مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
نقد بوم گرا
حوزه های تخصصی:
عکس العمل شاخه های مختلف علوم انسانی نسبت به بحران زیست محیطی منجر به شکل گیری مباحث میان رشته ای تازه از جمله زبان شناسی زیست محیطی ( Ecolinguistics) با زیر شاخه هایش, اخلاق زیست محیطی (Ethics Enviromental) و نقد بوم گرا (Ecocriticism) در حوزه ادبیات گردید. اصطلاح نقدبوم گرا در سال 1996 توسط روکرت ابداع شد و واکنش دیرهنگامی بود که ادبیات در مقابل بحران محیط زیست از خود نشان داد. با وجود این که زمان زیادی از آن نمی گذرد با استقبال خوبی از سوی جامعه جهانی روبرو شده است . نقد بوم گرا به چگونگی انعکاس رابطه انسان و محیط فیزیکی در آثار ادبی می پردازد. در عین حال رابطه دین ، اخلاق، زبان و جنسیت با محیط زیست را بررسی می نماید. یکی از اهداف این نقد پر رنگ ساختن دغدغه حفظ محیط زیست و اصلاح رابطه انسان با طبیعت از طریق ادبیات ، فرهنگ و زبان است. این مقاله این شاخه از نقد را معرفی نموده و ضمن بیان نقش علوم انسانی در مقابله با این بحران به بیان تاریخچه نقد بوم گرا و موضوعات مطرح شده در این نقد می پردازد.
انتروپی در طبیعت و جامعه در داستان «گیله مرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان گیله مرد از بزرگ علوی داستانی واقع گراست که البته ظرفیت های نمادپردازی نیز دارد. نقدهای موجود از این اثر از نوع نقد جامعه شناسانه است که با توجه به واقعیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عصر رضاخان، حوادث و شخصیت های داستان را بازخوانی می کند. هم زمانی آشوب و اضطراب شخصیت های داستان با انتروپی طبیعت، ما را به بررسی رابطة زمینه و حوادث داستان و نیز رابطة جامعه و طبیعت فرا می خواند. رابطه ای که در آن زمینه نقشی برجسته تر از ایجاد صحنه برای حوادث داستان یا بازگویی درون شخصیت ها بازی می کند. نقد بوم گرایانة گیله مرد خوانشی تازه از این اثر را ارائه می دهد که در آن، بیان همة واقعیت ها در ملاحظات طبقاتی و اجتماعی خلاصه نمی شود؛ بلکه فریاد و غرش جنگل و انتروپی طبیعت معنا و مفهومی زیست محیطی را با خود به همراه دارد.
بررسی بوم گرایانة با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود آن که طبیعت و محیط زیست همواره جزء لاینفک، اجتناب ناپذیر، و تأثیرگذار در زندگی بشر بوده است، گاه در مطالعات ادبی و تحلیل داستان ها فقط مکانِ رویدادِ حوادثِ داستان و یکی از عناصر فرعی و حاشیه ای قلمداد شده و به منزلة یکی از عناصر اصلی داستان، کمتر بدان توجه شده است. این مقاله، با رویکرد نقد بوم گرا، به بررسی نقش طبیعت در داستان با شبیرو، اثر محمود دولت آبادی، و تأثیر رابطة شخصیت های داستان با طبیعت وحش می پردازد. دولت آبادی در با شبیرو، از محیط غیرمتعارف داستان هایش، یعنی بندر و به ویژه دریا، که در اصول نقد بوم گرا جزء طبیعت وحش است، بهره جسته و تا حدی از محیط تکراری زمینی (غیردریایی) روستایی و شهریِ محض فاصله گرفته است. به همین سبب، ُبعد تاریک و روشن طبیعت، که از منظر نقد بوم گرا در محیط زیست طبیعی نمایان تر است، به واسطة حضور قهر و لطافت طبیعت در این داستان، دست مایة اصلی برای تحلیل این اثر مهجورماندة دولت آبادی قرار می گیرد. از منظر ارتباط انسان با طبیعت، که محور اصلی رویکرد بوم گرایانه است، شخصیت های داستانِ با شبیرو در رابطة با دریا، به منزلة طبیعت وحش، و همچنین جبر آب و هوایی، از یک سو، به جایگاه اصلی خود و حقارت انسان در مقابل قدرت طبیعت پی می برند و از سوی دیگر با بهره گیری از لطافت دریا، مظهرِ طبیعت مادر، به تسکین و تهذیب جسم و روح خود می پردازند.
