مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حافظ شیرازی
حوزه های تخصصی:
لطف بیان و ایجاز و ابهام کلام حافظ بیش از هر چیز به اثرپذیری از قرآن برمی گردد و تدبر و استغراق تام وی در کلام الهی به اعتقاد بسیاری از عشق و تسلیم مخلصانه خواجه شیراز به لطایف قرآنی نشات گرفته است . دامنه این تاثیر همه ابعاد زبانی و معنایی سخن حافظ را شامل می شود . در این گفتار سعی شده به برخی از جلوه های قرآن در شعر حافظ پرداخته شود که کمتر تاکنون از آن سخن گفته شده است ...
بررسی ابعاد دینداری حافظ شیرازی براساس الگوی گلاک و استارک مبنی بر دین ، پدیده ای چندبُعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ابتدای دهه1960 تحت تاثیر دیدگاه جامعه شناسان، به ویژه دورکیم، برای اولین بار، دین به عنوان پدیده ای چندبُعدی مطرح گردید و واچ برای آن سه بُعد قائل شد: نظری/ باور، عملی/ مناسکی و جمعی/ انجمنی. در سال1965 گلاک و استارک برای همه ادیان جهان پنج بُعد قائل شدند: 1- اعتقادی 2- مناسکی 3- تجربی 4- فکری 5- پیامدی؛ و بیشتر پژوهشگران این الگو را پذیرفته و آن را برای مطالعه هر دینی مناسب دانستند. بدون تردید، دینداری از ابعاد مهم شخصیتی حافظ شیرازی است که قابلیت بررسی با الگوی گلاک و استارک را دارد. در این مقاله با توجه به غزلیات حافظ به تحلیل و توصیف ابعاد دینداری او براساس الگوی مذکور پرداخته شد و مطابق نتایج تحقیق، حافظ به توحید، نبوت و معاد معتقد است. طلب حقیقت از مهم ترین ویژگی های بُعد مناسکی و دلیل بر عمل گرایی او در واجبات شریعت و مقامات طریقت و فضایل معنوی است. تجربه های دینی او کیفیت معرفتی از نوع شهودی و اشراقی داشته و توجه ، شناخت ، ایمان و امید از جلوه های عمده آن محسوب می شوند و توحیداندیشی، خشنودی از قضای الهی، عمل به فرایض، شرکت در مراسم دینی، آراستگی به فضایل معنوی، ایمان استوار، بندگی عاشقانه ، وصول به وحدت و مقام انسان کامل از پیامد های مهم دینداری وی به شمار می آیند.
بررسی تطبیقی اشعار حافظ و إمِرسُن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر شعر فارسی بر ادبیّات آمریکا از مباحثی است که تا کنون کم تر مورد توجّه کسانی که در زمینة ادبیّات تطبیقی تحقیق کرده اند، قرار گرفته است. موضوع مقالة حاضر بررسی تأثیر حافظ شیرازی بر شاعر رمانتیک و فیلسوف تعالی گرای آمریکایی، رالف والدو إمِرسُن است. این پژوهش، نخست به اختصار زندگی و چارچوب فکری و سبک ادبی إمِرسُن را معرفی می کند و چگونگی آشنایی وی با حافظ را از طریق متن های میانجی آلمانی نشان می دهد. بخش دوم مقاله، شخصیّت حافظ را در چشم شاعرـ فیلسوف آمریکایی بررسی می کند و به ارزیابی کیفیّت ترجمه های إمِرسُن از اشعار حافظ می پردازد. در بخش پایانی از طریق بررسی تطبیقی اشعار إمِرسُن و حافظ، همسانی های فکری و سبکی دو شاعر و میزان تأثیر إمِرسُن از حافظ، مورد ارزیابی قرار می گیرد. تأثیر پذیری إمِرسُن از حافظ نه تنها در مضامین و صور خیال، بلکه در چارچوب فکری او نیز به چشم می خورد. این همگونی ها با ارجاع به مقالات و اشعار إمِرسُن و تطبیق آن ها با اشعار حافظ نشان داده شده است.
