فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۲۷ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
355 - 388
حوزههای تخصصی:
ازدواج درواقع پدیده اجتماعی ساده ای نیست و می تواند معانی متفاوتی در زمینه های مختلف داشته باشد. مطالعات اندکی به دیدگاه ها و نگرش های زنان به ابعاد مختلف ازدواج در زمینه های فرهنگی ای که ازدواج زودهنگام معمول بوده، پرداخته اند. پژوهش حاضر با رویکرد پدیدارشناختی به تحلیل عمقی همراه با بررسی لایه های گوناگون تجربه زیسته دختران زیر 18 سال از زندگی مشترک می پردازد تا تجاربشان از ازدواج زودهنگام را در متن کلی زندگی آن ها دریابد. با نمونه گیری هدفمند، معیارهایی برای ورود مشارکت کنندگان درنظر گرفته شد: داشتن تجربه ازدواج زودهنگام، سکونت در شهر سقز، کرد بودن و داشتن سن کمتر از 18. بدین منظور، یازده دختر زیر 18 سال با تجربه ازدواج زودهنگام برای مصاحبه انتخاب شدند. میانگین سنی شرکت کنندگان 17 سال بود و به طور میانگین در 16 سالگی ازدواج کرده بودند. مصاحبه ها پس از ضبط، توسط محقق مکتوب شدند و با پیروی از روش تحلیل پدیدارشناختی موستاکاس داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مضامین اصلی که از تحلیل داده ها به دست آمد شامل تصویرسازی ها، سناریوهای ورود، ملاحظات و نقش های جنسی و جنسیتی، واکنش های اطرافیان و چالش های ازدواج زودهنگام بود که در سه سطح متنی، ساختاری و ترکیبی تفسیر و تحلیل شدند. ابتدا با استفاده از عبارت های معنادار و مضامین، آنچه مشارکت کنندگان تجربه کرده اند توصیف شد (توصیف متنی). از این عبارت ها و مضامین، همچنین برای نگارش توصیفی از بستر یا زمینه ای استفاده شد که چگونگی تجربه شدن پدیده توسط مشارکت کنندگان را تحت تأثیر قرار می دهند (توصیف ساختاری) و در انتها، توصیفی ترکیبی به دست آمد.
نقش آزادسازی تجاری در تغییر الگوی اشتغال زنان روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
313 - 334
حوزههای تخصصی:
آزادسازی تجاری از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر ساختار بازار کار است که می تواند الگوی اشتغال زنان روستایی را متحول کند. درک تأثیرات آن بر مشارکت اقتصادی این گروه، به دلیل نقش مهم آنان در تولید و معیشت روستایی، اهمیت ویژه ای دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر آزادسازی تجاری بر نرخ مشارکت اقتصادی زنان روستایی در ایران است. این مطالعه تحلیلی-کاربردی است و با بهره گیری از داده های سری زمانی 1400-1377 انجام شده است. داده های مورد استفاده از منابع آماری معتبر گردآوری و با استفاده از مدل ARDL تجزیه و تحلیل شدند. مطابق نتایج، در بلندمدت آزادسازی تجاری تأثیر مثبت و معنی داری بر نرخ مشارکت اقتصادی زنان روستایی دارد؛ به گونه ای که توسعه تجارت می تواند با گسترش بازارهای صادراتی، افزایش سرمایه گذاری و ایجاد فرصت های شغلی جدید، زمینه اشتغال پایدار برای زنان روستایی را فراهم کند. همچنین یافته ها نشان داد رشد بخش کشاورزی تأثیر مثبت و معنی داری بر اشتغال زنان دارد؛ درحالی که افزایش جمعیت روستایی دارای اثر منفی بر مشارکت اقتصادی است. علاوه براین، در کوتاه مدت، تأثیر آزادسازی تجاری بر نرخ مشارکت زنان روستایی معنی دار نبود که نشان دهنده لزوم تطبیق ساختارهای اقتصادی و اجتماعی برای بهره گیری از فرصت های تجاری است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که آزادسازی تجاری می تواند با گسترش بازارهای صادراتی، جذب سرمایه گذاری و ایجاد فرصت های شغلی جدید، بستر اشتغال پایدار زنان روستایی را فراهم آورد. براین اساس، سیاست گذاران باید بر توسعه مهارت های شغلی، بهبود زیرساخت های ارتباطی و مالی، و ارائه تسهیلات حمایتی برای تسهیل حضور زنان روستایی در بازارهای بین المللی تمرکز کنند.