خوانشی بوم گرایانه از داستان کوتاه «درخت گلابی» نوشته ی گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«درخت گلابی»، داستانی که داریوش مهرجویی آن را به پرده ی سینما برد، از بهترین داستان های گُلی ترقی نویسنده ی تأثیرگذار معاصر ایرانی است. شخصیت اصلی داستان که خود را نویسنده و فیلسوف قلمداد می کند چهل سال را بی وقفه به فعالیت علمی و سیاسی محض پرداخته و با این که شهرتی برای خود به دست آورده است، اکنون چشمه ی خلاقیت اش خشکیده و با حالتی سرخورده و نگران به باغ دماوند کودکی اش پناه آورده تا، شاید در خلوت و آرامش آن باغ زیبا بتواند آخرین کتابش را بنویسد. نویسنده در این داستان، با برجسته سازی نقش درخت گلابی به عنوان نماد طبیعت و تأثیر آن بر روان و اندیشه شخصیت اصلی، با نگرشی بوم گرایانه سعی در بازتعریف طبیعت و رابطه انسان با آن دارد. نقدهای موجود از داستان بیش تر تکیه بر جنبه های محض فلسفی و روانکاوانه آن دارند، درحالی که واکنش ها، حساسیت ها و درکی که نویسنده نسبت به طبیعت و محیط طبیعی نشان می دهد، تاکنون در کانون توجه قرار نگرفته است. بنابراین، خوانشی بوم گرایانه Ecocritical)) از داستان می تواند لایه دیگری از معناهای نقب نزده ی متن را بنمایاند
استعاره و نقد بوم گرا: مطالعه موردی دو داستان « گیله مرد» و « از خم چمبر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران های محیط زیست حاصل تفکر و اندیشه ای است که انسان را در محور و رأس جهان خلقت می بیند و همه چیز را برای او و در رابطه با نیازهای او تعریف می کند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه زیست محور قرار دارد که طبیعت را محور همه چیز می داند. این دو دیدگاه به خوبی نشان دهنده این مسئله اند که انسان ها همانطور که بر طبیعت و جهان تاثیرگذارند، از سویی دیگر از طبیعت تاثیر می پذیرند و این تاثیرات بر تفکر و ذهن آنها نمایان و نیز بر زبانشان جاری می شود. در تحقیق حاضر، هدف، بررسی تاثیر محیط زیست بر طرز تفکر و اندیشه انسان ها است، که در قالب استعاره بازنمود می یابد. بر اساس طبقه بندی شیری(1387) دو اقلیم شمال و خراسان(علوی و دولت آبادی) جهت بررسی انتخاب شدند. در تکوین سبک نویسنده علاوه بر انگاره ها و انگیزش های فردی و درونی، شمار زیادی از محرک های مرتبط با محیط اجتماعی و محیط جغرافیایی همواره اثرگذار بوده است. در این پژوهش فرض بر این است که دیدگاه زیست محور در داستان های اقلیمی بازنمود می یابد. نویسندگان داستان های اقلیمی آگاهانه یا ناخودآگاه طبیعت را محور قرار داده اند و استعاره «مادر طبیعت» را به صورت های مختلف در داستان های خود به کار برده اند.
مضامین زیست محیطی در اشعار گیلکی بر اساس رویکرد نقد بومگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر بدون تصویرگری از اجزای طبیعت، مجموعه ای بی جان و بی اثر است. در اشعار گیلکی مضامینی نظیر: قدرت و نقش طبیعت، رابطه ی انسان با محیط زیست خود، فراورده ها و تولیدات طبیعی، اخلاق زیست محیطی و مانند آن امکان وقوع می یابند. پژوهش حاضر، با هدف مطالعه ی اشعار گیلکی شاعران گیلکی سرای امروز، به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که «درون مایه و مضمون اصلی اشعار گیلکی زیست محیطی شاعران گیلکی سرا بر اساس نحوه ی نگرش شان به طبیعت در راستای رابطه ی ادبیات و محیط زیست چیست؟»، از این رو، این نوشتار بر آن است تا با بررسی اشعار گیلکی زیست بومی، به چگونگی استفاده از عناصر و تصاویر طبیعی در راستای تجلّی رابطه ی انسان و طبیعت بپردازد. پیکره ی داده های پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای از میان اشعار گیلکیِ دو دهه ی اخیر گردآوری شده و سپس در ارتباط با موضوع مورد بحث، بر اساس نقد بوم گرا به توصیف و تحلیل درآمده است. نگارندگان در این نوشتار نشان می دهند که درون مایه ی اصلی این اشعار زیست محیطی، مبتنی بر توصیف طبیعت و عناصر آن و تأثیرش بر کار و زندگی مردم، دغدغه ها ی حفظ محیط زیست طبیعی و شهری و مبارزه با آلودگی، صید و شکار ناآگاهانه و بی رویه است.
