حسین بازوبندی

حسین بازوبندی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

تحلیل زبان شناختی سوره مزّمّل؛ نگاهی نقشگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم سوره مزمل فرانقش بینافردی فرانقش اندیشگانی فرانقش متنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۴
مقاله پیش رو تلاشی است در راستای تحلیل آیات سوره مزّمّل بر اساس نظریه نقشگرای نظام مند هلیدی. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساز و کار های مربوط به بازنمایی مقولات وجه نمایی، یافتن انواع نقش های گفتاری به کار رفته در متن این سوره، مشخص ساختن انواع فرایند های به کاررفته و در پایان، یافتن انواع ساخت های آغازگری است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس فرانقش بینافردی، وجه غالب در اکثر بند های این سوره وجه خبری است و این نتیجه مبیّن این نکته است که  بیشتر آیات جنبه واقع گرایانه و توصیف حقایق دارند و همچنین، خداوند می خواهد با استفاده بیشتر از این وجه، قطعیّت سخن خود را برساند و نوعی حسّ اطمینان در مخاطب ایجاد کند. همچنین، زمانِ حال، زمان غالب در متن سوره مزبور است و ازآنجا که  زمان حال زمانی است که دامنه آن وسیع و درواقع شامل همه زمان ها نیز می تواند باشد، گوینده در متن این سوره بیشتر افعالی با زمان حال را به کار برده است. بررسی قطبیّت بند ها حاکی از درصد بالای قطبیتِ مثبت نسبت به قطبیت منفی است و این غالب بودن قطبیت مثبت درکنار غالب بودن وجه خبری،  قطعیت سخن گوینده را بیشتر می کند. به علاوه، بر اساس فرانقش بازنمودی، فرایند مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد. فراوانی بالای فرایند مادی به دلیل عینی بودن کلام در متن سوره است؛ هرچه سخن عینی تر باشد، متن تأثیرگذار تر است. بر اساس فرانقش متنی، ساخت آغازگر بیشتر بند ها بی نشان است و این غالب بودن نشان می دهد که گوینده در تلاش است تا از همان سازوکار متداول در زبان روزمره، در ساخت اطلاعی بهره بگیرد.
۲.

حرکت های ارتباطی بلاغی در بخش مقدمۀ مقالات علمی پژوهشی: تحلیلی ژانربنیاد بر اساس انگارۀ سویلز (2004) (مطالعۀ موردی 8 مجله از ژانر علوم قرآن و حدیث)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حرکت بلاغی رویکرد ژانرمحور مقدمه مقاله علمی پژوهشی علوم قرآن و حدیث

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۶
در حوزه تحلیل گفتمان، تجزیه و تحلیل ژانر مقالات پژوهشی در چند دهه اخیر توجه ویژه ای را به خود معطوف ساخته است. در این میان، بررسی بخش مقدمه یک مقاله پژوهشی که به عنوان نقشه راه و پیش نمایشی برای درک بخش-های بعدی مقاله و همچنین معیاری بسیار مهم برای ارزیابی کل آن مقاله محسوب می شود بیشترین مطالعات ژانربنیاد را در بیشتر حوزه های تخصصی و دانشگاهی به خود اختصاص داده است. با وجود این، یکی از ژانرهایی که تاکنون هیچ-گونه ای مطالعه ای در مورد بخش مقدمه مقالات آن در چهارچوب رویکرد تحلیل گفتمان ژانر بنیاد صورت نگرفته، حوزه مطالعات علوم قرآن و حدیث است. از این رو، مقاله حاضر، بر اساس الگوی نظری سویلز (2004) که کارآمدی آن در حوزه تحلیل ژانر به اثبات رسیده است، با روش توصیفی -تحلیلی به بررسی ساختار بلاغی و حرکت های ارتباطی مقدمه 80 مقاله منتشرشده در بازه سال های 1395 تا 1399 از 8 مجله معتبر پژوهشی حوزه علوم قرآن و حدیث می-پردازد. در واقع، این مطالعه، در قالب تحلیل ژانر با تمرکز روی حرکت های ژانری مقدمه مقالات، دو کارکرد عمده را دنبال می کند: اول اینکه، نویسندگان ژانر مقالات پژوهشی علوم قرآن و حدیث، چگونه کار خود را در بخش مقدمه معرفی و تا چه میزان از معیارهای لازم برای نوشتن یک مقدمه خوب بر اساس الگوی نظری پژوهش پیروی می کنند؛ و هدف دوم اینکه در این ژانر خاص، تا چه حدی شاهد تنوع ژانری در مجلات یک حوزه واحد خواهیم بود. نتایج پژوهش حاضر، که هم می تواند برای بالا بردن کیفیت مقدمه نویسی نویسندگان مقالات پژوهشی و هم برای ارزیابی داوران از این ژانر خاص و دیگر ژانرهای مرتبط راهگشا و مفید باشد، حاکی از عدم آگاهی کافی برخی از نویسندگان این ژانر نسبت به ساختار ژانری و حرکت های ارتباطی بلاغی بخش مقدمه مقالات است که منجر به عدم پیروی کامل از الگوی نظری تحقیق شده است.
۳.

