
مقالات
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: اشکانیان برخلافِ ساسانیان، گویا زردشتی نبودند و کیشِ مهری داشتند؛ از این روی، ساسانیانِ بزرگ دارنده دینِ زردشتی کوشیدند اندیشه مهریِ روزگارِ اشکانی و مظاهرِ آن را از متنِ بهمن یسن (متنی متعلّق به دوره اشکانی) محو کنند که گویا یکی از این مظاهر، سیاوشِ بامی بوده است و به جایِ آن شخصیتی در پیوندِ کامل با دینِ زردشتی و از سرتبارانِ خودشان، یعنی پِشوتن فرزندِ گُشتاسپ را قرار دهند.روش/ رویکرد: در این پژوهش که به روشِ توصیفی تحلیلی انجام گرفته، درباره چرایی و چگونگیِ این موضوع سخن گفته شده است.یافته ها/ نتایج: از آن جا که سیاوش بنا بر برخی روایت ها، سرتبارِ اشکانیان معرفی شده و میانِ او با ایزدِ مهر و یکی از شخصیت هایِ مهری، یعنی جم، همسانی های بسیار وجود دارد، می توان بر آن شد که او منجیِ آخِرِ زمان در متنِ اشکانیِ بهمن یسن بوده است. در این متن، در کنارِ اسکندر که اشکانیان دشمنِ جانشینانِ او بودند، از افراسیاب یاد شده که طبیعی است در تقابل با این شخصیت هم، سیاوش را به یاد آوریم. همچنین، در همین متن، از یک سو لقبِ «بامیِ» سیاوش به پِشوتن سپرده شده و از سویِ دیگر، کَنْگ دِژِ سیاوش که آن را رونوشتی از ورِ جم کرد و همسان با جایگاهِ مهر و جم دانسته اند، جایگاهِ خیزشِ پِشوتن در پایانِ جهان می بینیم. در این متن، مظاهرِ مهری (نامِ جم، قربانیِ گاوِ هَدَیوش به دستِ سوشیانت که رونوشتی از قربانیِ گاو به وسیله مهر و جم تلقی شده و...) هم محو شده که آن نشانی است بر دست برد در این متن؛ از این روی، می توان بر آن شد سیاوش که آمیزه ای است از مهر و جم، بوختارِ متنِ بهمن یسن بوده که به واسطه اغراضِ سیاسی و دینی، به دستِ ساسانیان پس زده شده و پِشوتن که در متن هایِ تحریف ناشده، برجستگیِ چندانی ندارد، به جایِ او در این متنِ آخرالزمانی نهاده شده است.
تحلیل اصطلاح «دفتر روزنامه (/ روزنامج/ روزنامجه/ روزنامچه)» در متون دانش استیفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: روزنامه واژه ای فارسی است که از ادوار کهن از پهلوی (روزنامگ) وارد زبان عربی شد و در آن زبان به صورت «الروزنامج» و «الروزنامجه» در متون به کار رفت. در زبان فارسی نیز گونه های روزنامج، روزنامجه، روزنامچه رایج بوده و شواهد بسیار دارد. ازآنجاکه آنچه در فرهنگ های عمومی درباره معنی اصطلاحی و دیوانی روزنامه آمده است، غالباً خالی از تسامح نیست، در این مقاله کوشش شده تا اصطلاح روزنامه با توجه به منابع دست اوّل استیفا تعریف و ویژگی ها، مؤلفه ها و مشخصات ظاهری و کاربردی آن با توجه به شیوه رایج روزگار، به ویژه در دوره مغول و تیموری، بررسی و تحلیل شود. همچنین با همین رویکرد سعی شده است تفاوت دفتر روزنامه با دیگر دفاتر مشابه دیوانی مانند دفتر قانون، دفتر اوارجه و دفتر توجیهات بیان شود. همچنین به نحوه نگارش و بایدها و نبایدهای مربوط به نگارش آن، با توجه به منابع استیفای دوره مغول و تیموری پرداخته و اشاره ای مختصر به تغییرات آن در دوره صفوی و قاجار شده است.
روش/ رویکرد: روش تحقیق در مقاله حاضر، توصیفی و از طریق تحلیل محتواست و شیوه گردآوری منابع در این پژوهش کتابخانه ای است.
یافته ها/ نتایج: «دفتر روزنامه» مهم ترین و اصلی ترین دفتر دیوانی بود که همه روی دادهای روز، مانند مداخل، مخارج و اموری مانند واگذاری مسئولیت ها و شکایت ها و اتفاقات و احکام صادرشده، به ترتیب و روزبه روز، همراه باجزئیات آن ها در آن نوشته می شد. نگارش این دفتر مستلزم دقت و احتیاط ویژه ای بوده است؛ زیرا در صورت بروز خطا، حکّ و اصلاح یا جدا کردن برگه از آن روا نبوده و برای نشان دادن اصلاحات تنها ترقین جایز بوده است.
دیوکس و شاه آرمانی در دین زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هرودوت در گزارش کوتاه خود درباره تاریخ ماد از «دیوکس» به عنوان بانی پادشاهی مادی سخن می گوید که طی فرایند پیچیده ای که توسط هرودوت یا منابع او ساده سازی شده است، موفق به تشکیل یک پادشاهی پویا و نیرومند می شود. پژوهشگران زیادی در تلاش برای تفسیر داده های هرودوت با توجه به الگوهای رایج تشکیل حکومت در خاورمیانه باستان بودند، اما تقریباً همه نقش دین زردشتی را در این فرایند نادیده گرفته اند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که گزارش هرودوت از روند قدرت گیری دیوکس و تشکیل پادشاهی مادی نشانگر چه ایدئولوژی حکومتی است؟
روش/رویکرد: در مقاله حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای اطلاعات مورد نظر گردآوری شد و سپس با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به شکل توصیفی-تحلیلی ارائه شد.
یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که هرودوت در توصیف خود از روند قدرت گیری دیوکس محورهایی چون دادگری، سازندگی، تقدس شاه و مردم داری را مطرح می کند که همه از مؤلفه های اصلی شخصیتی یک شاه آرمانی، از منظر دین زردشتی هستند. بنابراین می توان دین زردشتی را منبع راویان گزارش هرودوت دانست و حتی یک گام فراتر رفت و ادعا کرد که دین زردشتی محرک اصلی تشکیل پادشاهی مادی در سده 7 ق.م. بوده است.
مناسک رازورانه مرگ در آیین زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: «مرگ» اندیشه ای است که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته و برای چاره جویی در برابر این پدیده ناگزیر انبوهی از آداب و باورها شکل گرفته و تبدیل به یکی از مهم ترین آیین های تشرّف در تاریخ زندگی بشریت گردیده است. اصطلاح رازآموزی یا تشرف بر مجموعه ای از مناسک و آموزش هایی گفته می شود که تکرار کهن الگوهای ذهنی هر جامعه ای است و در نهایت موجب ایجاد تغییر و تحولی بنیادی در وضعیت جسمانی، فرهنگی، دینی و اجتماعی فرد مشرف یا رازآموخته می شود. گرچه مناسک مربوط به تشرف در گذر زمان دست خوش دگرگونی شده، ولی کماکان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است و در تمامی لحظات برجسته و حساس زندگی آدمی از زمان تولد، بلوغ، ازدواج تا مرگ اجرا می گردد.
روش/رویکرد:این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی بر پایه داده های گرد آمده از کند و کاو در لابه لای متون و اسناد برجای مانده و مصور در بین زرتشتیان معاصر و شرکت در آیین های ویژه پرسه و سوگواری آنان، به روش استقرایی، بر پایه مشاهده جرییات و ارتباط آن ها با یکدیگر جهت رسیدن به قوانین کلی انجام شده است.
یافته ها/نتایج: این مقاله برای نخستین بار با نگاهی تحلیلی به بررسی آیین های تشرفی مرگ در باور زرتشتی پرداخته است و مشخص نموده است که مراحل سه گانه «گسست، گذار و پیوست» که در تمامی آیین های تشرفی قابل تشخیص است، در مناسک زرتشتی مربوط به مرگ تفاوت اندکی به خود گرفته که البته می تواند ناشی از اندیشه دوگانه باور ایرانی باشد: بنابر پژوهش حاضر می توان هر یک از مراحل گسست، گذار و پیوست را در آداب زرتشتیان به دو بخش «گسست نخستین وگسست نهایی، گذار دووجهی، پیوست نخستین و پیوست نهایی» دسته بندی نمود.
مطالعه مؤلفه های ساختاری و تزیینی کاشی های کف و دیوار در عمارت های دوره قاجار در تهران معروف به مدرن؛1850-1870 م. محفوظ در موزل ویکتوریا و آلبرت انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هنر کاشی کاری یکی از مهم ترین تزیینات برای بنا در دوره قاجار است. یکی از خصوصیات بارز در کاشی کاری این دوره استفاده از نقوش و رنگ های متنوع است. این پژوهش به کاشی هایی از موزه ویکتوریا و آلبرت در انگلستان می پردازد که به لحاظ تنوع طرح و رنگ نسبت به کاشی های این دوره محدودتر بوده است و تعداد مشخصی داشته و محدوده زمانی 1850-1870 م را در برمی گیرد؛ لعاب دار بوده و مختص تهران و بدون رقم هنرمند است. کاربرد این کاشی ها در اکثر مواقع، کف و در موارد دیگر، محدود به استفاده از دیوار بوده است. در مجموعه موزه ویکتوریا و آلبرت صد و پنجاه و چهار کاشی قاجار که توسط کارگزار «موزه ویکتوریا و آلبرت» خریداری شده قرار دارد که بخشی از آن ها کاشی کف زمین بوده که از آن به عنوان کاشی های مدرن قاجار نام برده می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر نمونه های این نوع کاشی در موزه ویکتوریا و آلبرت انگلستان می کوشد ویژگی ها و زیبایی های این نوع کاشی در دوره قاجار را بررسی کند. هدف از این پژوهش مطالعه ساختار، رنگ و طرح کاشی های این مجموعه در طرح های ساده تا طرح های گل و گلدانی در زمینه طرح و نقش و رنگ است. سؤالات اصلی این پژوهش به این قرار است: سبک کاشی های کف قاجاری دارای چه ساختاری است و چگونه می توان طرح و نقش آن را تبیین نمود؟
روش/رویکرد: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و تصاویر از نمونه های موزه ای گرفته شده است.
یافته ها/نتایج: در بررسی کاشی های مدرن دوره قاجار مشخص شد که این کاشی ها از سادگی طرح و نقش برخوردار بوده و در سه طیف تقسیم بندی می شوند و از سادگی بیشتری نسبت به کاشی های این دوره در کاشی کاری برخوردارند. طراحی ساده طرح و رنگ در طیف اول، استفاده از رنگ های محدود در ترکیب با نقوش در فضای هندسی در طیف دوم، استفاده از تنوع طرح و رنگ بیشتر، دقت در جزییات و پرداختن به نقوش گل و گلدان از ویژگی های کاشی های طیف سوم در این دوره است.
زبان بدن در آثار یادمانی ساسانی؛ رمزگان رفتاری حمل شمشیر و دست های نهاده برهم در مقابل بدن از منظر نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هنر یادمانی ساسانی با اتکا به سنت "واقع گرایی" و "مقامی" تشخص یافته است؛ هرچند واقع گرایی آن نه به معنای چهره پردازی دقیق، بلکه در قالب تقید به جامگان، نشانگان، رمزگان و سلسله مراتب به عینیت درآمده که حاصل آن متنی رمزآلود و مستلزم معناکاوی ست. هدف این جستار، ارزیابی آن است که تا چه حد می توان هر نشانگانی را به زبان نمادین هنر یادمانی ساسانی تعبیر کرد؛ برای مثال در این آثار و به ویژه در نگارکندهای صخره ای با دو نحوه حمل شمشیر مواجیهم که از منظر رمزگان رفتاری می تواند به طرح این پرسش بیانجامد: چرا در آثار یادمانی ساسانی، نحوه حمل شمشیر توسط صاحب منصبان حکومتی در مقابل خدایگان شاهنشاه متفاوت است؟
روش/رویکرد: جستار پیش رو به مطالعه رمزگان هدف با رویکرد "بافت گرایی" و "پیوستار متنی" پرداخته است. روش پژوهش نیز مبتنی بر مطالعه تطبیقی متون تاریخی با شواهد باستان شناختی در قالب "رهیافت تاریخی" است.