نقش زیست بوم در مفهوم سازی شهادت در اشعار سلمان هراتی: پیوند دیدگاه شناختی و نقد بوم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (1390) مدعی است، ارتباط محکمی میان تجربه های محیطی و مفهوم سازی های بشر وجود دارد که در زبان جلوه می کند. گفتمان ادبی و شعر نیز پیرو قواعد زبان است. از سوی دیگر، نقد بوم گرا بررسی رابطه میان انسان و طبیعت را محور مطالعات ادبی خود قرار می دهد. التقاط این دو رویکرد معنایی و ادبی، چارچوبی برای بررسی رابطه های شناختی شاعر با محیط و انعکاس آن در اثر وی است. زبان شعر متأثر از تجربیات زیست محیطی شاعر است. این مقاله تلاش می کند، تأثیر تجربیات محیطی سلمان هراتی شاعر معاصر ایرانی را روی مفهوم سازی های اجتماعی مذهبی موجود در شعر وی تحلیل کند. برای این منظور، ابتدا استعاره هایی که حوزه مقصد آن ها، مفاهیم شهادت و امامت بود، استخراج شد. سپس، بر اساس نظریه استعاره مفهومی معاصر بررسی شد که محیط زیست این شاعر و اجزای تشکیل دهنده آن چه نقشی در مفهوم سازی های موجود دارند. به عبارتی، چگونه و کدام حوزه های مبدأ از این زیست بوم استخراج شده است. نتیجه این تحلیل نشان می دهد تجربه زیستی و فرهنگی سلمان تأثیر عمده ای بر شکل گیریِ گفتمان شعری او و تعامل فضای عاطفی و شناختی شعرش دارد و شاعر از سه حوزه مفهومی مبدأ نور، گیاه و آب و مفاهیم مرتبط با آن ها برای مفهوم سازی شهادت و امامت بهره برداری کرده است. استعاره «شهادت/ شهید و امامت/ امام/ ظهور طبیعت است» کلان استعاره جاری در زیرساخت شعرهای سلمان است. ترسیم معرفت، توحید، عشق، پایداری، انتظار و دیگر مؤلفه های فرهنگ شهادت و امامت است که با کاربرد این استعاره ها در شعر وی برجسته شده اند.
معنویت اکولوژیک در مجموعه اشعار سهراب سپهری و رالف والدو امرسون با تکیه بر عنصر «آب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنویت اکولوژیک به مفهوم باز شناختن حقیقت الهی در نظام طبیعت است. شاعر سبز، پس از دریافت ادراکات حسی از طبیعت، به وصف تقدس پدیده های آن با در نظر داشتن رویکرد قدسی و عرفانی در اشعار خود می پردازد. در میان عناصر و پدیده های طبیعت، "آب" یکی از پرکاربرد ترین عناصر در میان سروده های ادبی محسوب می شود. جایگاه محوری این عنصر ارزشمند، کاربرد خداباورانه اکولوژیک در اشعار طبیعت گرا/بوم گرا را به خود اختصاص می دهد. از این رو، در این مقاله سعی شده است به مقوله "آب" در اشعار سهراب سپهری و رالف والدو امرسون پرداخته شود چرا که هر دو شاعر که به عنوان شاعر سبز و طبیعت گرا شهیرند، به کَرّات به مقوله "آب" در اشعار خود توجه داشته اند. در این پژوهش تطبیقی، ضمن مددجستن از نقد بوم گرا، مجموعه اشعار هشت کتاب سپهری و مجموعه دفاتر شعری امرسون را مورد مطالعه قرار خواهیم داد و ضمن بیان مباحث نظری درباره معنویت اکولوژیک، با ذکر نمونه هایی از اشعار این دو شاعر نشان خواهیم داد که چگونه عنصر ارزشمند "آب" برای آنها واسطه خلق مفاهیم و تصاویر بوم محور در عرفان اکولوژیک شده است. علاوه بر این، توضیح خواهیم داد که چگونه سپهری با حفظ دیدگاه عرفانی-فلسفی و امرسون با دیدگاه عرفانی-تاریخی به معنویتی اکولوژیک از طریق عنصر "آب" رسیده اند.
