی خود را هژمونیک کنند. پژوهش حاضر، تلاشی جهت واکاوی نشانه شناسی گفتمانی جنسیت با تاکید بر نظریه لاکلائو و موفه در دو رمان « این خیابان سرعت گیر ندارد» و « رهش» است. بر این اساس، مساله اصلی در پژوهش حاضر این است که «جنسیت» در این رمان ها چگونه بازنمایی شده است. همچنین تفکرات جنسیتی چگونه از طریق ذهنیت نویسنده در نگارش رمان بازتاب یافته اند و نویسنده چه دیدگاهی نسبت به آنها دارد. پژوهش پیش رو از لحاظ روش شناسی پژوهشی توصیفی و کیفی محسوب می شود که گردآوری داده های آن به روش کتابخانه ای انجام می گیرد. طبق این روش، تحلیل رمان شامل سه سطح است : تحلیل متنی، تحلیل بینامتنی و تحلیل بافتی. تحلیل متنی به نشانه شناسی شخصیّت های رمان و پیداکردن نظم های گفتمانی رمان اختصاص دارد؛ در تحلیل بینامتنی، هر رمان با رمان های هم دوره مقایسه می شود و در تحلیل بافتی، رابطه رمان با فضای اجتماعی کلان تری بررسی می گردد. در نهایت تحلیل گزاره ها مشخص گردید که اصلی ترین دغدغه و درون مایه رمان ها؛ جدال آشکار بین سنت و مدرنیته در برساخت اجتماعی جنسیت نهفته است که به صورت ضمنی در لایه های درونی متن و بازتاب واژگانی گنجانده شده و شخصیت اصلی رمان ها در تمامی مراحل در جدال بین دو برساخت زیستی جنسیت و برساخت اجتماعی آن قرار دارند.
بررسی و تحلیل وجه جمله در بخش اول و دوم تذکرة الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجه مقوله ای نحوی است که نگرش گوینده را درباره موضوع سخن نشان می دهد. در این مقاله شرح حال دو عارف از بخش اول (جنید بغدادی و بایزید بسطامی) و دو عارف از بخش دوم (ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر) از کتاب تذکرهالاولیا از منظر وجهی بررسی شده است. ابتدا وجه در دو دسته کلی وجه خبری و غیرخبری بسامدگیری، بررسی و تحلیل شده است. به طورکلی، بسامد وجوه غیرخبری در هر چهار بخش تفاوت معناداری ندارد و این موضوع را می توان ازلحاظِ سبک نثر تصوف و نیت گوینده و مؤلف تحلیل کرد. در بخش بعد، از میان وجوه غیرخبری بسامد وجه های امری، پرسشی و شرطی بررسی و مقایسه شده است. از این نظر بین دو عارف بخش اول و دو عارف بخش دوم تفاوت های معناداری وجود دارد. همچنین، دو عارف بخش اول ازلحاظِ به کارگیری انواع وجه شباهت تام دارند و دو عارف بخش دوم علاوه بر تفاوت با بخش اول، با یکدیگر نیز متفاوت اند و می توان آنها را ازنظرِ گفتمانی و سبک شناسانه تحلیل کرد. از منظر گفتمانی، در بخش دوم در مقایسه با بخش اول قدرت بیشتری جریان دارد. در بخش ذکر ابوسعید بیشترین میزان قدرت گوینده و نویسنده در مقایسه با مخاطب دیده می شود. بخش های ذکر ابوالحسن، جنید و بایزید در رتبه های بعدی قرار می گیرند. ازنظرِ سبکی نیز تفاوت های موجود در قسمت های بررسی شده و دیگر مؤلفه های جانبی بررسی شده نشان دهنده سبک متفاوت بخش اول و دوم تذکره است و گمان الحاقی بودن بخش دوم تذکره را تقویت می کند.
