
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی)
پژوهش های زبان شناختی قرآن سال 14 بهار و تابستان 1404 شماره 1 (پیاپی 27) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های جدید زبان شناسی که به کمک آن می توان به تحلیل انواع متون پرداخت، دستور نقش گرای هلیدی است. کاربست این الگو در بررسی سوره های قرآنی می تواند مخاطب را با دلالت های جدید و معانی ضمنی و نهفته موجود در آیات قرآنی آشنا کند. بدین منظور، پژوهش پیش رو با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و در چهارچوب دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به بررسی، ارزیابی و تحلیل انواع فرایندهای فعلی در سوره مریم خواهد پرداخت. مهمترین نتایج پژوهش بیانگر آن است که تنوع سبکی ناشی از به کارگیری فرایندهای مختلف، سکون، رتابت و یکنواختی را از متن سوره دور کرده و سبب پویایی و تحرک آن شده است. فرایندهای مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد و آن را از فضای انتزاعی و دورنگرایی دور کرده است. مهمترین کنشگر فرایندهای مادی، خداوند متعال است که حضور برجسته او در سوره، حاکی از اهمیت نام و یاد او و نیز اهمیت افعال و اعمالی دارد که انجام می دهد. بسامد بالای فرایندهای رابطه ای از نوع وصفی، جنبه توصیفی متن را بالا برده است. فرایندهای کلامی نیز به اشکال مختلف در سوره مریم مورد استفاده قرار گرفته و عمل داستان را در جهت یا جهات مشخصی پیش برده است. خداوند متعال برای بیان تجریبات درونی شخصیت های مورداستفاده در سوره، از فرایندهای ذهنی که بیانگر احساسات و عواطف و مکنونات آنهاست، استفاده معناداری کرده است.
تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و اریک دونالد هرش (مطالعه موردی: دلالت وضعی معنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت متن و کشسانی آن بین مؤلف و خواننده، قصدگرایی متن به خواننده و مفسر کمک می کند تا او به فهمی بهتر از قصدگرایی متن در آرای طباطبایی و هرش و تأثیر آن بر عینیت بخشی معنا در متون بشری و متن قرآن دست یابد. این پژوهش با هدف بررسی تحلیل قصدی بودن معنا در بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و هرش انجام شده است. در این نوشتار، از روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی - تحلیلی استفاده شده است تا پس از گردآوری اطلاعات درباره قصدی بودن معنا، به این مفهوم برسیم که طباطبایی متأثر از مفسران اسلامی و اصولی، قائل به قصدگرایی متن است. در کنار ایشان، هرش برخلاف برخی از هرمنوتیست ها که خواننده را محور فهم متن و تفسیر می دانند، قصدگرایی معنا را با این پیش فرض پذیرفته است که حتی واژه ها و لغات نیز تابع قصد و نیت ماتن هستند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با استناد به معنای سمانتیک، می توان لغت را یکی از منابع تفسیری طباطبایی در تفسیر متن قرآن دانست؛ اما هرش، برخلاف طباطبایی، از آنجا که به معنای عرفی الفاظ در متن توجه ندارد و معنای لغات را برگرفته از نیت صِرف مؤلف می داند، از تبیین و توجیه زبان شناختی واژگان عاجز است؛ در نتیجه، بین معنای زبان شناختیِ متن و معنای مدنظر مؤلف ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد که در یک حرکت رفت و برگشتی می تواند مفسر را به معنای اصلی و مدنظر متن قرآن راهنمایی کند و ذیل آن، جامعه تفسیری را از تشتت تفسیری به اجماع تفسیری سوق دهد.
تحلیل نگاشت های استعاره های مفهومی «انسان انگاری» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد نظریه های جدید زبان شناسی در حوزه فهم آیات وحیانی می تواند نگاهی عمیق، علمی و دقیق برای درک مفاهیم الهی باشد. استعاره مفهومی از نظریه های جدید در حوزه زبان شناسی شناختی است که نشان می دهد مجاز جزء اساسی تفکر بشری است و بدون استعاره امکان فهم بسیاری از پدیده ها و مفاهیم انتزاعی ممکن نیست. نوعی ویژه از استعاره مفهومی هستی شناختی (وجودی) شخصیت بخشی و انسان انگاری پدیده ها، اشیاء و موجودات غیربشری است که می تواند به فهم و درک پدیده ها و مفاهیم الهی در قرآن کریم کمک بسیار کند. این مقاله، به روش توصیفی – تحلیلی، نمونه هایی از استعاره-های هستی شناختی قرآن کریم از نوع انسان انگاری را بررسی و تحلیل کرده است. نتایج حاصل نشان می دهد مفهوم قرآنی «حق» به مثابه انسانی مفهوم سازی شده است که از کانون اصلی خود، یعنی جهان غیبت، حرکت کرده و در این دنیا پیش سایرانسان ها حاضر شده است. این انسان انگاری حق و وصف آن با صفات انسانی ما را به وجود واقعی و ملموس مفهومی انتزاعی و معنوی رهنمون می سازد. از دیگر پدیده ها و اشیاء و موجوداتی که به صورت استعاره «انسان انگاری» در قرآن کریم تصویرسازی شده اند می توان به حضور و اشراف مرگ در پیش آدمی، رفت وآمد شب و نفس کشیدن صبح، سرکشی آب و سکوت خشم اشاره کرد.