رابطه ساختارشکنانه فرهنگ و طبیعت: نقدی بومگرایانه بر چند سروده از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا بحران های بوم زیستی معاصر را در نگرش اومانیستی (انسان محور) و تقابل میان فرهنگ و طبیعت می بیند. به همین دلیل، طبیعت از منظر این رویکرد ادبی نه صرفاً موضوعی زیباشناسانه، بلکه واقعیتی مهم و حیاتی تلقی شده و تعهد اخلاقی نویسنده نسبت به طبیعت و صیانت از آن را یک اصل می داند. سپهری از تأثیرگذاران شعر معاصر است که در درازنای دهه ها به عنوان شاعری طبیعت گرا و بدون توجه ویژه به گرایشات بوم گرایانه اش به بوته نقد گذاشته شده است. این در حالی است که شاعر با برهم زدن ساختار تقابلی فرهنگ/ طبیعت با رویکردی بوم گرایانه در بسیاری از سروده هایش بر رابطه ای تعاملی میان این دو پدیده تأکید دارد. بر همین اساس، پژوهش پیش رو با رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن نمایاندن این تقابل ها در چند سروده مشهور شاعر، به واکاوی آن ها در این چارچوب نقدی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سپهری با مردود دانستن برتری فرهنگ در نگرش اومانیستی و ارائه نگرش خاص خویش به طبیعت از دریچه بوم شناسی ژرف نگر و بازشناساندن جایگاه انسان در آن سعی در اصلاح نگرش و رویکرد مخاطب نسبت به طبیعت و برقراری رابطه ای تعاملی با آن دارد.
نقد بوم گرایانه قصّه های عامیانه
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
135 - 159
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرایانه رویکردی تازه در عرصه نقد ادبی و پاسخی به بحران های زیست محیطی ایجادشده در دهه های اخیر است. باور بر این است که اهمیّت انحصاری به انسان، به رابطه او با طبیعت آسیب رسانده و نباید انسان را در رأس هستی بدانیم؛ درواقع انسان بخشی از طبیعت است نه جدا و مسلّط بر آن. یکی از روش های اصلی نقد بوم گرا در رسیدن به این هدف، ترغیب بشر به بازگشت به دوران اسطوره هاست؛ دورانی که انسان با طبیعت دوست و هم زیست بوده است. تجلّی آن دوران را می توان در قصّه ها نیز -که میراث دار اساطیر هستند- مشاهده کرد. در این مقاله چهل قصّه عامیانه انتخاب شده و بر مبنای نقد بوم گرا، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نظری و به روش کتابخانه ای انجام شده است. نقش طبیعت در بعضی از عناصر از جمله مکان، درون مایه و پیام، موضوع، بن مایه و به خصوص شخصیّت ها برجسته تر است. رابطه انسان و طبیعت در این قصّه ها بسیار نزدیک و دوستانه است. در قصّه ها انسان و طبیعت در کنار یکدیگر هستند.
