مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
پساحقیقت
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله نتایج پژوهشی را درباره تحول علم اطلاعات، مفاهیم و مسائل آن گزارش می کند و نشان می دهد که پدیده جدید پساحقیقت پرسش های نوی را در عرصه این علم مطرح کرده است. به طور مشخص این مقاله به شناسایی و ترسیم ویژگی های پدیده پساحقیقت می پردازد تا نشان دهد این پدیده واقعیت نوی را که مقوله های پیشین را به چالش می کشد، درباره اطلاعات به نمایش می گذارد. سخن از علم اطلاعات با ترسیم سه مدل عمده مطالعه در این عرصه آغاز می شود: مادی، شناختی، و اجتماعی. در بحث از پساحقیقت، از سبب های پیدایش، ویژگی ها، و پیامدهای آن سخن می رود. سبب های پیدایش شامل نفی علم، تعصب ورزی انسان از تایید آنچه که با باورهایش درتعارض است، سلب نقش میانجی اطلاعات، شکل گیری اثرات حباب گونه در نتیجه منطق و الگوریتم های شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو، و ربایش ایده نسبی سازی حقیقت است که جنبش فلسفی پست مدرن به راه انداخته است. در خصوص ویژگی های این پدیده آنچه که در درجه نخست خود را می نمایاند شکل های عمدی و لحظه ای تولید اطلاعاتِ گمراه کننده در بستر پلتفرم های گوناگون - عمدتا نرم افزارهای پیام رسان است- که به صورت زیرزمینی کار می کنند. در ارتباط با پیامدها، از قوت گرفتن رژیم های اقتدارگرا، ضعیف شدن نهادها[ی مدنی] و تسلیم شدگی انسان ها سخن خواهد رفت. روش: روش شناسی ای که در این پژوهش به کار گرفته شده مرور ادبیات و بحث معرفت شناختی است. در مورد علم اطلاعات، کتاب ها و مقاله های نویسندگان کشورهای گوناگون را بررسیده ام. هدف آنها مشخصا ترسیم نقشه علم اطلاعات در قالب جریان های نظری و پارادایم ها بود. از این رو، به منظور تحلیل، آثاری که تنها تاریخ علم اطلاعات را از یک دیدگاه نظری بررسیده بودند، در مطالعه وارد نکردم. برای شناسائی پساحقیقت، عمدتا کتاب های جدید را به خاطر عمق بحثشان از موضوع و تحلیل هاشان از این پدیده و شناسائی سبب های پیدایش، ویژگی ها، و پیامدهای آن بررسی کردم. یافته ها: نتیجه برابرنهادن بحث چارچوب مفهومی علم اطلاعات با مسائل مرتبط با پساحقیقت نشان داد که نیاز است علم اطلاعات علاوه بر مباحثی نظیر ربط، بازیابی، و نسبت اطلاعات با دانش، موضوع «حقیقت» داشتن اطلاعات را در مرکز توجه قرار دهد. پدیده پساحقیقت ابعاد فنی، انسانی، و اجتماعی دارد. علم اطلاعات ابزارها و مفاهیم موردنیاز برای کشف این ابعاد را دارد. نتیجه گیری: پدیده پساحقیقت خود را به صورت چالشی عمده برای علم اطلاعات عرض اندام می کند. از این رو به پژوهش بیشتر برای فهم آن و پرورش راهبرد برای طرف شدن با آن نیاز است.