یافته ها/نتایج: نتیجه مطالعات، این تفاوت را در وهله نخست ناشی از جایگاه لشکری و کشوری صاحب منصبان می داند؛ هرچند دو انگاره خفیف تر را نیز می توان پنداشت که یکی حمل شمشیر به صورت عمود و یا نهادن دست ها در مقابل بدن را سنتی دیگر از ادای احترام به "تبار برتر" و همتای حرکت احترام آمیز "برافراشتن دست و خمودن انگشت" می داند و آن دیگری، این حرکت را نه به نشان احترام به "تبار برتر"، بلکه به عنوان ادای احترام به مقام "شاهنشاه" می انگارد که تنها مختص اعضای خاندان سلطنت بوده است. قدرمسلم آن است که هریک از انگاره های فوق می تواند بر شخصیت شناسی، تبارشناسی و منصب شناسی پیکره ها و به تبع آن، بازشناخت ماهیت نظام سیاسی ساسانیان تأثیر نهد.
بررسی، گونه شناسی و گاه نگاری گورهای سنگ چین زاگرس مرکزی (شهرستان فارسان، استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: گورهای سنگ چین جنوب و جنوب غرب به دو شکل پشته سنگی استوانه ای و پشته سنگی ساده دیده می شوند. این گورها از نظر ساختار و شکل ظاهری مشابه یکدیگر و معمولاً روی ستیغ های سنگی و صخره ای ایجاد شده اند. شمار زیادی از این گورها در ارتباط با محوطه های استقراری نزدیک آن ها هستند. مبنای تاریخ گذاری این گورها، سفال است، ضمن این که در شماری از این گورها مواد فرهنگی دیگر از جمله شیشه، فلز، اشیا و ظروف سنگی، نیز یافت می شود. مشابه گورهای سنگ چین زاگرس مرکزی از جنوب شرقی ایران و خارج از مرزهای ایران در پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی و حوزه جنوبی خلیج فارس نیز گزارش شده است. هدف پژوهش حاضر توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی گورهای سنگ چین زاگرس مرکزی (جنوب و جنوب غرب) ایران براساس نمونه های به دست آمده از شهرستان فارسان است.
روش/رویکرد: در تحقیق حاضر با انجام بررسی میدانی و پیمایش در منطقه (فارسان)، قبور مورد نظر شناسایی و با ارائه مستندات باستان شناسی از قبیل طبقه بندی ساختار قبور و مقایسه گونه شناختی نمونه های سفالین به معرفی، دسته بندی و ارائه گاه نگاری نسبی این سنّت تدفین پرداخته شد.
یافته ها/نتایج: یافته ها حکایت از تشابه طراحی این گونه گورها با سایر موارد کشف شده در نقاط مختلف ایران داشت. نکته مهم آن که اغلب گورهای سنگ چین منطقه فارسان دچار دستبرد و تخریب شده بودند، از این رو امکان تعیین دقیق جهت طراحی وجود نداشت. اما براساس مواد فرهنگی به دست آمده، به نظر می رسد این گونه گورها مربوط به دوره آهن 3، هخامنشی، اشکانی و ساسانی هستند.
واکاوی روایت نگاره ها از زنان خنیاگر عصر صفوی و نسبت آن با روایت سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: با به حکومت رسیدن صفویان، تغییرات چشمگیری در زمینه موسیقی و نگارگری به وجود آمد که بازتاب این تغییرات در نگاره های به جای مانده از این عصر دیده شده است. در برخی از این نگاره ها تصاویری از زنان خنیاگر در قالب نوازنده و رقصنده وجود دارد که زیر نظر دربار فعالیت داشته اند. از سوی دیگر، در دوره شاه عباس اول در نتیجه ورود سیاحان و سفرنامه نویسان به ایران، اطلاعات مهمی از زنان خنیاگر برجای مانده است. مسئله این پژوهش چیستی نسبت روایت نگاره ها و سفرنامه ها از زنان خنیاگران صفوی و چگونگی این روایت هاست. هدف این پژوهش تکمیل حلقه اطلاعات فرهنگی ایران عهد صفوی است.
روش/رویکرد: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر رویکرد کیفی است که با تحلیل و توصیف نشانه شناسانه تصاویر، نگاره ها و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی علمی، یافته های آن ارائه می شود.
یافته ها/نتایج: تحلیل نگاره ها در این پژوهش نشان داد که پوشش ظاهری زنان خنیاگر عصر صفوی مناسب و سرشار از تجمّل بوده و دلیل آن وضعیت مطلوب حقوق و مزایای این زنان بوده که تاریخ نویسان و نیز سفرنامه نویسان بر مطلوب بودن عایدی این گونه زنان صحّه گذاشته اند. همچنین نگاره های عصر صفوی تکمیل کننده و تداوم روایات منابع مکتوب هستند و با روایات مکتوب هم دوره خود هم خوانی داشته و این دو گانه می تواند منبعی قابل اعتنا برای شناخت فرهنگی ایرانی، عصر صفوی باشد.
بزرگمهر بختگان: وزرگ فرمدار یا موبد؟ (نگاهی تازه به شخصیت بزرگمهر از خلال اندرزهایش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: در درازنای تاریخِ چند هزار ساله ایران، پیرامون هیچ یک از شخصیت های تاریخی آن، به اندازه بزرگمهر بختگان، وزیر فرزانه خسرو انوشیروان، هاله ای از ابهام، افسانه و اقوال گوناگون و احیاناً متضاد را فرانگرفته است. به طوری که در چیستیِ نام، نشان و حتی در وجود تاریخی اش نیز میان تاریخ شناسان و محققان، اتفاق نظر وجود ندارد. عمده مطالب و آگاهی ما در مورد بزرگمهر، علاوه بر پندنامه ای که از دیرباز به نام و خامه او شناخته می شود، همان اطلاعاتی است که از وی در کُتُب تاریخی و ادبی دوره اسلامی آمده و بیشتر آن را نیز آموزه های اخلاقی و پندها و اندرزهای او شامل می شود.