تأثیر زیست بوم های مختلف زمانی در اشعار سهراب سپهری و منوچهر آتشی از منظر نقد بو م گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
147 - 166
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا یا «اکو کریتیسیزم» را می توان مطالعه ی رابطه ی میان ادبیات و محیط زیست و چگونگی بازتاب ارتباط انسان با محیط فیزیکی پیرامونش در ادبیات دانست. در این نقد، رابطه ی دوسویه میان شاعر یا نویسنده با طبیعت و میزان تأثیر و تأثّر مظاهر طبیعی بر روح و جان آنان بررسی می شود. این مقاله، در پاسخ به این پرسش که «زیست بوم های زمانی شاعران، چه تأثیری بر اشعار آنان داشته است»؛ به بررسی درون مایه و مضمون اصلی اشعار زیست محیطی شاعران موردپژوهش پرداخته، تفاوت ها و اشتراکات آنها را در راستای ادبیات و محیط زیست بیان می کند. در این پژوهش که ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری، توصیفی-تحلیلی از نوع اسنادی بوده، نتایج ذیل به دست آمده است: شباهت اندیشه ی زیست بوم و طبیعت محور از منظر نقد بوم گرا میان آثار شاعران، ناشی از روحیات و سرشت مشترک انسانی و نیز معلول شباهت برخی عوامل تأثیرگذار محیطی مانند 1- مکتب رمانتیسم 2- شرایط نابسامان سیاسی و اجتماعی جامعه 3- تأثیر محیط زندگی و دوران کودکی آن ها است. در شعر شاعران موردتحقیق، لزوم توجه به طبیعت و زیست بوم های زمانی شاعر، بیان بحران های زیست محیطی و آگاهی بخشی برای حفاظت از آن، سبب شده از شعر به عنوان رسانه ای زیست محیطی- فرهنگی استفاده شود. تأثیر زیست بوم های زمانی شاعران بر اشعار آنان، آرمان شهر، شهر گریزی، آلودگی آب، خاک، هوا، بیابان زایی، پرداختن به برخی بحران ها مانند خشکسالی وغیره، شباهت مهم نگرش بوم محور شاعران موردمطالعه و نزدیکی به طبیعت، نوع زیست بوم و نوع نگرش به آرمان شهر مطلوب تفاوت مهم آنان است.
ضرورت ها و الزامات نقد زیست محیطی با نگاهی به کاستی های آن در مقالات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
145-188
حوزه های تخصصی:
نقد زیست محیطی که در واکنش به بحران زیست محیطی به وجود آمد، منشأ بسیاری از معضلات زیست محیطی را در ریشه های فرهنگی آن جست وجو می کند و با پل زدن بین علم و فرهنگ می کوشد روند رو به رشد بحران زیست محیطی را متوقف یا کُند کند. این نقد در دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است ؛ اما چنین می نماید که هنوز این نوع تحقیقات در ایران با استانداردهای جهانی فاصله دارد. این نقد به علت ارتباط با مسائل سیاسی و اقتصادی و بسیاری از پیچیدگی های دیگر، ظرفیت های خاص خود را دارد؛ اما از آنجا که در ایران به بسترها و مسائل اساسی آن کمتر توجه می شود، بیشتر حالت تزیینی یافته و چندان به اصول و ابعاد مختلف آن توجه نشده است. در پژوهش حاضر، به منظور نزدیک کردن اصول این نقد در ایران به مفاهیم جهانی آن، با مرور آرای نظریه پردازان برجسته جهانی و ارزیابی تعدادی از مقالات منتشرشده در ایران در زمینه نقد بوم گرا، تلاش می شود مشکلات و نواقص این نقد و قوّت ها و ضعف های آن واکاوی شود. نتیجه این تحقیق نشان می دهد نبودِ شناخت صحیح از مفهوم بوم نقد و محیط زیست، بی توجهی به ارزش و جایگاه ذاتی جهان غیرانسانی فارغ از نگاه انسان مدارانه، نادیده گرفتن جنبه های میان رشته ای نقد بوم گرا، کم رنگ بودن بُعد عمل گرایانه و کاربردی نقدها و انتخاب نادرست آثار برای این نقد، بخشی از مشکلاتی است که در ایران متوجه نقد زیست محیطی است.
