فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی انواع، وجوه و مصادیق تعهد دانشگاهی اعضای هیئت علمی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و با رویکرد کیفی و شیوه فراترکیب و مراحل فراترکیب سندولوسکی و بارسو(۲۰۰۷) انجام شده است. اسناد یافت شده از 1392 تا 1403 (2024-2013 میلادی) در مجموع 290 منبع بود که با غربالگری مبتنی بر عنوان، چکیده و محتوا، به 54 سند علمی تقلیل پیدا کرد و تحلیل مضمون شد. یافته ها: بر اساس مضامین به دست آمده و طبقه بندی انجام شده، تعهد دانشگاهی اعضای هیئت علمی را می توان در دو محور نوع شناسی تعهد و وجوه تعهد طبقه بندی کرد. محور نوع شناسی تعهد دانشگاهی، شامل تعهد آموزشی؛ تعهد پژوهشی؛ تعهد فرهنگی و تعهد اجتماعی- سیاسی است و در بُعد وجوه تعهد، به مواردی چون: وجه کنشی/ منشی؛ وجه گرایشی/ نگرشی و وجه بینشی/ دانشی اشاره شده و برای هریک از این دو طبقه(نوع/ وجه) مصادیقی احصا شده است. نتیجه گیری: فراوانی مضامین احصاشده از مقالات، حاکی از اولویت دهی بیشتر تحقیقات به تعهد در سطح اقدامات عملی و رفتاری در عرصه های آموزشی و پژوهشی و کمترین اهمیت به تعهد در سطح اندیشه و بینش و در عرصه های اجتماعی- سیاسی است که هر کدام می توانند میزان تعهدآوری سایر سطوح و عرصه ها را نیز متأثر کنند.
شناسایی چالش های اشتغال فارغ التحصیلان رشته های علوم تربیتی دانشگاه های دولتی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
7 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های اشتغال و کارآفرینی فارغ التحصیلان رشته علوم تربیتی دانشگاه های دولتی استان آذربایجان شرقی در سال ۱۴۰۲ اجرا شد.روش پژوهش: این پژوهش از نظر روش، کیفی است. جامعه پژوهش، فارغ التحصیلان رشته های علوم تربیتی دانشگاه های شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه تبریز بوده است که به روش هدفمند ملاک مدار به صورت گلوله برفی تا اشباع نظری داده صورت گرفت. ابزار گرد آوری داده های این تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق است؛ و برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل محتوای عرفی به روش اکتشافی استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از کدگذاری داده ها، به شناسایی ۲۰۶ مفهوم اولیه ۱۷ مضمون فرعی و ۷ مضمون اصلی (تم) به عنوان چالش های اشتغال و کارآفرینی رشته های علوم تربیتی دانشگاه های استان آذربایجان شرقی منجر شد. مضامین اصلی، شامل کمبود ظرفیت آزمون های استخدامی و نبود ثبات شغلی (مشکلات استخدامی، مشکلات ظرفیت پذیرش، مشکلات نبود ثبات در جذب)، ضعف در آموزش مهارت های عملی و محتوای نامناسب و اثربخش نبودن آموزش ها (مشکلات ضعف آموزش مهارت، مشکلات اثربخشی آموزشی، مشکلات محتوای آموزش)، کمبود حمایت مالی و قانونی دولت از رشته (مشکلات مالی، مشکلات کمبود حمایت قانونی دولت)، مشکل شناخته نشدن ظرفیت ها و اهمیت رشته (مشکلات جایگاه رشته، مشکل نگرش، مشکل فرهنگی)، ضعیف بودن نیازسنجی در بازار کار و نبود زمینه شغلی (مشکلات نیازسنجی، مشکلات نبود زمینه شغلی)، مشکلات سوء مدیریت سازمان ها و مؤسسات در زمینه استخدام (مشکلات مدیریتی سازمان ها، مشکلات مؤسسات کاریابی)، مشکلات کمبود ارتباط عوامل یاددهنده و یادگیرنده (مشکلات کمبود ارتباط استاد با دانشجو).نتیجه گیری: باتوجه به چالش های مطرح شده در زمینه اشتغال و کارآفرینی در رشته علوم تربیتی پیشنهاد می شود در دانشگاه ها دوره های آموزشی مخصوص کارآفرینی در این رشته برگزار شود. همچنین ترکیبی از آموزش، تحقیق، حمایت مالی، توسعه نگرش و تعامل با بازار کار می تواند به حل چالش های اشتغال و کارآفرینی در رشته های علوم تربیتی کمک کند.
سازمان تأمین اجتماعی و چالش های فعالان کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
87 - 122
حوزههای تخصصی:
تأمین اجتماعی یکی از دستاوردها و هم زمان پیش نیازان توسعه است و در عین حال بخش مهمی از بار توسعه اقتصادی بر دوش فعالان کسب وکار است. ازاین رو مشکلات موجود هر دو بخش (تأمین اجتماعی و فعالان کسب و کار) را در درازمدت با اختلال مواجه می کند و همین موضوع تعامل میان آن دو را در جامعه ضرورت می بخشد. هدف از این پژوهش، شناخت چالش های موجود در این تعامل با تکیه بر دیدگاه های بخش کارفرمایی است. روش شناسی پژوهش متکی بر تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها با خبرگان حوزه تأمین اجتماعی و فعالان فضای کسب وکار است. یافته های پژوهش نشان می دهد چالش های مهم تعامل با سازمان تأمین اجتماعی بدین قرار است: ضعف در فرایندهای مربوط به ثبت کارگاه، مشکلات مربوط به ارائه لیست بیمه، ضعف در وحدت رویه و شفافیت در محاسبه نرخ حق بیمه قراردادهای پیمانکاری، ضعف در فرایندها و ساختارهای مربوط به بازرسی از دفاتر، کم توجهی شعب سازمان به آرای هیئت های بدوی و تجدیدنظر و آرای دیوان عدالت اداری، ضعف در ساختارهای حقوقی، مالی و اداری و فرایند صدور مفاصاحساب. ازاین رو در بخش راهکارها کوشش شده تا هم عوامل درون زا و هم برون زا در نظر گرفته شود.
ارائه الگوی مشارکت جویی فرهنگی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
137 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه های فرهنگی اهمیت زیادی در کسب شایستگی های دانشجومعلمان و دستیابی به هویت معلمی دارند. این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای مشارکت جویی فرهنگی دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش: روش پژوهش از منظر گردآوری اطلاعات، آمیخته اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی، از نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از بین دانشجومعلمان برگزیده و متخصصان دانشگاهی و با روش نمونه گیری هدفمند، 18 نفر انتخاب شدند. روش تحلیل اطلاعات در بخش کیفی، تحلیل مضمون با روش دپوی و گیتلین بود. در بخش کمّی، روش پژوهش توصیفی بود. برای اعتباربخشی، از نتایج بخش کیفی استفاده شد. جامعه آماری این بخش شامل اعضای هیئت علمی، مدیران و دانشجومعلمان به تعداد 802 نفر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، پرسشنامه های بسته پاسخ را پاسخ دادند. شاخص روایی محتوایی برای بررسی روایی پرسشنامه استفاده شد. یافته ها: در بخش کیفی، الگوی تدوین شده شامل سه بخش پیش نیازها مشتمل بر سیاستی و اجرایی(وحدت سیاستی، کثرت گرایی برنامه ای مخاطب شناسی و استعدادشناسی، مسئولیت سپاری، نیازشناسی، اطلاع رسانی، اقناع سازی و حمایتگری)، اجرای بهینه(شبکه سازی و تیم سازی، شخصی سازی، کیفیت بخشی اجرا و ادغام برنامه ای) و تضمین کیفیت(پایش فرهنگی، سنجش دستاوردی) بود. با کاربست روش تحلیل عاملی مرتبه دوم ضرایب استانداردشده مؤلفه ها با مقادیر تی بالای 2، نشان داد از اعتبار لازم برخوردارند و در نهایت الگو، از برازش خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: مشارکت پذیری دانشجومعلمان در فعالیتهای فرهنگی مستلزم وجود برنامه منسجم، اجرای مناسب، نیازسنجی دقیق و پایش مستمر است. در این زمینه باید مسئولیت اساسی را به خود دانشجومعلمان سپرد.