بررسی تطبیقی ترجمه های ندی حسّون و محمد نورالدین عبد المنعم از شعر«سفر به خیر» محمدرضا شفیعی کدکنی بر اساس رویکرد لفویر (1975)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی رویکرد لفویر محمدرضا شفیعی کدکنی «سفر به خیر» محمد نورالدین عبدالمنعم ندی حسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۲۷۹
پژوهش حاضر، با کاربست راهبردهای هفت گانه آندره لفویر(1975)، می کوشد میزان موفقیت «محمد نورالدین عبدالمنعم» مصری و «ندی حسون» سوری در ترجمه شعر «سفر به خیر» محمدرضا شفیعی کدکنی را مورد واکاوی و بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد شعر «سفر به خیر»، اگرچه کلاسیک نیست و همچون شعر سنتی خود را مُقید به رعایت وزن و قافیه در همه مقاطع نمی داند، اما در برخی موارد، دارای ضرب آهنگ است؛ از این رو، لازم است که در برگردان برخی مقاطع، از راهبُرد وزنی و قافیه ای استفاده شود. با وجود این، عبدالمنعم و حسون، در ترجمه این شعر صرفاً از راهبرد ترجمه تحت اللفظی استفاده کرده اند. این امر، باتوجه به اینکه شاعر شعر، خود از سرآمدان حوزه ادبیات تطبیقی عربی فارسی به شمار می رود، فرآیند کوچ اندیشه ها  از طریق ترجمه را  با مشکل مواجه می کند.
۴.

بررسی شیوه تبادل معنا در خطبه شقشقیه نهج البلاغه برمبنای رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی (2014)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرانقش دستور نقش گرای نظام مند خطبه شقشقیه تبادل معنا ساخت وجهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۲۴
از جمله نظریه های نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربرد وسیعی در تحلیل متن و دیگر حوزه های زبان شناختی پیدا کرده نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) است. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر به شکل سه فرانقش بازنمودی، متنی و بینافردی تجلی می یابد. ازآنجاکه فرانقش بینافردی بر شیوه تبادل معنا بین گوینده و مخاطب استوار است، کاربست آن در تحلیل متون دینی، ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، می تواند سنگ محک مناسبی برای ارزیابی قابلیت تعمیم این نظریه نیز فراهم سازد. نگارندگان در پژوهش حاضر، با روشی توصیفی تحلیلی، به بررسی خطبه شقشقیه با رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) در قالب فرانقش بینافردی می پردازند. نتایج عمده پژوهش نشان می دهد که علی رغم بسامد غالب وجه خبری، امام (ع) در سرتاسر این خطبه به نحوی در تبادل و انتقال معنا عمل کرده است که گویی هر دو سوی تعامل، با هم، در ساخت متن شرکت دارند و از این طریق، راه هرگونه یک سویگی تعامل را بسته است. خطبه شقشقیه با انگیزه و هدف احقاق و اثبات حق خلافت از سوی امیرالمؤمنین (ع) ایراد شده است و درعین حال، امام در ایراد این خطبه، از لوازم انشا در جهت اقناع و استماله مخاطب بهره نمی برند؛ دلیل چنین امری را می توان این دانست که ایشان آن چنان به حقانیت خود و جایگاه خود نسبت به خلافت یقین و باور داشته اند که از آن صرفاً خبر داده اند و اصلاً نیازی به استفاده از عبارات انشایی جهت اثبات چنین حقی احساس نکرده اند.  
۵.