روش/رویکرد: در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای سعی شده است تا با مطالعه و بررسی متن ها و نوشته هایی که در آن ها به بزرگمهر و اندرزهای او اشاره شده است و کندوکاو در آن پندها، از زاویه ای دیگر به فهم شخصیت وی پرداخته شود.
یافته ها/نتایج: از مهم ترین یافته ها نیز می توان بدین نکته اشاره کرد که بزرگمهر، دست کم در یک دوره زمانی، به جامعه روحانیان (اندرزگوی) دوره ساسانی تعلق داشته و از رهگذر آن به اندرزگویی و نگارش رسالات تعلیمی، آن هم به صورت ویژه و در مقیاس قابل توجهی پرداخته است.
بررسی تطبیقی مفهوم قناعت در مثنوی و نظریه های اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: یکی از موضوعات علم اقتصاد نظریه معمای خسّت یا معمای صرفه جویی است. آن چه در اقتصاد متعارف درخصوص این نظریه مطرح می شود، آموزه های اقتصادی قناعت را در مثنوی معنوی به چالش می کشد؛ برمبنای این نظریات، توصیه مولانا به قناعت عملاً جامعه را از رشد اقتصادی بازمی دارد.
روش/رویکرد: این مقاله قصد دارد با روش کتابخانه ای و توصیفی به این سؤال که"تفاوت نظریات اقتصاد متعارف و قناعت در مثنوی چیست؟" پاسخ دهد.
یافته ها/نتایج: یافته های این پژوهش نشان می دهد که برخلاف آنچه در خصوص مثنوی به وسیله نظریات یاد شده مطرح گردیده است، دعوت مولانا به قناعت در سطح فردی موجب کاهش مصرف در سطح کلان نمی شود. مفهوم قناعت در مثنوی علاوه بر این که بر آسایش و رفاه در زندگی دنیوی و آرامش دلالت دارد، در مواردی مشوّق افزایش میل نهایی به مصرف است؛ مثلاً مولانا در مثنوی به انفاق، بخشش، زکات و غیره اشاره کرده است که موجب افزایش مصرف دیگران و گردش مالی می شود.
بررسی اوضاع ادبی قلمرو سلجوقیان کرمان با تکیه بر متون تاریخی و دواوینِ اشعار (583-442ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: با تامّل در متونی همچون بدایع الازمان فی وقایع کرمان، عقدالعلی للموقف الاعلی و دیوان اشعار شاعران کمتر شناخته شده ای همچون ازرقی هروی، ابواسحاق ابراهیم غَزّی، عبدالملک برهانی نیشابوری، ابوالهیجا مقاتل بن عطیه بکری و حکیم سراج الدین ابومحمد عثمان مختاری می توان به مطالب ارزشمندی در بابِ کرمان طی قرون پنجم و ششم هجری قمری و همچنین مدحِ برخی از دولتمران سلجوقیِ کرمان دست یافت. حکومتی که اگرچه نسبت به سلسله قدرتمندِ سلجوقیان بزرگ در ایران، کمتر شاخته شده و بر رویِ آن پژوهش های مختصری صورت گرفته است، اما بعضی از دولتمردانش حامیِ زبان و ادبیات فارسی بوده و در رواج بازار شعر و ادب فارسی در سرزمینِ کرمان نقشی اساسی داشته اند.روش/ رویکرد: مقاله حاضر با استفاده از روش بررسی های تاریخی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی اثبات اوضاع ادبی کرمان در دوران سلجوقیان است. در همین راستا پرسش اصلی نوشتار حاضر، عبارت است از اینکه نوعِ رویکردِ دولتمردان سلجوقیِ کرمان نسبت به شعر و ادب فارسی چگونه بوده و شاعران و مدّاحان دربار آنان چگونه از این دولتمردان یاد کرده اند؟یافته ها/ نتایج: یافته های پژوهش حاکی از آن است که برخی از دولتمردانِ سلجوقیِ کرمان و به ویژه وزیر کاردانِ این حکومت، صاحب ناصرّالدین ابوعبدالله مکرم بن علاء، ضمن فراهم ساختنِ امنیّت، آرامش و رفاه عمومی، نقشی برجسته و چشمگیر در رشد، شکوفایی و اعتلای جایگاه زبان و شعر فارسی در دربار و قلمرو حکومت مزبور داشته اند. مسأله ای که موجباتِ ورود بسیاری از ادبا و شاعران به کرمان را فراهم نموده و آنان نیز در متون نثر و دیوانِ اشعار خود به مدح دولتمردان سلجوقی پرداخته اند.
پیوند زن با زیارت و زیارتگاه در دین زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: یکی از مناسک دیرند و ماندگار در دین زردشتی زیارت است. باورمندان به این دین به زیارت آتشکده و اماکن مقدسی که عناوینی چون "پیر" یا "بانو" را در پیش و پس نام خود دارند، می روند و به ستایش و نیایش و خواهش نزد یزدان می پردازند. برخی آتشکده های کهن همچون آتشکده آدریان یزد و مکان هایی چون پیر سبز، پیر هریشت، پیر نارکی و... در شمار مهم ترین زیارتگاه های زردشتی هستند. از دیدگاه مؤمنان زردشتی آتشکده هم نیایشگاه است و هم زیارتگاه و در آنجا در کنار پرستش خداوند می توان به زیارت آتش مقدس- که نمود زمینی اهوره مزداست- رفت و آن را پاس داشت. به دلیل پیوند بسیاری از اماکن زیارتی زردشتی با عنصر "آب" و "ایزدبانو آناهیتا"، که به طور معمول در دامنه کوه ها، در جنب چشمه ها یا رودخانه ها دیده می شوند، می توان احتمال ارتباط بین زیارت و عنصر زن در دیانت زردشتی را مطرح کرد. از سوی دیگر، زنان مراجعان همیشگی و وفادار زیارتگاه ها بوده اند که با نیّات مختلفی چون درخواست باروری و فرزندآوری، همسریابی، طلب رزق، رفع مشکلات خانوادگی، دفع بلایا و بیماری ها، طلب آمرزش و ... رهسپار زیارت می شده اند و امروزه نیز زنان زردشتی این سنّت را حفظ کرده اند.
