مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
لاکلائو و موفه
حوزه های تخصصی:
چکیده: هدف اصلی این پژوهش نشانه شناسی عناصر «غیریت سازیِ» فرهنگِ بیگانه در گفتمان فرهنگی امام خمینی است. سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از: فرهنگ بیگانه به مثابه «دیگری» در گفتمان فرهنگی امام خمینی به چه صورت بازنمایی می گردد؟ برای ارائه پاسخ به این سؤال، از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه با اتکا بر آثار امام خمینی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که امام خمینی با استفاده از نشانه ها و دوگانه هایی از قبیل ناامنی و امنیت فرهنگی، نور وظلمت، فرودستی و فرادستی، و آگاهی و حقارت موفق به غیریت سازیِ فرهنگ بیگانه به عنوان دیگرِِِِِِِِ گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی می گردند. نماد شیطان و بازتاب آن در گفتمان فرهنگی امام خمینی که دال شیطان بزرگ را با مدلول آن، یعنی آمریکا ــ غرب بازنمایی می کند، در حقیقت یک مکانیسم دفاع فرهنگی آگاهانه است.
بازتاب شرایط جنگ سرد در رمان پاورقی «من جاسوس شوروی در ایران بودم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ سرد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 م آغاز شد و تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه نود ادامه داشت. در مورد ایران نیز بحران آذربایجان رابطه ایران و آمریکا را وارد مرحله تازه ای کرد، به گونه ای که اهمیت استراتژیک ایران به عنوان بخشی از کشورهای «حلقه شمالی» برای ایالات متحده به اثبات رسید. از شهریور 1320 تا مرداد 1332 چهار گفتمان اصلی در ایران وجود داشت: پادشاهی، مارکسیستی، اسلامی، و ملیت گرایی. در این دوره مطبوعات از آزادی فراوانی برخوردار بودند و رمان پاورقی فارسی نیز پر رونق بود. در این مقاله، براساس رویکرد تحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه، رمانی از هفته نامه تهران مصور ، با عنوان من جاسوس شوروی در ایران بودم بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد گفتمان مفصل بندی شده در این رمان با گفتمان پادشاهی همسانی کامل دارد. روایت راوی آشکارا به بُعدهای گفتمان شوروی یعنی رفاه و عدالت و آزادی حمله می کند و این سه را در جریان روایت چونان دال های شناوری در نظر می گیرد تا در گفتمان خود مفصل بندی کند. بُعد دیگر این گفتمان، یعنی انترناسیونالیسم، که در تضاد آشکار با ناسیونالیسم راوی است، نیز در این رمان کاملاً انکار می شود. درنتیجه این رمان در قالب شرایط جنگ سرد و تأثیر آن بر ایران آن سال ها قابل تحلیل است.
گفتمان نواصلاح طلبی و گفتمان امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؛ زیست-جنبش های ریزوماتیکی (1392-1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
111 - 138
حوزه های تخصصی:
از زمان شکل گیری گفتمان نو-اصلاح طلبی و عدم توانایی این گفتمان در بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی و معیشتی اقشار مختلف جامعه بر خلاف دالها و فضای استعاری وعده داده شده آن،شرایطی شکل گرفته که در آن پیکره و بدنه جمعی جامعه همراه با رویدادهای ملتهب بیرونی،در شکل شورشی خود مدام به سطح آمده و فضای جامعه را ناامن ساخته است.از این جنبش ها که در طی سالهای 1398-1392 در پاسخ به شرایط نابسامان معیشتی شکل گرفته اند،به«زیست-جنبش»یا«جنبشهای تناسخی بدون سر»یاد می کنندکه با توجه به ویژگیهایی نظیر فاقد«مرکز و رهبری بودن»و سریع بازاحیا شدنشان،مواجهه و کنترل آنها را از منظر«گفتمان امنیت ملی»دشوار ساخته است.در این راستاسئوال اصلی این پژوهش به«رابطه عملکرد گفتمان منتخب با گفتمان امنیت ملی نظام ج.ا.ا.»باز می گردد.فرضیه اصلی پژوهش ارتباط مستقیم و معنادار بین«کژکارکرد ادراکی و کارکردی گفتمان منتخب بر کارکرد گفتمان امنیت ملی»اختصاص داده شده،جایی که کژکارکرد گفتمان منتخب منجر به پررنگ شدن فاز سخت افزاری گفتمان امنیت ملی می شود.تبیین این مهم،بر مبنای چارچوب نظری دلوزی مبتنی بر انگاره«بدن بدون اندام»و بر مبنای روش شناسی«گفتمانی»لاکلائو و موفه در تحلیل زیست جنبشهای ایرانی محقق شده است.نتایج تحقیق بیانگر این مطلب می باشند که این زیست جنبشها در سطح یک«نیروی واکنشی»و«بلوکهای نیاز» همبسته آن هستندکه تنها درپناه رخدادهای ملتهب بیرونی امکان بروز و ظهور پیدا کرده وفاقد توانش اتصالات ریزوماتیک در راستای اعمال تغییرات بنیادین و انقلابی بوده و در نتیجه،در حوزه گفتمان امنیت ملی تهدید جدی محسوب نمیشوند،بلکه تنها نیازمند راهکارهای نجات ومواجهه بلند مدت هستند که بر عهده گفتمان منتخب بوده است.