تفکیک پیش ارجاعی ها و تبیین رابطه معرفگی با مرجعداری در قرآن کریم (رویکردی تلفیقی از نظریه مرکزیت و نظریه بهینگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه بهینگی نظریه مرکزیت تفکیک عناصر پیش ارجاعی مرجعداری معرفگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۴۵
عناصر پیش ارجاعی، و به طور خاص ضمایر، در قرآن کریم، با ظرافت بسیار خاص و پیچیدگی منحصر به فرد تعبیه شده اند. از این رو، تفکیک عناصر پیش ارجاعی یا به عبارتی شناسایی مرجع یک عنصر ارجاعی در قرآن نیاز به ضوابط و اصول ویژه ای دارد. مسلماً، عدم تفکیک صحیح این عناصر، منجر به کژتابی ها و ابهاماتی می شود که به معنا و درک مخاطب از متن قرآن کریم خدشه وارد می سازد. اهمیت این امر زمانی بیشتر معلوم می شود که بین عنصر ارجاعی و مرجع آن به لحاظ ساختاری فاصله ای بوجود آمده باشد و عناصر درگیر در ارجاع به لحاظ معرفگی نیز با یکدیگر تعامل روشنی نداشته باشند. متاسفانه، پژوهش های به انجام رسیده در بررسی های قرآنی، فاقد رویکرد منسجم زبانشناختی در زمینه تبیین رابطه معرفگی با مرجعداری در ارتباط با تفکیک عناصر پیش ارجاعی می باشند و این مسئله علی رغم اهمیت بسیار مورد غفلت پژوهشگران قرار گرفته است. از این رو، پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از محدودیت های زبانی معین از تلفیق نظریه های نوین زبانشناختی یعنی نظریه مرکزیت (گروسز و همکاران، 1995/ 1983) و نظریه بهینگی (بیور، 2004؛ مینیور، 2006) در زمینه تفکیک پیش ارجاعی ها به چگونگی تأثیر فاصله ساختاری بوجود آمده بین عنصر پیش ارجاعی و مرجع آن بر نحوه تفکیک عناصر پیش ارجاعی و همچنین تبیین رابطه معرفگی با مرجعداری در قرآن کریم می پردازد.
۶.

ملاحظاتی در باب زبان قرآن: تحلیلی نقشگرا، تبیینی شناختی-رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زبان قرآن وجهنمایی سلسه مراتب نشان داری گرینبرگ فرانقش بینافردی نظریه سرنمون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۴۲۲
یکی از بحث های عمده و دامنه دار در حوزه علوم قرآنی، به مسأله زبان قرآن برمی گردد. تاکنون مطالعات بی شماری در مورد ویژگی های زبان قرآن از جنبه های گوناگون صورت گرفته است. با وجود این، عمدتاً نتایجِ این مطالعات مبتنی بر تحلیل های دقیقِ برآمده از نظریه های نوین زبان شناختی نیست. ازاین رو، پژوهش حاضر، جهت بررسی جنبه های معینی از زبان قرآن، با کارکردی دوگانه، نخست، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب زبان شناسی نقشگرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) به بررسی ساخت وجهی در جریان گفتگوی خداوند متعال و ابلیس در چهار سوره «أعراف»، «حجر»، «إسراء» و «ص» می پردازد و سپس، طبق نتایج حاصل از این بررسی، با استفاده از مفهوم شناختیِ سرنمونِ رُش (1978)، سلسله مراتب نشان داری گرینبرگ (1966) و معیار بسامد کاربرد کرافت (2003)، به تبیین شناختی و رده شناختیِ این نتایج در راستای فهم بهتر ویژ گی های ساختاری زبان قرآن اشاره می کند. نتایج عمده پژوهش نشان می دهد که زبان قرآن، از همان سازوکارهای رایج و قواعد حاکم بر تعاملات زبان بشر بهره گرفته است و به لحاظ زبان شناختی، اساساً زبانی ساده است نه ادبی و خاص.
۷.

بررسی شیوه های تبادل معنا در جملات قصار نهج البلاغه بر مبنای رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی (2014)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نهج البلاغه جملات قصار دستورنقش گرای نظام مند ساخت وجهی نقش های گفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۹ تعداد دانلود : ۲۵۱
نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی یکی از معروف ترین نظریات زبانی است که از آن در تحلیل انواع متن به ویژه با هدف بررسی نقش های مختلف زبانی استفاده می شود. هلیدی معتقد است، که اصلی ترین هدف زبان، انتقال معناست؛ به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا، متن را می سازند. یعنی چیزی که در تعامل مهم است، انتقال معناست نه صورت های زبانی. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر به شکل سه فرانقش تجلی می یابد: فرانقش بازنمودی، فرانقش متنی و فرانقش بینافردی. از آنجا که تأکید فرانقش بینافردی بر شیوه تبادل معنا بین گوینده و مخاطب استوار می باشد، کاربست آن در تحلیل متون دینی ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، می تواند مبنای مناسبی برای سنجش قابلیت تعمیم این نظریه نیز فراهم سازد. از این روی، نگارندگان در پژوهش حاضر، با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسیشیوه تبادل معنا در جملات قصار نهج البلاغه بر پایه دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و به طور خاص فرانقش بینافردی می پردازد. هدف اصلی، آزمودن نظریه مذکور و قابلیّت تعمیم آن در حیطه داده های پیکره، تعیین ساز و کارهای به کار رفته در جملات قصار برای بازنمایی مقوله وجه نمایی می باشد.
۸.