روش/ رویکرد: در این جستار برآنیم تا با مراجعه به منابع مرتبط و با روش توصیفی- تحلیلی، با رویکردی نو پیوند و نسبت بین زن و زیارت در دین زردشتی را وارسیم و در وهله نخست دریابیم که در زیارتگاه های این دین چه منشأ زنانه و کدام عناصر مرتبط با زن و زنانگی را می توان یافت. در وهله بعد به آداب زیارت و کارکردهای آن برای زنان اشاراتی خواهیم کرد.
یافته ها/ نتایج: هم حضور زنانی از دربار ساسانی در روایت های مربوط به چگونگی پیدایش برخی زیارتگاه ها و هم مجاورت شان در کنار آب و کوه و درخت و پیوند این عناصر طبیعی با ایزدبانوان به ویژه آناهیتا بر ارتباط این مکان های زیارتی زردشتی با زن و عناصر زنانه مُهر تأیید می زند. همچنین، درخواهیم یافت که زنان زردشتی همواره در رفتن به مزارها، آماده سازی خوراک های نذری و آیینی، انجام مراسم زیارتی و حتی خدمت به زیارتگاه ها نقش برجسته ای داشته و دارند.
تحلیل ابعاد گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: دیوان شمس الدین محمد حافظ شیرازی، سندی ارزشمند در اخلاق، رفتار اجتماعی و آموزه های تمدنی ایران است. یکی از مفاهیم کانونی دیوان حافظ گفتمان تساهل، و مدارا است. هدف این پژوهش تحلیل، تفسیر و تبیینِ ابعاد و تجلیات این گفتمان است.
روش/رویکرد: در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان سه بُعدی نورمن فرکلاف و نظریات تئون وندایک درباره ایدئولوژی و شناخت استفاده شده است. در این روش داده های متنی در سه ساحت کاربردشناسی زبان، بازشناسی گزاره های مفهومی و ایدئولوژیک و کردارشناسی گفتمانی صورتبندی شده است.
یافته ها/نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد که حافظ هماره از زبان محترمانه و پاکیزه و گاه طنز بهره گرفته است که تجلی گفتارشناختی تساهل و مدارا است. محوریت عشق در ایدئولوژی و جهان بینی، نسبیت فلسفی حقیقت، تکثرگرایی، تصریح به پنهان بودن حقیقت و شمول گرایی، باور به رحمت عام پروردگار، رواداری و امیدواری به لطف خدا و هستی، توصیه به مروت و مدارا از گزاره های مفهومی گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ هستند. همچنین تحلیل کردارشناختی نشان می دهد تأکید شاعر بر اخلاق خوب، همزیستی مسالمت آمیز، پوشاندن عیب و خطای دیگران، نکوهش عیب جویی و آزار، تصویر شخصیت آرمانی پیر مغان و خلق شخصیت رازناک رند نیز از جمله تجلیات تساهل و مدارا هستند.
بسترشناسی و مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره قاجار بر مبنای فرهنگ معیار قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: عینی سازی فرهنگ معیار در جامعه، مبتنی بر شناخت آسیب ها و راهکارهای فرهنگی است. مبانی فرهنگ معیار به عناصر ریشه ای فرهنگ در قالب نظام بینش ، ارزش و گرایش ها ناظر است به گونه ای که پراکندگی در ساحت این نظامات را تفرقه فرهنگی دانسته اند. مسأله اصلی پژوهش، شناسایی بسترهای پیدایش و مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره قاجار است. قاجاریان برای رسیدن به دنیای متمدّن، شکل دهی به روابط خارجی و انجام تغییرات بنیادین را در دستور کار قرار دادند. ارتباط با غرب، محیط اجتماعی آن دوره را آماده ظهور و رشد افکاری تازه نمود. افکار و عقائد جدید و تغییرات حاصل از آن که با پشتوانه بینشی و گرایشی شاهان قاجار دنبال می شد، در منش و رفتار اجتماعی آن عصر آسیب زا ظاهر گردید.
روش/رویکرد: در پژوهش پیش رو، این آسیب ها با عنوان تفرقه فرهنگی شناسایی و به روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد.
یافته ها/نتایج: بر اساس یافته های این پژوهش، غرب گرایی و غرب زدگی، نوگرایی و خودباختگی، مشروطه طلبی و عدالت خواهی، پراکندگی قدرت و سلطه بیگانگان بر نظام حکمرانی از بسترهای پیدایش تفرقه فرهنگی و پیدایی گفتمان روشن فکری، نفوذ افکار روشن فکران غرب گرا، سنّت زداییِ تحصیل کردگان غرب زده، وابستگی سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران از جمله مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره سلطه شاهان قاجار بر ایران است.