برق عصیان (بررسی جلوه های گوناگون گناه در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که حافظ نگاهی تازه بدان داشته مسألة گناه است که البته بدون داشتن یک نگرش جامع به مجموعة اشعار وی، ارائة تصویری روشن از جنبه های گوناگون گناه در شعر حافظ دشوار مینماید. نگاه حافظ به جوانب مختلف موضوع گناه دارای اهمیت است. وی معتقد است استعداد گناه کردن در وجود آدمی به ودیعت نهاده شده و این استعداد ازلی و تقدیر بشر است یعنی بشر از نظر ساختار وجودی میل به هنجارشکنی دارد وگاه از حد تجاوز میکند اما توبه ازگناه توفیقی است که سبب تحولات روحی بزرگی در انسان میگردد.
مواجهة انسان با گناه از نگاه حافظ و روایت او از حال انسان، زمینة بسیاری از سؤالات و ابهامات پیرامون حافظ و شعرِ اوست. این امر در رابطه با پایبندی یا عدم پایبندی حافظ به حدود و ارزشهای دینی، کانون اختلاف نظرهای گوناگون بوده وگاه سبب برداشتهای سطحی وگناه آلود از شعر وی شده است. در نگاه حافظ توانِ گناه، به معنی مجاز دانستن گناه نیست بلکه گویای این باور است که سازِ شرع به گناهِ کسی، بی قانون نخواهد شد.از این جهت،حافظ گاه تظاهر به گناه را در جهان شعردر مقابلِ غرورِ بیگناهی-که بر نادرستی آن تأکید میکند- برمیگزیند.
تظاهر به آلودگی از اندیشه های محوری شعر حافظ است که با هدف مخالفت با تظاهری دیگر یعنی تظاهرِ مدعیان پاکی و سلامت است. وی به منظور پرهیز از همسویی با این گروه چنان از ایشان فاصله میگیرد تا بیم تشابه او با آنان باقی نماند. مدعیانِ بیگناهی را گناهکاران حقیقی میداند که غرور و خودبینی آینة ادراکِشان را تیره و تار کرده است. در نگاه حافظ زهد و پارسایی چون دستاویز کسب اعتبار شود یا در چشم خودِ زاهد جلوه ای داشته باشد، از درجة اعتبار ساقط میگردد.
یکی از مهم ترین مسائل مطرح در موضوعِ نگاه حافظ به گناه، برداشت مثبت وی از ارتباط انسان و خدا در این زمینه و تکیة او بر رحمت الهی است. او با طرح این مسألة انسانی به مبارزة کسانی می رود که تنها ادعا میکنند دامن پاک داشته اند و از این راه بازار تزویر و خودنمایی را رونق بخشیده اند. حافظ با دو پدیدة ریا و خودبینی میستیزد.
مقالة حاضر با توجه به ساختار فکری برآمده از مجموعة اشعار حافظ به بررسی جنبه های تعلیمی و تربیتی عصیان و گناه پرداخته است. بدین منظور، مباحثی چون گناه گویه های حافظ، روح رندی و ملامتی، پرهیز از همسویی با اهل ریا، همچنین زمینة عرفانی و ارزشگرایی در شعر حافظ از زاویة باورهای دینی، اخلاق و بی اخلاقی، پیامدهای گناه و ثمراتِ پاک زیستن، گناه و ارادة انسان و در نهایت عنایت خداوند متعال مورد توجه و نقد ونظر قرار گرفته است.