عدم تقارن درک و تولید زبانی در کودک: مرور و نقدی بر تبیین رویکرد بهینگی دوسویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدم تقارن درک و تولید محدودیت زبانی مرتبه بندی دستورِ حساس به جهت نظریه بهینگی دوسویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۲۲۵
چگونگی تولید صحیح صورت های زبانی در کودکانی که هنوز قادر به درک صحیح آنها نیستند، در سال های اخیر کانون توجه بسیاری از زبانشناسان و به ویژه روانشناسان زبان بوده و به عنوان پرسش اصلی در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی، تلاشی است جهت شناساندن شیوه ای تبیینی پیرامون مسأله عدم تقارن میان درک و تولید گفتار. از میان تبیین های متأخر، «نظریه بهینگی دوسویه»، از توانی بالقوه در تبیین عدم تقارن ها برخوردار است که از دیگر تبیین ها معتبرتر می نماید. باوجوداین، فرض عمده پژوهش حاضر این است که این نظریه تقریباً قوی با چالش های عمده ای روبروست که اعتبار آن را زیر سؤال می برد. برای اثبات این ادعا، درباره چنین مسائلی بحث شده است: نبود یک مفهوم یا سامانه واحد از بهینگی دوسویه، سردرگمی پیرامون فرایند انسداد، عدم توافق در مورد نحوه مرتبه بندی و نوع و تعداد محدودیت ها در حیطه یک موضوع خاص برای تبیین عدم تقارن مزبور، شفاف نبودن رویکرد اتخاذی در مورد پردازش درک («از بالا به پایین» یا از «پایین به بالا» بودن). نتایج پژوهش حاکی از این است که نظریه بهینگی دوسویه به دلیل مسائل مذکور، همانند دیگر رویکردهای موجود در این حوزه، قادر نیست به لحاظ نظری و روش شناختی، مسأله ای مهم چون عدم تقارن میان درک و تولید گفتار را تبیین نماید.
۹.

تحلیل فرانقش بینافردی در نص و نقش آن در ترجمه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان قرآن ترجمه نص وجه نمایی فرانقش بینافردی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر فعالیت های حدیثی
تعداد بازدید : ۹۶۷ تعداد دانلود : ۱۳۵۹
در مطالعات ترجمه، معنا در مرکزیت فعالیت ترجمه قرار دارد. از آنجا که زبان شناسی نقش گرای نظام مند،زبان را منبع بالقوه ای از معنا (منبع معناسازی) قلمداد می کند، اینگونه استدلال می شود که این دستور، ابزار سودمندی برای ترجمه فراهم می کند. در مدل نقش گرای نظام مند هر متنی سه نوع معنا یا فرانقش را کدگذاری می کند. به لحاظ سنتی، مترجمان و ارزیابان ترجمه اغلب روی یک بعد از معنا یعنی معنای انگاره ای، بویژه معنای تجربی تمرکز کرده اند.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب دستور نقش گرای نظام مند، به بررسی شیوه تبادل معنا بر اساس معنای بینافردی در گفتگوی بین خداوند متعال و ابلیس در چهار سوره (أعراف، حجر، إسراء، ص) و نقش آن در ترجمه قرآن می پردازد.نتایج نشان می دهد، مترجم قرآن با در نظر گرفتن مؤلفه های تشکیل دهنده بند در مقام تبادل، و آگاهی از تحلیل فرانقش بینافردی متن، مدل مناسب و ملموسی برای بررسی شیوه تبادل معنا در اختیار خواهد داشت و به خوبی قادر خواهد بود کیفیت ترجمه خود را با توجه به سازوکار به کار رفته در تحلیل ارزیابی کند. لیکن با توجه به ویژگی های خاص زبان قرآن، وحدت شبکه ای آیات، وجود وجوه و لایه های معنایی متعدد متن و در نتیجه نهایت ناپذیری قرآن این رویکرد به طور کلی نمی تواند به طور بایسته در حوزه تفسیر قرآن راهگشا باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان