مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دیگری
حوزه های تخصصی:
"به سفرنامهها به عنوان یکی از منابع مهم شناخت ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جوامع توجه شده، ولی این توجه همواره با محدودیتهایی در فهم، شناخت و تفسیر نیز قرین بوده است. سفرنامهها در واقع، نوعی روایت است، روایتی که قالبِ زمان، مکان، موقعیت و رخدادها، تنگناهایی را برای آن به وجود میآورد. روایت سفرنامهنویسان غیرایرانی درباره ایرانیان و ویژگی های فرهنگی ـ اجتماعی آنان موضوعی است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است. در تاریخ غرب، یکی از رسانههای مهم در شناخت ایران و در کل، برای سایر دیگریها، سفرنامهها بوده است که بنیانهای اولیه تصاویر دیگران را در سنت غربی فراهم میکرده است .این روایت وجهی آسیبشناختی دارد، وجهی که در سفرنامههای خارجی شکلی غالب به خود گرفته است و قطعاً، برداشتی یک سویه و مبتنی بر پیش فرض های غربی از سابقه تاریخی ماست، اما درس آموز، تامل برانگیز و رفع شدنی است.
"
نمایش دیگری جایگاه غرب در سفرنامه های دوره ظهور مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در سال های اخیر مطالعه «دیگری» و «نمایش دیگری» به صورت مستقل در سنت مطالعات فرهنگی به خصوص نزد محققانِ «مرکز مطالعات فرهنگی بیرمنگام» همچون استوارت هال اهمیت یافته و از آن به عنوان دریچه ای برای شناخت خود، جامعه و فرهنگ خودی استفاده می شود. شرق شناسی ادوارد سعید و غرب و بقیه استوارت هال دو نمونه درخشان چنین مطالعه ای را نشان می دهند. صنایع فرهنگی و ارتباطات انسانی از مهم ترین مسائل ﻣﺆثر در شکل گیری نگاه به غرب در ایران بوده اند. به این ترتیب شاید بتوان نخستین نسل از ایرانیانی را که به غرب سفر کردند، نخستین نسل از نمایش دهندگان دیگری در ایران دانست. هدف از نگارش این مقاله، بررسی نمایش غرب در سفرنامه های ایرانیانی است که در دوره مشروطه از اروپا دیدن کرده اند. در این راستا، سفرنامه های رضا قلی میرزا، حاج سیاح، عمادالسلطنه و میرزا صالح شیرازی، به عنوان نمونه های این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته اند. سؤال اصلی تحقیق بدین قرار است که «غرب چگونه در این سفرنامه ها به تصویر کشیده شده است»؟ پیش فرض اصلی نوشتار حاضر این است که غرب، پیش از هر چیز، یک برساخته فرهنگی ـ تاریخی است.
به منظور تبیین نظری مفاهیم «دگرسانی» و «تفاوت» نظریاتی همچون واسازی دریدا، نظریه متن بارت، بینامتنیت کریستوا، روانکاوی لکان، زبان شناسی سوسور و باختین، گفتمان فوکو، لاکلو و موفه، و بازنمایی هال، مورد استفاده قرار گرفته است. متون این سفرنامه ها به روش بازنمایی ـ گفتمان تحلیل شده اند. سازوکارهای کلیشه سازی شامل دونیم سازی، طبیعی سازی، فتیش سازی، انکار و تقلیل تفاوت، از جمله سازوکارهایی بوده اند که از طریق آنها تحلیل سفرنامه ها مورد ارزیابی نهایی قرار گرفته است.
"
نگاه مطلق خدا در فلسفه سارتر و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۴۷
حوزه های تخصصی:
از نظر سارتر رابطه میان انسان ها خصمانه و عاری از هر گونه حسن نیت است. او در توصیف این رابطه از استعاره «نگاه» استفاده می کند و می گوید: «دیگری» با نگاه خود می کوشد آزادی مرا سلب کند و با سلطه پیدا کردن بر من مرا برده خود سازد. سارتر خدا را «دیگری مطلق» می داند و معتقد است که خصومت حاکم بر روابط انسان ها به شکلی حادتر بر رابطه میان خدا و انسان نیز حاکم است. زیرا خدا، به عنوان سوژه و نگاه مطلق، آزادی و در نتیجه هویت انسان را می رباید و او را به یک شی تبدیل می کند. در ادامه مقاله به نقد این دیدگاه پرداخته شده است.
بازنمایی مفهوم ‹‹غرب›› در نشریات دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"سوال اساسی این پژوهش چگونگی «بازنمایی» مفهوم «غرب» در مقالات دانشجویی است. این تحقیق با هدف دستیابی به دلالت های مفهوم «غرب» و صورتبندی گفتمان های گوناگون حول این مفهوم انجام شده است. بدین منظور مقالاتی از نشریات دانشجویی در فاصله سالهای ?? - ?? بررسی شده اند.
چارچوب نظری این پژوهش بر گرفته از دیدگاه گفتمانی فوکو و استفاده از نظریات ادوار سعید پیرامون گفتمان شرق شناسی است. روشی که در این تحقیق استفاده شده روش تحلیل گفتمان است.
یافته های پژوهش معرف سه گفتمان «بنیادگرایی»، «دگر خواهانه» و «ملی گرایانه» بوده که در هر یک مفهوم «غرب» به گونه ای متفاوت بازنمایی شده است. با این حال نتایج تحقیق نشان می دهد که در سه گفتمان مذکور صرف نظر از تفاوت های آن ها در بازنمایی مفهوم «غرب» تفاوت ماهوی میان «ما» و «آنها» یعنی «غرب» پیش فرض اولیه تلقی شده است"
فلسفة ادب و هنر مدرن و اخلاق پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یورگن هابرماس (1992) اذعان داشته که «پروژه مدرنیته»، با ریشه های آن در دوره «روشنگری» سده هجدهم، به جدایی حوزه های علم و اخلاق و هنر از یکدیگر و از عالم واقعی انجامیده است. در این مقاله، این فرضیه مطرح شده است که مشخصه بارز «پروژه مدرنیته»، یعنی تلاش برای دستیابی به «واقعیت» های عالم و بیان آنها در قالب زبانی علمی و «واقعیت نما»، به حوزه اندیشه و هنر هم راه می یابد و «واقع گرایی» و استفاده از زبانی خاص برای بازنمایی «واقعیت» نضج می گیرد و همین امر است که سرانجام به جدایی این حوزه از دنیای واقعی و مردم در قالب «سخت گیری اخلاقی» می انجامد. این فرضیه با مطالعه ابعادی از «مدرنیسم» تایید و سپس برای ارائه راه حلی «پسامدرن» به آراء امانوئل لویناس و کاربرد آنها در برخورد با ادب و هنر پرداخته می شود.
گفت و گوهای شکل گرفته در پاتوق ها فرصتی برای تجربه و مقاومت جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روح جمعی یا همان اجتماع مطرح شده در نظریات جامعه شناسی کلاسیک و نیز گفتگو هر چند دو مفهوم کلیدی جامعه شناسی و نظریه انتقادی هستند، اما دیر زمانی است که در درون گفتمان مطالعات فرهنگی مورد استفاده قرار می گیرند؛ ولی پیشینه انسان گرایانه و تا حدی انتزاعی آنها باعث نشده تا مصادیق ملموس و تجربی آنها مورد بحث و بررسی قرار نگیرند، فوکو با مطرح کردن بحث فضا و قدرت و هابرماس نیز از طریق مفهوم کنش ارتباطی تلاش کردند تا این مفاهیم را به شکلی عینی تر در علوم اجتماعی طرح کنند. در این مقاله نیز با توجه به اهمیت نشان دادن این موضوع که چنین مفاهیمی فقط موضوعی برای بحثهای روشنفکرانه نخبگان نمی باشند، جهت گیری اصلی پژوهش ارزیابی تجربی این مساله بوده است که تا چه حد اجتماع همبسته و صمیمی شکل گرفته در پاتوقها و نیز گفتگو در زندگی روزمره جوانان تهرانی حضور دارد و نیز تا چه حد به این مفاهیم آگاهی دارند یا علاقه دارند که آنها را تجربه کنند. بنابراین با توجه به ارزیابی فوق، می توان به این سوال پاسخ داد که آیا در متن زندگی هر روزه، تجربه حضور در اجتماعات گوناگون و نیز در کنار آن علاقه به تجربه گفتگوی واقعی با دوستانشان، هویتی آزادتر و مستقل تر را برای آنان شکل می دهد یا خیر؟
