مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
اظهار
حوزه های تخصصی:
"قاعده کلی و عمومی این است که یک قرارداد به هیچ وجه نباید اظهار دروغی را به طرف دیگر ارائه دهد تا از رهگذر آن مخاطب وارد قرارداد شود. حقوق با موشکافی دقیق در خصوص نبود چنین وظیفه مراقبتی، تخلف صورت گرفته را تحت عنوان سؤعرضه قابل تعقیب میداند. نظامهای حقوقی در این باره دیدگاه واحدی ندارند.
سؤعرضه در حقوق انگلیس وقتی قابل تعقیب است که اظهار دروغین واقعیتی عمده و مهم راجع به امور واقعی، قبل از انعقاد و با قصد ترغیب طرف دیگر به انعقاد قرارداد باشد. سؤعرضه در حقوق ایران نیز متأثر از فقه امامیه با شرایطی قابل تعقیب است؛ از جمله باید عمل فریبندهای صورت گرفته باشد و این عمل منتسب به طرف قراردادی بوده و در عمل هم موجب فریب طرف مقابل شده باشد. به طور کلی سؤعرضه در حقوق ایران هر نوع فعل یا ترک فعل و عدم افشایی که منجر به گمراهی و فریب مخاطب شود را دربر میگیرد. قواعد مربوط به سؤعرضه در هر دو سیستم با استثنائاتی برخورد میکند، از جمله اعمال و اظهارات تبلیغاتی، اظهار عقیده، اظهار قانون و اظهارات غیر جدی و... شایان ذکر است که قواعد سؤعرضه در حقوق انگلیس بر «کامن لا» و «قواعد انصاف» قانون سؤعرضه سال 1967 مبتنی است. اما در حقوق ایران بر قواعدی از قبیل «قاعده غرور»، «قاعده تحذیر» و «لاضرر» در قالبهایی نظیر «تدلیس»، «غش»، «نجش»، «رقابت مکارانه» و... استوار است."
زمینه گرایی معرفتی و سمانتیک جملات معرفتی
حوزه های تخصصی:
زمینه گرایی معرفتی دیدگاهی جدید در معرفت شناسی است که انگیزه ظهور آن، تلاش برای حل مسئله شک گرایی بوده است. این دیدگاه، اگر چه در حوزه معرفت شناسی ظهور کرده و ادعای حل یکی از قدیمی ترین مسائل آن را دارد، در واقع آموزه ای سمانتیکی است. زمینه گرایی معرفتی دیدگاهی درباره شروط صدق جملات معرفتی است؛ جملاتی مانند ""S می داند که P"" و ""S نمی داند که P"". این دیدگاه، به نوعی چرخش زبانی در معرفت شناسی است. زمینه گرا قصد دارد با استفاده از معنا و سمانتیک جملات معرفتی، مسائل معرفت شناسی را حل کند. در این مقاله، یکی از مبانی سمانتیکی زمینه گرایی - یعنی استاندارد معرفتی به عنوان مولفه بیان نشده- را بررسی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که ادعای سمانتیکی آن ها، در بهترین حالت محل مناقشه خواهد بود.
پارادوکس مور و نظر ویتگنشتاین در باره آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
7 - 24
حوزه های تخصصی:
جورج ادوارد مور در دو مقاله خود به دو جمله اشاره می کند که در هر یک به ظاهر تعارضی میان صدر و ذیل جمله وجود دارد که از آن به پارادوکس مور تعبیر می شود: «من سه شنبه گذشته به سینما رفتم اما باور ندارم که این کار را انجام دادم». «من باور دارم که او بیرون رفته است، اما او بیرون نرفته است». از نظر مور پارادوکس در این است که از یک سو شخص در باره خود سخن به ظاهر متناقض و یاوه ای می گوید و از سوی دیگر این سخن در باره او می تواند صادق باشد. در پیرامون این پارادوکس مسائل متعددی مطرح شده است از جمله اینکه این پارادوکس نه تنها در اظهار بلکه در باور، اندیشه، تمایلات و مانند اینها نیز مطرح می شود. مسأله دیگر اینکه گفته اند که در پارادوکس مور دو تقریر را باید از هم متمایز کرد: یکی تقریر حذفی که مثال آن این است: «p و من باور ندارم که p » و دوم تقریر ارتکابی که مثال آن این است: «من باور دارم که p، اما چنین نیست که p». ویتگنشتاین کشف این پارادوکس را مهمترین کار مور می داند که در آن نوع خاصی از بی معنایی و یاوگی مطرح شده است. وی از تأثیر بسیار این کشف بر خود سخن می گوید. در این پژوهش می کوشیم پارادوکس مور را در آینه تحلیل مفسران اندیشه اش به ویژه نظر ویتگنشتاین در باره آن تحلیل و بررسی کنیم.
بررسی دلایل ادبی جایگزینی اسم ظاهر به جای ضمیر در سوره های بقره و آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
307 - 324
حوزه های تخصصی:
تحلیل الفاظ و شناخت روابط مفهومی بین آن ها، یکی از راه های دست یابی به دقایق معناست، در رابطه با قرآن کریم که از سطوح معنایی متعددی برخوردار است و چینش واژگان آن در نهایت انسجام است، تحلیل کیفیت کاربست واژگان و توصیف مقوله معنایی آن به وسیله شرایط و چگونگی کاربرد آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. مقاله حاضر با روش تحلیلی - توصیفی در راستای بررسی دلایل اظهار در سوره های بقره و آل عمران به این نتایج دست یافت که سیاق آیات؛ نقش محوری در تبیین دلیل ادبی بکارگیری ضمیر بجای اسم ظاهر داشته و مفاد آیاتی که در آن ها اظهار صورت گرفته، تکالیف و احکام محوله به بندگان و تقابل بین دو امر پسندیده و ناپسند است که در غالب موارد، لفظ جلاله «الله» اظهار شده است. تقریر و تمکین، جاری مجرای مثل شدن، دفع توهم و رفع ابهام و اشاره به عموم حکم از جمله دلایل اظهار است.
آینده و وراثت صلحا در قرآن با تأکید بر دیدگاه فخر رازی و علّامه طباطبائی (ره)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم از واژه هایی صحبت می کند که حاکی از آینده ای امیدوارکننده است. از ظاهر آیات می توان برداشت کرد که در آن آینده، وراثت صلحا، جانشینی مؤمنین صالح، و سرانجام غلبه دین بر ادیان خواهد آمد. مقاله حاضر به بررسی این مسئله از دیدگاه علّامه طباطبائی، از مفسران شیعه، و نیز فخر رازی، از مفسران معروف اهل سنّت، می پردازد. بر این اساس، برای تبیین مسئله ازنظر علّامه طباطبائی و فخر رازی، به روش کتابخانه ای و مراجعه به تفسیر خودشان و نیز با شیوه توصیفی- تحلیلی، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. حاصل بررسی این که، غلبه اسلام بر ادیان و وراثت و استخلاف از دید المیزان در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) است؛ اما نظر مفسران اهل سنّت، باوجود روایات معتبر فریقین و تخصیص آن ها غلبه دین بر ادیان را بر زمان حضرت مهدی (عج)، پراکنده است و این مفسران آیات را مرتبط ندانسته و مفهومی روشن، به ویژه در مورد غلبه دین ارائه ننموده اند. برخی از آنان مانند فخر رازی بر این هستند که مراد از وراثت و استخلاف متّقیان، وراثت آنان در بهشت از کافران است و عده ای از مفسران اهل سنّت استخلاف را به خلافت سه خلیفه اول بعد از پیامبر (ص) تطبیق نموده اند که فخر رازی از آنان است.
