
متن شناسی ادب فارسی
متن شناسی ادب فارسی سال 16 زمستان 1403 شماره 4 (پیاپی 64) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
وجه مقوله ای نحوی است که نگرش گوینده را درباره موضوع سخن نشان می دهد. در این مقاله شرح حال دو عارف از بخش اول (جنید بغدادی و بایزید بسطامی) و دو عارف از بخش دوم (ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر) از کتاب تذکرهالاولیا از منظر وجهی بررسی شده است. ابتدا وجه در دو دسته کلی وجه خبری و غیرخبری بسامدگیری، بررسی و تحلیل شده است. به طورکلی، بسامد وجوه غیرخبری در هر چهار بخش تفاوت معناداری ندارد و این موضوع را می توان ازلحاظِ سبک نثر تصوف و نیت گوینده و مؤلف تحلیل کرد. در بخش بعد، از میان وجوه غیرخبری بسامد وجه های امری، پرسشی و شرطی بررسی و مقایسه شده است. از این نظر بین دو عارف بخش اول و دو عارف بخش دوم تفاوت های معناداری وجود دارد. همچنین، دو عارف بخش اول ازلحاظِ به کارگیری انواع وجه شباهت تام دارند و دو عارف بخش دوم علاوه بر تفاوت با بخش اول، با یکدیگر نیز متفاوت اند و می توان آنها را ازنظرِ گفتمانی و سبک شناسانه تحلیل کرد. از منظر گفتمانی، در بخش دوم در مقایسه با بخش اول قدرت بیشتری جریان دارد. در بخش ذکر ابوسعید بیشترین میزان قدرت گوینده و نویسنده در مقایسه با مخاطب دیده می شود. بخش های ذکر ابوالحسن، جنید و بایزید در رتبه های بعدی قرار می گیرند. ازنظرِ سبکی نیز تفاوت های موجود در قسمت های بررسی شده و دیگر مؤلفه های جانبی بررسی شده نشان دهنده سبک متفاوت بخش اول و دوم تذکره است و گمان الحاقی بودن بخش دوم تذکره را تقویت می کند.
ضرورت بازتصحیح دیوان مجیرالدین بیلقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجیرالدین بیلقانی (متوفی: 586 ه ) از شاعران معروف قرن ششم و از برجسته ترین سرایندگان مکتب ارّان در شعر فارسی است که به نسبت معاصران خویش، اشعاری ساده و روان سروده است. تنها چاپ از دیوان اشعار او را محمد آبادی باویل، به عنوان رساله دکتری خویش در سال 1353 و زیر نظر مهدی محقق، مظاهر مصفا و احمد مهدوی دامغانی انجام داد که در سال ۱۳۵۸ در تبریز منتشر شد. این چاپ به دلیل فضل تقدّم در جای خود ارزشمند است، اما بررسی های انجام گرفته نشان می دهد که کاستی هایی در آن راه یافته است تا جایی که امروزه با پیداشدن نسخه های جدید که مصحح پیشین بدان ها دسترسی نداشته، امکان بازتصحیح این دیوان فراهم شده است. این پژوهش، پس از انجام بازتصحیح انتقادی دیوان مجیرالدین براساس بیش از ۳۰ نسخه خطی، با هدف برجسته کردن کاستی های چاپ پیشین و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به شیوه تحلیلی _ توصیفی نگاشته شده است. جایگاه شاعران حوزه ارّان در شعر فارسی، همچنین بایستگی مطالعه درباره اشعار مجیرالدین، اهمیت و ضرورت تحقیق را نمایان می کند و نتیجه کلی آن، مشخص کردن کاستی های چاپ پیشین دیوان مجیرالدین و بیان ضرورت بازتصحیح آن است. براساس دستاورد این پژوهش، انتساب سروده های دیگر شاعران به مجیرالدین، گزارش نکردن پاره ای از اشعار او، ضبط برخی اشعار به دو شکل جداگانه، بدخوانی، به گزینی های نادرست و تعلیقات نادرست یا نارسا عمده ترین کاستی های تصحیح پیشین به شمار می رود.