ظرفیت های تبارشناسی برای «مطالعات توسعه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
69 - 87
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: «توسعه» و عبارات ارزش گذارانه آن از قبیل توسعه ناپایدار، توسعه نامتوازن، توسعه نیافته، در حال توسعه و ... مفاهیمی پرکاربرد در تحلیل شرایط جوامع غیرغربی همچون ایران و مقایسه آن ها با جوامع توسعه یافته است. آنچه که در این تحلیل ها به عنوان امری مسلم و طبیعی در نظر گرفته می شود، ضرورت تحقق «توسعه» است، به گونه ای که تصور شکل دیگری از واقعیت غیرممکن به نظر می رسد. توسعه و شاخص های آن، نه تنها نقطه اتکای بسیاری از ارزیابی ها درباره سیاست ها و دولت ها، بلکه معیاری مسلط برای داوری درباره انسان و جامعه غیرغربی شده است. با این وجود، «توسعه» همچون هر پدیده اجتماعی دیگر تاریخمند است و فهم صحیح آن مستلزم اتخاذ رویکردی است که به این وجه توجه نماید. «تبارشناسی» به مثابه رویکردی نظری روشی، پدیده های اجتماعی از جمله توسعه را در روند تاریخی شان مطالعه می کند. این مقاله، تأمل پیرامون ظرفیت هایی است که این رویکرد برای «مطالعات توسعه» فراهم می کند.روش: جهت تحقق این هدف، از مشارکت تبارشناسی فوکویی، مطالعات پساتوسعه و پسااستعماریِ توسعه (که متأثر از فوکو هستند)، تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران و برخی ملاحظات استفاده شده است تا نسخه بهینه شده ای از تبارشناسی جهت کاربرد در «مطالعات توسعه» ارائه شود. تاریخ دریافت: 19/11/1403تاریخ پذیرش: 28/03/1403 واژگان کلیدی:تبارشناسی،توسعه،گفتمان،قدرت،دانش،مقاومت،فوکو نتایج: وفق این رویکرد، روش صحیح در «علوم اجتماعی» تاریخ پژوهی تبارشناسانه است، زیرا وجود هر پدیده اجتماعی برساخت تاریخی است. رد فرض پیوستگی به معنای انکار وجود هر نوع پیوستگی در تاریخ نیست، بلکه تدبیری روش شناسانه است. تبارشناسی متضمن نقد بنیادی مدرنیته است، زیرا آن را رهایی بخش نمی داند. این رویکرد تحلیلی به پژوهشگر امکان نقد روایت های مشهور و مسلط درباره پدیده اجتماعی توسعه را می دهد. نحوه صورت بندی مسئله، از مهم ترین امکان های تبارشناسی برای مطالعات توسعه است. تبارشناسی تحلیل خود را از پرسشی در زمان حال آغاز می کند. بنابراین، مسئله تبارشناسی توسعه، مسئله «اکنون» است. تحلیل تبار اندیشه و عمل توسعه، در جستجوی خاستگاهِ واحد نیست. موفقیت در این جستجو ضمن توجه به تاریخ خاص هر سرزمین، نیازمند رصد بازتاب تبار گفتمان جهانی توسعه، عناصر و نیروهای اجتماعی آن در جامعه مورد بررسی است. مطالعات تبارشناسانه توسعه، ضمن کاربرد مفهوم گفتمان، بین شیوه های بازنمایی (کردارهای گفتمانی) و رویه های مادی (کردارهای غیرگفتمانی) توسعه ارتباط می بیند، به عاملیت فردی و جمعی توجه دارد، همچنین به دنبال همگن سازی، نظریه سازی و تعمیم افراطی نیست.تبارشناسی مناسبات قدرت دخیل در برساخت معانی را ردیابی می کند، زیرا قدرت از عوامل برساخت تاریخی هویت ها است. فوکو ضمن نقد الگوی «حقوقی گفتمانی» قدرت، با طرح مفهوم «حکومت مندی» شبکه ای برای تحلیل روابط قدرت شکل می دهد که در آن دولت امکان بررسی دارد. در این چارچوب تحلیلی، به فاعلیت و آزادی فردی نیز توجه می شود. ظهور این فاعلیت در تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران پرطنین است. تبارشناسی امکان فهم چگونگی شکل گیری اندیشه و عمل توسعه را با تحلیل روابط قدرت در اشکال و سطوح مختلف فراهم می سازد؛ از بررسی طرح های توسعه به عنوان ابزار اعمال قدرت تا روابط قدرت میان جوامع توسعه یافته و جوامع غیرغربی. در تحلیل قدرت، هم زمان وجه مقاومت نیز تحلیل می شود. در نسخه تبارشناسی ارائه شده در مقاله حاضر، به تأثیر رویدادهای تصادفی بر کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی توجه می شود؛ با این توضیح که در هر زمان تاریخی ممکن است رویداد خاصی که بر اساس نظم گفتمانی موجود قابل پیش بینی نیست، شرایط تاریخی متفاوتی را پدید آورد.رابطه بین قدرت، دانش و گفتمان، قلمرو تبارشناسی فوکو است. به دلیل پیوند قدرت و دانش، تحلیل علاوه بر متون، باید «نهادها، تصمیمات تسنظیمی، قوانین، اقدامات اداری» را نیز دربربگیرد. این رویکرد امکان تحلیل سازوکارهای عملی گفتمان توسعه مانند تخصصی سازی و نهادی سازی را فراهم می کند. تبارشناسی با واسازی برنامه ریزی، اثرات قدرت و دانش را در گسترش توسعه آشکار می سازد. تحلیل تبارشناسانه برحسب رابطه دانش، قدرت و گفتمان، نشان می دهد که گفتمان توسعه چگونه جهان غیرغربی را به عنوان نوع خاصی از موضوع دانش می سازد و بر این اساس چه نوع مداخلاتی سازمان دهی می شود. تبارشناسی به گفتمان های مقاومت و یا حاشیه ای نیز توجه می کند. از حیث روش شناسی، «تحلیل مقاومت» برای «تحلیل قدرت» یک ضرورت است. وفق تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی، تبارشناسی توسعه در ایران معاصر، رویکرد نظری ویژه ای پیرامون نسبت این انقلاب با توسعه غربی اتخاذ می کند. در نهایت، امکان طرح و تأمل درباره جایگزین ها نیز وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: رویکرد تبارشناسی با جعبه ابزار مفهومی خود می تواند با برجسته نمودن جنبه هایی از اندیشه و عمل توسعه که تاکنون به آن توجه نشده است، به دانش ما درباره این موضوع کمک کند. پژوهش تبارشناسانه می تواند نشان دهد که اگر اندیشه و عمل توسعه، شکل های دیگری داشته است، چه کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی، در این تغییرات دخیل بوده اند. تبارشناس با نقد اکنون، صورت «طبیعی» و «قطعی» پدیده موجود را زیر سؤال می برد و تصویری نو از آن ارائه می دهد. تبارشناسی می تواند از «گفتمان توسعه» در جهان غیرغربی آشنایی زدایی کند. مطالعات تبارشناسانه توسعه امکان تحقق مجموعه ای از اهداف اکتشافی، توصیفی، تفهمی و ارزیابی را دارد. امکان اتخاذ رویکرد پسااستعماری، از ظرفیت های انتقادی این نوع مطالعات است. کاربرد تبارشناسی در مطالعات توسعه، گاه می تواند با تمام اجزای آن اجرا شود، گاه می توان بخش هایی از آن را به صورت مطالعه ای مستقل در نظر گرفت. تبارشناسی، ظرفیت های قابل توجهی برای «مطالعات توسعه» دارد؛ اما بسندگی به رویکرد نظری واحد به عنوان توضیح دهنده باکفایتی از پیچیدگی موضوع مورد مطالعه، تقلیل گرایانه است.قدردانی: از داوران محترم برای نظرات سازنده و مفیدشان سپاسگزاریم. همچنین، از کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برای فراهم نمودن فضای مناسب پژوهش تشکر می کنیم.تضاد منافع: هیچ تضاد منافع احتمالی توسط نویسنده مسؤول گزارش نشده است.
مرور نظام مند پژوهش های صیانت از کارکنان پلیس با روش فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
135 - 164
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرمایه اصلی هر سازمان کارکنان آن هستند؛ بنابراین، صیانت و ایجاد محیطی امن، پاک و سالم با هدف ارتقای آگاهی و بصیرت کارکنان و مهار آسیب پذیری، از وظایف ذاتی سازمان است. هدف پژوهش حاضر، مرور نظام مند پژوهش های صیانت کارکنان با روش فراترکیب است.روش : پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی ازنوع بنیادی با بهره گیری از روش فراترکیب و مرور نظام مند است. در ابتدا، تعداد 131 پژوهش با هدف مزبور یافت شد که 50 مورد از آنها به دلیل یا هم پوشانی حذف شد و 81 پژوهش باقی مانده، با استفاده از فیلتر براساس عنوان، چکیده و کل متن، مورد غربالگری قرار گرفت و برای انجام این غربالگری نیز از ابزار سی. ای. اس. پی استفاده شد.یافته ها: مطابق یافته های پژوهش، آگاه سازی ها و کمیسیون های صیانتی، ارشاد کارکنان و انتشار پیام های صیانتی، آموزش های دینی و فرهنگ مشارکت جمعی و نیز توانمندسازی ساختاری، زمینه ای و رفتاری، چهار پیامد اصلی صیانت کارکنان است.نتایج: آگاه سازی، رویکرد ایجابی، استمرار توجیه و ارشاد کارکنان درمعرض خطر، ترویج تفکر سیستمی، تهیه و نشر پیام های صیانتی، حفظ کرامت انسانی، آموزه های دینی و نقش فرماندهان متعهد و متخصص، سیستم ارتباطی اثربخش، نقش مراقبتی، ممانعتی و مقابله ای فرماندهان از مهم ترین مولفه های صیانت کارکنان است.
تبیین مؤلفه های نظام اداری مدرن در جهت استقرار ساختار فدرالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۷
39 - 74
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکردی آینده پژوهی، به منظور شناسایی مؤلفه های نظام اداری مدرن و نقش آن در استقرار ساختار فدرالی ایران انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف، بنیادی؛ از نظر ماهیت و روش، توصیفی (پیمایشی) و از نظر روابط بین متغیرها از مطالعات همبستگی است. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه محقق ساخته است که با طیف پنج ارزشی طراحی شده و روایی و پایایی آنها با نظر تخصصی خبرگان و آزمون های مختلف اندازه گیری شد. جامعه آماری تحقیق را محققان و پژوهشگرانی شامل می شود که طی 10 سال گذشته درباره متغیرهای فوق مطالعه و نتایج را در فصلنامه های معتبر منتشر کرده اند. تعداد نمونه آماری براساس فرمول کوکران 73 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت و آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون های همبستگی، تحلیل مسیر و رگرسیون استفاده شد که به ترتیب برای اندازه گیری چگونگی رابطه، مقدار اثرگذاری و میزان پیش بینی تغییرات متغیرها کاربرد داشتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد: نخست، مؤلفه های بوروکراسی کارآمد، دولت الکترونیک، حاکمیت قانون، پاسخگویی عمومی و مسئولیت اجتماعی قابلیت تبیین نظام اداری مدرن را دارند. همچنین با مؤلفه های حاکمیت ملی، حکومت های محلی، تفکیک قوا، فعالیت آزادانه احزاب و تمرکززدایی فعالیت ها می توان ساختار فدرالی را به نحوی مطلوب تبیین کرد. دوم، مطابق نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین نظام اداری مدرن و ساختار فدرالی رابطه ای مستقیم، مثبت و قابل قبولی وجود دارد. سوم، براساس نتایج آزمون رگرسیون، سهم نسبی هر یک از مؤلفه های نظام اداری مدرن در پیش بینی تغییرات ساختار فدرالی مشخص شد. به طوری که بوروکراسی کارآمد بیشترین و مسئولیت اجتماعی کمترین مقدار اثرگذاری را دارند. بر مبنای نتایج به دست آمده می توان استدلال کرد یک عامل کلیدی و مطمئن برای استقرار نظام فدرال در ایران، به کارگیری نظام اداری مدرن براساس مؤلفه های مذکور است.
واکاوی راهکارهای مقابله با پدیده نفاق در بیداری اسلامی با تأکید بر آموزه های قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
165 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از ویژگی های بارز منافقین، مواضع فریبکارانه و متناقض آنان است که در بسیاری از آیات قرآن به آن اشاره شده است. نفاق در اصطلاح قرآن کریم عبارت است از مخالفت ظاهر با باطن آدمی که با نیت فساد و معصیت شکل می گیرد؛ زیرا منافق با زبان چیزی را می گوید، ولی نیت واقعی خود را مخفی می دارد تا به دیگران زیان و آسیب برساند. هدف از انجام این پژوهش، پاسخ به این پرسش بود که راهکارهای مقابله با پدیده نفاق در بیداری اسلامی با تأکید بر آموزه های قرآن کریم چیست. روش: محقق با استفاده از روش تحلیل مضمون و با نرم افزار مکس کیو.دی.ای، داده های حاصل از آموزه های قرآن کریم را مفهوم سازی کرده است. یافته ها: بر اساس این مفاهیم، مضامین اولیه(اختصاصی بودن، منحصرسازی، خبرپراکنی، خبر نادرست، هوشیاری، دانایی، پیش بینی، بزرگان، بلندپایگان، خرابکاری و انحطاط) و مضامین سازمان دهنده(ویژه سازی، محدودیت، سخن پراکنی، خبر تحریف شده، روشن بینی، دوراندیشی، عاقبت بینی، اغنیا، نجیب زادگان، فتنه انگیزی و تبهکاری) مضامین فراگیر به دست آمد. نتیجه گیری: با ترکیب و ادغام مضامین فراگیر نزدیک به هم، پنج بُعد مبارزه با انحصارگرایی، بصیرت افزایی، مقابله با شایعه سازی، جلوگیری از اشرافیت و پیشگیری از ترویج فساد و توطئه استخراج شد.
بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی نهادهای میانجی دانشگاه و صنعت (مورد مطالعه: مجموعه مسابقات ره نشان بنیاد ملی نخبگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله مندی ارتباط صنعت و دانشگاه در ایران مورد ارجاع تحقیقات متعددی قرار گرفته است و یکی از پرتکرارترین راهبردهای رفع این مسئله، ایجاد سازوکارهای میانجی عنوان شده است. در این تحقیق با استفاده از روش نظریه زمینه ای، مجموعه مسابقات مسئله محور بنیاد ملی نخبگان موسوم به مسابقات ره نشان به عنوان یک سازوکار میانجی با کارکرد تسهیل ارتباط و پیوند میان بازیگران حاضر در صنعت و دانشگاه، مورد بررسی قرار گرفته است. مسابقات ره نشان شامل 54 پروژه تعریف شده توسط شرکت های صنعتی است که دانشجویان به میانجی مسابقات ره نشان و در تعامل با شرکت ها، انجام آن ها را برعهده گرفته اند. سؤال اصلی تحقیق آن بوده است که چرا و چگونه، فقط در معدودی از پروژه ها ارتباط برقرار شده و در غالب پروژه ها (بیش از 85 درصد) ارتباط پایداری شکل نگرفته است. برای پاسخ بدین سؤال، تعداد 15 پروژه از طریق روش نمونه گیری نظری انتخاب و 30 مصاحبه نیمه ساختاریافته با دانشجویان و راهبران شرکت ها انجام گرفت و نتایج آن تحت دو عنوان "روایت انجام دهندگان" و "روایت تعریف کنندگان پروژه"، صورت بندی، کدگذاری و تحلیل شد. بر اساس این تحلیل، سه عامل اصلی نظام انگیزشی، فرهنگ زمانی و نظام ارزش گذاری و چهار عامل تقویت/تضعیف کننده راهبری فعال، تعریف دقیق و متناسب پروژه، اشتهار شرکت و شکل گیری تعامل اجتماعی شناسایی شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که به علت عدم تناسب در سه وجه "نظام انگیزشی"،"فرهنگ زمانی" و "نظام ارزش گذاری" بین دو طرف این رابطه، در اغلب موارد ارتباط برقرار نمی شود. در حقیقت از علل اصلی عدم موفقیت در این سازوکار میانجی آن است که افراد با یک تعلق نهادی پیشینی و متمایز از یک دیگر وارد رابطه همکاری می شوند و عدم تطابق این تعلق نهادی در سه وجه ذکر شده سبب ناکارآمدی این ساز و کار میانجی می گردد.
کاوشی در روش های حقوقی و غیرحقوقی موثر برای فیصله ی اختلافات رسانه ای در داخل و خارج از محاکم دادگستری؛ (مطالعه تطبیقی: ایران و آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۲۰
97 - 113
حوزههای تخصصی:
موضوع: اختلافات رسانه ای به ویژه در دنیای معاصر که با سرعت انتشار اطلاعات روبه رو هستیم، یکی از چالش های عمده نظام های حقوقی و قضائی در سرتاسر جهان به شمار می روند. رسانه ها به عنوان یک ابزار تاثیرگذار در جامعه، اغلب در معرض شکایات و دعاوی مختلف قرار می گیرند که این دعاوی ممکن است جنبه های حقوقی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. در این میان، روش های قانونی و غیرحقوقی مختلفی برای حل این اختلافات وجود دارد که هرکدام ویژگی ها و پیچیدگی های خاص خود را دارند. پرسش اصلی این تحقیق آن است که «چه روش های قانونی و غیرحقوقی مرسومی برای فیصله اختلافات رسانه ای وجود دارد؟» و در این راستا، به ویژه این پرسش مطرح می شود که «چگونه دادگستری خصوصی می تواند تضمین کننده کیفیت، امنیت و ضمانت اجرایی لازم برای حل اختلافات رسانه ای باشد؟» هدف این تحقیق بررسی و تحلیل این روش ها، به ویژه با مطالعه تطبیقی نظام های حقوقی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا است. در این پژوهش، ضمن تحلیل روش های قانونی، همچون سیستم تسویه حساب، روش های غیرحقوقی همچون داوری و حل اختلافات به صورت داوطلبانه نیز بررسی خواهد شد. در این تحقیق، تأکید بر این نکته است که، علاوه بر فرایندهای قضائی، روش های غیرحقوقی می توانند به طور قابل توجهی در کاهش حجم پرونده های دادگستری و همچنین حل و فصل اختلافات رسانه ای به روشی مسالمت آمیز و موثر کمک کنند. با توجه به پیچیدگی ها و تنوع دعاوی رسانه ای، استفاده از این روش ها می تواند به حل مشکلات به ویژه در زمینه هایی که جنبه های تخصصی دارند، کمک کند.
روش تحقیق: این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است و با استفاده از مطالعه تطبیقی، به بررسی روش های حقوقی و غیرحقوقی حل اختلافات رسانه ای در دو نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا پرداخته می شود. برای این منظور، ابتدا به جمع آوری اطلاعات مربوط به قوانین و مقررات حاکم بر رسانه ها در هر دو کشور پرداخته شده و سپس روش های حل اختلافات رسانه ای در هر کدام از این نظام ها تحلیل می شود. در بخش اول، اطلاعات از طریق مطالعه متون قانونی، آیین نامه ها، و دستورالعمل های قضائی مربوط به رسانه ها در هر دو کشور جمع آوری می شود. این اطلاعات شامل قوانین شکایت رسانه ای، فرآیندهای دادرسی، و روش های جایگزین حل اختلاف در نظام های حقوقی ایران و ایالات متحده است.در بخش دوم، روش های غیرحقوقی حل اختلافات مانند داوری، تسویه حساب، و فرآیندهای جایگزین، بررسی شده و مقایسه ای بین کاربرد این روش ها در ایران و آمریکا صورت می گیرد. برای این منظور، از منابع ثانویه شامل مقالات علمی، گزارش ها، و تحلیل های موجود در این زمینه استفاده می شود. همچنین، با بهره گیری از تحلیل های تطبیقی، شباهت ها و تفاوت های میان دو نظام حقوقی از نظر مدیریت و حل اختلافات رسانه ای بررسی می شود. روش تحقیق همچنین شامل تحلیل موارد واقعی و پرونده های نمونه از دو کشور است تا نشان دهد که چگونه سیستم های حقوقی مختلف می توانند به طور مؤثر یا ناکارآمد در حل اختلافات رسانه ای عمل کنند. در نهایت، این پژوهش از روش های کیفی برای تحلیل داده ها استفاده می کند و نتایج حاصل از مقایسه تطبیقی و تحلیل پرونده های نمونه را برای پیشنهاد بهبود روش های حل اختلافات رسانه ای ارائه می دهد.
یافته ها: تایج این پژوهش نشان می دهد که روش های قانونی و غیرحقوقی مختلف برای حل اختلافات رسانه ای به طور گسترده در کشورها و نظام های مختلف به ویژه در ایران و آمریکا مورد استفاده قرار می گیرند. در ایران، برخی از این روش ها، همچون دادگاه های عمومی رسانه ای، همچنان به طور سنتی در حال اجرا هستند، در حالی که در ایالات متحده، قوانین و روش های جدیدتری چون سیستم تسویه حساب و داوری رسانه ای مطرح شده است. مطالعه تطبیقی دو نظام حقوقی ایران و ایالات متحده نشان می دهد که در ایالات متحده آمریکا، روش های جایگزین حقوقی همچون سیستم تسویه حساب، که در آن طرفین به صورت داوطلبانه از طریق شخص ثالث به حل اختلاف می پردازند، توانسته است موفقیت هایی در کاهش حجم پرونده های دادگستری داشته باشد. این روش ها علاوه بر کاهش بار دادگستری، به حل مسالمت آمیز اختلافات کمک می کنند و از طرفی می توانند اطمینان حاصل کنند که طرفین به تصمیمات نهایی پایبند خواهند بود. در جمهوری اسلامی ایران، با توجه به ساختار حقوقی خاص و تفاوت های موجود در قوانین رسانه ای، بسیاری از این روش ها کمتر کاربرد دارند. با این حال، در سال های اخیر، برخی از این مدل های حقوقی مانند داوری در اختلافات رسانه ای در حال معرفی و استفاده قرار گرفته اند. این مدل ها به ویژه در مواقعی که اختلافات رسانه ای پیچیده و نیاز به تخصص دارند، مفید واقع می شوند. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهد که سیستم های حقوقی باید توجه ویژه ای به حقوق متهمان رسانه ای و همچنین نیاز به حفظ منافع عمومی و شفافیت در فرآیندهای قضائی داشته باشند. به همین دلیل، روش های غیرحقوقی در بسیاری از موارد می توانند نقش مکملی برای دادگاه ها ایفا کنند.
بحث و نتیجه گیری: بحث در این زمینه نشان می دهد که روش های حقوقی و غیرحقوقی می توانند به طور قابل توجهی در فیصله اختلافات رسانه ای موثر باشند. در حالی که دادگاه های سنتی ممکن است به دلیل فرآیند طولانی و پیچیدگی های خود قادر به حل سریع و مؤثر دعاوی رسانه ای نباشند، روش های غیرحقوقی مانند داوری و سیستم های تسویه حساب به عنوان گزینه های مفید و کارآمد در کاهش بار دادگستری مطرح شده اند .در ایالات متحده، سیستم تسویه حساب، به ویژه در موارد مربوط به رسانه ها، به دلیل انعطاف پذیری بالا و امکان دستیابی به توافقات سریع و قابل اجرا، به طور گسترده استفاده می شود. این روش با توجه به طبیعت مشاجرات رسانه ای، که ممکن است اغلب به صورت فنی و تخصصی باشند، به ویژه مفید است. در جمهوری اسلامی ایران، باوجود پیشرفت هایی در زمینه استفاده از روش های غیرحقوقی، هنوز این روش ها به طور کامل در سیستم قضائی رسانه ای پذیرفته نشده اند. اما با توجه به ظرفیت های موجود و نیاز به حل سریع و کم هزینه اختلافات، می توان از این مدل ها در کنار روش های قضائی استفاده کرد. در نهایت، تحقیق حاضر نشان می دهد که برای تضمین کیفیت، امنیت و اجرای بهتر تصمیمات، استفاده از ترکیبی از روش های قانونی و غیرحقوقی ضروری است. علاوه بر این، نهادهای قضائی باید به تدریج از این روش های غیرحقوقی حمایت کنند و فرآیندهای قضائی را به گونه ای طراحی کنند که هم پاسخگوی نیازهای رسانه ها باشد و هم از شفافیت و عدالت برخوردار باشد.
از سواد رسانه ای تا تحول نگرش: راهبردی عملی برای دانشجویان گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به گسترش فنّاوری های نوین و رسانه های اجتماعی و آغاز عصر هوشمند، تقویت حیطه نگرشی دانشجویان به عنوان نیروی انسانی متعهد و متخصص برای نقش آفرینی در تمدن سازی انقلاب اسلامی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. یکی از ابزارهای کاربردی برای تقویت حیطه نگرشی دانشجویانی در تراز انقلاب، کاربست صحیح از ظرفیت، ابعاد و مدلهای سواد رسانه ای است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین سواد رسانه ای به عنوان بستر و راهبرد عملی مناسب برای تحوّل و تعمیق حیطه نگرش(عاطفی) دانشجویان بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بود. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از جنبه ماهیتِ داده، از نوع کیفی و به صورت تحلیل و بررسی متنی است. برای جمع آوری داده ها از روش اسنادکاوی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کتب، مقالات معتبر و اسناد علمی مرتبط با موضوع پژوهش است. نمونه گیری از طریق مقالات معتبر، اسناد علمی و کتب در دسترس انتخاب شده و به وسیله ابزار فیش برداری، داده ها گردآوری شدند. جمع آوری داده بر اساس مقالات مرتبط، با توجه به واژگان کلیدی، از پنج پایگاه داده خارجی و سه پایگاه داده داخلی استخراج و بهره برداری شد. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده در این پژوهش، بر اساس چهار مرحله توصیف، تحلیل، استنتاج و تبیین صورت پذیرفت. یافته ها: کانون توجه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بر بحث آموزشی و علمی متمرکز بوده و توجه به سایر بخشها از قبیل موضوعات ملّی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کمتر است. همین عامل موجب عدم تقویت یکسان حیطه های دانشی، عاطفی و روانی حرکتی شده است. بنابر این، تعمیق و تحوّل حیطه نگرش دانشجویان در اثرگذاری مناسب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در بستر سواد رسانه ای کاملاً مشهود بوده و یک ضرورت است. نتیجه گیری: آموزش سواد رسانه ای به عنوان بستری مناسب و راهبردی عملی می تواند حیطه نگرشی دانشجویان را ارتقا داده و دانشجویانی مؤثر، برای تحقق گام دوم انقلاب در عصر هوشمند تربیت کند.
تبیین ضرورت بهسازی ساختار دوره کارشناسی تربیت معلم و ارائه الگوی مطلوب آن بر مبنای اساسنامه دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۲)
133 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بهسازی ساختار دوره کارشناسی تربیت معلم و ارائه الگوی مطلوب آن در دانشگاه فرهنگیان بود. روش: در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و استخراج الگو و روش نظریه زمینه ای مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده شد. جمع آوری داده ها برای کدگذاری در قالب مصاحبه و پرسشهای بازپاسخ به تعداد 17 نفر به صورت گلوله برفی تا زمان اشباع نظری با افراد متخصص بوده است. اعتبارسنجی الگو با مشاوره متخصصان حوزه برنامه ریزی درسی و تربیت معلم بوده است. یافته ها: در ارائه الگوی ساختاری به دست آمده بر اساس صلاحیتهای معلمی، برنامه های درسی دوره کارشناسی در سه سال و هر سال سه ترم، با اولویت تخصیص سال اول به دروس معارف و تربیت اسلامی و سالهای دوم و سوم به آموزش دروس تخصصی و مهارتی تنظیم شود. نتیجه گیری: برنامه ریزی درسی مطابق با این الگو می تواند به ایجاد باورمندی وتقیّد به ایفای وظیفه در قبال پذیرش نقش انبیایی معلم و ترجیح لذتهای معنوی بر دیگر لذتهای زودگذر حسی و خیالی در سال اول بینجامد که بسترساز اهتمام جدّی تر دانشجومعلمان برای پرداختن به دروس تخصصی تر را در سالهای بعد فراهم می سازد.
ابزارهای توانمندسازی فین تک، موارد کاربرد و نقش آینده اینترنت اشیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست نامه علم و فناوری دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
111 - 136
حوزههای تخصصی:
در روند کنونی جهان، بسیاری از سازمان های مالی در جهت هوشمندسازی امور مالی برای بهره گیری از مزایای دیجیتالی شدن تلاش می کنند. در این زمینه، فناوری مالی (فین تک) از فناوری های تحول آفرین جدید مثل هوش مصنوعی ( AI)، نسل پنجم (5G) و ششم (6G) ارتباطات، بلاکچین، متاورس، اینترنت اشیا (IoT) و غیره در صنعت مالی و با هدف ایجاد ارزش افزوده برای خدمات مشتری استفاده می کند. با ظهور فین تک، بسیاری از خدمات و فرآیندهای بزرگ مالی مثل وام دهی، راستی آزمایی، کشف کلاهبرداری، حفظ کیفیت، امتیازدهی اعتباری و بسیاری موارد دیگر، ساده سازی و تقویت خواهند شد. بااین حال، نیاز به تحقیق و نوآوری در محصولات مالی تحول آفرین و زمینه سازی اکوسیستم فناوری ها وجود دارد. به همین خاطر، برخی از غول های فناوری تمرکز خود را معطوف به فین تک کرده اند تا راهکارهایی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) ارائه دهند. در این مقاله، ابتدا، روندهای آتی و کاربردهای پیشران فین تک را ترسیم می کنیم که در چشم انداز 2030 ظهور خواهند کرد. همچنین، تلاش می کنیم چارچوبی اساسی از ابزارهای توانمندسازی فین تک ازجمله اینترنت اشیا، نسل پنجم، همزادهای دیجیتال و متاورس برای موارد کاربردی خاص ارائه دهیم. علاوه بر این، ضمن پیش بینی چالش های پیش رو، راهکارهایی برای تحقیقات آتی فین تک ارائه می دهیم.
طراحی مدل مفهومی نوآوری اجتماعی در سازمان های مردم نهاد با رویکرد گرندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفه ها و ابعاد اصلی نوآوری اجتماعی در سازمان های مردم نهاد و ارائه مدل با استفاده از راهبرد گرانددتئوری است. روش این تحقیق از نظر نتیجه در دسته تحقیقات کاربردی توسعه ای، از نظر هدف جز تحقیقات اکتشافی و از حیث روش در زمره تحقیقات کیفی مبتنی بر راهبرد گرانددتئوری است. ابزار جمع آوری داده های تحقیق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه نوآوری اجتماعی و مدیران سازمان های مردم نهاد است. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. پس از پیاده سازی و تحلیل مصاحبه ها، کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. نتایج نشان داد که نوآوری اجتماعی سمن ها توسط شرایط علی (کار گروهی، اعتمادسازی فرهنگ سازی و آگاهی بخشی و تفکر سیستمی)، دلایل زمینه ای (سیاست گذاری، نگرش ها و سرمایه گذاری)، عوامل مداخله گر (قانونی، سیاسی، سازمانی و منابع مالی)، مقوله محوری (نوآوری اجتماعی سمن ها)، راهبردها (حمایتی، آموزش و توانمندسازی، ارتباطات، مشارکتی و مدیریتی) و پیامدهای (توسعه سمن ها، تحول اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی) تحقق می یابد. نتایج نشان می دهد که مدل پژوهش از سطح خوبی برخوردار است.
طراحی مدل توسعه کارآفرینی سبز در حوزه مدیریت پسماندهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۷
233 - 272
حوزههای تخصصی:
توسعه کارآفرینی سبز به عنوان یک انقلاب کارآفرینی نوظهور، عاملی مؤثر در جهت کاهش آلودگی محیط زیست و استفاده از کمترین امکانات اما بیشترین بهره وری در انجام امور مشاغل سبز است. لذا هدف این پژوهش، طراحی مدل توسعه کارآفرینی سبز در حوزه مدیریت پسماندهای شهری است تا از این معضل زیست محیطی به عنوان منبع فرصت استفاده کرده و این خطر زیست محیطی و اجتماعی را به ارزش های اجتماعی و سود اقتصادی تبدیل کند. روش این پژوهش برحسب هدف بنیادی و گردآوری داده ها، کیفی– داده بنیاد (سیستماتیک) است. پس از انتخاب 15 نفر از صاحبان کسب وکارهای مدیریت پسماند شهری، مدیران شهری و خبرگان این حوزه با روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده ها گردآوری شدند. سپس در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و در نهایت ۱۱۷ گزاره مفهومی اولیه از کدگذاری باز، ۳۸ مقوله از کدگذاری محوری و 16 عامل اصلی از کدگذاری انتخابی شناسایی شدند. نتایج تأکید می کنند مقوله محوری، توسعه کارآفرینی سبز است که با توجه به عوامل علّی (مانند ویژگی های، فردی و شغلی)، عوامل زمینه ای (مانند عوامل نهادی، زیرساختی، محیطی، فناوری و نوآوری) و عوامل مداخله گر (مانند عوامل اقتصادی، سیاسی، قانونی و اجتماعی-فرهنگی و آموزشی) شکل گرفته است و با راهبردهای حمایتی، اصلاحی، اجرایی و ساختاری به سه دسته پیامد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی یا به عبارتی توسعه پایدار منجر می شود. این یافته ها به مدیران، برنامه ریزان و سیاستگذاران حوزه مدیریت پسماند و توسعه کارآفرینی سبز در ایجاد ارزش (مزیت رقابتی و ثروت) و تحقق آینده ای پایدارتر کمک می کنند.