تجربه ی دینی حافظ شیرازی بر اساس نظریه ی گلاک و استارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش های دین در دنیای مدرن و دفاع به ویژه جامعه شناسان از کارکردها اجتماعی دین، موجب شد تا جامعه شناسی دین در حوزه ی پژوهش های دینی شکل گیرد و پژوهش گران این حوزه را بر آن دارد تا راه کارهایی برای عملیاتی و اجرایی کردن دین، ارائه نمایند و کارکردهای آن را در مناسبات و تعاملات اجتماعی نشان دهند. لذا، از این رهگذر برای دین ابعاد متعدّدی مطرح نموده و آن را به عنوان پدیده ای چند بُعدی، معرّفی کردند. نظریه ی گلاک و استارک از جمله مهم ترین نظریه های مطرح در حوزه ی مذکور است. در این نظریه برای دین پنج بعد، ذکر شده:1. اعتقادی؛ 2. مناسکی؛ 3. تجربی؛ 4. فکری 5. پیامدی. تجربه ی دینی از عناصر مشترک همه ی ادیان و یکی از ابعاد مهم دین و در حکم جوهر آن می باشد. در تجربه ی دینی بر احساس که منبع ژرف دین است تأکید می گردد. در حقیقت، بعد تجربی دین شیوه ای برای احساس حضور خداوند در درون می باشد. گلاک و استارک برای تجربه ی دینی چهار شاخص برشمردند:1. شناخت؛ 2. توجّه؛ 3. ایمان و 4. ترس و بیش تر، کارکردهای اجتماعی آن ها را مورد توجه قرار دادند. حافظ شیرازی، به عنوان شاعرِ مسلمانِ عارف، صاحب تجربه های دینی است. شناخت حافظ، شهودی و مبتنی بر شیوه ی عاشقانه است. عشق در تجربه ی حافظ، پدیدآورنده ی پایدارترین نظام اجتماعی استوار بر مناسبات و تعاملات انسانی است و توجّه یا نیایش، بیداری و تعادل در رفتار اجتماعی را در پی دارد. ایمان، تعیین کننده ی نحوه ی عمل و معنابخش زندگی است و عدالت محوری و عمل گرایی، دو کارکرد عمده ی اجتماعی ایمان حافظ است. ترس در تجربه دینی حافظ راهی ندارد و حافظ امید را به جای آن می نشاند؛ زیرا ترس مربوط به آینده است؛ در حالی که حافظ اهل اغتنام فرصت و طالب زندگی در زمان حال است.
انعکاس غزل های حافظ در رمان «ملحمه الحرافیش» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان ملحمه الحرافیش(حماسه عیاران)، نوشته نجیب محفوظ، 13 بیت از غزل های حافظ شیرازی را، به زبان فارسی، دربر دارد واین شگفت انگیز می نماید که ابیاتی از غزل های حافظ، دست مایه یکی از برجسته ترین داستان های این نویسنده مشهورمصری و برنده جایزه نوبل 1988م گردد، داستانی که تاکنون هفت فیلم سینمایی از آن ساخته اند. این ابیات که از زبان خلوت نشینان «تکیه» و به زبان فارسی شنیده می شود و در سماع صوفیانه خود آن را زمزمه می کنند، نوعی هنجارشکنی در ادبیات داستانی عرب به شمار می رود و بیانگر آشنایی بزرگترین داستان نویس عرب با شعر حافظ می باشد، اماپرسش اساسی این است که این ابیات چه تناسبی با فضای داستانی دارد؟ با روش کتابخانه ای وتحلیلی – توصیفی که در آن، اصل این ابیات در دیوان حافظ با شکل کاربرد آن در داستان، سنجیده شده است، می توان دریافت که این ابیات مناسب با فضای صوفیانه داستان به کار رفته و با بهره گیری از آن ها، داستان زیباگونه اوج گرفته است.