معرفی نسخه خطی کلیات ثاقب، مجموعه ای ناشناخته منسوب به شهاب الدین ثاقب دهلوی خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گنجینه نسخ خطی کتابخانه ملی ملک، کلیات اشعاری نزدیک به چهارهزار و هشتصد و پنجاه بیت در قالب ها و موضوعات متنوع با کد دستیابی 6240 موجود است. این نسخه که در فهرست نسخ این کتابخانه، یک بار با عنوان «کلیات ثاقب» به محمدحسین ثاقب و بار دیگر با عنوان «دیوان ثاقب» به شهاب الدین ثاقب دهلوی نسبت داده شده است، به جز تخلص شعریِ «ثاقب» فاقد عنوان یا اطلاعات مستقیمی از احوال شاعر است. پژوهش حاضر ضمن معرفی این نسخه خطی و اهمیت سبکی آن، درپی پاسخ گویی به این پرسش است که «ثاقبِ» سراینده این کلیات، کدام یک از شاعران متعدد دارای این تخلص است. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای و سندپژوهی به واکاوی ویژگی های نسخه شناختی اثر پرداخته و سپس مهم ترین خصائص آن را به اختصار بیان کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توجه شاعر به سرودن داستان هایی با محتوا و موضوعات جدید، به ویژه داستان های عاشقانه هندی از ویژگی های بارز این اثر است. همچنین، وجود برخی ابیات و الفاظ ترکی، مدح فتحعلی شاه قاجار و مضامین فرهنگ هندی در متن اثر و بررسی شرح احوال شاعرانی که تخلص «ثاقب» داشته اند، به ویژه محمدحسین ثاقب و ثاقب دهلوی که در فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی ملک، کلیات مورد بحث به آنها نسبت داده شده است، احتمال انتساب اثر یادشده را به محمدحسین ثاقب منتفی می سازد. باتوجه به شواهد موجود، تا زمان کشف دلایل و مدارک مستندتر، می توان شهاب الدین ثاقب دهلوی را صاحب این اثر دانست. نسخه شامل دیباچه، غزلیات، رباعیات، مثنوی ها، قصاید، هزلیات، چند مسمط و ترکیب بند است. عشق وقوعی، بیان حکایات و مباحث تعلیمی و اخلاقی، توصیف، مناظره، منقبت ائمه اطهار و مدیحه مهم ترین موضوعات اثر را تشکیل می دهد. تنوع قالب های شعری و نیز تازگی موضوع در مثنوی های داستانی درخور توجه است.
کنزالمعارف و اهمیت آن در تصحیح برخی از متون نظم و نثر کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافتن ضبط های اصیل و صحیح در متون کهن از اهمیت بسیاری برخوردار است. مصححان گاهی برای رسیدن به این هدف، علاوه بر نسخه های اقدم و اصح متن از منابع جانبی استفاده می کنند. متون جانبی طیف وسیعی از آثار را در بر می گیرد که از آن جمله می توان به ترجمه ها، تلخیص ها، متن های هم دوره و متن هایی اشاره کرد که مؤلف از آنها بهره برده است. کنزالمعارف یکی از این متون جانبی است. این اثر که با نام های تاریخ/ تواریخ آل برمک نیز شناخته می شود، متنی فارسی درباره برمکیان است که عبدالجلیل بن یحیی بن عبدالجلیل بن محمد بن عبدالباقی یزدی، آن را در یکی از شهرهای مرکزی ایران و در قرن هشتم نوشته و پس از پایان،به شاه شجاع مظفری تقدیم کرده است.از کنزالمعارف دو نسخه دستیاب شده است که با شماره های 1342 و 1351 در کتابخانه ملی فرانسه نگهداری می شود. همچنین، نسخه ای از این اثر در کتابخانه عارف حکمت مدینه محفوظ است که تاکنون دسترسی به آن ممکن نشده است.‘گذشته از اهمیت تاریخی کنزالمعارف در شناخت بیشتر و بهتر خاندان برمکیان، این اثر دربردارنده ضبط های درخور تأملی است که می تواند در تصحیح دیگر متون به کار آید؛ زیرا مؤلف آن، در نگارش بخش های مختلف کتاب از متون گوناگونی استفاده کرده و ابیات و عباراتی را از آنها عیناً یا با تغییراتی اندک نقل کرده است. در این جستار نمونه هایی از این موارد در دو دسته متون نظم و نثر نشان داده شده است. همچنین، نمونه های مذکور در سه دسته جای داده شده اند که عبارت اند از: قسمت نمونه هایی که ضبط کنزالمعارف صحیح و ضبط مصحح از آن، نادرست است؛ دوم نمونه هایی که ضبط کنزالمعارف در یک یا چند تصحیح از آن اثر آمده است، اما در تصحیح یا تصحیح های دیگر، ضبط/ضبط های نادرست دیده می شود و سوم نمونه هایی که اگرچه ضبط کنزالمعارف و تصحیح/تصحیح های منتشرشده از آن هر دو صحیح است، اما ضبط کنزالمعارف به دلایل بلاغی یا معناشناختی برتری دارد.