راهکارهای مقابله با اخبار جعلی در سازمان های خبری و رسانه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۳)
35 - 78
حوزههای تخصصی:
گسترش و نفوذ روز افزون رسانه های اجتماعی، در کنار فرصت هایی نظیر تسهیل فرایند ارتباطات و گردش سریع اطلاعات، تهدیدهای قابل توجهی را نیز به همراه داشته است. یکی از این تهدیدهای مهم، به اجماع متخصصان این حوزه در سراسر جهان، تولید و انتشار خبرهای جعلی است. دولت های رقیب، عناصر معارض و اپوزیسیون، افراد سودجو و مغرض و حتی سازمان های رقیب، با اطلاع از این ظرفیت، اقدام به تحریف و واژگون سازی حقایق در فضای مجازی جوامع و کشورهای هدف در مقیاس وسیع کرده و افکار عمومی را در جهت اهداف خویش و عمدتاً در تقابل با دولت هایشان بسیج می کنند؛ این فرایند حقیقت زدایی گسترده از فضای اطلاع رسانی جوامع، موجی از آسیب ها و نگرانی ها را در سراسر جهان ایجاد کرده است. شکل گیری این نگرانی ها باعث گشودن مسیر جدیدی از تحقیق ها برای مهار به هنگام و کاهش اثرهای مخرب اخبار جعلی بر افکار عمومی شده است. در این شرایط سازمان های خبری علاوه بر نقش سنتی خود در خبررسانی، وظیفه جدید مقابله با اطلاعات غلط برخط و خبرهای جعلی را بر عهده دارند. از این رو، مقاله حاضر با هدف دستیابی به راهکارهای مقابله با خبر جعلی برای سازمان های خبری حرفه ای با تأکید بر کشور ایران، در چنین زیست بوم اطلاعاتی تألیف شده است. برای دستیابی به این هدف، علاوه بر مطالعه کتابخانه ای گسترده در منابع جهانی و دسته بندی مفاد آن ها، با 18 نفر از متخصصان حوزه خبر و رسانه ایرانی، که با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، مصاحبه عمیق شد و سپس با تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون راهکارهایی به دست آمد؛ راهکارهای به دست آمده در قالب شش مرحله شامل "اقدامات پیشگیرانه"، " پایش"، " آستانه"، " تصمیم"، " واکنش" و مرحله " ثبت تجربه و دانش" معرفی شد. در مجموع، برای پاسخ به سئوال های پژوهش، 6 مضمون فراگیر، 20 مضمون سازمان یافته اصلی، 11 مضمون سازمان یافته فرعی و 91 مضمون پایه، یافته و در این مقاله ارائه شد. سازمان های خبری به خصوص در محیط رسانه ای ایران، قادرند با اتکا به یافته های پیشنهادی این پژوهش، طراحی فرایند و طی مراحل احصاشده به مقابله با خبرهای جعلی بپردازند.
افسون زدگی سوژه های هیستریک در دوران پساحقیقتِ کرونا و رسانه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۶
55 - 75
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با مفهوم پساحقیقت در معنای نیچه ای آغاز می شود و با مفهوم افسون زدگی در شکل دلقک نیچه خاتمه می یابد. ضمن شرحِ چگونگیِ رویاروییِ انسانِ امروزی با پساحقیقت، همچون حقیقتی ناحقیقی در دوران کرونا، و متمایزکردنِ مفهوم پساحقیقت از آنچه رسانه ها خبر جعلی می نامند، پرسش های تحقیق این چنین مطرح می گردند که در رویارویی با مفهوم پساحقیقت چه سوژه هایی برساخته می شوند؟ و این سوژه ها چگونه برساخته می گردند؟ با بهره گیری از رویکرد و روش روان کاوانه لکان، به اثبات این فرضیه می پردازم که سوژه های بر ساخته شده سوژه هایی هیستریک هستند که در چرخش گفتمانی پدید می آیند و با پرسش از دال ارباب حفره آن را برملا می سازند. سوژه هیستریک، با برملاساختن فقدان در دانشِ دیگریِ بزرگ از افسانه و ناحقیقی بودن حقیقت آگاهی پیدا می کند. بدین ترتیب، میل پیشازبانی اسطوره ای (دلتا) را که گفتمان رایج به عقب رانده بود دوباره به جریان می اندازد. باتوجه به جریانِ مجدد اسطوره ها، سبقت آن از گفتمان رایج و پیوندی که با مطالعات اسطوره شناختی در فضای روان شناختی تحلیلی یونگ به وجود می آورد، به این پرسش کلی پاسخ می دهم که افسون زدگی در عصر اطلاعات و رسانه های مجازی چگونه است و حرکت به سویِ افسون زدگی در دوران پساکرونا چگونه صورت می گیرد و چه کهن الگوی روان شناختی ای فرافکنی می شوند؟ درنهایت، افسون زدگیِ سوژه ها در دوران رسانه های مجازی با کهن الگوی جست وجوگر و در دوران پساکروناییِ پیشِ رو با دلقک نیچه ای فرافکنی می گردد.