خرقه سوزی در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خرقه پوشی» از جمله آیین ها و رسوم رایج تصوف است که گاه آدابی دیگر همچون «خرقه انداختن» یا «تخریق خرقه»، «خرقه از سر به درآوردن» و «خرقه از سر برکشیدن» را به همراه داشته است؛ «تخریق خرقه» بیشتر به هنگام وجد به ویژه در مراسم سماع صوفیانه رخ می داده است؛ «خرقه از سر به درآوردن» گاه از سر وجد بوده است و گاه برای زدودن کدورت میان دو صوفی، و «خرقه از سر برکشیدن» برای تنبیه صوفی خاطی در خانقاه ها رایج بوده است. به نظر می رسد «خرقه سوزی» نیز از جمله آدابی بوده که با «خرقه پوشی» ارتباط داشته است. اگرچه در منابع اصلی صوفیه و نیز پژوهش هایی که تاکنون در این زمینه انجام گرفته است، مطلبی قابل استناد به دست نیامده است، این اصطلاح در شعر عرفانی فارسی، از جمله اشعار عطار، سعدی، مولوی، قاسم انوار، فخر الدین عراقی و حافظ بازتابی نسبتاً گسترده دارد. در این مقاله کوشش شده است ضمن بررسی اجمالی خرقه و خرقه پوشی در اشعار عرفانی فارسی، به تحلیل و نقد «خرقه سوزی» به ویژه در اشعار عطار و حافظ پرداخته شود.
تحلیل ژرف ساخت استعارة دختر رز با تأکید بر شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی ژرف ساخت استعاره دختر رز در اشعار شاعران فارسی زبان به ویژه اشعار حافظ به لحاظ اسطوره شناسی، تاریخی فرهنگی، روان شناسی و زیبایی شناسی است. برای نیل به این هدف، توجه به خاستگاه فرهنگی اجتماعی این استعاره در اعصار پیش از تاریخ، نقش اسطوره در شکل گیری آن، و پیوندها و شباهت هایی که بین شراب و عناصر زنانه وجود دارد، ضروری است. این مقاله در چهار بخش تنظیم شده است: بخش اسطوره شناسی، بخش تاریخی- فرهنگی، بخش روان شناسی، و بخش زیبایی شناسی. پژوهش ما نشان می دهد که شراب با عناصر مادینه پیوند هایی جدانشدنی دارد و خاستگاه اصلی این پیوندها به احتمال بسیار زیاد، فرهنگ و ادب ایران است.
تحلیل «آنیما» در غزلیّات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه ی کارل گوستاو یونگ، آنیما عبارت از عنصر مکمل زنانه در ناخودآگاه مرد است. در آنیما تصویر زن به عنوان پدیده ای کلی مطرح بوده و به هیچ وجه نشان دهنده ی شخصیت واقعی زن نیست.آنیما در آثار هنری و ادبی و به ویژه خواب و رؤیا ظاهر می شود. حافظ شیرازی در غزل هایش تصویر روشنی از معشوق ارائه نمی کند، امّا با تأمل در باره ی ویژگی هایش می توان او را نمود آنیما فرض کرد. مهم ترین ویژگی هایی که او را نمود آنیما قرار می دهد، عبارتند از: 1) دیرینگی؛ 2) توصیف ناپذیری و دست نایافتنی ؛ 3) جوانی و زیبایی؛ 4) الهام بخشی؛ 5) زهدستیزی و عشق ورزی؛ 6) اندیشمندی و وسوسه انگیزی و احساساتی و 7) حیات بخشی. این پژوهش با تبیین ویژگی ها و انگیزه های نمود آنیما در اشعار حافظ، بخشی از شخصیّت معشوق در اشعار حافظ و نیز تمایلات مرد را در مقام عاشق نسبت به معشوق، روشن می کند؛ چنان که می توان گفت نمود آنیما در اشعار حافظ اساساً در سطح متعالیقرار دارد و در واقع همان نیمه ی پنهان و هم زاد دیرین حافظ است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
تأملی درباره اشتغال حافظ شیرازی در تشکیلات دیوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاهی که در میان بخشی از پژوهشگرانِ حوزه حافظ شناسی رایج شده است، حافظ در دوره ای از زندگی خود به کار «دیوانی» می پرداخت و از جمله مأموران و کارگزاران تشکیلات اداری و دیوانی بوده است. بررسی دقیق استنادات و شیوه استنباط های صورت گرفته، ضرورت بازبینی این دیدگاه را بیان می کند. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها است که دیدگاه اشتغال حافظ به دیوانی بر چه پایه و اساسی استوار شده است؟ و بر اساس شواهد و منابع تاریخی کدام نظر در خصوص اشتغالات حافظ اعتبار بیشتری دارد؟ به نظر می رسد که رواج دیدگاه مورد نظر نتیجه استنباط درستی از منابع و معناکاوی از شعر حافظ نیست و از این رو این موضوع نیازمند بررسی و تحقیق دقیق تری است. در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به ارزیابی استنادات و شواهد پژوهشگران در بیان دیدگاه اخیر پرداخته و تلاش می شود تا نوع پیوند حافظ با تشکیلات حکومتی بر اساس شواهد و اسناد موجود تبیین گردد.