گفته پردازی و بازگشت من نویسنده در تجربه دریافت - متنی پل والری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۸ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
"زمانی که به دنبال هویت روایی در اثار پل والری بودیم، دریافتیم که یکی از مسایل مهمی که در آثارش مطرح می باشد دریافت بازتابی یا به طور دقیق تر مدل «بازگشتی» در بینش او می باشد. این خصوصیت بازتابی در ارتباط با من نویسنده می باشد که هر لحظه تحت نگاه دیگری بوده و نقش آینه را ایفا می کند در کنار آینه وجدان که بسیار مهم می باشد. در این مقاله سعی ما بر این است که مساله بازگشت را در آثار پل والری به دو شیوه که مکمل یکدیگرند بررسی کنیم: از یک طرف نشان دهیم که خصوصیت بازگشتی نتیجه دریافت بصری اوست، از طرف دیگر تحلیل کنیم که چگونه جملات نویسنده این پدیده را بیان می کند. ما این مساله را با رویکرد نشانه شناسی پدیداری بررسی می کنیم ولی در این مورد جنبه ریاضی و فلسفی مفهوم بازگشت را نیز نادیده نمی گیریم.
رویکردی انتقادی به رای باختین در باب حماسه با محوریت شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازان ادبی معاصر، از چشم اندازهایی مختلف ژانرهای ادبی را مورد نقد و بررسی قرار داده اند. دراین میان، میخائیل باختین نظریه پرداز بزرگ روس، جایگاه ویژه ای دارد. وی با تاکید بر اصطلاح کلیدی «منطق مکالمه» درمیان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان و آن هم رمان های داستایفسکی را واجد ماهیت گفتگویی و چند آوایی می شمرد. بر همین اساس، باختین آثار حماسی و تراژدیک را فاقد خصلت مکالمه ای می داند. در نظر وی، تک آوایی و تک صدایی برچنین آثاری حاکم است و صدای راوی بر فراز صداهای شخصیت های داستان شنیده می شود. ما در این مقاله برآنیم تا با استناد به آراء و اندیشه های باختین، و با محوریت شاهنامه فردوسی این مدعا را مورد نقد و بررسی قرار دهیم و با ذکر پاره ای از داستان ها و مولفه های بنیادین شاهنامه، بر منطق گفت و شنودیِ آن، تصریح و تاکید نماییم.
شرق شناسی مطالعات فرا استعماری درباره ی شرق (L’orientalisme, études post-coloniales sur l’Orient)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرق شناسی در اروپای قرون وسطی ابتدا به عنوان یک رشته ی علمی بواسطه تلاش محققان برای فراگیری زبانهای شرقی پایه گذاری شد.اما در ابتدای قرن هفدهم میلادی و کثرت سفر به مشرق زمین پیشرفت کرده و عاملی برای شناخت بهتر و دقیق تر به شرق و شرقیان گردید. بر اساس نظریه ی فرا استعماری (post-colonialisme) ارائه شده توسط ادوارد سعید در کتاب ""شرق شناسی ˛ شرق مخلوق غرب""این جریان نوع جدیدی از تسلط را ارائه می کند .در این میان تلاش بعضی از نویسندگان و شاعران برای شناساندن شرق به غرب مطابق با کلیشه های شکل گرفته در اروپای قرن نوزده وزمینه سازی این نوع تسلط قابل تامل است .با این نوع نگاه شرق در ذهن غربیان به گونه ای دیگر در امده ودیگر به معنای جغرافیایی کلمه مد نظر قرار نمی گیرد بلکه به نوعی خاص مخلوق ذهن غربیان معرفی می شود. ما در این مقاله نشان داده ایم چگونه مطالعات و قضاوتهای شرق شناسان ̨ نویسندگان و علمای غربی بهانه و سر انجام موجب استعمار کشورهای افریقائی و شرقی بوسیله ی دولتهای غربی می شود.
دریدا: واسازی، از نقد مابعدالطبیعة غربی تا سیاست
حوزه های تخصصی:
به نظر دریدا، منشأ خشونت و دیگرستیزی موجود در ساحت سیاست غربی تفکر متافیزیکی است؛ سنت متافیزیک غربی، از افلاطون تا هوسرل، جایگاه اصلی و اولیة دیگرستیزی سیاسی است. این تفکر با نفوذ به تمامی ساحت های اندیشه و عمل انسان غربی، راه را بر بینش و کنشی دیگرخواه بسته است. دریدا با نقد ِمصادیق این دیگر ستیزی، می کوشد سیاستی دیگرگون بیا فریند. این مقاله پژوهشی در ماهیت نقد دریدا از سنت متافیزیکی در مرحلة نخست، و نحوة ارتباط این نقد با سیاست واسازانه در مرحلة بعد است.
تبیین شاخص های فلسفی گفت وگو در فلسفه ورزی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگو، به سبب ویژگی های هستی شناسانه اش، در طول تاریخ فلسفه همواره مورد توجه واقع شده است و شماری از فیلسوفان آن را شیوه ای درخور و شاید مناسب ترین روش برای پرورش تفکر منطقی افراد دانسته اند. در برنامه فلسفه برای کودکان نیز گفت وگو یکی از عناصر بنیادین و از جمله ویژگی های بارز این برنامه است. این مقاله با چنین توجهی نخست مترصد آن است تا ویژگی های بنیادین گفت وگو را، با تأکید بر رویکردهای گادامر و افلاطون، تبیین کند و سپس نقش آن را در پرورش روح فلسفی کودکان مشخص نماید و سرانجام به مناسب ترین شاخص های گفت وگو به منظور تقویت اندیشه ورزی در کودکان بپردازد.
نسبت اخلاق لویناس با اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده که نسبت بین اخلاق لویناس و اخلاق کانت در قالب تفاوت ها و تشابه های موجود بین اخلاق این دو متفکر مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله دو بخش دارد. در بخش اول به وجوه اشتراک اندیشة اخلاقی لویناس و کانت تحت عنوان «تقدم عقل عملی» و «احترام به شأن انسانی» مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده که فلسفة لویناس و کانت حامل روح اخلاقی مشترکی اند. این روح در نظام فلسفی هردو حضور دارد. در بخش دوم به وجوه افتراق اشاره شده که از جمله آنها می توان به خودآیینی اخلاق کانت در مقابل دیگرآیینی اخلاق لویناس اشاره نمود. علاوه بر این در اخلاق لویناس احساس و عاطفه جایگزین عقل کانتی می شود. همچنین سوژة اخلاقی کانت ماهیتاً غیر از سوژة اخلاقی لویناس است. سوژه کانتی سوژة خودآیین و مختار و عقلانی است و سوژه لویناس در وهله اول در برابر دیگری و چهره او مسئول است. بنابراین می توان گفت که هم لویناس و هم کانت در نظام فلسفی خود یک رسالت بزرگ را برعهده دارند و آن رسالت اخلاقی است.
درآمدی بر طنز عرفانی با نگاهی انتقادی به پژوهش های حوزة طنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاریف و تلقی هایِ مرسوم از طنز و مطایبه در ادبیات فارسی بر تقابلی بنیادین میان «سخن جد» و «سخن غیرجد» بنا شده اند. این پیشفرض، پی آمدهایی را در حوزة طنزپژوهی به دنبال داشته است که از آن جمله به مواردی چون رجحان «سخن جد» بر «غیرِجد» و همچنین تقلیلِ طنز و شوخ طبعی به پیامی اجتماعی، اخلاقی، دینی و ... می توان اشاره کرد.
مقالة حاضر با نشان دادنِ کاستی هایِ این شیوة نگاه، به ویژه در مورد طنزهای عرفانی در پی آن بوده است تا با بهره گیری از اندیشه های میخاییل باختین، چشم اندازی از طنز عرفانی ترسیم کند که بنیان هایِ آن بر ویژگی های کارناوالیِ زبان و طنز عرفانی و میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» بنا نهاده شده است. در این چشم انداز، اگر میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» را به صورت یک پیوستار در نظر بگیریم، طنز عرفانی در سویی قرار دارد که در آنجا کمترین میزانِ مرزبندی به چشم می خورد. این مرزبندی با گذر از طنزهای اجتماعی و سیاسی به بیشترین مقدار خود در سوی دیگرِ پیوستار، یعنی دشنام ها و هجوهای شخصی می رسد.