تحلیل تطبیقی سطح گسترش و پذیرش سیاست های حوزه بیمه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۷
379 - 413
حوزههای تخصصی:
بیمه اجتماعی از مهم ترین برنامه های تحقق سیاست های اجتماعی به منظور فراهم کردن امنیت اجتماعی - اقتصادی افراد در دوران سالمندی و ازکارافتادگی است. پژوهش حاضر به دنبال تحلیل تطبیقی استان های کشور از نظر سطح جامعه پذیری بیمه اجتماعی در میان ساکنان شهرهای زیر بیست هزار نفر است. به لحاظ روش شناسی نوع تحقیق کاربردی و ماهیت آن توصیفی - تحلیلی و جامعه آماری نیز تعداد 903 نقطه شهری بوده است. روش مورد استفاده برای تحلیل داده ها در مرحله اول، ارزیابی شاخص ضریب نهادینگی بیمه اجتماعی و شاخص جامعه پذیری از نظر ضریب نفوذ بیمه ای بوده و در گام بعدی، شاخص کلی (تلفیقی) جامعه پذیری بیمه اجتماعی در چارچوب تکنیک مولتی مورا مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که به دلیل تعداد محدود کارگزاری ها و مکان گزینی غیر متوازن آنها، ضریب نهادینگی بیمه اجتماعی 46/6 درصد بوده و جامعه پذیری آن نیز به دلایلی همچون دسترسی نامطلوب، ضعف آگاهی و اطلاع رسانی و ضعف آموزشی و عملکرد کارگزاری ها 3/1 درصد بوده است. همچنین نتایج شاخص کلی جامعه پذیری بیمه اجتماعی نشان داد که استان همدان با ضریب 0003367 /0=Ui، از بالاترین میزان مطلوبیت و بیشترین سطح جامعه پذیری بیمه اجتماعی در سطح شهرهای زیر بیست هزار نفر برخوردار بوده و در پایین ترین سطح نیز استان خوزستان با ضریب 0000027 /0=Ui قرار گرفته است.
ماهیت علم در پارادایم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
23 - 42
حوزههای تخصصی:
زندگی انسان و حرکت تکاملی و معنوی او وابسته به این است که با واقعیتی که روبه روی اوست، ارتباط برقرار کند. آنچه این ارتباط را برقرار می کند، علم است که ماهیتش به دلیل تعریف های زیاد و متنوع و دلایل دیگر در بقعه ای از ابهام باقی مانده است. باوجود اتفاق نظر درباره پرسش های اساسی در مورد علم و ضرورت پرداختن به آن، بر سر چیستی و تعریف دقیق آن اختلاف نظر زیادی وجود دارد. افزون براین، یکی از چالش ها در مورد علم، وجود تلقی ها و تفسیرهای متعددی است که از واژه علم در منابع مختلف شده است. همچنین، پیوستاری بودن ماهیت علم (کافی، 1402) این چالش را جدی تر کرده است. مشکل سوم برای فهم معنای علم، از مشترک لفظی بودن واژه علم در زبان فارسی به وجود آمده است.سرانجام عدم دقت در آثار ترجمه ای در ترجمه سه کلمه انگلیسی knowledge، dicepline وscience بر مشکل های قبلی افزوده است که گاه هر سه واژه به علم ترجمه شده است. این عدم دقت در ترجمه سبب بروز اشتباهات دیگری نیز در بحث چیستی علم شده است. به طورمثال، به این جمله دقت کنید: «تجربه معیار علم بودن علم است». بسیاری این نقد را بر این نظر وارد کرده اند که علوم بسیاری وجود دارد که تجربه معیار علمیت آنها نیست؛ مثل فلسفه، عرفان، فقه و... .؛ ولی به این نکته دقت نشده است که در این جمله کلمه ای که به علم ترجمه شده است، science بوده که ترجمه آن علم تجربی است. ازاین رو، ترجمه درست جمله این می شود که تجربه معیار علمیت علم تجربی است و این درست است. پس باید گفت تجربه معیار علمیت science ها است نه هر علمی.به نظر می رسد نگاه یک سو به علم نمی تواند ما را در فهم ماهیت علم به هدف برساند. به دیگرسخن، ازآنجاکه نگاه تک ساحتی (منطقی، فلسفی، دینی، فلسفه علمی) به چیستی علم کامل و دقیق نیست، باید آن را از منظرها و نگرش های مختلفی نگریست و تعریف کرد. منابع و آموزه های دینی، منطق، فلسفه، فلسفه علم و حتی خود علم از مهم ترین نگرش هایی هستند که امروزه می توان بر اساس آنها علم را تعریف کرد؛ زیرا همه علوم به یک لحاظ، به دو دسته کلی قابل تقسیم اند: اوّل، علومی که خدا از طریق وحی به اشخاصی برگزیده، بر انسان ها مکشوف کرده است که صورت مکتوب آن، در قالب متون مقدس دینی بر جای مانده است و دوم، علومی که خود انسان ها از راه به کارگیری همه قوای ادراکی خود بدان ها دست یافته اند. طبق این دسته بندی، علی الاصول، دامنه علم بسیار وسیع تر از محدوده علم تجربی است.ابهام در چیستی و ماهیت، تفسیرهای مختلف، پیوستاری بودن، مشترک لطفی بودن، و عدم دقت در ترجمه واژه های متقاربهالمعنی درخصوص واژه علم سبب شده است که معنای علم در متون مختلف دیریاب باشد. ازاین رو، در این جستار درصددیم ضمن بررسی معنای علم در منطق، فلسفه، فلسفه علم و در منابع اسلامی، الگوواره ای از معنای علم براساس منابع و اندیشه اسلامی ارائه دهیم و نسبت و مناسبت آن را با معنای علم در پارادایم های دیگر بکاویم. شاید این تلاش سبب شود تا زمانی که متنی درخصوص علم خوانده و مطالعه می شود، توجه شود که در آن متن از کدام منظر به علم نگریسته شده است تا ابهامات به حداقل برسد. علم در منطقدر منطق، علم در معنای بسیار وسیع مطلق شناخت، معرفت یا آگاهی (Knowledge) به کار رفته است (مطلق بودن علم در منطق نسبت به هر موضوعی، به هر روشی و نسبت به هر هدفی است). علم منطقی به فرایندهای درونی ذهن یا شیوه های پردازش اطلاعات اطلاق می شود؛ روشی که به وسیله آن داده ها را موردتوجه و تشخیص قرار داده، به رمز درآورده، در حافظه ذخیره کرده و در هنگام نیاز آنها را از حافظه بازیابی کرده و از آنها استفاده می شود.علم در فلسفهمعنای علم فلسفی بسیار شبیه علم منطقی است. علم در فلسفه معمولاً نقیض جهل تلقی می شود. فلاسفه گاه علم را مترادف معرفت و معمولاً به معنای اعم از معرفت در نظر می گیرند. گاهی نیز از علم در فلسفه به معرفت شناسی تعبیر می شود. «معرفت شناسی»، تجزیه وتحلیل فرآورده های ذهنی را برعهده دارد که بخشی از آن معرفت علمی است. معرفت شناسی نظریه ای در باب علم منطقی است و به این سؤال پاسخ می دهد که «آنچه انسان می داند چگونه می داند؟» علم در فلسفه علم در فلسفه علوم به ویژه، فلسفه علوم تجربی، واژه علم به معنای نظامی از شناخت های انسان است که موضوع مشخص، روش پژوهشی تعریف شده و هدف از پیش تعیین شده دارد . علم در فلسفه علم مدرن که به عنوان یک سیستم و نظام در نظر گرفته می شود، خود دارای دو معنای مرتبط و درعین حال مستقل است: نظام یا رشته علمی، و علم تجربی. گفتنی است که همه اختلاف ها در فهم و ماهیت علم یا حتی در امکان علم دینی منحصر در این دو معنای علم است؛ علم در پارادایم اسلامی مهم ترین ویژگی علم در پارادایم اسلامی این است که روش های وصول و کسب آن در پنج منبع یعنی وحی، عقل، حس درونی و بیرونی، و نقل قرار داده شده است. این منابع پنج گانه در کنار یکدیگر قادر خواهند بود به تولید علم اصلاح گرایانه دست پیدا کنند. بنابراین، اختلافات ریشه دار و عمیقی میان فلسفه علم در پارادایم اسلامی با فلسفه علم در پارادایم های سه گانه پیش گفته وجود دارد. معرفت شناسی اسلامی که هماهنگ با چارچوب مابعدالطبیعی الهی است، وحی را منبع اصلی علم به واقعیت و حقیقت نهایی مخلوقات و خالق شان می داند. اما معرفت شناسی پوزیتیویستی، تفسیری و انتقادی به وحی، به عنوان منبع و روش کسب دانش نمی نگرد. شناخت مبتنی بر چهار منبع و روش کسب معرفت (حواس، عقل، شهود و نقل) است که منبع وحی به عنوان یک منبع و به عنوان وسیله ای برای اعتباریابی شناخت ها تلقی می شود. در این نوع شناخت روح، نفس، قلب و عقل آدمی درگیر هستند. منظور از علم در الگوواره اسلامی علم، صرفاً بصیرت یا نورانیتی نیست که در بعضی از گزاره های دینی آمده است. همچنین، منظور از علم صرفاً معنای آن در منطق نیز نیست که تصورات و تصدیقات را شامل می شود؛ بلکه منظور از علم پیوستاری از بصیرت و تک-گزاره تا یک نظام علمی است که به صورت طیفی، از معرفت مطلق شروع و به علم تجربی با تمام اجزاء و شرایطش ختم می شود.