تأثیرپذیری ملای جزیری از حافظ شیرازی در مضمون عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، موضوع و مفهوم عشق در غزلیات حافظ شیرازی و ملّای جزیری بررسی شده تا اینکه نخست، تأثیر فراگیر افکار و اشعار حافظ در ادبیات کرمانجی را بویژه در غزلیات ملّای جزیری نمایان و سپس، شخصیت ملّا معرفی و میزان تأثیر او از حافظ را در مقوله عشق بررسی تطبیقی کنیم. در مرحله نخست، توضیح مختصری درباره گویش کرمانجی، شخصیت حافظ و ملّا و پیشینه عشق در ادبیات فارسی و کرمانجی داده شده، سپس،موضوعات مربوط به مفهوم عشق از غزلیات دو شاعر مذکور استخراج شده و پس از تبیین و تطبیق مطالب، به عنوان نمونه به ابیاتی از حافظ و ملّا استناد شده است. بدنه اصلی مقاله، متکّی بر سه محور ماهیّت و ویژگی عشق، دشواری های راه عشق و ضروریّات سلوک عشق است. در غزلیات این دو شاعر، نخست، ماهیّت و ویژگی های والای عشق توصیف شده، سپس، مراحل و مقامات عاشق در سلوک راه عشق ترسیم شده و در پایان، ضروریاتی هم برای گذر از سختی های عشق و نیل به وصال معشوق ذکر شده است. به طور کلی، ملّا به پیروی از حافظ، عشق را سرچشمه هستی و موهبتی ازلی و ابدی می داند؛ این عشق، نوعی سلوک سرشار از خطر و سختی است که هرکسی لیاقت آگاهی از آن را ندارد. هچنین، سلوک این راه پرخطر نیازمند پیروی از پیر یا مرشد و گذشتن از جان خویشتن است.
مکاشفات پیشگویانه در اشعار حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مکاشفه ای، به عنوان یک نوع ادبی در حوزه متون ادبیِ دینی و عرفانی مطرح است و با کارکرد امیدآفرینی و نویدبخشی برای "آینده"، در عین خبر دادن از اسرار و رموز "گذشته"، مورد توجه و استقبال بوده است. این پژوهش، پس از مروری بر این نوع ادبی و تاریخچه آن و بررسی انواع مکاشفه، مکاشفات پیشگویانه حافظ شیرازی را مورد نقد و تحلیل قرار داده، مشابهت های موجود در نگرش و موتیف های این شاعر و اندیشمند بزرگ را در مقایسه با کلیات مطرح در این نوع ادبی تبیین نموده است. نتایج تحقیق گویای آن است که فراوانی وجود نمادهای پیام آوری چون هاتف، سروش، صبا، نسیم و... مؤید تعمدی بودن ورود منظورهای پیشگویانه و مکاشفه ای در شعر حافظ بوده است. این نوع ادبی، در کلام لسان الغیب، با به کارگیری عناصری چون اسطوره، مکاشفه، رویا و خواب، تمثیل، سمبل و استعاره، توانسته است اهداف و تعالیم هستی شناسانه، گاه عارفانه، گاه مطایبه آمیز و اغلب نویدبخش و امیدوارانه خود را گسترش دهد.