رسانه های اجتماعی و اخبار جعلی در عصر پساحقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی و ارائه مؤلفه های اخبار جعلی رسانه های اجتماعی در ایران بوده است. شناسایی اخبار و اطلاعات جعلی در مقایسه با اطلاعات واقعی، پدیده شایان توجه رسانه های اجتماعی است که نوعی درهم تنیدگی معنایی را موجب می شود. در این پژوهش کیفی، داده ها با مصاحبه های نیمه ساختار یافته به صورت میدانی جمع آوری شده اند. جامعه هدف، متشکل از صاحبنظران و نخبگان حوزه ارتباطات اجتماعی، رسانه ها و خبر و روش نمونه گیری، هدفمند بوده است که از روش های نمونه گیری غیراحتمالی محسوب می شود. 29 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری، انجام گرفته و داده های حاصل از طریق نرم افزار MAXQDA نسخه10 تحلیل شده است. در پژوهش حاضر با روش تحلیل مضمون، 4 مضمون فراگیر و 36 مضمون سازمان یافته به همراه مضامین پایه به عنوان گزاره های مطرح شده در مصاحبه ها، شناسایی شده اند. از مهم ترین مضامین سازمان یافته در تفاوت اخبار جعلی با اطلاعات واقعی (وسعت پوشش، فاقد اثر سازنده، مُغرضانه بودن ، شبیه سازی شده، ایجاد جنگ روانی و اعتبار منبع)؛ در تشابه اخبار جعلی با اطلاعات واقعی (کارایی مشابه، ارزش خبری، سبک خبری و ثُبات زمانی)، در اهداف اشاعه اخبار جعلی (ایجاد جنبش اجتماعی، فریب اذهان عمومی، تنش رسانه ای، جهت دهی افکار عمومی، فضای هیبریدی و گسترش ابهام) و در پیامدهای مصرف اخبار جعلی (ایجاد حس بدبینی، بی اعتباری نهادهای دولتی، اعتبار یابی سلبریتی ها، حذف نخبگان مدیریتی، تلقین پذیری، یأس اجتماعی و تصمیم گیری شتابزده) بوده است.
ریخت شناسی نشر اخبار جعلی در زیست بوم رسانه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
45 - 64
حوزههای تخصصی:
با رشد شبکه های اجتماعی، شاهد موج گسترده ای از انتشار اخبار جعلی هستیم که تأثیر چشم گیری بر افکار عمومی و نوع نگرش آن نسبت به شخصیتها و رویدادهای مهم جامعه دارد. شبکه توئیتر به عنوان یکی از پلت فرم های رسانه ای مرجع که محل فعالیت بسیاری از نخبگان است نقش مهمی در تولید محتوا در سایر شبکه های اجتماعی دارد. در این پژوهش سعی شده است ریخت شناسی اخبار جعلی که در این شبکه تولید و بازنشر می شوند، مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق، از روش تحلیل محتوی کمی استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق، اخبار جعلی منتشر شده به زبان فارسی توسط کاربران ایرانی فعال در شبکه ی اجتماعی توئیتر، در نیمه ی دوم سال 1398 است. براساس یافته های این تحقیق، بسیاری از اخبار، بدون منبع، از نوع فریبکارانه و گمراه کننده است که واکنشی از سوی مراجع مرتبط نداشته است. در بین کاربران ایرانی فعال در شبکه توئیتر، بیشترین گرایش به موضوع سیاسی وجود دارد. تکنیک دروغ و شایعه، برچسب زدن و توسل به ترس بالاترین میزان فراوانی را برای تحریف واقعیت دارند. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که حدود نیمی از کاربرانی که در شبکه توئیتر خبر جعلی منتشر می کنند، هویت غیر واقعی داشته و از نامهای مستعار استفاده می کنند و درصد بالایی از اخبار حاوی انواع غلطهای نگارشی و دستوری است