نقد و تحلیل ترجمه های معنایی در برگردان ژرف ساخت آیات قرآن کریم (موردکاوی ترجمه های فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و مشکینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روساخت و ژرف ساخت از مباحث علم زبان شناسی هستند. نوآم چامسکی، اولین فردی است که نظریه دستور زایشی - گشتاری را مطرح کرده است. وی از جملات عینی به روساخت و از جملات نهفته در پس آن ها به ژرف ساخت تعبیر می کند. ترجمه لایه های سطحی و توجه به رویکرد صورت مدار در ترجمه، مترجم را از تأمل در لایه های عمیق معنا باز می دارد. در جستار حاضر، نگارندگان بر آن هستند تا از رهگذر رویکرد متن مدارانه، ترجمه های فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و مشکینی را بررسی و هر یک را تجزیه وتحلیل کنند. هدف پژوهش آشنایی بیشتر مترجمان با موضوع ژرف ساخت معنایی به ویژه در متون دینی است تا به وسیله آن مخاطب بتواند ارتباطی بهتر با آن اثر برقرار کند. برآیندهای حاصل از این پژوهش نشان می دهند مترجمان یادشده که ترجمه هایشان ترجمه ای معنایی است، در ترجمه آیات پرکاربرد این کتاب آسمانی، فقط به لایه سطحی معنا توجه داشته باشند و این امر آن ها را از بررسی معنای نهفته عبارت ها بازداشته است.
بازخوانی و تحلیل دیدگاه قرآن پژوهان درباره کشف علل حذف در فواصل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های تغییرات و دگرگونی ها در فواصل آیات که در قرآن به طور گسترده روی داده است، تغییر فواصل با بهره جویی از اسلوب حذف است. با توجه به اهمیت و جایگاه محوری این اسلوب در ساختار فواصل قرآنی، این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، دیدگاه های اندیشمندان درباره این اسلوب و نوع تحلیل و نگرش آن ها درباره مقاصد حذف در فواصل را بازخوانی می کند تا ضمن دست یابی به تصویری روشن از روش های دانشمندان مسلمان به منظور کشف علت حذف های رخ داده در فواصل و نتایج حاصل از آن ها، نقاط قوت و ضعف آن روش ها آشکار شوند و زمینه استفاده از روش های روزآمد برای رفع نارسایی های موجود فراهم آید. مطالعه های صاحب نظران از نظر نوع نگرش آن ها و دلایلی که برای حذف در فواصل ارائه کرده اند، به پنج دسته دیدگاه ادبی، رویکرد زیباشناسانه، دیدگاه معناشناسانه، همپایه بودن معنا و زیبایی لفظ و مطالعه های آواشناسانه تقسیم بندی می شوند. از آنجا که قرآن به عنوان سخن خداوند ظرفیت قبول چندین احتمال را در یک موضوع مشخص دارد، از بیشتر دلایل بیان شده توسط اندیشمندان به همراه روش ها و رویکرد های نوین زبان شناسی، می توان برای کشف لایه های معنایی و بیانی آیاتی استفاده کرد که در فواصل آن ها حذف رخ داده است.
بررسی و نقد دیدگاه جان برتون در دشواری های نحوی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاره ای از آیات قرآن به دلیل پیچیدگی های ادبی و معنایی همواره محل تأمل اندیشمندان اسلامی بوده اند و نظراتی متعدد را نسبت به آن ارائه کرده اند. گوناگونی دیدگاه ایشان درباره دشواری های دستوری برخی از واژگان قرآن بستری را فراهم کرده است تا تعدادی از پژوهش های پژوهشگران غربی که در سده های گذشته در رابطه با قرآن و زبان قرآن پدید آمده اند بر آن دشواری ها تمرکز یابند. جان برتون از جمله مستشرقان قرآن پژوهی است که با تدوین مقاله ای با عنوان «اشتباهات نحوی قرآن» در مواجهه با برخی از واژگان دشوار متن قرآن آن ها را از اشتباهات زبانی پیامبر برمی شمارد. وی استناد به اخباری که بر اساس آن ها دشواری های نحوی برخی از آیات قرآن از جمله آیات 177 سوره بقره، 162 سوره نساء، 69 سوره مائده و 64 سوره طه ناشی از خطای کاتبان وحی برشمرده شده اند را رد کرده است و این به اصطلاح خطاهای زبانی را به صادرکننده آیات یعنی شخص پیامبر اکرم (ص) منتسب می داند. این نوشتار بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی رویکرد جان برتون را هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختار بررسی و در نهایت یادآور کند که دیدگاه او از عدم توجه به تاریخ تدوین دانش های زبانی پس از تدوین مصحف و بی توجهی به مصدر قرائت ها و آرای نحویان شکل گرفته است.