کارکرد ردیف در فرم و ساختار غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزینش هر واژه یا تعبیر شاعر نه تنها در بیت، بلکه در طول شعر نیز مؤثر است. اگر به انتخاب واژه یا تعبیری توجه کنیم که به عنوان «ردیف» در پایان هر بیت تکرار می شود به اهمیّت انتخاب شاعر و لزوم تناسب همه جانبة ردیف با کلیّت شعر بیشتر پی می بریم. با توجه به اهمیت گزینش ردیف، بر اساس نظریه های فرمالیسم و ساختگرایی به بررسی نقش و کارکرد ردیف در غزلیات حافظ پرداخته ایم. بر این مبنی، کارکرد، ارزش و نقش ردیف های حافظ را فراتر از بیت، در فرم و ساختار غزل بررسی کرده ایم. نتیجة این بررسی نشان می دهد حافظ، ردیف را عمدتاً متناسب با مضمون، عناصر، بافت و ساختمان کلی غزل انتخاب کرده است. گاهی ردیف همچون ابزاری در دست اوست تا بتواند در موقعیت های دشوار، برای بیان مطلبی از آن استفاده کند که امکان بیان آن با سخن عادی وجود ندارد. گاهی مبنای گزینش ردیف متناسب با ساختار غزل، برای ایجاد طنز است. گاهی معنای ردیف در تقابل با فحوای بخش ها و کلماتی دیگر در بافت شعر قرار می گیرد و باعث خلق امکانات معنایی تازه ای می شود. شناخت مخاطب مستقیم غزل با دقت در نوع کاربرد ردیف می تواند کلید فهم درست تر برخی غزل ها را به دست دهد.
ارتباط ترامتنی اشعار حکمی حافظ شیرازی و ابوالفتح بستی با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار حافظ شیرازی و ابوالفتح بستی نمونة خوبی از متونی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات اسلامی متولد و تبدیل به فضایی شده اند، با ابعاد بسیار متنوع که در آن انواع مفاهیم حکمی و اخلاقی از دستورات قرآنی ریشه گرفته اند. هدف اصلی در این پژوهش، کشف و شناخت محورهای مشترک حکمی و اخلاقی شعر بستی و حافظ و نشان دادن انواع روابط ترامتنی این اشعار با قرآن کریم است. برای رسیدن به این هدف بر اساس نظریة ترامتنیت ژرار ژنت اشعار حکمی و اخلاقی هر دو شاعر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که هر دو شاعر در زمینه های (قصاص، دعوت به توکل به خدا، پرهیز از دلبستگی به خوشی های ناپایدار دنیا، پرهیز از ظاهربینی و قضاوت سطحی، پرهیز از معاشرت با افراد ناسالم، دعوت به شکرگزاری نعمت های الهی، التزام به صبر و بردباری و...) هم عقیده و دارای تشابه هستند؛ علاوه بر این حضور چشمگیرآیات قرآن کریم در جای جای این اشعار، روابط ترامتنی معتبری را تأیید می کند و این ارتباط در جهت ایجاد نظام معنایی این اشعار، شامل روابط بینامتنیت و فرامتنیت در نظریة ترامتنیت ژرار ژنت است.
عشق از دیدگاه قاضی نذرالاسلام و حافظ شیرازی
حوزه های تخصصی:
قاضی نذرالاسلام از شاعران برجسته و مشهور کشور بنگلادش و شاعر ملی این کشور است که عشق، انقلاب، آزادی بشریت، وحدت ملت، عدالت و انصاف موضوعات اصلی شعر و نوشته های اوست. نذرالاسلام در اشعار خود راجع به عشق مجازی و عشق حقیقی سخن گفته است. ازسوی دیگر، خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی یکی از نام آورترین شاعران ایران و جهان و از والاترین غزل سرایان زبان فارسی است. وی عاشق عشق و محبت است و عشق یکی از زیباترین جلوه های جمال است که در شعر حافظ بروز می کند. معشوق حافظ معشوقی هم زمینی و هم آسمانی است. موضوع بحث این مقاله، عشق از دیدگاه قاضی نذرالاسلام و حافظ شیرازی است. کوشش بر این است که در این مقاله راجع به موضوع فوق تا جایی که مجال هست، توضیحاتی داده شود.