نگرشی انتقادی بر مطالعات پسااستعماری و رویکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات پسا استعماری از حوزه های مطالعاتی جدید دربارة مسائل کشورهای غیرغربی و فرهنگ آنهاست و در چارچوب مطالعات فرهنگی جای می گیرد. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعه ای از رهیافت های نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگرایی به تحلیل گفتمان استعماری می پردازد. این مطالعات بر استعمار به مثابه امری غیرفیزیکی و فرهنگی که کماکان ادامه دارد، تأکید می ورزد. حوزه و دامنة مطالعات پسااستعماری، به دلیل طرح مباحث جدید دارای وسعت گسترده ای است. این آشفتگی به ویژه به دلیل دامنة وسیع موضوعات مورد علاقة مطالعات پسااستعماری است که از نظریه و نقد ادبی تا مطالعات اقتصاد سیاسی، پژوهش دربارة حکومت های استعماری، مسئلة هویت و مطالعات فرهنگی و.... ؛ را دربرمی گیرد. این امر باعث ابهامات و مناقشاتی در برخوردهای نخستتین مخاطبان و پژوهشگران با این حوزه از مطالعات می گردد وباعث شده است برخی از نویسندگان این مطالعات را به طور یکپارچه و دارای وحدت مفهومی استنباط کنند. به نظر می رسد تدقیق در رویکردهای و شاخه های این مطالعات ضروری می نماید. براین اساس در این مقاله سعی برآنست تا از رهگذر بررسی دقیق موضوعات و مسائل و رویکردهای مطالعات پسااستعماری، به شناخت هر چه صحیح و دقیق تر از این حوزة مطالعاتی رسیده و با نگرشی انتقادی، به ابعاد مغفول در این مطالعات بپردازد.
غیریت سازی در گفتمان فرهنگی امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: هدف اصلی این پژوهش نشانه شناسی عناصر «غیریت سازیِ» فرهنگِ بیگانه در گفتمان فرهنگی امام خمینی است. سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از: فرهنگ بیگانه به مثابه «دیگری» در گفتمان فرهنگی امام خمینی به چه صورت بازنمایی می گردد؟ برای ارائه پاسخ به این سؤال، از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه با اتکا بر آثار امام خمینی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که امام خمینی با استفاده از نشانه ها و دوگانه هایی از قبیل ناامنی و امنیت فرهنگی، نور وظلمت، فرودستی و فرادستی، و آگاهی و حقارت موفق به غیریت سازیِ فرهنگ بیگانه به عنوان دیگرِِِِِِِِ گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی می گردند. نماد شیطان و بازتاب آن در گفتمان فرهنگی امام خمینی که دال شیطان بزرگ را با مدلول آن، یعنی آمریکا ــ غرب بازنمایی می کند، در حقیقت یک مکانیسم دفاع فرهنگی آگاهانه است.