واکاوی نشانه-معناشناسی نظام های گفتمانی آیه پانزدهم سوره حج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های زبان شناختی از رویکردهای نوین مواجهه با متون دینی، ازجمله قرآن کریم است که با استخراج مؤلفه های فرهنگیِ زبان، ساحت های انسان شناختیِ آن را ترسیم و با کشف تعاملات زبان با ساختارهای فکری اجتماعی در متون، بسیاری از ابهامات معنایی را مرتفع می نماید. برداشت های معنایی متفاوت و نیز شبهه ناک نظیر القای مفهوم خودکشی پیرامون آیه پانزدهم سوره حج، ضرورت بازخوانی آیه مذکور را دو چندان می کند. لذا در نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شد، با ارائه خوانشی هدفمند از آیه پانزدهم سوره حج و با تحلیل نظام های گفتمانی مستتر در آیه روشن سازیم که برداشت های موجود از آیه و شبهاتی که نسبت به آن مطرح است، چگونه توجیه می شود. یافته های پژوهش نشان داد شبکه گفتمانی ای که با عنایت به سیاق درون متنی و بافت برون زبانی، شکل می گیرد حاکی از لجاجت مخالفان گفتمان توحیدی قرآن است که با حق مجادله می کنند. در آیات ابتدایی سوره حج با یک نظام هوشمند از نوع القایی مواجه هستیم که تلاش دارد توانش مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد. آیه در پاسخ به این گفتمان در مقام تجویز کنشی ناشدنی است و برای این که توانش مخاطب را به جهت نفی کنش، تحریک کند، از فشاره تنشی-عاطفی بهره می برد تا در نهایت گفتمان مشیت الهی را ثابت کند. این نظام گفتمانی تابع تغییر وضعیت از شرایط اولیه یعنی نقش انگیزه بخشی به شرایط ثانویه یا نقشِ معرفتی است. شرایط اولیه ظن نسبت به نصرت الهی و شرایط ثانویه باور به گفتمان مشیت الهی است. در این جا گفته پرداز قصد دارد، گفته یاب را به نفی کنش (عدم سوء ظن نسبت به نصرت الهی) سوق دهد.
نقش ارزش ها و هیجانات در پذیرش اخبار سیاسی جعلی در عصر پساحقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: تا قبل از سال 2016، اخبار جعلی عموماً به موضوعاتی می پرداختند که به سادگی با حواس پنجگانه و یک تصویر یا فیلم رد نمی شوند. اما همزمان با انتخابات برگزیت در بریتانیا و ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، دقیقاً چنین نوعی از اخبار جعلی تحت عنوان پساحقایق به صورت گسترده و موفقیت آمیز مورد سوء استفاده قرار گرفت، تا حدی که برخی را مجاب کرد که از شروع عصری سخن بگویند که در آن، برانگیختن هیجانات مخاطبان، تعیین کننده ترین نقش را در پذیرش اخبار سیاسی دارد و تطابق ادعاهایمان با حقیقت، هیچ گاه انقدر کم اهمیت نبوده است. سؤال اصلی مقاله این است که چرا اخبار سیاسی جعلی با بار هیجانی، توسط مخاطبان در عص ر پساحقیقت پذیرفته می شوند؟ فرضیه ی اصلی نیز چنین است: هیجانات، معلول ارزش ها هستند و در عص ر پساحقیقت، اگر خبری ارزش های مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، دفاع هیجانی از آن ارزش ها، برای مخاطب اولویت بالاتری نسبت به راستی آزمایی خبر خواهد داشت. این پژوهش، در پی آزمون این فرضیه و کشف عواملی است که باعث پذیرش دروغ های بزرگ در برخی اخبار می شود.روش ها: از آنجا که پژوهشی گفتمانی در باب پساحقایق در سطح ایران نوآورانه است، ابتدا باید به فهرستی از اخبار جعلی ایرانی دست می یافتیم که شرایط پساحقیقت خوانده شدن را دارند. از این رو، پیمایشی اولیه با همکاری 370 شرکت کننده انجام شد که در نتیجه ی آن، 10 خبر که ادعایی جعلی مطرح می کردند، بار هیجانی داشتند و توسط اکثر مخاطبان پذیرفته شده بودند، انتخاب گشتند. سپس، مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با 12 نفر از مردم عادی ایران با محوریت آن 10 خبر (البته در لابه لای اخبار غیرجعلی) صورت گرفت. با استفاده ی از روش روانشناسی گفتمانی، به تحلیل الگوهای زبانی در متون مصاحبه ها پرداختیم تا فرضیه ای استخراج شود که توانایی تبیین باورپذیری پساحقایق را داشته باشد.