نقد ترجمه محمدرضا صفوی از آیات اخلاقی قرآن بر اساس هنجار رابطه ای چسترمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمار آیات اخلاقی که فضائل و رذائل اخلاقی را بیان می کنند، در قرآن کریم بسیار است. با توجه به اهمیت اخلاق در رشد و کمال انسان، این آیات در قالب پیام های اخلاقی بیشترین کاربرد را دارند؛ از این رو، لازم است از ترجمه های محتوایی و تفسیری همراه این آیات استفاده شود تا پیام اخلاقی آیات دقیق تر منتقل شود. ترجمه صفوی نمونه ای از ترجمه محتوایی و تفسیری است که می توان آن را همراه این آیات به کار برد. در این پژوهش، کیفیت ترجمه صفوی از آیات اخلاقی به روش توصیفی - تحلیلی بر اساس نظریه هنجار رابطه ای اَندرو چسترمن نقد و بررسی شد. چسترمن مطالعات ترجمه را علمی هنجارگرا به معنای توصیفی کلمه میداند. او برای بیان ارتباط میان زبان مبدأ و مقصد از هنجار رابطه ای بهره برده است و با طرح راهبردهایی در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی آن را شرح داده است؛ در نتیجه، صفوی در ترجمه آیات اخلاقی در سطح نحوی بیشتر از راهبردهای تحت اللفظی، تغییر مقوله دستوری، تبدیل واحد و وام گیری، در سطح معنایی بیشتر از راهبرد هم شمولی و در سطح منظورشناختی برای توضیح آیات و بیان جمله های محذوف و مقدّر از راهبردهای تغییر میزان صراحت و تغییر اطلاعات استفاده کرده است. او به واسطه کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی، نکات صرفی، نحوی، معنایی و تفسیری آیات را مطابق زبان معیار فارسی ترجمه و هنجار رابطه ای را لحاظ کرده است؛ از این رو، ترجمه او از آیات اخلاقی کیفیت بسیار خوبی دارد.
مفهوم سازی جهاد در قرآن کریم و تمایز معنایی آن با قتال (با تأکید بر آیه 73 سوره توبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جهاد» و «قتال» دو مفهوم قرآنی هستند که معنای مبارزه، جنگ و ستیز را تداعی می کنند. از طرفی، قرآن کریم با ساختار ویژه خود، از به کاربردن هر مفهومی، مقصودی ویژه را دنبال می کند و به راحتی نمی توان هر مفهومی را به جای مفهوم دیگر به کار گرفت. پژوهش حاضر، با روشی تحلیلی انتقادی و با رویکردی قرآن محور، سعی می کند «مفهوم سازی» قرآن در بحث جهاد را بهتر نمایان کند و در مواردی به نقد و بررسی آرای مفسران نیز اشاره کند. یک سویه بودن مفهوم جهاد، مکی و مدنی بودن آن، به کارگیری لفظ مجاهد، پیوند جهاد با هجرت، بی حدومرز بودن آن و موارد دیگر، حکایت گر مفهوم سازی ویژه قرآن در مقوله جهاد هستند. نتایج نشان می دهد به کارگیری این مفهوم در بافتار قرآنی آن به منظور خاصی صورت گرفته است؛ بنابراین، می توان در آیاتی که فضای جنگ را نیز ترسیم می کنند، مفهوم جهاد را به معنای نوعی «مبارزه» در نظر گرفت که هر فعالیت و کنش و واکنشی را شامل شود و از طرفی، با توجه به بار ارزشی و اسلامی آن، تمام مقدمات لازم جهاد تلقی شوند؛ بنابراین، هر تلاش خالصانه ای از جانب مسلمانان برای هر گونه رویارویی با مشرکان و منافقان و در صورت نیاز، پیکار با مشرکان و در یک کلام، هر نوع مبارزه ای که بتواند «فی سبیل الله» باشد و از «صد عن سبیل الله» ممانعت کند، جهاد قرآنی است؛ چنان که قتالی که این گونه باشد، مصداق جهاد است.