نقش ارزش ها و هیجانات در پذیرش اخبار سیاسی جعلی در عصر پساحقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: تا قبل از سال 2016، اخبار جعلی عموماً به موضوعاتی می پرداختند که به سادگی با حواس پنجگانه و یک تصویر یا فیلم رد نمی شوند. اما همزمان با انتخابات برگزیت در بریتانیا و ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، دقیقاً چنین نوعی از اخبار جعلی تحت عنوان پساحقایق به صورت گسترده و موفقیت آمیز مورد سوء استفاده قرار گرفت، تا حدی که برخی را مجاب کرد که از شروع عصری سخن بگویند که در آن، برانگیختن هیجانات مخاطبان، تعیین کننده ترین نقش را در پذیرش اخبار سیاسی دارد و تطابق ادعاهایمان با حقیقت، هیچ گاه انقدر کم اهمیت نبوده است. سؤال اصلی مقاله این است که چرا اخبار سیاسی جعلی با بار هیجانی، توسط مخاطبان در عص ر پساحقیقت پذیرفته می شوند؟ فرضیه ی اصلی نیز چنین است: هیجانات، معلول ارزش ها هستند و در عص ر پساحقیقت، اگر خبری ارزش های مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد، دفاع هیجانی از آن ارزش ها، برای مخاطب اولویت بالاتری نسبت به راستی آزمایی خبر خواهد داشت. این پژوهش، در پی آزمون این فرضیه و کشف عواملی است که باعث پذیرش دروغ های بزرگ در برخی اخبار می شود.روش ها: از آنجا که پژوهشی گفتمانی در باب پساحقایق در سطح ایران نوآورانه است، ابتدا باید به فهرستی از اخبار جعلی ایرانی دست می یافتیم که شرایط پساحقیقت خوانده شدن را دارند. از این رو، پیمایشی اولیه با همکاری 370 شرکت کننده انجام شد که در نتیجه ی آن، 10 خبر که ادعایی جعلی مطرح می کردند، بار هیجانی داشتند و توسط اکثر مخاطبان پذیرفته شده بودند، انتخاب گشتند. سپس، مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با 12 نفر از مردم عادی ایران با محوریت آن 10 خبر (البته در لابه لای اخبار غیرجعلی) صورت گرفت. با استفاده ی از روش روانشناسی گفتمانی، به تحلیل الگوهای زبانی در متون مصاحبه ها پرداختیم تا فرضیه ای استخراج شود که توانایی تبیین باورپذیری پساحقایق را داشته باشد.یافته ها: از یک طرف، به محض خواندن اخبار برای مصاحبه شوندگان، سه داده ی ضربان قلب، زبان بدن و خوداظهاری هیجانات تجربه شده جمع آوری شد. با مثلث سازی این سه شاخص هیجانی و در نظر گرفتن احتمال تنظیم گیری هیجانات از سوی مصاحبه شوندگان، فرضیه ی غالب در ادبیات تحقیق رد شد زیرا تعداد داده هایی که بتواند تأییدکننده ی آن فرضیه باشد، فقط 13 مورد از 120 مورد ممکن و بسیار کمتر از حد مورد انتظار بود. از طرف دیگر، تحلیل گفتمانی مصاحبه ها باعث شکل گیری و اثبات فرضیه ای شد که طبق آن، تأیید شدن یا به چالش کشیده شدن ارزش های مخاطبان توسط پساحقایق است که باورپذیری آن اخبار را افزایش می دهد. شکل مبسوط این فرضیه، از استخراج و آزمودن این مشاهده به دست آمد که اکثریت مصاحبه شوندگانی که صحت یک پساحقیقت را پذیرفته بودند، گویی بلافاصله پس از شنیدن پساحقیقت متوجه می شدند که یکی از هویت هایشان و مشخصاً ارزش ها و باورهای متناسب با آن هویت توسط آن پساحقیقت تأیید یا رد شده است. بنابراین، با استفاده از جملاتی که کارکردهای متفاوت ولی همسویی دارند و همچنین کارگان های تفسیری که استعاره ها و بازی های گفتمانی شناخته شده میان افراد یک جامعه هستند، نسخه ای از واقعیت را برمی ساختند که بتوانند مصاحبه کننده را نسبت به قدرت توجیه کنندگی قضاوت ارزشی و باور خود قانع کنند. در این نسخه های برساخته شده، از داده های متناقض و دردسرساز چشم پوشی می شود و چشم اندازهای رقیب در حاشیه قرار می گیرند و ارزش ها، ایدئولوژی ها و باورهای مصاحبه شونده تبلیغ می شوند. هر پنج عامل ارزش ها، موقعیت های سوژه در طیف های هویتی، کارکردها، کارگان های تفسیری و مهم تر از همه، برساخته شدن نسخه ای از واقعیت، از خلال جملات مصاحبه شوندگان قابل استخراج بود و یک مجموعه ی توجیهی منسجم و کارامد را می ساخت.نتیجه گیری: با رد فرضیه ی غالب در ادبیات تحقیق و تأیید فرضیه ی محوری مقاله، می توان گفت ارزش ها و باورهای فرد، باعث تغییر ادراک او نسبت به واقعیات می شود. حقیقت هنوز «نمرده» است و از عواقب سیاسی آن (از قبیل از بین رفتنِ کاملِ اعتماد به انواع نهادها و تفکر نقادانه) می توان جلوگیری کرد.