یافته ها: از یک طرف، به محض خواندن اخبار برای مصاحبه شوندگان، سه داده ی ضربان قلب، زبان بدن و خوداظهاری هیجانات تجربه شده جمع آوری شد. با مثلث سازی این سه شاخص هیجانی و در نظر گرفتن احتمال تنظیم گیری هیجانات از سوی مصاحبه شوندگان، فرضیه ی غالب در ادبیات تحقیق رد شد زیرا تعداد داده هایی که بتواند تأییدکننده ی آن فرضیه باشد، فقط 13 مورد از 120 مورد ممکن و بسیار کمتر از حد مورد انتظار بود. از طرف دیگر، تحلیل گفتمانی مصاحبه ها باعث شکل گیری و اثبات فرضیه ای شد که طبق آن، تأیید شدن یا به چالش کشیده شدن ارزش های مخاطبان توسط پساحقایق است که باورپذیری آن اخبار را افزایش می دهد. شکل مبسوط این فرضیه، از استخراج و آزمودن این مشاهده به دست آمد که اکثریت مصاحبه شوندگانی که صحت یک پساحقیقت را پذیرفته بودند، گویی بلافاصله پس از شنیدن پساحقیقت متوجه می شدند که یکی از هویت هایشان و مشخصاً ارزش ها و باورهای متناسب با آن هویت توسط آن پساحقیقت تأیید یا رد شده است. بنابراین، با استفاده از جملاتی که کارکردهای متفاوت ولی همسویی دارند و همچنین کارگان های تفسیری که استعاره ها و بازی های گفتمانی شناخته شده میان افراد یک جامعه هستند، نسخه ای از واقعیت را برمی ساختند که بتوانند مصاحبه کننده را نسبت به قدرت توجیه کنندگی قضاوت ارزشی و باور خود قانع کنند. در این نسخه های برساخته شده، از داده های متناقض و دردسرساز چشم پوشی می شود و چشم اندازهای رقیب در حاشیه قرار می گیرند و ارزش ها، ایدئولوژی ها و باورهای مصاحبه شونده تبلیغ می شوند. هر پنج عامل ارزش ها، موقعیت های سوژه در طیف های هویتی، کارکردها، کارگان های تفسیری و مهم تر از همه، برساخته شدن نسخه ای از واقعیت، از خلال جملات مصاحبه شوندگان قابل استخراج بود و یک مجموعه ی توجیهی منسجم و کارامد را می ساخت.نتیجه گیری: با رد فرضیه ی غالب در ادبیات تحقیق و تأیید فرضیه ی محوری مقاله، می توان گفت ارزش ها و باورهای فرد، باعث تغییر ادراک او نسبت به واقعیات می شود. حقیقت هنوز «نمرده» است و از عواقب سیاسی آن (از قبیل از بین رفتنِ کاملِ اعتماد به انواع نهادها و تفکر نقادانه) می توان جلوگیری کرد.
تحلیل ابعاد گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
309 - 337
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: دیوان شمس الدین محمد حافظ شیرازی، سندی ارزشمند در اخلاق، رفتار اجتماعی و آموزه های تمدنی ایران است. یکی از مفاهیم کانونی دیوان حافظ گفتمان تساهل، و مدارا است. هدف این پژوهش تحلیل، تفسیر و تبیینِ ابعاد و تجلیات این گفتمان است.
روش/رویکرد: در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان سه بُعدی نورمن فرکلاف و نظریات تئون وندایک درباره ایدئولوژی و شناخت استفاده شده است. در این روش داده های متنی در سه ساحت کاربردشناسی زبان، بازشناسی گزاره های مفهومی و ایدئولوژیک و کردارشناسی گفتمانی صورتبندی شده است.
یافته ها/نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد که حافظ هماره از زبان محترمانه و پاکیزه و گاه طنز بهره گرفته است که تجلی گفتارشناختی تساهل و مدارا است. محوریت عشق در ایدئولوژی و جهان بینی، نسبیت فلسفی حقیقت، تکثرگرایی، تصریح به پنهان بودن حقیقت و شمول گرایی، باور به رحمت عام پروردگار، رواداری و امیدواری به لطف خدا و هستی، توصیه به مروت و مدارا از گزاره های مفهومی گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ هستند. همچنین تحلیل کردارشناختی نشان می دهد تأکید شاعر بر اخلاق خوب، همزیستی مسالمت آمیز، پوشاندن عیب و خطای دیگران، نکوهش عیب جویی و آزار، تصویر شخصیت آرمانی پیر مغان و خلق شخصیت رازناک رند نیز از جمله تجلیات تساهل و مدارا هستند.
تحلیل گفتمان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از منظر زبان شناسی نقش گرای نظام بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۱۹۴-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
از جمله اسناد بالادستی فوق العاده مهم در حیات سیاسی انقلاب اسلامی ایران بیانیه موسوم به بیانیه گام دوم است. علی رغم اهمیت غیرقابل انکار این بیانیه، بررسی های نظریه محور جهت تحلیل مؤلفه های زبان شناختی موجود در این بیانیه برای درک بهتر گفتمان آن کمتر صورت گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، با استفاده از رویکرد زبان شناسی نقش گرای نظام بنیاد هلیدی و متیسن (2014) به تحلیل فرانقش های اندیشگانی و بینافردی این بیانیه خواهد پرداخت تا نحوه بازنمایی تجربه نویسنده بیانیه از جهان واقع و همچنین نحوه تبادل معنا بین نویسنده و مخاطب آن را بهتر منعکس نماید. برایند نتایج حاصل از بررسی فرانقش های اندیشگانی و بینافردی مبنی بر بسامد غالب فرایندهای مادی، رابطه ای و ذهنی و ساخت وجهی غالب بندها با فاعل غائب، زمان حال، قطبیت مثبت و وجه خبری حکایت از گفتمانی صریح، قاطع و واقع بینانه می کند.
بازنمایی گفتمانی سوژه معتاد در سینمای ایرانِ پسانقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۹۱-۴۷
حوزههای تخصصی:
بازنمایی گفتمانی مسئله اعتیاد و سوژه های معتاد در سینمای ایران و نسبت آن ها با مناسبات اجتماعی زمانه خود طی دهه های پس از انقلاب اسلامی، دستخوش تغییرات عمده ای شده است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمانی فوکو، به بررسی چگونگی بازنمایی سوژه اعتیاد و معتادان و تحولات آن در فیلم های سینمایی سال های پساانقلاب می پردازد. در راستای این هدف، پنج فیلم شاخص (تیغ و ابریشم، باد و شقایق، بوتیک، سنتوری، ابد و یک روز) که هر یک معرّف دوره ای از تحولات تاریخی-سیاسی چهار دهه اخیر در بازنمایی اعتیاد و سوژه برآمده از آن بوده اند، به روش نمونه گیری هدفمند برای تحلیل گفتمانی برگزیده شده اند. یافته ها نشان داد در سال های اولیه انقلاب، بازنمایی اعتیاد در فیلم های سینمایی عمدتاً در قالب یک دستور کار سیاسی-انقلابی و با حمایت نهادهای حاکمیتی برای مدیریت و کاهش اعتیاد انجام می شد. اما در دهه های بعد، این بازنمایی ها از کنترل رسمی خارج شد و به تکثیر گفتمان هایی انجامید که گاه با اهداف اولیه در تضاد بودند. درمجموع، اگرچه سینمای ایران تلاش داشته است تا همگام با تحولات قدرت و کردارهای گفتمانی همبسته آن در هر دوره، درکی نوین از مسئله اعتیاد و سوژه معتاد ارائه دهد؛ درعین حال، در پی این نیز بوده که از طریق بازنمایی های خود به بازاندیشی درباره معضل اعتیاد بپردازد و شیوه جدیدی از اندیشیدن به مضمون پیش گفته را به لطف تصویر بنا نهد. این بازنمایی ها تأثیری معنادار بر ادراک اجتماعی، سیاست گذاری های فرهنگی و برداشت عمومی از سوژه های معتاد داشته است. این مقاله بر اهمیت تحلیل تاریخی گفتمان های سینمایی برای درک بهتر نسبت اعتیاد با مناسبات قدرت، فرهنگ، و سیاست تأکید دارد.
گفتمان بوم گرایی در آثار علی اشرف درویشیان (مطالعه موردی: مجموعه داستان های آبشوران و همراه آهنگ های بابام)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 129
حوزههای تخصصی:
نقد بوم گرایانه جزو نظریه های ادبی است که در چند سال اخیر در ایران موردتوجه قرار گرفته است. این نقد به بررسی چگونگی تعامل انسان با محیط زیست می پردازد؛ که این شیوه تعامل به صورت ضمنی، حاوی گفتمان خاصی است که نویسنده یا راوی با استفاده از بافت موقعیتی، کلامی و پیشینه تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی داستان یا حادثه ای، آن را به مخاطب انتقال می دهد. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های بوم گرایانه علی اشرف درویشیان در دو مجموعه داستان «آبشوران» و «همراه آهنگ های بابام» پرداخته شده است. در آثار واقع گرایانه درویشیان، طبیعت تنها مکان بروز حوادث تلقی نمی شود؛ بلکه به عنوان بستر و زمینه اصلی داستان، خود عامل پیشبرد حوادث است و به طور مستقیم بر شخصیت ها اثر می گذارد و همچنین به طور متقابل تحت تأثیر انسان ها و تصمیمات آن ها قرار می گیرد. ارتباط دو سویه طبیعت و زندگی طبقه فرودست به نحو بارزی درویشیان را تحت تأثیر قرار داده بود. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل معنایی است که در دو مجموعه داستان آبشوران و همراه آهنگ های بابام در پیوند با طبیعت دیده می شود؛ بنابراین، ذیل عناوین «ایدئولوژی و گفتمان»، «گفتمان و قدرت» و «گفتمان های مخرب و گفتمان های دوپهلو»، به ارتباط طبیعت با انسان در آثار درویشیان پرداخته شد. تفسیر موارد ذکرشده نشان از آن دارد که زیست بوم و گفتمان بوم گرایانه نقش بسیار زیادی در شکل گیری واقعیت و طرز تلقی آن، نام گذاری ها، ایدئولوژی و سلطه آن بر مردم فرودست دارد.
تحلیل گفتمانی دانش در داستان های پاییز فصل آخر سال است، سکته قبلی و چند روایت معتبر درباره خداوند از دیدگاه لکان
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
111 - 134
حوزههای تخصصی:
لکان بر این باور بوده که مؤسساتی آموزشی با عنوان دانشگاه هیچ گاه نمی توانند دانش را در مقام فالوس در اختیار سوژه قرار دهند. بر این اساس، گفتمان دانشگاهی به گفتمان ارباب و گفتمان روانکاوی(گفتمان هیستریک) صرفاً به گفتمان علم ارجاع می دهد. به عقیده وی، سوژه در گفتمان دانشگاهی خط می خورد و به خسران یا کسرشدگی دچار می شود؛ درحالی که در گفتمان هیستریک یا روانکاوی با آشکار شدن فقدان در دیگری بزرگ، سوژه از دانش در مقام فالوس گذر می کند. در این پژوهش با بهره گیری از آموزه های ژاک لکان و با تکیه بر روش تحلیل کیفی، داستان های پاییز فصل آخر سال است، سکته قبلی و چند روایت معتبر درباره خداوند را مورد ارزیابی قرار داده ایم. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد در داستان های پاییز فصل آخر سال است و سکته قبلی سوژه در وضعیت نابینایی نسبت به میل خود قرار گرفته و میل خود را اخته و دال میل دیگری را برآورده نموده، که به همین سبب در این دو داستان، گفتمان دانشگاهی غلبه داشته است؛ یعنی گفتمانی که به گفتمان ارباب ارجاع می داده است؛ اما در چند روایت معتبر درباره خداوند دانشجویان از وضعیت نابینایی خارج شده بوده و به دال میل خود وفادار مانده اند و با آشکار نمودن فقدان در دیگری بزرگ، در برابر گفتمان دانشگاهی مقاومتی هیستریک نشان داده اند؛ بنابراین، گفتمان هیستریک به گفتمان دانش ارجاع داده است.
گفتمان سازی خانواده در الگوی اسلامی ایرانی: بررسی و نقد گفتمان های مخرب برای خانواده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به دنبال تهاجم فرهنگی غرب، واژه های نامأنوس با فرهنگ خانواده اسلامی ایرانی وارد گفتمان جامعه شده است. این واژه ها بارمعنایی مثبت را برای مسائل آسیب زای خانواده به همراه دارند. برخی از آن ها آن چنان رایج شده است که بسیاری از مردم و حتی متخصصان خانواده هم به کار می برند. بر این اساس در مقاله حاضر گفتمان های مخرب در حوزه خانواده که محصول تهاجم فرهنگی و آمپریالیسم روانی است و در جامعه ایران، هم در سطح نخبگانی و هم در سطح عموم گسترش یافته مورد شناسایی و نقد قرار گرفته و گفتمان مبتنی بر فرهنگ اسلامی ایرانی خانواده بیان شده است. روش: روش مورد استفاده، تحلیل گفتمان است. با استناد به روش شناختی تحلیل گفتمان انتقادی از سه مرحله توصیف و تفسیر و تبیین بهره گرفته شده است. در مرحله توصیف ویژگیهای صوری متن مانند واژگان و ساخت های متنی بررسی شد. در مرحله تفسیر بر اساس مفروضات عقل سلیم، که به ویژگی های متن ارزش می دهند، تولید و تفسیر شدند. در مرحله تبیین نیز به بیان ارتباط میان تعامل و بافت اجتماعی پرداخته شد. یافته ها: برخی از مهم ترین واژه های نامأنوس و گفتمان مخرب فرهنگ اسلامی ایرانی که مورد بررسی قرار گرفت عبارت بودند از دوست دختری و دوست پسری برای روابط نامشروع، ازدواج سفید برای زندگی غیرشرعی و غیرقانونی زن و مرد، ازدواج های سنتی در برابر ازدواج مدرن، خانه داری در برابر اشتغال زن، طلاق عاطفی بجای سردی عاطفی، جشن طلاق یا عزاداری برای طلاق، روابط فرازناشویی بجای خیانت، انقلاب جنسی بجای بی حیایی جنسی و کمال گرایی به جای کمال زدگی. نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری می توان این سؤال را پرسید که چرا واژگان مخرب آن هم عمدتاً از سوی متخصصان امر وارد گفتمان جامعه می شود. امیدواریم متخصصان خانواده در به کارگیری واژگان مربوط به خانواده توجه ویژه ای داشته باشند و از مفاهیم و واژگان منطبق با الگوی اسلامی ایرانی استفاده نمایند.
تحلیل گفتمان انتقادی مولانا و سنایی با رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
41 - 58
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان ، مفهوم بافت کاربرد زبان را به مثابه کنش اجتماعی زبان تعریف می کند. تحلیل گران انتقادی گفتمان با وارد کردن مفهوم ایدئولوژی به تحلیل گفتمان سعی می کنند نشان دهند که چگونه کارکردهای ایدئولوژیک یک زبان ابزارهایی برای تحلیل گفتمان را در نیل به قدرت مولد ارائه می دهند. یکی از این ابزارهایی که کارآیی لازم را در تحلیل های کلان اجتماعی – فرهنگی ایفا می کنند، نظام های دیالکتیکی هستند. با کمک نظام های دیالکتیکی همچون برجسته سازی در تقابل با حاشیه رانی، روایت در مقابل فراروایت می توان به تحلیل های کلان اجتماعی نهفته در متون ادبی پرداخت. از این رو با انطباق این تحلیل ها با تحلیل های خرد زبانی در کلام عرفانی حماسی می توان به سازوکارهایی رسید که انسان پرسشگر امروزی را به آینده ای روشن هدایت کرد. در راستا با چنین تحلیلی می توان کلام مولانا و سنایی را از اشعار این دو شاعر با رویکردی در تحلیل گفتمان انتقادی در نگاه فرکلاف مورد بحث قرار داده و سازو کارهایی ارائه داد که تحقق نظام های دیالکتیکی در اشعار مولانا و سنایی تابع آنها هستند.
تحلیل گفتمان مجازات های تعزیری در نظام کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
89 - 119
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأکید بر شرعی سازی قوانین، مجازات های تعزیری برای نخستین بار در قانون راجع به مجازات اسلامی به رسمیت شناخته شد. ظهور مجازات تعزیری در سپهر حقوق جنایی ایران و رشد آن در فرایند کیفرگذاری، پرسش هایی را در خصوص فهم و تحولات آن ایجاد کرده است. براین اساس، شناسایی گفتمان های اثرگذار در شکل گیری مجازات های تعزیری و عوامل مؤثر بر هژمونی آن ها از مسائل مهم در باب ادراک فلسفیِ مجازات های تعزیری است؛ ازاین رو، هدف اصلی این پژوهش، تبیین نقش و تأثیر گفتمان های حاضر در تحولات شکل گرفته در پهنه تعزیرات با استفاده از روش عملیاتی تحلیل گفتمان (پدام) است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که سه گفتمان «فقه حکومتی»، «فقه سنتی» و «مدرنیسم کیفری» در متن تحولات مجازات های تعزیری اثرگذار بوده اند. در آغاز شکل گیری مجازات های تعزیری، رویکردهای فقه حکومتی و فقه سنتی، گفتمان های معارض بودند. در این دوره، غلبه فقه حکومتی بر فقه سنتی موجب شد تا پارادایم های مدِّنظر حامیان فقه حکومتی همچون تعیین تعزیر توسط حاکمیت، معیّن بودن تعزیر و متنوع بودن آن ها به عنوان اصول اساسیِ مجازات های تعزیری به رسمیت شناخته شوند. بااین حال، یافته های حاصل از مطالعات تجربی در جرم شناسی و کیفرشناسی، از یک سو و انعطاف پذیری مجازات های تعزیری از باب «التّعزیرُ بما یراهُ الحاکم» ازسوی دیگر، موجب شده است تا گفتمان مدرنیسم کیفری نیز به عنوان یک گفتمان غالب در مجازات های تعزیری دارای اثر باشد.
تحلیل گفتمان سوره یوسف (ع) با تأکید بر واژه تأویل بر اساس الگوی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
321 - 340
حوزههای تخصصی:
تحلیل مفاهیم قرآنی راهی به درک صحیح آیات قرآن است، در پژوهش حاضر با توجه به بسامد تکرار واژه تأویل در سوره یوسف، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی این واژه بر پایه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف پرداخته شده تا با توجه به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و ارزشی، با خوانشی روشمند به دریافت تازه ای از مفهوم تأویل در سوره یوسف دست یابیم. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که دالّ مرکزی گفتمان تأویل در سوره یوسف، تعلیم علم تأویل احادیث (وقایع و حوادث) است که خود زمینه ساز گفتمان ولایت الهی است. علم تأویل حضرت یوسف (ع) هم از حیث گستره و شمول وقایع و هم از حیث مرجع الهی آن، عامل توفّق و برتری ایشان بر سایر معبران و تغییر دهنده نظام ارزشی موجود است؛ چنان که این امر سبب بر هم زدن مناسبات قدرت در جامعه هدف شد؛ تا آنجا که یوسف (ع) توانست پس از تأویل رؤیای پادشاه مصر، به کنش ها جهت داده و گروه مقابل را برای اجرای طرح استراتژیک چهارده ساله با خود همراه کند. این اقدامات در سطح بالاتر زمینه لازم را برای ترسیم نظام دوگانه اصلی فراهم کرد. با دو گانه سازی من (صاحب علم الهی تأویل احادیث) و آنها که به الله ایمان ندارند و به آخرت کافرند، دو نوع نگاه به هستی مطرح می شود. نگاهی که عالم را متعلق به ربّی می داند که مرجع اصلی همه کنش هاست، در مقابلِ نگاهی که به این امور بی اعتقاد است. این تفکیک پارادایمی زمینه را برای باز تولید یک نظام ارزشی تازه فراهم می کند.
صورت های بازنمایی «دیگری» در سوره توبه بر اساس الگوی جامعه شناختی-- معنایی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسی قرآن به صورت روشمند مورد استقبال بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان قرار گرفته است. از جمله علومی که در راستای دست یابی به این هدف مقدس به کار گرفته می شود، تحلیل گفتمان است. در تحلیل گفتمان قرآن، با ارزیابی سطوح گوناگون متن قرآن، امکان دست یابی به برداشتی جدید و عمیق از آن فراهم می شود و تعاملات زبان با ساختارهای فکری اجتماعی تحلیل می شوند. پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استناد به الگوی جامعه شناختی معنایی وَن لیوون (2008م) صورت های بازنمایی کارگزاران اجتماعیِ «دیگری» در سوره توبه را بررسی کند. این سوره گزارشی فشرده از حضور «دیگری» است که در قالب مشرکان، منافقان و کفار معرفی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در این سوره کارگزار اجتماعیِ «دیگری» بیشتر به واسطه صورت های اظهار بازنمایی شده است تا صورت های حذف. این کارکرد گفتمانی ارتباطی مستقیم با پیام اصلی سوره توبه دارد؛ به این ترتیب که در این سوره مسلمانان به مسئله مهم تولّا و تبرّا ارجاع داده شده و اندیشه و عمل آنان از شائبه های گوناگون کفر و نفاق پیرایش گشته و از اسلامِ سودجویانه و مصلحت طلبانه برحذر داده شده اند؛ بنابراین، برای تحقق این پیام لازم است از تمامی صورت های اظهار برای تعیین هویت کارگزاران اجتماعی «دیگری» استفاده شود تا پنهان سازی و حذف آنها.