نقد و بررسی ترجمه شعر عرفانی با رویکرد نظریة لفور (بررسی موردی ترجمه محمد الفراتی از غزلیات حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد الفراتی (1880 1978م.)، مترجم و شاعر سوری، گزیده ای از غزل های حافظ را به زبان شعر ترجمه کرده است. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی، گاهی در فهم، دریافت و انتقال مفاهیم بلند عرفانی خواجة شیراز موفق نبوده است. این جستار سعی دارد بر اساس نظریه لفور به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی محمد الفراتی از اصطلاحات، واژگان و تعابیر عرفانی موجود در غزلیات حافظ بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن می گردد که مترجم به زیبایی محتوای معنایی کلام شاعر را به مخاطب منتقل کرده است. با این حال، در بیشتر موارد چرخش، تغییرات و افزایش های اجتناب ناپذیر در بازتولید وی مشاهده می شود که نه تنها خللی به درونمایه کلام شاعر ایجاد نکرده، بلکه بر زیبایی سخن مترجم افزوده است و مخاطب به این مهم دست می یابد که ارائة تعادل ترجمه ای کامل، آن هم به نظم کاری بس مشکل و در مواردی نیز ناشدنی است.
نقد ترجمه محمد الفراتی از اشعار حافظ (بررسی موردی دو غزل 454 و 486)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه به عنون حلقه تصل مین دو زبن و فرهنگ، سبب تقویت پیوند بین دو زبن پرسی و عربی و تعمل فرهنگی نن شده ست. سروده هی شعرن فرسی هموره مورد توجه مترجمن عرب زبن بوده ست. محمد لفرتی (1880-1978م)، شعر سوری، یکی ز مترجمن معصر عرب ست که ب زبن شعر به ترجمه غزلیت حفظ پردخته ست. در ین جستر ب روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ترجمه هی فرتی ز دو غزل حفظ پردخته و بر سس نظریه دریفت نشن دده یم که مترجم، ب وجود شنیی ب زبن فرسی، گه در فهم و دریفت شعر کنیی و یهم ور به خط رفته ست و در نتیجه، در دریفت و نتقل پیم زبن مبد به مخطبن موفق نبوده ست. لبته ترجمه وی ب وجود کستی هیی که نشی ز درنیفتن مقصود حفظ بوده، بسیر زیبست و تلش کرده ت در موسیقی بیرونی (وزن و نظم قفیه بندی) نیز بزفرینی خود ر به زبن شعری حفظ نزدیک کند. همچنین معلوم شد که وی در دریفت مفهوم شعر فقد تعبیر عرفنه تحدودی موفق تر ز شعر عرفنی بوده ست.
خوانشی نو از تلفیق مضامین اسطوره ای و عرفانی نزد حافظ شیرازی و آندره ژید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند اسطوره و مضامین عرفانی در بسترهای ادبی و داستانی و در قلمرو وسیع ادبیات یکی از صورتهای بازشناسی هویت های انسانی و اجتماعی است. بررسی و کاربرد آنها در بافتهای ادبی معاصر در نزد حافظ و ژید بمنظور نمایش تحولات اجتماعی، روانی و فردی بوده و صورت نمادین دارد. اگر متون مولفان حکایتی از زمان و مکان را برای ما مشخص می کنند «نمادها و اسطوره های کابردی» آنها این تعیین موقعیت های مکانی و زمانی را بسیار ملموس خواهد کرد. برخی از آنها بسیاری از مفاهیم ذهنی مثبت را نشان خواهند داد برخی دیگر انگاره های ذهنی منفی را مجسم خواهند کرد. اسطوره نه تنها به فرهنگ زندگی انسانها، بلکه به ادبیات و عرفان نیز عمیقاً نفوذ کرده است. بسیاری از روایت های منظوم و منثور در نزد حافظ و آندره ژید از مفاهیم عرفانی برخوردار هستند که دسترسی به آنها نیازمند شناسایی عوامل و محتوای متن این مولفان است. در مقاله حاضر تلاش بر این است تا با بررسی متون این خالقان ادبی از منظر اسطوره و مضامین عرفانی، تقارب و تفاوتهای آن را نشان دهیم.