مفهوم سازی استراتژی تحول دیجیتال و شناسایی الزامات و قابلیت های پشتیبان شکل دهی آن با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این روزها، فناوری های دیجیتال تمامی شئونات زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است و ابعاد مختلف آن را با تحول همراه کرده است. سازمان های مختلف، به صورت ویژه سازمان های سنتی و پیش دیجیتال، به منظور رقابتی ماندن، ملزم به بازآفرینی تمامی ابعاد خود متناسب با عصر دیجیتال هستند. از این رو تحول دیجیتال ضرورتی غیرقابل اجتناب برای کسب وکارهای امروز است که در صورت عدم سیاست گذاری و اتخاذ استراتژی مناسب برای آن و به تبع آن پیاده سازی اشتباه و ناکامی، خسارات قابل توجهی را متحمل خواهند شد. بنابراین سیاستگذاری در حوزه تحول دیجیتال به یک روند اصلی در سال های اخیر در کشورهای مختلف تبدیل شده است. در این فضا سیاستگذاران باید درک درستی از فضای تحول دیجیتال و مفاهیم کلیدی این حوزه داشته باشند تا بتوانند با تصمیمات بهنگام و مناسب، مسیر کارا و اثربخشی را برای تحول دیجیتال فراهم آورند. اولین گام در این مسیر، شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال می باشد که به یک دغدغه کلیدی برای سازمان های امروز تبدیل شده است. علی رغم اینکه منابع متعددی به تبیین ضرورت شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال پرداخته اند، اما مفهوم سازی جامعی از آن در مبانی نظری این حوزه انجام نشده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی استراتژی تحول دیجیتال انجام شده است. در این پژوهش با بررسی نظام مند ادبیات و با استفاده از روش تحقیق فراترکیب، ضمن تعریف استراتژی تحول دیجیتال و تحلیل ارتباط این استراتژی با سایر استراتژی های سازمان، الزامات شکل دهی و قابلیت های سازمانی پشتیبان آن شناسایی شده است. بدین منظور پس از بررسی 17 مقاله منتخب، تعریف مشخصی از استراتژی تحول دیجیتال ارائه و ارتباط آن با استراتژی کسب و کار و استراتژی های وظیفه ای تحلیل شده است. همچنین الزامات شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال در دو دسته محتوایی و فرایندی ارائه می گردد. در نهایت نیز سه دسته قابلیت فرهنگی، ساختاری و رهبری به عنوان قابلیت های پشتیبان شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال شناسایی گردیده اند.
نهاد اجتماع به مثابه سازمان دهی اقتصادی ورای دوگانه بازار و دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۸
259 - 294
حوزههای تخصصی:
در میان اقتصاددانان برخی حامی بازار آزاد هستند و مزیت های بازار از قبیل انگیزه زیاد، رقابت و تخصیص بهینه منابع از طریق سیستم قیمت ها و معایب دولت از قبیل ناکارآمدی و فساد را برمی شمرند؛ برخی نیز حامی دولت هستند و به بیان شکست های بازار و ضرورت دخالت دولت می پردازند. در این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی تبیینی از شکست های بازار و دولت می شود و به معرفی نهاد اجتماع به عنوان نهادی که می تواند مکمل بازار و دولت باشد و در مواردی شکست های آنها را نداشته باشد، پرداخته می شود. این در حالی است که در مناظرات حامیان بازار و دولت یک دوگانه غلط بازار و دولت شکل گرفته و کمتر به نهاد اجتماع به عنوان نوعی از سازمان دهی اقتصادی توجه شده است. این مقاله به اهمیت گروه های اجتماعی (نهاد اجتماع) در تقویت همکاری اقتصادی در موقعیت هایی پرداخته است که مصادیقی از معمای زندانی هستند و نفع شخصی در راستای بهینه اجتماعی نیست. با توجه به ظرفیت پیوندهای اجتماعی در ایران و وجود گونه های مختلفی از گروه های اجتماعی فعال در عرصه عمومی، باید این ظرفیت را بیشتر مورد توجه قرار داد و آن را در جهت تقویت همکاری های اقتصادی به کار گرفت.
یافته هایی نو از زندگانی و آثار مولانا زین الدّین علی منجم لاری ، یاد شده در سفرنامه پیترو دلاواله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
15 - 40
حوزههای تخصصی:
از مولانا زین الدّین علی منجّم لاری، دانشمند سده یازدهم ه.ق، مکاتباتی انتشار یافته که از جانب پیترو دلاواله _جهانگرد مشهور ایتالیایی_ در دوره شاه عباس صفوی در موضوع علم نجوم برای او نوشته شده است. موضوع مکاتبات نشان از آشنایی این شخص از دستاوردهای علمی اروپا در زمینه نجوم و شأن و جایگاه علمی او نزد دلاواله دارد. بررسی فهرست نسخه های خطی نشان می دهد که وی بر روی برخی از مهم ترین آثار نجومی دانشمندان ایرانی حاشیه هایی نوشته است. امّا از این میان، یک مجموعه با موضوع نجوم در کتابخانه آکادمی علوم آذربایجان در شهر باکو نگه داری می گردد که یکی از آنها «رساله» مولانا زین الدّین منجّم لاری است. مقایسه این رساله که با عنوان «جدول استخراج سال های 1024، 1032، 1034، 1043 ه.ق» نام گذاری شده، نشان از مهارت او در موضوع تقویم، نجوم و اسطرلاب دارد. این مقاله برای نخستین بار، ضمن معرفی و بررسی این «رساله» به عنوان نخستین اثر شناخته شده از این دانشمند ایرانی و با مقایسه و بررسی دیگر نسخه های خطی که او بر آنها حاشیه نوشته و نیز سفرنامه پیترو دلاواله که نشان از دوستی و آشنایی عمیق این دو دارد، تأثیر و جایگاه او را در ورود دستاوردهای فکری علم نجوم در ایران، بررسی می کند.