نقد و تحلیل بوم گرایی داستانِ اهل غرق منیرو روانی پور با نگاهی به گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
7 - 33
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا، مطالعه ی رابطه ی بین ادبیات و جهان طبیعت است که ریشه های ظهور آن طرح اندیشه های نو در مباحث انسان شناسی و معضلات زیست محیطی است؛ معضلاتی که گفتمان های اومانیستی در پدید آمدن آن ها نقش بسزایی دارند. در این پژوهش روابط شخصیت های داستانِ اهل غرق منیرو روانی پور ازجمله خیجو، زائر احمد حکیم، مه جمال، مدینه و مردان موبور با محیط زیست بررسی شده است تا نشان داده شود برپایه ی اندیشه های فوکو، چگونه روابط قدرت در سطوح گوناگون این داستان مؤثر بوده است. خیجو، مه جمال، مدینه و زائر احمد حکیم در این داستان رابطه ای نزدیک با طبیعت و همچنین نگاهی فراانسانی به زمین دارند که گفتمان غالب عصر، اومانیسم فلسفی را به چالش می کشند؛ اومانیسمی که در آن بیشتر توجه به اندیشه انسانی می شود و خود انسان و طبیعت را به چشم عنصر یا شیءای می نگرد. ازاین روست که فوکو در عصر تجدد، حضور انسان را در صحنه ی تصویرگری اندیشه و آگاهی می بیند و بر آن است که ترکیب های تجربی می باید در جای دیگری به غیراز حاکمیت مطلق «من می اندیشم» اعمال شوند؛ مردان موبور در این داستان کسانی هستند که قدرت سرمایه و اقتصاد را در اختیار دارند و از آن در راستای سلطه بر طبیعت استفاده می کنند که باعث نابودی زیست بوم طبیعی و ازهم پاشیدگی جامعه ی انسانیِ «جفره» به مثابه همه ی زمین می گردند. در این نوشتار، نظر به اهمیت و تأثیر گفتمان ها در تولید متن ادبی، هدف این بوده است که در داستان موردبحث با روش توصیفی- تحلیلی رابطه ی انسان با محیط زیست و تأثیرگذاری گفتمان های مختلف که نقش مؤثری در اعمال قدرت دارند، بررسی شود تا زمینه ساز آگاهی بخشیدن به انسان در رفتارش با محیط زیست باشد و نسبت او را با طبیعت آشکار نماید.
نقد بوم گرایانه رمان اهل غرق منیرو روانی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
233 - 260
حوزه های تخصصی:
یکی از محورهای اصلی نقد بوم گرا "Ecocriticism" بررسی ارتباط متقابل انسان و محیط زیست است؛ این نوع نقد نحوه نگرش انسان به طبیعت و چگونگی بازتاب مسائل زیست محیطی در آثار ادبی را بررسی می کند و تأثیری را که انسان بر طبیعت و طبیعت بر ویژگی های فیزیکی و روانی انسان دارد، مورد واکاوی قرار می دهد تا با در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی، به بهبود نگرش انسان به طبیعت و در پی آن، اصلاح رفتار بشر با طبیعت بپردازد. در رمان اهل غرق منیرو روانی پور، طبیعت تنها مکان رویداد حوادث تلقی نمی شود؛ بلکه به عنوان بستر و زمینه اصلی داستان، خود عامل پیشبرد حوادث است و به طور مستقیم بر شخصیت ها اثر می گذارد و همچنین به طور متقابل تحت تأثیر انسان ها و تصمیمات آن ها قرار می گیرد. در این داستان، شخصیت ها گاه خود را در مقابل قدرت دریا به عنوان بخشی از حیات وحش، مطیع و ناتوان می دانند و دچار وحشت و سرگردانی می شوند و گاه آن را دستخوش قدرت طلبی خویش قرار می دهند و گاهی نیز با طبیعت می آمیزند و در دامانش به آرامش می رسند.