مقایسه سبک شناختی غزلی از خواجوی کرمانی با غزلی از حافظ شیرازی
منبع:
علوم ادبی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
173 - 189
حوزه های تخصصی:
سبک نحوه و نوع بیان است؛ وحدت منبعث از تکرار عوامل یا مختصاتی است که در آثار کسی هست؛ این مختصات هم مسأله زبان است، هم مسأله فکر و هم گزینش خاصی از واژه ها، تعابیر و عبارات که توجه خواننده را به خود جلب می کند. در این مقاله غزلی از حافظ شیرازی و غزلی از خواجو کرمانی، دو شاعر هم عصر که دارای وزن، قافیه و ردیف همسانی هستند، برگزیده شده است. از این رو در این پژوهش قصد داریم به بررسی مختصات عمده سبکی این دو غزل در سطوح ادبی، زبانی و فکری بپردازیم تا افتراقات و اشتراکات و مختصات عمده سبکی غزلیات این دو شاعر مشخص شود. با شناخت سبک هر دو شاعر می توان به بسیاری از خصلت های روانی، اخلاقی و اندیشه آنها پی برد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که هر دو شاعر در سطح زبانی نزدیک به هم عمل کرده اند و تشخّص سبکیِ دوره در لغات هر دو شاعر بارز است. در سطح فکری، شیخ صنعان هسته مرکزی هر دو غزل را تشکیل می دهد، ولی لحنِ طنز حافظ گویاتر است. شاخص ترین فرق دو غزل حافظ شیرازی و خواجوی کرمانی در سطح ادبی است.
مخاطب شناسی در غزلیّات حافظ شیرازی با تکیه بر نقش ترغیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاکوبسن، ابزارهای تاثیرگذاری زبان را در شش حوزه ی عاطفی، ترغیبی، ارجاعی، فرازبانی، همدلی و ادبی معرفی می کند که هنرمند باید با هدایت پیام خود از طریق این شش مجرا، مخاطب خویش را تحت تأثیر قرار دهد. حافظ در ترغیب، با مخاطب خاص یا عام سخن می گوید، لذا در تحلیل خطاب ها، شناخت مخاطب مورد نظر شاعر و بررسی میزان تأثیر ترغیبات بر مخاطب اهمیّت بسیاری دارد. شناخت مخاطبان حافظ، دریچه ای به سوی درکی صحیح از فضای سیاسی- اجتماعی حاکم بر زمانه ی حافظ و گفتمان رایج در آن می گشاید. حافظ پیام های ترغیبی را، در زمینه های مختلف دینی، عرفانی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با مخاطبانی متنوع و به قصد ایجاد تأثیر، تغییر و اصلاح، مطرح می کند. مخاطبانی که متناسب با مضمون پیام، شخصیت ها و نهادهای سیاسی و اجتماعی را نیز در خویش جای داده اند. در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و کل غزلیّات حافظ مورد بررسی قرار گرفته اند و ابیات مرتبط با بحث استخراج و تحلیل شده اند. مخاطب شناسی یکی از عناصر بنیادی نظام شاعرانه ی حافظ محسوب می شود. گزاره های شعر حافظ با توجه به شخصیت مخاطب شکل می گیرد. کارکرد غالب جمله های امر، نهی، ندا و برخی از جمله های خبری، ترغیب مخاطب به اهداف مورد نظر حافظ است.