تحول معنایی واژه «هَوَی» و مشتقات آن از اشعار جاهلی تا متن قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی پدیده ای رایج در زبان هاست که در پی گسترش معنایی رخ می دهد و رواج آن به دلیل کاستن از بار حافظه گویشوران است. برای اثبات چندمعنایی واژه ها، طی شدن مراحلی مورد نیاز است که در این جستار شرح آن بیان خواهد شد. پژوهش حاضر پژوهشی نظری و میان رشته ای در حوزه معناشناسی و قرآن پژوهی است و به منظور بررسی مقایسه ای تحول معنایی واژه «هوی» در اشعار دوران جاهلی و متن قرآن انجام شده است. در این پژوهش، در پی آن هستیم تا مشخص کنیم: 1- واژه هَوَی و مشتقات آن در اشعار جاهلی با چه معانی به کار رفته است؟ 2- معنای واژه هَوَی و مشتقات آن در قرآن کریم با چه معانی به کار رفته است؟ 3- تغییرات معنایی واژه هَوَی در کدام دسته از گونه های اصلی تغییر معنی قرار میگیرند؟ و 4 – معانی مشترک واژه هَوَی و مشتقات آن در اشعار دوره جاهلی و قرآن کریم کدام اند؟ تحلیل ها بر اساس طبقه بندی های انجام شده از تغییرات معنایی و بر اساس تحلیل مؤلفه ای معنی، با رویکردی درزمانی ارائه شده اند. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده اند؛ به این ترتیب که واژه «هَوَی» از حوزه مفهومی عشق انتخاب و با استناد به لغت نامه های اصلی زبان عربی ریشه یابی شد، سپس معانی آن در 21 بیت از مجموع 1389 بیت از اشعار دوران جاهلی، از«مفضلیّات ضبّی» (167ق)، «أصمعیّات أصمعی» (216ق) و«معلقات» استخراج و در مقایسه با معانی آن در متن قرآن تحلیل کیفی شدند. بررسی و تحلیل داده ها نشان داد واژه «هَوَی» در اشعار دوران جاهلی در مفهوم «افتادن و فرود آمدن» و نیز «عشق» (عشقی که با سقوط همراه است) به کار رفته است. در قرآن کریم، معنی واژه از طریق تضمین، مجاز و استعاره دستخوش تحول شده که به پدید آمدن چندمعنایی منجر شده است. در بررسی این تحولات معنایی، تخصیص و ترفیع معنایی، مبالغه و تخفیف در تغییرات غیرقیاسی معنای صریح دیده نشد؛ اما تنزل معنایی واژه قابل ملاحظه بود. مؤلفه معناییِ حرکتِ عمودی در جهت بالا به پایین در معنی «بردن همراه با افکندن»، «غروب کردن»، «خراب کردن»، واقعی و در معنی «خواهش های نفسانی»، «نابودی»، «فریب دادن» و«تهی (شدن)» مجازی است.
صورت های بازنمایی «دیگری» در سوره توبه بر اساس الگوی جامعه شناختی-- معنایی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسی قرآن به صورت روشمند مورد استقبال بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان قرار گرفته است. از جمله علومی که در راستای دست یابی به این هدف مقدس به کار گرفته می شود، تحلیل گفتمان است. در تحلیل گفتمان قرآن، با ارزیابی سطوح گوناگون متن قرآن، امکان دست یابی به برداشتی جدید و عمیق از آن فراهم می شود و تعاملات زبان با ساختارهای فکری اجتماعی تحلیل می شوند. پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استناد به الگوی جامعه شناختی معنایی وَن لیوون (2008م) صورت های بازنمایی کارگزاران اجتماعیِ «دیگری» در سوره توبه را بررسی کند. این سوره گزارشی فشرده از حضور «دیگری» است که در قالب مشرکان، منافقان و کفار معرفی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در این سوره کارگزار اجتماعیِ «دیگری» بیشتر به واسطه صورت های اظهار بازنمایی شده است تا صورت های حذف. این کارکرد گفتمانی ارتباطی مستقیم با پیام اصلی سوره توبه دارد؛ به این ترتیب که در این سوره مسلمانان به مسئله مهم تولّا و تبرّا ارجاع داده شده و اندیشه و عمل آنان از شائبه های گوناگون کفر و نفاق پیرایش گشته و از اسلامِ سودجویانه و مصلحت طلبانه برحذر داده شده اند؛ بنابراین، برای تحقق این پیام لازم است از تمامی صورت های اظهار برای تعیین هویت کارگزاران اجتماعی «دیگری» استفاده شود تا پنهان سازی و حذف آنها.