دیگریِ"" فرهنگی، بنیانی برای تعاملات میان فرهنگی؛ مقایسه دیدگاه بیرونی با برتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خود"" و ""دیگری"" از جمله مفاهیمی هستند که نسبت میان آن دو مورد پرسش است. برخی اندیشمندان معاصر نسبت میان این دو را با ضرورت شنیدنِ دیگری و لزوم گفتگو با دیگری به پایان می برند و بر این نکته تاکید دارند که این مهم در فلسفه غرب چندان مورد اقبال قرار نگرفته است. دلایلی متعددی برای کم اقبالی به استماع و گفتگوی با دیگری وجود دارد. در این مقاله به بررسی تنها یکی از این دلایل خواهیم پرداخت. یکی از دلایلی که امکان استماع از دیگری را منتفی می سازد، تعریف دیگری به نحو غیرفرهنگی است که سبب می شود تعامل میان فرهنگی میان خود و دیگری ممتنع گردد. به عنوان نمونه از کشیسان مسیحی در قرون وسطا، ریچارد برتون انگلیسی و دوگوبینوی فرانسوی یاد خواهیم کرد که وجوه تفاوت میان خود و دیگری را به ترتیب بر نفرین خداوند، آب و هوا و نژاد تعریف کرده اند، مؤلفه هایی که بر تفاوت های عینیِ غیر ارادی و غیر فرهنگی تاکید دارند. تعریف دیگری به نحو غیرفرهنگی، رابطه میان آنها و دیگری را در ذیل رابطه ""من- آن"" استوار می سازد. ابوریحان بیرونی به عنوان نمونه ای از نگاه فرهنگی به دیگری و تعریف او بر اساس مؤلفه های زبان، دین و آداب و رسوم معرفی شده که رابطه با دیگری را بر اساس رابطه من- تو استوار می سازد
سینما و تفاوت: بررسی نشانه شناختی فیلم «عروس آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل و بررسی فیلم عروس آتش می پردازد. پس از مروری بر ادبیات نظری، روش نشانه شناسی برای تحلیل دادهها انتخاب شده است. روش نشانهشناسی این مقاله در سه سطح توصیفی (رمزگان اجتماعی)، بازنمایی(رمزگان فنی) و ایدئولوژیک (رمزگان ایدئولوژیک) است. فرایند رفت و برگشت و تعامل میان این سطوح سهگانه منجر به نتایج زیر میشود. علیرغم اینکه فیلم دارای بعدی رهایی بخش است و سعی میکند که با سنتی غیر انسانی(عدم رعایت حقوق زنان) مقابله کند، اما تفاوت فرهنگی را نادیده میگیرد و با اتخاذ موضعی مدرنیستی(عامگرایی، خردگرایی، فردگرایی و ...) سنتهای قبیله را نقد بیرونی میکند و با نشانههای مختلف در سه سطح مذکور، فرهنگ متوسط شهری را در تقابل با فرهنگ قبیلهای قرار میدهد و بدون توجه به ویژگیهای فرهنگی-اجتماعی این قبیله قضاوت میکند. قضاوتی که منجر به فهم تفاوتهای فرهنگی نمیشود، بلکه به طرد «دیگری» می انجامد.
اخلاق در پدیده شناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوسرل با آغاز از جهان آگاهی اگو و تاکید وسواس گونه بر ماندن در این قلمرو، متهم به نادیده گرفتن غیریت مطلق «دیگری» و تقلیل آن به حضور آگاهی است. وی با تقلیل «دیگری» اخلاق را از دست می دهد و بنابراین خشونت را در گفتمان پدیده شناسی نهادینه می کند. در این مقاله ابتدا به جوانب مختلف این نقد بنیادین می پردازیم، و در ادامه با ارائه ی خوانشی از هوسرل تلاش می کنیم از او در مقابل این نقد دفاع کنیم. هوسرل در آغاز پدیده شناسی را به گونه ای طرح می کند که مستعد چنین نقدهایی است، اما در ادامه تأکید می کند که باید پدیده شناسی را از بعد تجربی آن رها کرد و به شیوه ای ایده تیک آن را پیش برد. نشان خواهیم داد که با قرار دادن پدیده شناسی در قلمرو ایده تیک اش می توان به این نقدها پاسخ داد.
لویناس و سوبژکتیویته اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویناس ریشه های خلأ عظیم اخلاقی عالم تجدد را در سیطره هستی شناسی غربی می جوید و نشان می دهد که آن چگونه همه چیز را یا با منحل کردن در رابطه ادراکی سوژه و ابژه تحت یک «کلیت» فراگیر قرار می دهد و یا، در صورت مقاومت، از اساس سرکوب و محو می سازد. نوشته ای که در پی می آید می کوشد تا: 1. نشان دهد که چرا لویناس در جهت عبور از سلطه هستی شناسی، بر خلاف فیلسوفانی چون هیدگر، فوکو و اشتراوس، به دفاع از سوبژکتیویته می پردازد؛ و 2. در این مسیر، بعضی از امکاناتی را ملاحظه و بررسی کند که تأملات لویناس در سوبژکتیویته می تواند برای تفکر و عبور از خلأ اخلاقی عالم معاصر فراهم آورد.