تحلیل بازنمایی شخصیت های زنانه دینی در اشعار جابر الجابری با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن(مطالعه موردی: حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
287 - 304
حوزههای تخصصی:
شخصیت های زنانه دینی از دیرباز تاکنون پیوسته از نمادهای ارزشمند و الهام بخش در ادبیات و فرهنگ شاعران معاصر عرب بشمار می روند. جابر الجابری(مدین الموسوی) شاعر معاصر عراقی است که با استفاده از میراث دینی در اشعارش بر اصالت و غنای ادبی شعرش افزوده است. بازنمایی شخصیت های زنانه دینی در اشعار جابر الجابری در کشف لایه های معنائی شعر وی کمک کرده و زوایای جدیدی از سبک شعری او را نمایان می سازد. نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن؛ زبان شناس برجسته روسی به بررسی نقش های ششگانه زبانی در راستای جهت گیری پیام شاعر (فرستنده)به سمت یکی از عوامل سازنده فرایند ارتباطی می پردازد. بررسی کارکردهای زبانی در متون ادبی بویژه شعر، مخاطب را به درک عمیق تری از هنر کلامی شاعر و ادبیت وی می رساند. این پژوهش بر آن است با رویکردی توصیفی- تحلیلی شخصیت های زنانه دینی را در اشعار جابر الجابری با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که پربسامدترین نقش های زبانی در به تصویر کشیدن شخصیت های حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) در شعر جابری به ترتیب و با توجه به جایگاه متفاوتی که دارند نقش ترغیبی، عاطفی، همدلی و ارجاعی هستند که به شکل جداگانه و یا شکل مکمل یکدیگر بکار رفته اند. در شاعرانگی جابر الجابری شخصیت های برجسته حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) به عنوان نمادهایی از انسان کامل، صبور و ایثارگر به همراه شاخصه های زنانگی مطرح شده اند تا تأثیر مهمی بر بافت فرهنگی و اجتماعی جامعه داشته و مخاطب را به درک و آشنائی بیشتر از ابعاد فکری و ایدئولوژی جابری برسانند.
ساختار جنسیت و مردانگی در ادبیات شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
39 - 56
حوزههای تخصصی:
در راستای شناخت مؤلفه های مردانگی مرد ایرانی و به عنوان حوزه ای از مطالعات مردان، می توان به فرهنگ شفاهی و مثل ها پرداخت. مطالعات مردان یکی از حوزه های نوظهور مطالعات جامعه شناسی و جنسیت است که در جهت شناخت بیشتر مردان و بررسی رفتار، انتظارات، انتسابات و هویت ذاتی مردانه گام مؤثری برداشته است. بررسی مثل ها از آن جهت اهمیت دارد که پل ارتباطی میان محقق و فرهنگ عامه و شناخت هرچه بیشتر عقاید اعضای یک جامعه است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در این پژوهش 803 مثل با کلیدواژه های مرد، شوهر، برادر، دایی، عمو، پدر، پسر و داماد انتخاب و بررسی شدند. تحلیل محتوای مثل ها به تعداد هفتادوهشت زیرمؤلفه از ده مؤلفه کلی منجر شد و در نهایت با محوریت مؤلفه کلی «مردانگی به مثابه امر متناقض» به سرانجام رسید. امر متناقض مردانگی خصوصیاتی دارد که از جمله آن می توان به آغاز آن از وضعیتی غیرروشن اشاره کرد. ناروشنی و ابهام مردانگی به آن معناست که مشخص نیست از چه زمانی مردان به این صفات متصف شده اند و آیا زمانی بوده است که مردان رفتار مردانگی متفاوتی با زنان داشته باشند. وجه دوم مردانگی به عنوان امر متناقض تقابل و تخالف با زنان است. این مهم از آن جهت محل بررسی است که به چه دلیل و در چه فرایندی متفاوت بودن به معنای دوری حداکثری فهم است و درنهایت آنچه تفاوت فهم شده به تقابل تبدیل شده و برای آن شواهد متعددی نیز ارائه شده است.
واکنش مردم گیلان در برابر قانون اتحاد لباس و کشف حجاب با تمرکز بر دوره پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 132
حوزههای تخصصی:
تغییر لباس و برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی اول به شمار می رود که با هدف نوسازی جامعه ایرانی و تحقق الگوی توسعه غربی انجام گرفت. عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزش های ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم، مخالفت های گسترده ای از گروه های مختلف اجتماعی را به دنبال داشت. مطالعه این بخش از تاریخ معاصر ایران تصویر روشنی از سیاست های فرهنگی دوره پهلوی و چگونگی مواجهه جامعه ایرانی با آن را ارائه می کند. در این پژوهش، با اتخاذ رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد کشف حجاب در دوره پهلوی، چگونگی مواجهه مردم گیلان با قانون کشف حجاب بررسی می شود. یافته های این پژوهش ضمن رد نتایج پژوهش های قبلی مبنی بر عدم مقاومت چشمگیر مردم گیلان در برابر قانون کشف حجاب نشان می دهد زمینه و بستر لازم برای پذیرش کشف حجاب در گیلان همچون دیگر مناطق ایران فراهم نبوده و مردم گیلان در برابر این اقدام ناهمساز با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی از خود مقاومت نشان داده اند. اگرچه این دست اقدامات و اصلاحات اجتماعی پهلوی مورد پذیرش بخشی از طبقات اجتماعی به ویژه روشنفکران و طبقات اشراف قرار گرفت؛ اما به دلیل شرایط فرهنگی و ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی، با مقاومت بخش قابل توجهی از مردم و علما روبرو شد و عملاً به شکست انجامید.
نمودهای جنسیتی زبان در اشعار مرام المصری با تاکید بر نظریه رابین لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
133 - 152
حوزههای تخصصی:
تحلیل رابطه مندی میان "زبان و جنسیّت" از مباحث بسیار مهم مطالعات زبان شناسی در دهه های اخیر بوده که دامنه ی آن به قلمرو ادبیات نیز کشیده شده است. در این میان، یکی از نظریه های نوین و پرکاربرد در حوزه ی مطالعات زبان شناسی و جنسیّت، تئوری DSL از رابین لیکاف، زبان شناس برجسته آمریکایی می باشد که الگویی مناسب برای بررسی آثار ادبی از حیث جامعه شناسی زبان است. وی در این تئوری معتقد است که سبک گفتار زنان و مردان، حتّی در پوشیده ترین حالات، از تمایزات خاص خود برخوردار است و می توان آن را بر اساس شاخصِ جنسیتی زبان، به دوشاخه فکری و زبانی متمایز تقسیم کرد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، از نظریه لیکاف، به منظور تحلیل کارکرد زبان در شعر مرام المصری، شاعر مطرح سوری بهره برده است. علت این بررسی ازآن روست که در چند اثر پژوهشی که به صورت مختصر و ضمنی از آثار مرام المصری انجام شده است، مولّفه ی زبان و کارکردهای جنسیتی آن در اشعار او مورد ارزیابی قرار نگرفته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که گرایش به ساده نویسی و استفاده از زبان، واژگان و اصطلاحاتی که بازنمود جنسیتی دارند و همچنین کاربرد وسیع واژگان حسی و استفاده کم از واژگان غیرحسّی از مهمترین ویژگی های جنسیتی زبان در اشعار مرام المصری بوده است.
عوامل مؤثر بر انتخاب لباس اجتماع زنان با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز (مطالعه موردی: زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
57 - 75
حوزههای تخصصی:
مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعه شناسی بدن)، انسان را عاملی جسم مند تعریف می کند. به عبارتی بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین می شود. لباس یک تمهید دلالت گرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که روی بدن قرار می گیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف می شود و برخی کردارهای بدنی اهمیت می یابند. مدیریت بدن فرد به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگی های ظاهری، رابطه مستقیمی با انتخاب نوع لباس دارد. سؤال پژوهش این است که عوامل مؤثر بر انتخاب انواع لباس اجتماع زنان، با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز چیست. هدف پژوهش، شناخت عوامل انتخاب لباس اجتماع زنان برای نمایش اندام مطابق با رویکرد مدیریت بدن است. روش پژوهش تحلیلی، همبستگی و پیمایشی و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری شامل زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران و تعداد نمونه 384 نفر است. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته به روش تصادفی ساده جمع آوری شدند. یافته ها نشان داد مدیریت بدن در ساختارهای اجتماعی متغیر است. گاهی انتخاب لباس اجتماع برای متناسب سازی با تفکر سایرین در جامعه و ابزار قدرت است و گاهی برای دستیابی به پذیرش های مثبت و همسو با فعالیت های اجتماعی است
راهبردهای شرکت های تعاونی در محرومیت زدایی زنان سرپرست خانوار با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
173 - 202
حوزههای تخصصی:
تعاونی ها از دیرباز در عرصه محرومیت زدایی مورد توجه سیاست گذاران و قادر به توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به عنوان بخش مهمی از محرومیت در استان خوزستان هستند؛ بنابراین سؤال اصلی این پژوهش این است که مهم ترین راهبردهای توسعه تعاونی در مسیر محرومیت زدایی زنان سرپرست خانوار استان خوزستان کدام اند. پژوهش طبق مطالعات اسنادی و نظر خبرگان به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر محرومیت زنان سرپرست از مسیر تعاونی ها است. مطالعه با رویکرد آینده پژوهی و روش سناریوسازی با نرم افزار سناریو ویزارد انجام گرفت. مصاحبه کنندگان و خبرگان، 40 نفر از کارشناسان اقتصادی، اجتماعی و مدیریت اجرایی، دانشگاهی و مدیران تعاونی های زنان استان خوزستان در سال 1403 بودند. نمونه گیری به شکل غیراحتمالی قضاوتی انجام گرفت. نتایج نشان دهنده وجود چهار سناریو بود. سناریوهای بخش اول (مطلوب)، شرایط مناسب اقتصادی با حمایت مسئولان و توسعه زیرساختی و شامل دو سناریوی مطلوب ترین سناریوی بخش اول (همه عوامل، دارای شرایط مطلوب) و سناریوی مطلوب بخش اول است. سناریوی دوم فقط در مؤلفه فرهنگ است که شرایط ایستا را درنظر می گیرد. سناریوی سوم (ایستا)، با شرایط ایستا رویکرد تقویت زیرساخت ها و توانمندسازی زنان با حفظ وضع موجود را مطرح می کند و سناریوی چهارم (بحران)، وضع نامطلوب تعاونی های زنان را نشان می دهد. مهم ترین ویژگی های این سناریوها تقویت توجه به بخش تعاون در اقتصاد و نظر مسئولان، افزایش حمایت از طریق زیرساخت های آموزش و حضور زنان، توجه به موضوعات فرهنگی متناسب با توسعه در حوزه کارکردن زنان و بهبود سطح تحصیلات زنان است.
تجارب زیسته زنان سرپرست خانوار در کسب وکارهای خانگی: یک کاوش پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
203 - 237
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای خانگی علاوه بر اینکه نقش قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی کشورها دارند، پیوندی میان فضای خانه و فعالیت اقتصادی ایجاد کرده اند. این کسب وکارها در کشورهای درحال توسعه برای زنان و به ویژه زنان سرپرست خانوار می توانند ابزار مهمی برای توانمندسازی و کسب استقلال اقتصادی باشند. این پژوهش با هدف بررسی تجارب زیسته زنان سرپرست خانوار در راه اندازی و اداره کسب وکارهای خانگی انجام گرفت. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. روش نمونه گیری، غیراحتمالی از نوع قضاوتی بود که طی آن، ۱۹ زن سرپرست خانوار در شهرستان اسلام آباد غرب انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته به دست آمد. تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی صورت گرفت. تحلیل داده ها نشان داد تجارب مشارکت کنندگان در سه دسته اصلی شامل شناخت الزامات کسب وکار خانگی، مهارت در مدیریت فروش، و مواجهه با چالش های فردی، محیطی و جنسیتی قابل طبقه بندی است. یافته ها بیانگر آن است که ورود به عرصه کارآفرینی فرصت های ارزشمندی برای این زنان و خانواده هایشان فراهم کرده است، اما هم زمان با موانع متعددی همراه است. این امر ضرورت تدوین سیاست ها و برنامه های حمایتی مؤثر و متناسب با نیازهای این گروه از زنان را برجسته می سازد. همچنین ارائه آموزش های تخصصی و حمایت های مالی می تواند مسیر پایدارتری برای توسعه این نوع کسب وکارها توسط این زنان فراهم آورد.
نقش سازمان زنان ایران در نوسازی فرهنگی جامعه زنان از طریق برنامه پیکار با بی سوادی در دهه چهل و پنجاه شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
325 - 342
حوزههای تخصصی:
با تهیه منشور انقلاب سفید در سال 1341 ش، دستیابی به توسعه راهبرد اصلی کشور تعیین شد. در این راهبرد، توسعه اقتصادی زیربنای جهش به توسعه متوازن در تمام عرصه ها قلمداد می شد. بی سوادی شمار بسیاری از مردم، بزرگترین مانع در کسب توسعه اقتصادی بود. از طرفی، این توسعه سبک جدیدی از زندگی را به دنبال داشت که نیازمند جهان بینی متفاوتی است. بنابراین، تغییر در بنیادهای فرهنگی جامعه که از طریق آموزش و پرورش سبک جدید زندگی صورت می گرفت، مکمل برنامه های توسعه اقتصادی در نظر گرفته شدند. زنان در این میان، رکن اصلی را در این تغییر فرهنگی ایفا می کردند و بی سوادی شمار بسیاری از آنان مانع اصلی در تحقق برنامه های توسعه توصیف شدند. از این رو سؤال اصلی مقاله این است که برنامه های سوادآموزی زنان بزرگسال چرا و چگونه سیاست گذاری و هدف گذاری شدند تا این تغییر فرهنگی را به وجود آورند؟ برای پاسخ به این پرسش، با استفاده از مفهوم نوسازی فرهنگی و به روش توصیفی – تحلیلی، راهبردها و سیاست گذاری های تغییر فرهنگی تبیین و نقش و عملکرد سازمان زنان ایران به عنوان متولی این نوسازی در جامعه زنان بررسی شد. براساس یافته های پژوهش، «آزادی زنان» و «اعتلای مقام زن» دو کلان طرح در این گفتمان بودند تا از این طریق، در گام نخست با افزایش شمار زنان باسواد، تصویر جدید از زن را ذائقه-پذیر کنند تا در پی آن، فرایند تغییر نقش های سنتی زنان و بازتولید فرهنگ غربی توسط آنان آغاز شود.
واکاوی کیفی جلسات قرآن هفتگی زنانه در کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
381 - 400
حوزههای تخصصی:
مناسک دینی یکی از عناصر فرهنگ دینی در هر جامعه ای است. جلسات قرآن هفتگی زنانه به عنوان یکی از این مناسک دینی قدمت زیادی دارد و به دلیل کارکردهایی که داشته بازتولید شده است. هدف این مطالعه، واکاوی کیفی جلسات قرآن هفتگی زنانه در کاشمر است تا انگیزه برگزاری و شرکت در این جلسات و ابعاد مختلف جلسات قرآن هفتگی، پیامدها، دیدگاه های دیگران و راهبردها بررسی شود. داده های این پژوهش کیفی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 زن شرکت کننده در این جلسات گردآوری و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، کدگذاری و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد عوامل گوناگونی در پدیدآوری مقوله مرکزی، یعنی «بازنمود ساختار هویت دینی مجالس مذهبی زنانه» نقش داشته است. شرایطی که موجب حضور زنان در این مجالس می شود، باورهای راستینشان به خداوند و دین اسلام است. عوامل زمینه ای، همسویی فکری و عوامل مداخله گر، برساخت هویت مجالس مذهبی زنانه و شرایط حضور و پایداری این جلسات را فراهم می کند. راهبردهایی مانند اخلاق مداری و تکریم انسانی و بهبود مشارکت در مجالس مذهبی زنانه سبب گرایش بیشتر زنان به این مجالس مذهبی می شود. این مجالس مذهبی پیامدهای گوناگونی مانند بازاندیشی در تعین ساختارهای دین و تجربه های منفرد دینی دارد. تمامی این عوامل تلاشی است برای بازنمود ساختار هویت دینی مجالس مذهبی زنانه که مقوله مرکزی مدل پارادایمی این پژوهش است.
سازوکارهای مشروعیت بخشی به قدرت جنسیتی (مورد مطالعه: زنان شهر ایوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 34
حوزههای تخصصی:
در شهرهای کم جمعیت، عرف نقش برجسته ای در امور زندگی ایفا می کند؛ زیرا همبستگی مکانیکی در این گونه مکان ها به وفور مشاهده می شود و هنجارها، ارزش ها و ارتباطات اجتماعی بین دو جنس را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر واکاوی سازوکارهای مشروعیت بخشی به قدرت جنسیتی از منظر زنان شهر ایوان در چارچوب خانواده است. این پژوهش براساس پارادایم تفسیری و رویکرد کیفی و با استفاده از مدل اشتراوس و کربن انجام شده است. میدان مطالعه شامل زنان شهر ایوان است. نمونه یابی به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انجام گرفت و نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. با 20 نفر مصاحبه به عمل آمد و از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. فرمت داده ها در قالب متن بود و در تحلیل داده ها کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی به کار گرفته شد. از عبارت های معنایی 233 مفهوم، 30 زیرمقوله و 13 مقوله اصلی به دست آمد. مقوله هسته «هم کناری گفتمان عرف و دین» نام گذاری شد. این مقوله به معنای همجواری دو نوع گفتمان عرف و دین است که وقتی در جامعه به عنوان مرجع تلقی می شوند می توانند مشروعیت بخشی قدرت جنسیتی را تحکیم و تقویت کنند. گرچه در همه جوامع این هم کناری به طور نسبی دیده می شود، با توجه به ایدئولوژیک شدن گفتمان دین در جامعه ایران (به مثابه ایدئولوژی سیاسی) این مشروعیت بخشی به قدرت جنسیتی دوچندان شده است.
درک معنایی فرایند هویت یابی زنان شهر یاسوج با رویکرد پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
149 - 172
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی فرایند هویت یابی زنان در شهر یاسوج با رویکرد فمینیستی می پردازد است. با بهره گیری از روش زمینه ای اشتراوس و کوربین، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 27 نفر از زنان این شهر گردآوری و تحلیل شدند. نتایج در بخش شرایط علی نشان می دهد هویت زنان تحت تأثیر دیگری سازی جنسیتی، انسداد افق انتخاب ها، پدرسالاری هژمونیک، گفتمان اقتدار مذهبی و بازتولید اجتماعی جنسیتی شکل می گیرد. همچنین نظام هنجاری گفتمانی، نظم نمادین مذهبی، بدن مندی جنسیتی، نظام پوششی هژمونیک، و نظام خانواده جنسیت محور به عنوان شرایط زمینه ای، نقش مهمی در تثبیت هویت سنتی زنان ایفا می کنند. از سوی دیگر، تبعیض نهادی جنسیتی، بازدارندگی هنجاری، روابط قدرت درون خانوادگی، بازنمایی کنترل بدن و سرمایه داری پدرسالارانه به عنوان کدهای شرایط مداخله گر استخراج شدند. این مطالعه در بخش راهبرد های تحقیق، با ارائه تحلیلی از تأثیرات گفتمان های قدرت بر هویت زنان، به تبیین نقش مقاومت و پذیرش در شکل گیری هویت زنان پرداخت و مقوله های پیامدهای این پدیده به سه شکل پیامدهای منفی (گفتمان قدرت و نظارت اجتماعی، ازدست دادن خودمختاری، درونی سازی هنجارها)، پیامدهای ترکیبی (گفتمان مقاومت و پذیرش، دوگانگی نقش ها، تعارض سوژه و نظم اجتماعی) و پیامدهای مثبت (بازسازی هویت و بدن مندی، مقاومت علیه گفتمان های مسلط، خودمختاری و کنترل بدن) استخراج شدند.
الگوی شهر سالم و دوستدار فعالیت بدنی زنان در تعاملات برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
239 - 265
حوزههای تخصصی:
نابرابری های جنسیتی در دسترسی به فضاهای شهری و ورزشی، از چالش های اساسی توسعه پایدار شهری و ارتقای سلامت زنان محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی شهر سالم و دوستدار فعالیت بدنی زنان در تعاملات برنامه ریزی شهری است تا زمینه مشارکت فعال تر زنان در فضاهای عمومی فراهم شود. این مطالعه با رویکرد کیفی و مبتنی بر پارادایم تفسیری-برساختی، با بهره گیری از روش داده بنیاد گلیزر انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۵ نفر از زنان، کارشناسان و برنامه ریزان شهری و ورزشی به صورت هدفمند و تا اشباع نظری گردآوری شد. تحلیل داده ها با کدگذاری باز و محوری صورت گرفت و مدل مفهومی پژوهش استخراج شد. نتایج نشان داد تحقق شهر سالم و دوستدار فعالیت بدنی زنان، مستلزم توجه به ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، زیست محیطی، اعتقادی، تاریخی و فناوری است. عوامل کلیدی شامل دسترس پذیری فضاهای ورزشی، تأمین امنیت، طراحی زیرساخت های شهری مناسب و حمایت های اجتماعی و فرهنگی شناسایی شد. این عوامل، مشارکت زنان در فعالیت های بدنی را افزایش می دهد و پیامدهایی مانند ارتقای سلامت جسمی و روانی، تقویت تعاملات اجتماعی، افزایش هویت فردی و بهبود کیفیت زندگی شهری را به همراه دارد؛ بنابراین برنامه ریزی جامع شهری با محوریت عدالت جنسیتی، امنیت و دسترس پذیری می تواند مشارکت زنان در فعالیت های بدنی را ارتقا دهد و گامی مؤثر در جهت توسعه پایدار شهری باشد.
بررسی سیمای زنان ایرانی عصر صفوی بر پایه تصویرشناسی فرهنگی (مطالعه موردی: سفرنامه های سانسون و تاورنیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
99 - 115
حوزههای تخصصی:
هویت فرایند پاسخگویی آگاهانه فرد، قوم و ملت به «چیستی و کیستی» خود است و شناخت ارزش های هویت تاریخی هریک در تحقق اهداف مهم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن ها کارگشا است. تصویرشناسی فرهنگی فرهنگ جوامع بشری و ویژگی های آن را از رهگذر آثار ادبی و هنری بررسی می کند و موضوع آن، بیشتر بررسی بازتاب ذهنیت یا استدلال فرد، گروه و ملت و تصویر آن ها در سفرنامه ها است. سیاحان مستشرق، سیمای زنان ایرانی را در سفرنامه های خود آورده اند؛ چنان که جهانگردانی مانند تاورنیه و سانسون جایگاه، نقش و هویت زنان ایرانی عصر صفوی را توصیف و گاهی بر پایه کلیشه های ذهنی قضاوت کرده اند. این پژوهش با هدف تبیین جایگاه، نقش و هویت زنان ایرانی عصر صفوی در سفرنامه های تاورنیه و سانسون بر پایه انگاره تصویرشناسی فرهنگی به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نگاه واقعی و کلیشه های ذهنی این جهانگردان را به زنان ایرانی عصر صفوی بررسی کرده است. دستاورد پژوهش نگاه واقعی و کلیشه ای این سفرنامه نویسان را به زنان ایرانی نشان داده است؛ به طوری که زیبایی، ازدواج، پذیرش چندهمسری، باروری و پسرآوری، مهم ترین خواسته جامعه مردسالار این دوره از زنان منفعل جامعه بوده است. بااین حال برخورد جامعه مردسالار با زنان درباری متفاوت است؛ چنان که این زنان افزون بر ویژگی های مذکور، همواره برای کسب مهارت و حضور در عرصه های اجتماعی تلاش کرده و مهارت هایی مانند شکار، تیراندازی، اسب سواری، گل دوزی و... کسب کرده اند و سفرنامه نویسان این عدم انفعال را در کلیشه های ذهنی به زنان عامه نیز نسبت داده اند.
بازنمایی جامعه شناسانه تعاملات زنان در رمان های محمد حجازی (هما، زیبا، پریچهر) براساس رویکرد کرس و ون لیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
195 - 213
حوزههای تخصصی:
هرچند مطالعات زیادی درباره زنان انجام گرفته، تحلیل کمیت و کیفیت مناسبات و تعاملات زنان در بسترهای گوناگون همچنان ناشناخته و در هاله ای از ابهام مانده است. یکی از مهم ترین زمینه های شناخت چنین تعاملاتی، پهنه گسترده رمان ها است. هدف مطالعه حاضر، تحلیل نحوه بازنمایی تعاملات و مناسبات زنان در رمان های سه گانه محمد حجازی مربوط به دوره پهلوی اول است. روش پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیون است. واحد تحلیل جمله و کانون تحلیل، مضامین مرتبط با انواع تعاملات زنان در رمان های مذکور است. یافته ها در سه بعد فرانقش بازنمودی، تعاملی و ترکیبی گزارش شده است. در کل می توان گفت انواع بازنمایی های زنان بیانگر رابطه ای تخاصمی بین دال های سه گانه دین، سنت و مدرنیته است. به تعبیری، هردو گفتمان سنتی و مدرنیته به موازات هم شکل دهنده هویت و تعاملات زنان هستند. زنان در دسته بندی های ضعیف- قوی، فعال- منفعل و فرادست- فرودست بازنمایی شده اند و روابط درون جنسیتی و بین جنسیتی متفاوتی را تجربه می کنند. نتیجه گیری کلی تحقیق این است که زنان داستان های حجازی ابژه های صرف و منفعل نیستند، بلکه بسته به جایگاهشان متفاوت عمل نموده و تاکتیک هایی را برای مقابله با جو اجتماعی مردسالارانه فراگیر اجرا می کنند؛ بنابراین همه زنان الگوهای کنشی و تعاملاتی مشابهی ندارند و انواع کارویژه ها و تعاملات آنان را نمی توان ذیل یک الگوی ارتباطی کلی و فراگیر ساده سازی کرد.
بازنمایی مضامین خانواده و جنسیت در چهل وسومین جشنواره بین المللی فیلم فجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
259 - 285
حوزههای تخصصی:
جشنواره بین المللی فیلم فجر مهم ترین رویداد سالانه کشور در عرصه سینما به شمار می رود. در چهل وسومین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر، 33 فیلم در بخش سودای سیمرغ روایت خود را از زیست جهان جامعه ایرانی و به ویژه موضوع زنان و خانواده ارائه کردند و در معرض ارزیابی و قضاوت مخاطب قرار دادند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل این روایت ها در حوزه خانواده و جنسیت صورت گرفته است. روش پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. از آنجا که مسئله پژوهش فهم و تحلیل موضع و رویکرد فیلم ها به مقوله ها و سنجه ها است، ابتدا تمامی شاخص ها به صورت مقوله های مثبت و مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی ارائه و سپس همگرایی یا واگرایی فیلم ها نسبت به شاخص ها توسط بیست پژوهشگر حوزه های علوم اجتماعی، رسانه، مطالعات زنان و خانواده ارزیابی می شود. در یک ارزیابی کلان نگر و اجمالی می توان گفت آثار سینمایی این دوره از جشنواره فیلم فجر موضع نسبتاً همگرا با رویکرد انقلاب اسلامی به موضوع جنسیت و خانواده اتخاذ کرده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در بیشتر شاخص های چهارده گانه ناظر به موضوع مورد مطالعه، سهم آثار و فیلم های همگرا نسبتاً بیشتر از آثار واگرا است.
کنش مندیِ نهاد خانواده در تناظر با پیشران های حکمرانی در تاریخ شیعیِ صفویه با تأکید بر نقش زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
401 - 422
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از راهبرد بینارشته ای و از طریق بارگذاری اسنادیِ داده های تاریخی در نظریه ماکس وبر، کنش های عقلانی زنان عصرصفوی را به مثابه عنصر کلیدیِ خانواده، مورد بررسی قرار داده و نسبت های احتمالی این کنش با پیشران های حکمرانی وقت را به صورت توصیفی-تحلیلی مطرح نموده است. فرضیه اصلی، وجود نسبت هایی میان کنش های زنان با پیشران های حکمرانی صفویه است. سؤال اصلی پژوهش آن است که آیا کنش های زنان عصرصفوی یکدست بوده است یا متنوع؟ و آیا نسبتی احتمالی میان این کنش ها با پیشران های حکمرانی صفویه وجود داشته است؟ نتایج پژوهش گویای وجود کنش زنانِ عصرصفوی به رغم برخی کلیشه های محدودکننده خانواده است. کنش عقلانی معطوف به ارزش شامل وقف، علم آموزی و برخی از مهارت ها همانند تألیف کتاب و جنگ آوری بوده است. این کنش ها متأثر از پیشران هایی چون تعیین مناصبی جهت اداره امور مربوط به وقف، چرخش از تشیع صوفیانه به تشیع فقاهتی و عدم تفکیک جنسیتی درباره کنش های عقلانی یادشده می باشد. کنش های عقلانی معطوف به هدف در میان زنان عصرصفوی نیز شامل مبادله کالا، سفر، طلاق و دریافت مهریه و تدبیر در اداره کشور توسط برخی زنان دربار بوده اند که خود، پیامدی از پیشران هایی چون نظام حقوقیِ فقه مبنای صفویه، چرخش صفویه از غالیه به امامیه، گسست صفویه از پایگاه قومی سلطنت و عدم اعمال محدودیت های حکومتی درباره برخی کنش های عقلانی بوده است.
کار و خانه: پدیدارشناسی تجربه زیسته و روایت زنان شاغل از کار خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
91 - 118
حوزههای تخصصی:
با وجود تغییرات گسترده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دهه های اخیر، کار خانگی همچنان به عنوان وظیفه اصلی و هنجار فرهنگی برای بسیاری از زنان، حتی زنان شاغل باقی مانده است. مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی این گروه از زنان، تأثیرات عمیقی بر کیفیت زندگی شخصی و حرفه ای، رضایت مندی و سلامت روانی و اجتماعی آنان دارد. در این چارچوب، پژوهش حاضر به شیوه پدیدارشناسانه، تجربه زیسته و روایت زنان شاغل از کار خانگی و نحوه مواجهه آن با دوگانگی نقش و پیامدهای آن را بررسی می کند. بیان نظری موضوع با ارجاع به نظریه نقش های اجتماعی، تعارض نقشی و تحلیل و تفسیر نظریه فمینیستی از نابرابری جنسیتی صورت بندی شد. از نظر روش، این مطالعه با رویکرد کیفی پدیدارشناسی تفسیری و با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق با 15 نفر از زنان شاغل در بخش دولتی و خصوصی شهر مریوان که به شیوه هدفمند و نظری انتخاب شدند، به اجرا درآمد. یافته ها نشان داد «خانه داری به مثابه یک مسئولیت گریزناپذیر» بخشی از هویت اجتماعی دوگانه زنان شاغل تلقی می شود. درنتیجه این موقعیت متضاد آن ها با تجربه «فشار نقش و رنج های دوگانه کاری» مواجه هستند. یافته ها همچنین بیانگر این است که کار خانگی اگرچه به عنوان تکلیف زنانه تحت سیطره «سنت های مردسالارانه» به زنان تحمیل می شود، اما در مقابل اشتغال برای آنان انتخابی آزادانه و به مثابه «ابزاری برای مقاومت» عمل می کند. تغییر در موقعیت زنان مستلزم تحقق برابری جنسیتی از طریق گام های تدریجی به سوی تغییر ساختار و فرهنگ مشارکتی و برابری خواهانه است.
واکاوی چالش های هویتی پیش روی زنان مهاجر مسلمان در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
119 - 147
حوزههای تخصصی:
جمعیت روبه رشد دیاسپورای مسلمان در کشورهای اروپایی با ساختار سکولار این جوامع، چالش ها و تعارض های متعددی را به همراه داشته است. یکی از مسائل مهم، فرایند هویت یابی زنان مهاجر مسلمان و چالش های مرتبط با هویت دینی آنان است که مورد توجه مطالعات مختلفی قرار گرفته است. این پژوهش به روش فراترکیب، پژوهش های انجام شده درباره چالش های هویتی-دینی زنان دیاسپورای مسلمان در اروپا طی سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ را بررسی و مهم ترین چالش ها و راهبرد های مواجهه با آن ها را شناسایی می کند. شش چالش اصلی هویتی-دینی شناسایی شد: ذهنیت منفی و سوءرفتار جامعه میزبان، تحمیل سبک خاص زندگی، مسیر دشوار پیشرفت، نظارت و پیش داوری اجتماع خودی، تنش میان سبک زندگی اسلامی و اروپایی، و تجربه طردشدگی مضاعف. همچنین چهار راهبرد برای مقابله با این چالش ها شناسایی شدند: شخصی سازی هویت دینی، مشارکت در مراکز اسلامی، اتخاذ هویت های چندبعدی و منعطف، و گفتمان اسلام حقیقی. این پژوهش نشان می دهد زنان مسلمان مهاجر در اروپا تحت فشارهای متقابل از سوی جامعه میزبان و اجتماع خودی قرار دارند. آن ها با بهره گیری از راهبرد های مختلف تلاش می کنند این فشارها را مدیریت کنند و تعادلی در زندگی روزمره خود ایجاد کنند. یافته های پژوهش ابعاد پیچیده ای از هویت یابی زنان مسلمان در جوامع اروپایی را روشن می کند و ضرورت توجه بیشتر به این موضوع را نشان می دهد.