پارادوکس مور و تحلیل رویکرد مور درباره آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
117 - 134
حوزه های تخصصی:
جرج ادوارد مور متوجه شد جملاتی مانند «P؛ اما من باور ندارم که P» و «P؛ اما من باور دارم که ~P» می توانند محتوای صادقی داشته باشند؛ اما اظهارشان پوچ و بنابراین پارادوکسیکال است. همچنین او دریافت که این جملات اگر به صورتِ سوم شخص و یا در قالب زمان گذشته اظهار شوند، اظهارشان پوچ نیست. پس از مور نیز مشخص شد علاوه بر اظهارپذیرنبودن این جملات، آنها نمی توانند به درستی باور شوند. در این مقاله ابتدا به معرفی مهم ترین ویژگی های این نوع جملات پرداخته می شود و سپس ضمن معرفی رویکرد اظهاری مور درباره این جملات، استدلال می شود که می توان دستِ کم چهار نقد مهم را به این رویکرد وارد دانست و درنتیجه، این رویکرد نمی تواند تبیین کارآمدی درباره پارادوکس مور ارائه کند.
نگاهی به حکم اظهار زینت زن از منظر آیه حجاب (آیه 30 سوره نور)
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶
37 - 47
حوزه های تخصصی:
تمایل انسان به زینت کردن و آشکار کردن آن امری است فطری و در فرهنگ اسلامی نیز بر آن سفارش شده است. اما از آن جا که این امر در شمار افعال مکلفان قرار دادر در مورد هر یک از زن و مرد حکم آن متفاوت است. آنچه در این تحقیق مود کنکاش قرار گرفته است اظهار زینت زن در محدوده آن با توجه به آیه 30 سوره نور است. بنابراین، این سؤال که دیدگاه آیه 30 سوره نور در مورد اظهار زینت زن چیست، مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی – تحلیلی است که با بررسی های به عمل آمده این نتیجه حاصل شد که ممنوعیت اظهار زینت برای زنان (در مقابل نامحرمان) در تعاملات اجتماعی موجب امنیت روانی خانواده و اجتماع و همچنین مصونیت زن از آزار و اذیت بیمار دلان می شود.
معناشناسی واژه إظهار در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکاوی واژه إظهار در قرآن به روش تحلیلی – توصیفی با دقت در واژه های هم ریشه، هم نشین و جانشین امری است که نوشتار حاضر بدان می پردازد. اصل و ریشه إظهار "الظهر" به معنی آشکاری در مقابل پنهانی اما إظهار ، ایجاد این ظهور است . بررسی این نکته در هم نشینی "رسول" ، "الدین" ، "اطفاء" و "إتمام" با واژه "إظهار" روشن تر می گردد. إظهار دین وظیفه خطیری است که رهبری آن به عهده "رسول دین" است که خلیفه خداست ، این مسئولیت همه جانبه است اما غلبه فرهنگی بر غلبه با جنگ و قتال ترجیح دارد و این نکته از دقت در آیات دیگر به جهت انسجام متن قرآن به دست می آید؛ به عنوان مثال لفظ " جهاد کبیر" برای محاجه با قرآن و استفاده از آن برای غلبه بر ادیان و افکار منحرف استفاده شده است. تحقق وعده خدا " لیظهره علی الدین کله" به وسیله اتمام نور الهی به عهده پیروان رسول دین است . علو مقام شریعت الهی به گونه ای است که گرچه ممکن است پیروزی ظاهری گاهی با جبهه کفر باشد اما عزت و حکمت حقیقی و پایدار از آن عزیز حکیم خواهد بود که این مهم از رابطه إظهار با "غلبه" و "هیمنه"آشکار می گردد و مسلمانان را به این ضرورت توجه می دهد که وظیفه " إظهار دین " یعنی ابلاغ هیمنه و استحکام دین به جهت فحوای متعالی آن به عهده آنهاست .