مطالعه تطبیقی پیرامتن های دیداری در آستانه ورودی سه شاهنامه بایسنقری، ابراهیم سلطان و محمد جوکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: نگاره های شاهنامه های عهد تیموری دربردارنده جنبه های هنری ویژه ای هستند که از حیث نشانه شناسی بصری و کلامی به تفاوت های معناداری منجر می شوند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تفاوت های بین پیرامتن های دیداری و صفحات آغازین و نقش آن ها در خوانش متن اصلی بر مبنای سه شاهنامه بایسنقری، ابراهیم سلطان و محمد جوکی است.روش/رویکرد: به منظور دستیابی به تأثیر پیرامتن های تصویری در خوانش متن، از دیدگاه ژرار ژنت، با استفاده از رویکرد ترامتنیت گونه پیرامتنیت و روش توصیفی-تطبیقی بهره گرفته شده است.یافته ها/نتایج: دوره تیموری از جمله ادواری است که بیش از سایر دوره ها شاهنامه به صورت گسترده ای در آن دوره مصور شده است؛ از این رو سه شاهنامه مصور بایسنقری، ابراهیم سلطان و محمد جوکی حاصل این دوره است. آنچه در این شاهنامه ها مورد توجه است، علاوه بر مصورسازی متن شاهنامه، تصاویر موجود در صفحات آغازین یا آستانه ورودی متن اصلی است. از آنجایی که هر متن، به وسیله پیرامتن ها با ذهن مخاطب و جهان بیرون ارتباط برقرار می کند، شاهنامه ها قابلیت بررسی پیرامتن را دارا می باشند، زیرا دارای ویژگی های شاخص هستند. پیرامتن های شاهنامه های ابراهیم سلطان و بایسنقری شامل نگاره هایی از شکارگاه، بار عامِ شاهِ و سفارش دهنده است، در حالی که شاهنامه محمد جوکی فاقد پیرامتن است و با نگاره ای از فردوسی و شعرای غزنین آغاز می شود. با تحلیل و بررسی پیرامتن ها و متن های آغازین سه شاهنامه، می توان به این نتیجه رسید که نقش شاه در شکارگاه یا بار عام در پیرامتن علاوه بر آن که به جایگاه سفارش دهنده یا حامی اشاره می کند، به عنوان عامل نشان دهنده موقعیت شاه یا حکمران در جامعه از منظر نگارگر، بر متن اصلی نیز حاکم است.
بررسی نقش ابزارها و عوامل موروثی و جادویی در داستان داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: در داستان هایی که دارای مایه های اساطیری-رمزی و حماسی هستند، قهرمانان «رسالت محوری» دارند که برای پیشبرد اهداف خود و رستن از تنگناها، از ابزارها، اشیا و عوامل جادویی و گاه موروثی بهره می برند که از طریق واسطه هایی بدانان اعطا می شود.
روش/رویکرد: این جستار با روش توصیفی-تحلیلی-اسنادی از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و بهره گیری از داده های پایگاه های اینترنتی درپی آن است تا دریابد که گذارنده، گزارنده و گیرنده این ابزارها و عوامل چه کسی/ کسانی هستند، نوع ابزارها چیست، نقش این ابزارها در پیشبرد اهداف گیرنده چیست، چه تفسیرهایی از این ابزارها می توان به دست داد و چه نوع دسته بندی ای از این ابزارها می توان گزارش کرد.
یافته ها/نتایج: پس از بررسی دریافتیم که بیشتر گذارندگان این ابزارها شخصیت های حماسی و سپس دینی-مذهبی هستند، گزارنده یا واسطه ها ارباب معرفت (زاهد و پارسا، حکیم یا فیلسوف) هستند، گیرنده شخصیتی حماسی و گاه تاریخی است که رسالتی دارد و نکته همین جاست که تنها قهرمانان رسالت محور از این ابزارها دریافت می کنند. نوع ابزارها بیشتر سلاح های جنگی و رزمی است که به دلیل جادوی «مسری/ مجاورت» خاصیت اثرگذاری شگرف یافته است. جدای از سلاح های رزمی، «کلام/ کلمه» یا دعاها هم کارگشا هستند. از برخی از این ابزارها می توان تفسیر روان شناسانه هم به دست داد؛ مثلاً گرز، شمشیر و به ویژه کمان می تواند نماد «مردی» و قدرت نرینگی هم باشد و این که این ابزارها و عوامل را در سه دسته تقسیم کردیم: نخست ابزارهای جنگی و رزمی مانند زره، کمان، نیزه، رکاب و عمود، دُدیگر عناصر طبیعی مثل سنگ، یاقوت، گندم، خاک، پر سیمرغ و سدیگر عوامل معنوی-فرهنگی (کتاب/ کلمه/ لوح)، مانند لوح مسی تهمورث.
تحلیل روند شکل گیری و بازیابی پیکربندی فضای آرامگاه شاه اسماعیل اول؛ مبتنی بر مطالعات میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: آرامگاه شاه اسماعیل اول دارای یک فضای تقریباً مربع شکل کوچکی است و میان حرم خانه و آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی قرارگرفته است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی تغییرات کالبدی و فضایی آرامگاه بر اساس مطالعات میدانی و طرح های مرمتی و حفاظتی بنا در سال های گذشته است.روش/رویکرد: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و تفسیری بوده و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است.یافته ها/نتایج: آرامگاه یک بنای مستقل است که بعدها در فضای خالی مابین مقابر شیخ صفی و حرم خانه ساخته شده و بعد از فوت شاه اسماعیل به عنوان مقبره ایشان مورداستفاده قرارگرفته است. مقبره دارای گنبد سه پوش است که پوش بیرونی از نوع شبدری پاتوپا است. تزیینات ساقه و گنبد بنا، در دوره های بعد تغییریافته است. شکل آرامگاه، کوچک و ساده است و ارتفاع گنبد نیز نسبت به گنبدهای دیگر مجموعه کمتر است؛ اما معمار برای اینکه به گنبد دید بصری بیشتری بدهد، با استفاده از ساق بلند، ارتفاع گنبد را تااندازه ای افزایش داده تا کوچک بودن بنا را تا حدی تحت شعاع قرار دهد.
کارکردهای تقدیرباوری در تفسیر کلان روایت ها و خُردروایت های تاریخیِ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: ابوالفضل بیهقی (385-470 ﻫ.ق)، برای ایرانیان کتابی را به یادگار نهاده که جدا از ارزش های تاریخی و ادبی، از نگرگاه های دیگر و از جمله از نگرگاه اندیشه سیاسی و رهنمونی به آیین مُلک داری در یکی از برهه های مهمّ تاریخ ایران پس از اسلام هم بسی قابل دیدن و بررسیدن است. از این رو، در جستار پیش رو با هدف آشنایی با نگرش بیهقی در علّت یابی اتّفاق های تاریخی به بررسی تقدیرگرایی و باور به نقش آفرینی چون و چرا ناپذیر قضا و قدر در رقم خوردن رویدادها در تاریخ بیهقی پرداخته شده است.