روان کاوی سیاسی و گفتمان: گزاره های تروماتیک و سوژه های هیستریک درگفتمان نواصلاح طلبی (1398-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
261-288
حوزه های تخصصی:
روان کاوی سیاسی متمرکز بر فرایندهای فعال ساز بُعد ناخودآگاه و نحوه تأثیرگذاری آن بر کنش/واکنش سوژه هاست. در این راستا، هر گفتمانی ذیل مکتب لکانی در حوزه «نظم نمادین» به «دیگری بزرگ» یک جامعه تعبیر می شود که در صورت وجود تناقض، سرکوب معنایی و کلاً واگراییِ انضمامی با فضای استعاری وعده داده شده اش در گزاره های هم-وجودِ مفصل بندی شده در منظومه معنایی اش، منجر به شکل گیری سوژه های هیستریک سیاسی می شود. این مسئله ریشه در «گزاره های تروماتیک» گفتمان و فعال سازی وجه «سمپتوماتیک» آن دارد که در جوامع پلورالیستی از منظر پدافند غیرعامل و فعال شدن انرژی جنبشی جامعه و کانالیزه شدن آن توسط دیگر پادگفتمان ها، به عنوان رخنه نفوذی بسیار مهمی محسوب می شود. این نوشتار با عطف به اهمیت موضوع حاضر، به شناسایی گزاره های تروماتیک در گفتمان نواصلاح طلبی در یک بازه زمانی شش ساله (1392-1398)، به منظور واکاوی چرایی تولد سوژه های هیستریک، بر مبنای چارچوب نظری روان کاوی سیاسی مکتب لکانی و روش شناسی گفتمانی لاکلائو و موفه در راستای آسیب شناسی انتقادی از وضعیت موجود پرداخته است.
غیریت سازی خاکستری در شاهنامه فردوسی براساس نظریه گفتمان لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
23 - 42
در میان لایه های هویتی متعدد، شاهنامه فردوسی عاملی برجسته در تعریف هویت ملی ایرانیان است. در واقع به لحاظ زمانی، تداوم هویت اجتماعی مستلزم داشتن گذشته ای معنادار است و این گذشته در شاهنامه آن چنان آشکار است که گویی در زمان کنونی قرائت می شود. بر همین اساس شاهنامه را خودآگاه جمعی هویت ایرانی می نامند. این خودآگاهی به عنوان یک «ما» در مقابل «دیگری» به عنوان غیر نمود یافته است. هدف اصلی این مقاله پرداختن به نحوه ی فرآیند غیریت سازانه نسبت به دیگری در شاهنامه و انعکاس این فرآیند در نوع رابطه میان خود و دیگری است. یافته های این پژوهش براساس نظریه لاکلائو و موفه، حاکی از آن است که این غیریت سازی به صورت مطلق سیاه و سفید نبوده بلکه بیشتر ماهیت خاکستری دارد و در نتیجه دیگری هرگز به طور کامل در دام طرد، تقابل و تنازع قرار نمی گیرد.
تحلیل گفتمان سخنرانی های تاریخی در سازمان پرورش افکار ( 1317- 1320ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
149-179
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان سخنرانی های تاریخی در سازمان پرورش افکار (1317 1320ش) محمدرضا معلمان [1] سهراب یزدانی مقدم [2] داریوش رحمانیان کوشککی [3] عطاء الله حسنی [4] چکیده در دوره سلطنت رضاشاه،گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا در عرصه های مختلف مفصل بندی شد. در سال 1317 هجری شمسی برای تبلیغ و گسترش گفتمان حاکم در حوزه های مختلف، نهادی به نام سازمان پرورش افکار بنا شد. آموزگاران و دبیران آموزش و پرورش یکی از گروه هایی بودند که در جهت اهداف این سازمان از آنها بهره برداری می شد، چراکه این نهاد در فضای گفتمانی حکومت قرار گرفته بود و این فضا به گفتار و رفتار سوژه های درون آن شکل می داد. بنابراین سازمان پرورش افکار مجموعه سخنرانی هایی را برای دبیران و آموزگاران در نظر گرفت. پژوهش پیش رو با تکیه بر نظریه تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه بر آن است که چگونگی مفصل بندی، مفاهیم و فرایند هویت یابی گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا را در سخنرانی های تاریخی سازمان پرورش افکار بررسی کند. تحلیل سخنرانی های تاریخی انجام شده در سازمان پرورش افکار آن دوره مشخص کرد که مفصل بندی مفاهیم و مؤلفه های گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا در این سخنرانی ها، در اطراف دال مرکزی شاه انجام شده و این گفتمان برای تثبیت و توجیه پایه های حکومت پهلوی به کار رفته است . واژه های کلیدی : تحلیل گفتمان، ناسیونالیسم اقتدارگرا، لاکلائو و موفه، رضاشاه، سازمان پرورش افکار [1] . دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران ( rezamoaleman@yahoo.com ) [2] . دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی (نویسنده مسئول) ( sohrab_yazdani_78@yahoo.com ) [3] . دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران ( rahmanian@ut.ac.ir ) [4] . استاد گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی ( a_hassani@yahoo.com )