«کاربردشناسی صوری» فراتر از نظریه معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۷
51 - 75
ابرماس، در اندیشه متأخر خویش، در تلاش برای رفع نقصان نظریه انتقادی و تدارک بنیادی برای نظریه اجتماعی با الهام از الگوی کارکردهای زبان کارل بوهلر و نظریه افعال گفتاری، نظریه «کاربردشناسی صوری» را ارائه می دهد. کاربردشناسی صوری، با اصل اولیه قراردادن زبان به مثابه رسانه خاصِ حصول فهم، ضمن رفع محدودیت های نظریه های رایج معناشناسی و استفاده از نقاط قوت آن ها، نقشی فراتر از صِرف یک نظریه معنا ایفا می کند؛ به این طریق که هم در مباحثِ جاری فلسفی در خصوصِ صدق، عقلانیت و معنا نقش آفرینی می کند و هم شالوده نظریه جامعه شناختی کنشِ ارتباطی را فراهم می آورد. این نظریه برپایه درهم تنیده بودنِ معنا و دعاوی عامِ اعتبار، یعنی، صدق، درستی هنجاری و صداقت عمل می کند. سه دعویِ عامِ اعتبارِ مذکور برای هر دو آموزه فلسفه زبان و اجتماعی هابرماس استلزاماتی به همراه دارد. از سویی، اساسِ متقاعدکننده تری برای طبقه بندی افعال گفتاری نسبت به پیشنهادهای آستین یا سنخ شناسی نظری سرل فراهم می آورد و، از سوی دیگر، با طرح آموزه ارتباط درونی زبان با دعاوی عام اعتبار، امکان بازتولید مفهوم خاصی از نظم اجتماعی ازطریقِ کنش ارتباطی را پیش می کشد. به این ترتیب، کاربردشناسی نه صرفاً نظریه معنا و منحصر به فلسفه زبان، بلکه به مثابه بنیاد نظریِ حوزه های متفاوت شناخت رخ می نماید. این مقاله با روایتی از فرایند شکل گیری این نظریه، چیستی، اهمیت و فراروی کاربردشناسی صوری از صرف نظریه معنا را نشان می دهد.
تحلیل انتقادی و بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان بیژن و منیژه: الگوی جامعه شناختی معنایی ون لیوون (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
113 - 152
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع رویکردهای تحلیلی متون، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون است. این رویکرد دارای دو مؤلفه اصلی حذف و اظهار است که هرکدام دارای زیرمؤلفه های مختلفی هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی تحقق مؤلفه های حذف، شامل پنهان سازی وکمرنگ سازی و برخی از مؤلفه های اظهار، شامل تشخص زدایی، طبقه بندی، تشخص بخشی، منفعل سازی، جنس ارجاعی و زیرمؤلفه های مربوط به هریک از آنها در بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی است. در این راستا، انواع جملات این اثر تعیین و شمارش شده اند. سپس، بسامد کاربرد، درصد و سطح معناداری هر یک از مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به آنها از طریق تحلیل آماری و آزمون خی دو سنجش شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که شاعر از تمام مؤلفه ها ی گفتمانی حذف و اظهار موردنظر در این داستان استفاده کرده است. به علاوه، بر اساس نتایج آزمون خی دو، بین بسامد کاربرد مؤلفه های اصلی بررسی شده در قیاس با یکدیگر و نیز، بین زیرمؤلفه های مربوط به هر مؤلفه اصلی رابطه ا ی معنادار وجود دارد. تحلیل نتایج مؤلفه های حذف نشان می دهد که شاعر تمایلی به بازنمایی کارگزاران اجتماعی به صورت پنهان ندارد. همچنین، نتایج مؤلفه های موردبررسی اظهار نشان می دهند که شاعر با به کارگیری زیرمؤلفه ارزش دهی مثبت و منفعل سازی تأثیرپذیر مستقیم سعی دارد کارگزاران اجتماعی را اثرگذار و دارای ارزش مثبت بازنمایی کند. به علاوه، در بسیاری از جملات کارگزاران اجتماعی از طریق ارجاع به گفته ها، ویژگی های ظاهری و یا به کارگیری استعاره ها و تشبیهات بازنمایی می شوند.