بررسی کارکرد گفتمانهای بوم محور در رمان منگی نوشته ی ژوئل اگلوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
163 - 187
حوزه های تخصصی:
محیط زیست به عنوان عنصری کنش مند در ادبیات زیست محیطی مشاهده می گردد و یادآور کهن الگوها و حافظه تاریخی انسانها می باشد، انسان خود جزئی جدایی ناپذیر از یک زیست محیط طبیعی است. بر خلاف نقد اکوکریتیک که تبدیل به رشته ای تخصصی در ادبیات شد، نقد اکوپوئتیک با سایر علوم نظیر زبانشناسی، جانورشناسی، جامعه شناسی، انسانشناسی، روانشناسی و غیره آمیخته شد و ابعاد جدیدی در مطالعات ادبی گشود. بررسی رابطه انسان و محیط زیست باعث شد تا به نقش انسان در افزایش و یا کاهش آسیب های زیست محیطی توجه بسیاری شود. بازتاب این امر در حوزه ادبی موجب ظهور گفتمانهای جدیدی در جهت حفظ محیط زیست شد. زیر شاخه های نقد بوم گرا نظیر زبانشناسی زیست محیطی، به زبان به شکل عمل و رفتار اجتماعی با متغیرهای فرهنگ، هویت، طبقه اجتماعی، جنسیت و بسط گفتمانهای اجتماعی پردخت و سبب تغییر نگرش و رفتار انسان ها نسبت به محیط زیست شد. گفتمان زوپوئتیک به تصاویر ادبی حیوان در متون ادبی و تعامل انسان/حیوان توجه نشان داد و گفتمان اکومدرنیسم با بیان نقش فنّاوری در تخریب و احیای محیط زیست، بارهای معنایی جدیدی در گفتمانهای بوم محور آشکار نمود. اگلوف در منگی، با استفاده از تصاویر مربوط به آلودگی و کشتار حیوانات به نقش انسان و مدرنیته در تخریب محیط زیست اشاره دارد. ما با تکیه بر نقد بوم گرا و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، کارکرد گفتمانهای بوم محور در بازتاب ایدئولوژی جامعه را بررسی خواهیم کرد.نتایج نشان از تولید گفتمان مخاطره در برابر ضعف گفتمان حفاظت از محیط زیست دارد. منگی بستری برای شکل گیری گفتمانهای جدید در جهت بسط نگاه انتقادی و ارتقای فرهنگ زیست محیطی است.
نقد و تحلیل بوم گرایی رمان کلیدر با نگاهی به هویّت اکولوژیکی شخصیّت ها در تأثیرپذیری از گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرا به مطالعه رابطه بین ادبیات و محیط فیزیکی می پردازد و دغدغه های زیست محیطی را در زمینه های اجتماعی و سیاسی آن بررسی می کند. در این نقد ما با روش توصیفی- تحلیلی دغدغه های زیست محیطی شخصیت های رمان کلیدر دولت آبادی را در ارتباط با طبیعت بررسی و تحلیل خواهیم کرد تا تأثیر گفتمان قدرت را بر هویت اکولوژیکی شخصیت ها نشان دهیم؛ زیرا شخصیت های کلیدر هنگامی که در موقعیت های گفتمان استبدادی قدرت قرار می گیرند، رفتارهای خاصی در آنان شکل می گیرد و باعث سوژه شدگی شان می گردد که در هرکدام به نحوی نمود می یابد؛ در کلمیشی با تن دادن وی به یکجانشینی، ترس زیست محیطی و فاصله گرفتن از هویت بیابانی اش، در بلقیس با بحران روحی و هویت باختگی، در گل محمد با کفرگویی، ترس زیست محیطی، سازگار نبودن وی با خسّت اقلیمی که به آن کوچانده شده و کشتن امنیه ها، در بیگ محمد با ترس زیست محیطی و مهاجرت از آ نجا، در خان عمو با کفرگویی و راهزنی و در خان محمد با تأمل در عناصر طبیعت و گفتگو با آن و توجه به بعد باشندگی خود. با تحلیل شخصیت ها در کلیدر در ارتباط با محیط زیست به تأثیرپذیری از گفتمان قدرت به این نتایج دست یافتیم که گفتمان استبدادی قدرت باعث شکل گیری حقیقتی برساخته در شخصیت های رمان و شیء شدگی آنان گردیده و آنها را از هویّت اکولوژیکی و حقیقت درونی شان که در ارتباط با طبیعت ساخته شده، دور کرده و استقلال و عقلانیت فردمبنایانه را از آنان گرفته است. درواقع تغییر محیط زیستشان باعث تغییر خودِ آنان نیز گردیده و معرفتی ضدّگفتمانی در آنان ایجاد کرده که هم زاده قدرت است و هم قدرت زا.
خوانش اکوفوبیک (بوم هراسانه) متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
144-107
حوزه های تخصصی:
اکوفوبیا (Ecophobia) از رویکردهای مطرح و نوین در نقد بوم گرا و اخلاق زیست محیطی است. این اصطلاح را اولین بار سیمون استاک(Simon C. EStok) در ارتباط با محیط زیست و به معنای «ترس و نفرت غیرمنطقی از طبیعت» مطرح کرد. در خوانش اکوفوبیک سوگیری های ناخواسته انسان نسبت به محیط زیست که مبتنی بر ترس و نفرت غیرمنطقی از مظاهر زیست محیطی شکل گرفته است در آثار ادبی بررسی می شود. فرض اصلی این رویکرد این است که اکوفوبیا از دوگانه خود/ دیگری نشأت می گیرد و درنهایت به نوعی بیگانه ستیزی در سایه ترسی غیرمنطقی از دیگری منجر می شود. درواقع طبیعت هراسی، زن ستیزی، نژادپرستی و گونه گرایی در بستری دگرهراسی روی می دهد و بسیاری از رفتارهای انسانی در مواجهه با طبیعت و دیگر انسان ها از هراس از دیگری ناشی می شود و این دگرهراسی به دنبال خود رفتارهای سلطه جویانه را نیز به همراه دارد. در این پژوهش ضمن معرفی بنیان های نظری این رویکرد، تلاش شده تا مؤلفه های اکوفوبیک موجود در آثار ادبی تبیین و روش و نحوه کاربست این نظریه در نقد آثار ادبی توضیح داده شود. با این رویکرد می توان به خوانش جدیدی از آثار ادبی پرداخت و با واکاوی و بررسی نوع رابطه انسان با طبیعت در بستری اکوفوبیک و بیان ریشه های پیدایش این هراس ها به اصلاح این رابطه کوشید. برآیند این پژوهش نشان می دهد که در آثار ادبی با سه گونه متمایز از اکوفوبیا روبه رو هستیم که با به نمایش گذاشتن ترس های زیست محیطی مغفول واقع شده، نقش قابل توجهی در جهت تصحیح نوع رابطه انسان با محیط زیست ایفا می کنند و می توانند ما را نسبت به رفتارهایمان با زمین حساس سازند.
نقد بوم گرایانه روایت اقتباسی داستان اوّلین پادشاه جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمیختگی حیات انسان با ناانسان و طبیعت در عصر اسطوره و پیشاتاریخ، به گونه ای بود که انسان، نخستین گام ها را در راه شناخت و تعامل با محیط زیست خود برمی داشت. او نگاهی رازآمیز به جهان طبیعت داشت و حیات خود را با بقای سایر موجودات گره خورده می دید. حماسه های طبیعی از چنین جهانی سخن می گویند. باتوجه به تحولاتی که در رابطه ی انسان با طبیعت صورت گرفته است و تغییر رویکرد و نگاه انسان به طبیعت و سایر موجودات، این پرسش درباره ی آثار اقتباسی از حماسه های طبیعی طرح می شود: اقتباس کننده تاچه میزان به رویکرد اولیه پای بند بوده و تاچه حد متناسب با نگاه و اندیشه و حتی نیازهای زیست محیطی انسان امروز در روایت تصرف کرده است؟ در این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی و با رویکرد بوم گرایانه به توصیف و مقایسه ی رابطه ی انسان با طبیعت در داستان کیومرثِ شاهنامه ی فردوسی و اثر اقتباسی از آن؛ یعنی اولین پادشاه جهان، اثر محمدرضا یوسفی پرداخته و به این پرسش پاسخ داده ایم. نتیجه ی به دست آمده نشان داد که در داستان کیومرثِ شاهنامه یفردوسی، نگاهی تعاملی میان انسان و طبیعت مشاهده می شود. کیومرث پادشاه فرهمند و خردمندی است که انسان و ناانسان درکنار او با آرامش زندگی می کنند؛ از او کیش و آیین می آموزند و تنها دشمن آن ها اهریمن است که تلاش می کند نظام هماهنگ انسان و طبیعت را برهم زند. در روایت اقتباسی اولین پادشاه جهان، در بسیاری مواقع تعامل میان انسان و ناانسان وجود دارد؛ چنان که نویسنده تلاش کرده است کیومرث را ناجی طبیعت از سیطره ی ضد طبیعت (اهریمن) معرفی کند، اما در بخشی از داستان، نگاهی انسان محور وجود دارد و طبیعت به حاشیه رانده می شود. با درنظرگرفتن بروز مسائل و بحران های زیست محیطی که پیامد نگاه انسان محور در دنیای امروز است، تغییر یا حذف این بخش از داستان در ایجاد حس مسئولیت پذیری، ارزش گذاری و احترامِ مخاطبِ کودک و نوجوان به طبیعت کمک می کند.