روش/ رویکرد: این جستار از گونه پژوهش های توسعه ای است و در آن به روش توصیفی-تحلیلی به بازخوانی تاریخ نگری تقدیرگرای ابوالفضل بیهقی پرداخته شده است. منابع مورد استفاده نیز منابع کتابخانه ای بوده اند.
یافته ها/ نتایج: از جمله نتیجه ها و یافته های پژوهش آن است که در تاریخ بیهقی اتّفاق های اصلی چونان کلان روایت، به تقدیر نسبت داده می شود و در پیوند با این امر، اتّفاق های فرعی که منطقاً بدان اتّفاق اصلی منجر توانند شد نیز یکسره به پای تقدیر نوشته می شوند. برتخت نشستن سلطان مسعود و شکست او از سلجوقیان، دو کلان روایت در تاریخ بیهقی اند که با ارائه تفسیری تقدیرگرا از به وقوع پیوستن شان، دیگر اتّفاق های بازبسته بدانها نیز شأن تقدیری یافته اند. با انتساب سلطنت به اراده لایتغیّر الهی، بدان مشروعیّت دهی می شود و در پیوند بدان اتّفاق هایی چون بشارت پیشاپیش توسّط چهره ای قدسی بر شکل گیری آن سلطنت ساخته می شود. همچنین وقتی شکست در جنگ ها به خواست الهی و در راستای انتقال قدرت بر حسب صلاحدید آسمانی باشد، رقم خوردن یک سری اتّفاق ها بنا به قضای الهی ناگزیر خواهد بود و خرده گرفتن بر پادشاه و متّهم نمودنش به کوتاهی در تدبیر امور، وجهی ندارد.
بررسی ساختاری «امثال و حکم» رایج در زبان فارسی بر مبنای فرانقش اندیشگانی با تأکید بر فرآیندهای اصلی (مادی، رابطه ای، ذهنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: یکی از مظاهر تمدن، فرهنگ و ادبیات هر ملت، مثل ها، جمله های پندآموز و عبارت های حکمت آمیزی است که از اذهان بزرگان علم و ادب و یا مردم عامی آن دیار تراوش کرده و نسل به نسل به آیندگان رسیده و آن ها را با فرهنگ، ادب، عادات و رسوم، شیوه های زندگی، عواطف و طرز تفکّر پیشینیان خود آشنا می کند. از دیدگاه هلیدی الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرایندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می کند.روش/رویکرد: نوع مطالعه و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوه اجرای آن توصیفی (شامل بررسی چگونگی آرایش فرایندهای نقش اندیشگانی) و تحلیلی (شامل کاوش زمینه ها و چرایی شکل گیری خاص آن فرایندها) است.یافته ها/نتایج: در ساختار متنی امثال و حکم مورد بحث، به ترتیب فرآیندهای رابطه ای (39%)، فرآیندهای مادی (24%) و فرآیندهای ذهنی (21%) بیشترین میزان بسامد را دارند. اغلب این عبارات، ساختاری توصیفی دارند که تلاش می کنند به صورت غیرمستقیم، اندیشه مدّنظر را به مخاطب ابلاغ کنند. شیوه کاربرد افعال در ساختار این مثل ها غالباً مجهول است و از طریق اشاره به اشخاص نکره، کلیت امر و جهان شمولی آن ها تقویت شده است. در ساختار این مثل ها، بیشتر بر رفتار، خلق وخو و منش افراد تأکید شده و از کاربرد استعاره ها و کنایه های پیچیده و دور از ذهن پرهیز شده است. مشارکان اصلی این مثل ها عبارت اند از اشخاص، حیوانات، عناصر طبیعی و اشیا که در ساختار این فرآیندها غالباً نقش های معنایی کنشگر و حامل را بر عهده دارند.
مطالعه تطبیقی هنر خوش نویسی بر روی ابریق های فلزی در دوره سلجوقی و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: یکی از موضوعات شایان توجه در مطالعه هنر فلزکاری، جایگاه حکّاکی خطوط روی ظروف فلزی است. کاربرد خط و حکّاکی با خط کوفی و تبدیل آن به اشکال تزیینی پیچیده همراه با مرصّع کاری روی ظروف فلزی در دوره سلجوقی جنبه تزیینی پیدا کرد. در دوره صفوی این جنبه هنری با تغییر نوع خط تشدید شد و به شکوفایی رسید. آثار فلزی مورد مطالعه در این مقاله، شامل تعداد (20) عدد ظرف فلزی از دو دوره سلجوقی و صفوی از موزه های (ملی ایران، متروپولیتن، ویکتوریا و آلبرت، بریتانیا، بوستون، آرمیتاژ) هستند. خوش نویسی روی این ظروف بیانگر تاریخ ساخت، نام سازنده، سفارش دهنده و مبیّن وقایع مهم در آن دوره و مضامین دعایی، عناوین و القاب صاحب اثر بوده است. پرسش اصلی این پژوهش به این صورت تبیین می شود: هنر حکاکی خطوط، روی ظروف فلزی در طول دو دوره سلجوقی و صفوی با توجه به آنالیز خطوط چه تغییراتی کرده است؟ هدف از این پژوهش، مقایسه هنر حکاکی خطوط در دو دوره سلجوقی و صفوی روی ابریق های فلزی، موجود در موزه های ذکر شده، به لحاظ کتیبه نگاری و نوع خط است.
روش/رویکرد: روش تحقیق حاضر تاریخی- تحلیلی و از نوع کیفی و شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.
یافته ها/نتایج: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد کتیبه نگاری روی ظروف فلزی در دوره سلجوقی بیشتر به خط کوفی تزیینی، گل و برگ دار و گاهی تزیین با نقش چهره و سر انسان حکاکی شده، که جنبه بصری و زیبا شناختی آن تشدید شده است. در دوره صفوی خطوط کتیبه با خط فارسی از انواع (ثلث، نسخ، رقاع و شکسته نستعلیق) و ظرافت بیشتر به صورت اشعاری زیبا محاط در نقش ترنج، بر بخش فلزی ظرف حکاکی شده است. هنر خوش نویسی علاوه بر خط، به عنوان نقش تزیینی و حتی معنایی فراتر از آن جنبه عرفانی و عاشقانه یافته، که جنبه معنوی آن افزایش یافته است.