فرهنگ شیرخانی یا زبدة الفوائد معرفی، بررسی و نقد اصول فرهنگ نویسی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبده الفوائد معروف به فرهنگ شیرخانی کتابی در لغت فارسی است که شیرخان برمزید سور آن را در اواسط قرن دهم هجری و در شبه قاره هند تألیف کرده است. این فرهنگ لغت برای فهم زبان شعر و دشواری های اشعار شاعران تدوین شده است و گاه مستند به شواهد شعری و توضیحاتی پیرامون اشعار شاعران است. تدوین کتاب به صورتِ تقسیم آن به باب و فصل است؛ یعنی حرف اول کلمات باب و حرف آخر آن فصل قرار داده شده است. زبده الفوائد بیست و هشت باب دارد. ترتیب الفبایی در حروف میانیِ واژه مدخل رعایت نشده است و همین امر از سهولت استفاده از آن کاسته است. مدخل های کتاب مشتمل بر سرمدخل (لغات، اعلام، انواع ترکیب، مصراع، بیت)، تلفظ، تعریف و شاهد شعری است. فرهنگ شیرخانی گذشته از فوائد زبانی به دلیلِ اطلاعات ادبی مندرج در آن درباره شروح متون ادبی و فرهنگ های لغت رایج در عصر خود اهمیت ویژه ای دارد. این فرهنگ لغت تاکنون منتشر نشده، اما چند نسخه خطی از آن شناخته شده است.
بررسی صحت وسقم چند انتساب از سفینه روضة الناظر و نزهة الخاطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روضه الناظر و نزهه الخاطر سفینه ای است به جامانده از قرن هشتم، مشتمل بر اشعاری با زبان فارسی و عربی. این سفینه را عزالدین عبدالعزیز کاشی گردآوری کرده است. نسخه مد نظر ترقیمه ندارد و در ارتباط با تاریخ دقیق آن به حدس و گمان روی آورده اند. روضه الناظر و نزهه الخاطر ازنظر معرفی و ارائه نمونه های شعریِ شاعران گمنام و شناخته شده، دارای ارزش و اهمیت ویژه ای است. تمامی اشعاری که در این سفینه آمده، از شاعران پیش از سده هشتم است. سفینه مد نظر ازنظر تاریخی و معرفی شاعران و حل تنازع در انتساب شعرِ شاعران بسیار درخور است؛ بااین حال نباید از این موضوع مهم نیز غافل بود که گاهی خطاهایی در انتساب اشعار شاعران، در آن رخ داده است. پژوهش پیش ِ رو بر آن است تا با مطابقت نسخه های خطی و چاپی بتواند چند انتساب مشکوک این سفینه را بررسی و صحت و سقم آنها را مشخص کند. تقدم و تأخر تاریخیِ نسخه ها و متونی که بررسی و با متن روضه الناظر و نزهه الخاطر مقابله شده اند، در تأئید و رد این انتساب ها از اهمیت بالایی برخوردار است. در این جُستار هشت مورد از انتساب های مشکوک سفینه مزبور بررسی شد که سه مورد با قطعیت تأیید و سه مورد رد شد. در دو مورد دیگر اگرچه با قاطعیت نمی شود نظر داد، اما می توان حدود منطقی انتساب ها را مشخص کرد.