تبارشناسی و بررسی سیر تحول معنایی واژه فارسی «نمارق» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هیچ زبان زنده ای در دنیا وجود ندارد که کلماتی از زبان های دیگر به آن راه نیافته باشد. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و وام دار زبان های دیگر از جمله زبان فارسی است؛ زیرا تعدادی از کلمات آن زبان در قرآن کریم به کار رفته است. یکی از این کلمات، واژه «نمارق» است که یک مرتبه در آی ه 15 سوره غاشیه به کار رفته است. عالمان لغت درباره ریشه، خاستگاه و اصالت آن دیدگاه یک سانی ندارند. اهمیت و ضرورت این پژوهش از آن جهت است که فهم ریشه و معنای این کلمات تأثیر زیادی بر فهم و درک کلام الهی دارد.
روش/رویکرد: این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این سؤال است که معنا و مفهوم «نمارق» در قرآن چیست؟ اصل این واژه چیست و سیر تحول معنایی آن در زبان عربی کدام است؟
یافته ها/نتایج: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کلمه «نمارق»، از واژه های فارسی اصیل است که پس از تعریب و قلب، به زبان عربی راه یافته، در اشعار و روایات و در قرآن کریم به کار رفته است. این واژه، جمع کلمه «نمرق» و دارای اصالت فارسی است؛ زیرا در زبان ایران باستان، کلمه «نمر: "namr"» به معنای نرم وجود داشته و بعدها به «نرم» و «نرمک» تغییر یافته است. توضیح این که واژه نرمک ابتدا به دلیل تعریب به نرمَق، تبدیل شده و با گذشت زمان و در اثر فرایند قلب، به شکل «نمرق» درآمده است. معنای این واژه را لغت نویسان و مفسران بالش، پشتی و تکیه گاهی که بر زین اسب قرار داده می شود، بیان نموده اند.
طومار نقالی شاهنامه هفت لشکر بستر بازتاب فرهنگ اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: طومارهای نقالی شکلی مکتوب از روایات حماسی عامیانه قوم ایرانی هستند؛ روایاتی که عمدتاً در عصر صفویه و قاجار به کتابت درآمده اند، اما اصل روایات مربوط به پیش از اسلام است. با وجود آنکه این روایات مربوط به چنین برهه ای از زمان هستند، کاتبان، بخش قابل توجهی از فرهنگ اسلامی را وارد این روایات کرده اند.
روش/رویکرد: نگارندگان این جستار، فرهنگ اسلامی موجود در طومار نقالی موسوم به شاهنامه هفت لشکر را استخراج و دسته بندی کرده اند. علت انتخاب این متن جامع بودن آن در بیان روایات متعدد حماسی و نیز برجستگی آن در متأثر بودن از مضامین اسلامی است.
یافته ها/نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد فرهنگ اسلامی در این طومار به چند وجه تجلی یافته است: ایجاد ارتباط بین این روایات با روایات پیامبران، وجود عبارات عربی-اسلامی در سخن شخصیت های روایات، وجود اندیشه های اسلامیِ شیعی در این روایات و مسلمان بودن/ شدن برخی از شخصیت های روایات. بر مبنای این بررسی روشن شد روایتگر، ایرانیانِ پیش از اسلام را مسلمان و لشکر آنان را لشکر اسلام تلقی نموده است. شخصیت های ایرانی گسترش دهنده دین اسلام هستند و در مبارزات خود دشمنان را به اسلام فرامی خوانند و نیز بسیاری از دیوان در نبرد با ایرانیان، به اسلام می گروند. شخصیت های داستان ها همواره به یاد خدا هستند و تضرع و زاری به درگاه او را از یاد نمی برند. روایتگر و نقال این طومار، روایاتی را که مربوط به ادوار پیش اسلامی هستند، در بستری اسلامی تئوریزه کرده و رنگ و بویی اسلامی به آن ها بخشیده است.
تحلیل ساختاری فرم در آثار سنگ صابونی حوزل تاریخی هلیل رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هدف از انجام این پژوهش واکاوی ساختاری، طبقه بندی و تحلیل فرم ظروف سنگ کلریت (سنگ صابون) در حوزه تاریخی هلیل رود و پی بردن به چگونگی شکل گیری و نوع تفکر ساخت در این اشیاست.
روش/رویکرد: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
یافته ها/نتایج: کاوش ها در منطقه هلیل رود در سال 2001 میلادی (1382 شمسی) از کشف تمدنی خبر داد که می تواند نقطه آغازی برای تمدن شرق باشد. این ناحیه از بزرگترین مراکز تجاری و صنعتی در شرق باستان است و در زمینه تولید و صدور صنایع دستی از جنس سنگ صابون، مرمر و مفرغ به سایر مناطق، چون بین النهرین، شهره بوده است. در این میان، آثار ساخته شده از سنگ کلریت توجه بسیاری از محققان حوزه هنر و تمدن را به خود جلب کرده است؛ اما با وجود اهمیت این منطقه تاریخی، بسیاری از جنبه های آثار به دست آمده از این منطقه کمتر شناخته شده و یا ناشناخته باقی مانده و نیاز به بررسی بیشتر و مطالعات دقیق تری دارد. فرم اشیای سنگ صابونی نشان از تنوع انبوهی در حجم سه بُعدی و شکل این آثار و تزیینات دارد. بررسی رابطه فرم اشیا با عملکرد، ابزار و متریال، تناسب اجزا با کل اثر و سایر ویژگی ها و تناسبات نشان می دهد که ساخت اشیای سنگ صابونی در این منطقه، توسط انسان هلیل رود کاملا هوشمندانه و هدفمند صورت گرفته است و بین فرم های متنوع در بدنه اشیا و عملکرد آن ها ارتباطی معنادار وجود دارد.